PEZHVAKEIRAN.COM «نه زیستن، ‌نه مرگ»، «دوزخ روی زمین» و گزمه‌گان دوزخ
 

«نه زیستن، ‌نه مرگ»، «دوزخ روی زمین» و گزمه‌گان دوزخ
عباس منصوران

«نه زیستن نه مرگ»،‌«دوزخ روی زمین»‌ و صدها نوشتار دیگر از ایرج مصداقی،‌ کالبد شکافی نماد ایدئوژیک قتل و شکنجه‌اند. این‌ چالش سترگ، کارزاری است در عرصه‌ای عظیم. مصداقی از آن چه خود  در این ده سال در زندان‌های جمهوری اسلامی شاهد بوده و تجربه کرده،‌ آثاری ارزشمند آفریده است تا اسنادی باشند برای ارائه  به  جهانیان، به نسل‌های آینده و به تاریخ؛ اسنادی برای اثبات حقیقت و آزادی. این تلاش، تداوم‌ ده سال ایستادگی در زندا‌ن‌های اوین، ‌قزل‌حصار، ‌و گوهردشت و همراه با شکنجه‌های جانفرسا و ایستادگی‌های غرور آفرین است که همواره جاری‌ست. این نه تنها پرسش من، ‌که پرسش بسیار دیگران نیز هست: اگر ایرج مصداقی به کاروان جان‌باخته‌گان پیوسته بود،‌ امرزوه چه کسی کارزاری این چنین را به پیش می‌برد! و چه آسوده می‌بودند اکنون خامنه‌ ای و آدمکشان و همدستان درون و برون مرزی و آدم‌فروشان و توابان به خدمت در آمده‌ی  رژيم.

 

از جمله دستاوردهای ارزشمند مصداقی، پژوهش و تحلیل جنگ و گریز، دفاع و تاکتیک و مقاومت اسیران سیاسی است؛ اسیرانی با دیدگاه‌های متفاوت که در زندان‌های حکومت اسلامی مبارزه کردند، ‌شکنجه شدند،‌ جان باختند، و یا ‌ آنانی که رها شدند، با تن ‌و جانی زخمدار و امروز شاهدانی هستند بر جنایتی هولناک. مصداقی در لابلای تجربیات خونبار و غرورانگیز نشان می‌دهد که زندان‌‌ به عنوان آزمایشگاهی برای پیاده کردن همان روش‌های حکومتی‌ست که بعدها عیناً و در ابعادی گسترده‌تر در جامعه پیاده شدند. 

ایدئولوژی زمینه ساز و مشروعیت بخش شکنجه و قتل‌های سیاسی حکومت  اسلامی در «دوزخ روی زمین» نمونه‌ی یک کشف هوشمندانه است. مصداقی با گزینش این نام برای کتاب،‌ ماهیت قیامت این حکومت و قیامت قرآن را رویاروی هم قرار می دهد. برای نخستین بار ایرج مصداقی ترم «شکنجه‌ی ایدئولوژیک» را به کار می‌گیرد و از   ایدئولوژی ‌شکنجه می‌گوید. ایرج مصداقی، در نوشته‌هایش افزون بر ارایه‌ی تصاویری شگفت‌انگیز از ایستادگی و مقاومت و انتقال تجربه‌های نوین سیاسی، بر گزارش درست به تاریخ و مستند  نویسی و رعایت پرنسیپ تاریخ نگاری پای می‌فشارد. او نخستین کسی است که تا کنون این‌چنین اسناد حقوقی و قابل دفاع،‌ بسان کیفرخواست حکومت شوندگان، برای‌ ارائه به دادگاه‌های  بین‌المللی  در پانزده سال گذشته، تنظیم کرده است. مصداقی ثابت کرده است که این باندهای‌حکومتی و حکومت، با تمامی کارگزاران دیروز و امروز‌اش،‌ قاتل‌اند و در ایران کسی اعدام نشده است. این یک برهان هوشمندانه است؛ زیرا که اعدام یک روند حقوقی‌ست و رژیم هیچ روند حقوقی در هیچ‌یک از کشتارهای سیاسی و غیر سیاسی انجام نداده است. او هوشیارانه  کاستی ها و  ناراستی‌های برخی از گزارش‌های غیر مسئولانه و مملو از نکات غیرواقعی،  انحرافی و غیرمستند و گاهی مخرب که تاریخ یک فاجعه‌ انسانی را لوث و مخدوش ساخته‌ و می سازند را به توان و تلاش خویش یادآوری و تصحیح کرده است. کافی‌ست گزارش‌ها و خاطرات مخدوش مورد اشاره، از سوی رژیم گرد‌آوری و به هر دادگاهی ارائه شوند تا برائت تروریسم دولتی را با استناد به همان اسنادی که به نام «خاطرات زندان» ووو انتشار  یافته‌اند، ثابت کند و اصل فاجعه و کیفرخواست یک جامعه به گستره ایران و نیز ایرانیان برون مرز را که بخشی از جامعه‌ی جهانی‌اند، به پرسش گرفته و انکار شوند.


 
هدف ایرج مصداقی علاوه بر تمامی این راه‌بردها، برای نخستین بار کاربرد یک  متدولوژی در تاریخ نویسی است که تا کنون یکی از  کمبودها و کاستی‌های جامعه‌ی ما بوده است. مسئولیت شناسی در باره آنچه  می‌نویسم و می‌خوانیم، از آنچه به عنوان اسناد و تاریخ  و گزارش حتا از  دشمن طبقاتی و اجتماعی‌امان بازگو می‌کنیم و دهها نکات دیگر که در  نوشته‌‌های مصداقی چشمگیر و تابناک‌اند، بخش دیگری از آموزش‌های اویند که در لابه‌لای کتاب چهار جلدی «نه زیستن و نه مرگ‌» (در دو بازچاپ)، و کتاب «دوزخ روی زمین» و صدها نوشتار که به چند هزار صفحه افزون می‌شود، موجود است. از همین نگرش، این شیوه را باید یک روش‌شناسی آموزشی  انگاشت. به همین گزارش درباره هیئت قتل‌ عام‌های دستجمعی سال ۶۷ نگاه  کنید تا دریابید که گزارش نویسان،‌ بیشتر گروه‌های سیاسی و اجتماعی و حقوقی و فرهنگی و... هر که را  خواسته‌اند، در «هیئت»‌ کشتار سال ۶۷، وارد و یا خارج ساخته ‌اند؛ در زندان اوین نمایندگان حکومت اسلامی دربردارنده این افراد است:

۱-حسینعلی نیری رئیس حکام شرع اوین و رئیس هیئت قتل‌عام زندانیان سیاسی

۲- مرتضی اشراقی دادستان انقلاب تهران (هم‌اکنون رئیس یکی از شعب دیوان عالی کشور است)،

۳- علی مبشری(‌به جای نیری) و هم‌اکنون رئیس دادگاه انقلاب است،

۴- مصطفی پورمحمدی و

۵-  ابراهیم رئیسی

 

  ‌در حالی که اسامی اینان که همگی بجز اشراقی روحانی هستند، به وسیله  شخص خمینی  و احمد خمینی و نیز خاطرات آقای منتظری مشخص شده است. آیت‌الله اشراقی که سال ۶۰ پس ماهها در حالت اغما بود و با خمینی ناسازگار و به‌لیبرالیسم نزدیکتر و همان سال درگذشت، به وسیله بسیاری، از جمله یروند آبراهامیان،‌ مسعود انصاری و...‌ از قبر بیرون آورده و ۷ سال بعد  در سال ۶۷ در جایگاه دادستان قتل‌عام ها می‌نشانند و حتا عکس وی را سال‌ها بعد که همه نامها آشکار شده وکتابها نوشته شده، در کتاب هایشان به گواهی می‌آورند تا «مستندتر» نوشته باشند و از کاروان خاطرات نویسان زندان عقب نمانند! در تاریخ و شروع و پایان  قتل‌عام‌ها و نیز گزارش در باره «قیامت» و «قبرهای» قزل حصار این همه نا بسامانی و تناقض، حیرت آور است!

مصداقی جان وتوان خویش را شبانه روز در تصحیح این همه بی مسئولیتی‌ها و اخلال‌های فاجعه‌بار هزینه کرده است. این آموزشی‌ست که بایستی از یک انسان مسئول فرا گرفت، تقویت نمود و از آن به دفاع پرداخت و ستود. بزرگداشت این زبان و وجدان و آرمان‌ها‌ی به خون خفته را باید در هنگام حضور انسانی که از دالان مرگ سال‌۶۷ برجای مانده است برگزار کرد.

از منش انسان نوعی، در هرجا به ویژه آنجا که موضوع یک جامعه،‌ شرف و آرمان و آرزوهای هزاران انسان -که اکنون در میان ما نیستند تا از خویش به دفاع برخیزند- حکم می کند تا با درستی، مسئولانه و با پرهیز از هرگونه ابهام، دفاع کنیم. این محور دیگری از خطوط آثار و تلاش ایرج مصداقی‌ست.

تنها گزمه‌گان دوزخ و اپورتونیست‌های دشمن مردم، در هر برهه از زمان به سویی می‌چرخند، بی آنکه شرم کنند که چرخش دیروزشان سلاح قاتلان مردم را خشاب‌گذار بود و چرخش امروزشان، دهن کجی به ‌زنان و مردان شریف و تابنده و قربانیان دیروز و امروز و فرداست. شرم البته، یک انقلاب درونی است؛ نقد خویشتن است در خویش؛ و اینان از این سرشت انسانی بدورند.

همسویی‌با موجودات ضد انسانی همانند حسین شریعمتدرای،‌ به وسیله باند اکثریت در سایت «اخبار روز» نمونه‌ای از همکاری با متجاوزین سی ساله‌ به جان و هستی حکومت شوندگان است.

 ایرج مصداقی در زیر شلاق و دار و قیامت به همکاری،‌ اعتراف و تن‌سپاری زبان نگشود و ایستاد، سرفراز؛ اما، امروز از سوی کارگزاران دیروزین خیمه‌های حکومتی و پرسه زنندگان پیرامون این جناح و آن جناح-باند، تهدید می‌شود، و توهین می‌شنود. درماندگانی که بایستی به سبب آن هم پیشینه ضدمردمی در برابر «توده‌های» مردم به خاک بیافتند و پوزش بخواهند و البته که کارگران و ستمکشان با سرشتی والا و منش و روشی انسانی در باره‌ی آنان به داوری  خواهند پرداخت، امروزه گستاخانه مصداقی را دوباره و چند باره به‌ تخت بازجویی می‌بندند تا به‌ جرم ده سال در زندان و شخصیت و کارکرد‌های دیروز و امروزش در ۳۰ ساله‌ی گذشته‌ی سازش‌ناپذیری با دشمنان کارگران و زحمتکشان، به اتهام «فردا» محکوم‌اش کنند.

جدا از هوشنگ اسدی- نویسند‌ه کیهان هوایی در زندان، که پیش از انقلاب عنصر منفور ساواکی-توده‌ای- بود و پس از قیام ۵۷، همکار حکومت اسلامی و اکنون رفرمیست‌، و نیز حسین شریعتمداری، و  برخی از خاطره‌نویسان خاطره‌های ساختگی همنوا می شوند

به این گونه، رویاروی با مبارزات انسانی مصداقی، تلاش‌های مذبوحانه و محکومی همواره در جریان بوده و هست تا این تلاش‌ها و اسناد حقوقی و کارساز را انکار و لوث کنند. آنان به‌مدد چنین‌ شیوه‌های چندش آوری، بی آنکه اندکی به اصلاح کژکرداری و زدودن ‌آلودگی بویناک خویش برآیند، اما چهره ‌های آشنایند. 

بدون شک بدون کارگزاری و نقش تثبیت‌گرانه‌ی این طیف مزمن، که با تمسک به تئوری‌های انحرافی روسی- چینی، ملی و مذهبی ووو پس از  سلطه کامل رژیم، که بخشی از آنان به خدمت همین رژیم در آمدند و یا اسیر شدند و  قربانی سیاست‌های خود گردیده و می‌شوند، کشتارها و ماندگاری حکومت تا کنون در این سی ساله ناشدنی بود.

مصداقی امروزه با ایستادگی‌‌در زندان‌‌ها، ‌در مقاومت و وفاداری و پس از رهایی در بازآفرینی تاریخ یک نسل در برهه‌ای تاریخی، همچنان در کنار حکومت شوندگان ایستاده است. او با درک و روشی منطقی و هوشمندانه، با کشف پدیده‌هایی همانند ایدئولوژی شکنجه،‌ تواب،‌ شکستن، ایستادگی و... دست یافته و فرهنگوراه‌ای سترگ آفریده است. او با آفرینش ادبیاتی کم مانند، همراه با نقد آنچه تا کنون در خاطره نویسی مرسوم و جاری بوده، کارسازانه بر تاریخ‌ نگاری و ادبیات زندان،‌ همسان یک نمونه آگاه،‌ با آگاهی و مسئولیت شناسی گام برداشته است. ایرج مصداقی پی‌گیرانه در برابر حاکمیت دژخیم، بسان رزمنده‌‌ای وفادار و خستگی ناپذیر،‌ یار کارگران و زحمتکشان و البته دشمن تمامیت نظام و همدستان رنگارنگِ حکومتی بوده است- حکومتی که جز با شکنجه و تجاوز و خون نمی‌تواند یک روز بقاء یابد، ‌البته به هر ابزاری چنگ ‌می افکند،‌ به ویژه در این روزهای بحران موجودیت.

 

عباس منصوران
 

28 اوت 2009

a.

منبع:پژواک ایران


عباس منصوران

فهرست مطالب عباس منصوران در سایت پژواک ایران 

*فراخوان دفتر روابط بین‌الملل حزب کمونیست ایران برای پشتیبانی از جنبش جاری در ایران  از خیزش ستمدیدگان برای نان، ‌کار،‌ آزادی! پشتیبانی کنیم [2022 May] 
*اورآسیا، دکترین دوگین و نئوتزاریسم پوتینی در جبهه‌ی اکراین  [2022 Mar] 
* جنبش آموزگاران و فرهنگیان و دانش آموزان، یک برآمد صنفی صِرف نیست  [2022 Jan] 
*از شوراگرایی تا شورا و اشاره به یک آسیب شناسی   [2021 Sep] 
*طرح امنیتی «پایپینگ» برای مهار اعتصاب سراسری کارگران  [2021 Jul] 
*در محکومیت اخلال در محاکمه‌ی یکی از عاملین کشتار ونسل کشی در ایران  [2021 Jul] 
* بخوان به نام کمون! به مناسبت صد و پنجاهمین سالگرد کمون پاریس!   [2021 Mar] 
* جعل تاریخ و جعل ماهیت و اهداف سیاهکل در خدمت نئولیبرالیسم   [2021 Mar] 
*از ناسیونالیسم تا دولت های شب پا تبیین ریشه های بحران از نگاه انحلال طلبان در رهبری خودبرگزیده ی کومه له  [2021 Mar] 
*مهدی کوهستانی نژاد بازهم ورودی دیگردر آلوده سازی جنبش کارگری و برآمد سیاهکل در ایران  زیر نام « تاثیر جنبش کارگری بر جنبش سیاهکل...»(۲) [2021 Feb] 
*مهدی کوهستانی نژاد بازهم ورودی دیگردر آلوده سازی جنبش کارگری و برآمد سیاهکل زیر نام « تاثیر جنبش کارگری بر جنبش سیاهکل...»(1) [2021 Jan] 
*هوشنگ عیسی بیگلو‌، نماد آزادیخواهی، مقاومت و منش انسانی   [2015 Jan] 
*اکراین جبهه اروپایی رویارویی دو بلوک سرمایه داری جهانی  [2014 Mar] 
*«غریبه ای به نام کتاب»  [2014 Feb] 
*بحران سازی هایی که هنوز هم نادیده گرفته می شوند  [2014 Feb] 
*بیعت در وحدت، در لانه ی کرکس ها  [2014 Jan] 
*لغو«اعدام» یا توهم زایی لغو  [2013 Dec] 
*آگاهی طبقاتی  [2013 Dec] 
*رفیق صدیقه حائری،زنی از گردان انقلاب   [2013 Dec] 
*حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی  [2013 Dec] 
*حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی (۲)  [2013 Nov] 
*حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی (۱)  [2013 Nov] 
*«خدایان نجاتم نمی‌دادند» (۱) حکومت ایران،‌ قاتل مجاهدین [2013 Sep] 
*استبداد حاکم بر سازمان مجاهدین  [2013 Jun] 
*تناقض‌های حکومت باندها و بمب‌ موعود عجله ‌فرجه  [2013 Jun] 
*اتحادیه های سنتی، بستری برای رفرمیسم  [2013 Mar] 
*اقدام مستقیم کارگران، گامی به‌سوی پالایش جنبش کارگری  [2013 Mar] 
* هوشنگ عیسی بیگلو‌، نماد آزادیخواهی، مقاومت و منش انسانی  [2013 Feb] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (6)  [2012 Dec] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (5)  [2012 Dec] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (۴)   [2012 Nov] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (۳)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۸)  [2012 Nov] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (2)  [2012 Nov] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (۱)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری(۱۷)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۶)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۵)  [2012 Oct] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (14)  [2012 Oct] 
*آب را گل بکنید! علیه تریبونال دادخواهی   [2012 Sep] 
*«ایدئولوژی آلمانی»[1]،دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۹)  [2012 Aug] 
*«ایدئولوژی آلمانی»[1]،دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۶)  [2012 Jun] 
*پایان دوران کیمیایی تشکل های کارگری و ضرورت سازمان یابی‌های نوین  [2012 May] 
*دوران کیمیایی تشکل های کارگری و ضرورت سازمان یابی‌های نوین ضرورت روی کرد طبقاتی پرولتاریا به سیاست (بخش دوم) [2012 May] 
*دوران کیمیایی تشکل های کارگری و ضرورت سازمان یابی‌های نوین  [2012 Apr] 
*آلترناتیوِ بازتولید فرهنگی استبداد شرقی و تقویم برهنگی ها  [2012 Apr] 
*«ایدئولوژی آلمانی»[1]، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۶)  [2012 Apr] 
*«ایدئولوژی آلمانی»، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی  [2012 Mar] 
*«ایدئولوژی آلمانی» ، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۴)  [2012 Feb] 
*حکومت یا دولت؟ هیاهوی انتخابات حکومتی تحریم، روی دیگر سکه‌ی ترمیم و شرکت  [2012 Feb] 
*«ایدئولوژی آلمانی» ، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۳)  [2012 Feb] 
*نظام بحران، بحران تحریم، بحران تغییر  [2012 Jan] 
*«ایدئولوژی آلمانی»، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۲)  [2012 Jan] 
*در بیان کرکس ها و فداییان!  [2012 Jan] 
*«ایدئولوژی آلمانی»، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۱)  [2012 Jan] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۳)  [2012 Jan] 
*آدونیس های زمینی، چکامه سرایان سوریه  [2011 Dec] 
*پرستو در باد، روایتی از مبارزه، عشق و بازنگری بینش چریکی  [2011 Nov] 
*گزارشی از مرگ کارگر گمنامی که در ۲۲ تیر ۱۳۷۸ به دست جنایت‌کاران جمهوری اسلامی کشته شد  [2011 Nov] 
*چشم‌انداز تغییر نظام در ایران و مداخله‌ی خارجی  [2011 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۱)  [2011 Oct] 
*بازگشایی مدارس و آموزشگاه‌ها  [2011 Sep] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۰)  [2011 Sep] 
*بحران فراگیر سرمایه، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۹)  [2011 Aug] 
*یونان به چند پول می ارزد؟! بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۷) [2011 Jun] 
* جنایت کشتار در اردوگاه اشرف، جنایت علیه بشریت است  [2011 Apr] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۷)  [2011 Mar] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه داری (۶)  [2011 Mar] 
*اعتصاب سراسری کارگران، تنها سلاح در برابر نسل کشی  [2011 Mar] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه داری   [2011 Mar] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه داری (۴)  [2011 Feb] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ با خوانش مارکس (۳)  [2011 Jan] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ با خوانش مارکس (۲)  [2011 Jan] 
*بحران ساختاری سرمایه‌ با خوانش مارکس (۱)  [2010 Dec] 
*یادِ بسیارانِ اسیر  [2010 Dec] 
*قتل‌های حکومتی و حکومت قاتل‌ها  [2010 Dec] 
*براي كشورما نمي‌شود خط فقر تعريف كرد   [2010 Nov] 
*از شهلا جاهد باید دفاع کرد  [2010 Nov] 
*کابوس نئوفاشیسم، ناسیونال مهدویسم  [2010 Aug] 
*دکترین شوک یا فاشیسم اقتصادی میلتون فریدمن (۱)  [2010 Aug] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۱۰)  [2010 Jul] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۹)  [2010 Jul] 
*نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۴) اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن [2010 Jun] 
*نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۳)  [2010 Jun] 
*جایزه‌ی نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (2) اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن  [2010 May] 
*جایزه‌ی نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۱) اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن [2010 May] 
*نان و خون نه!‌ نان و گل سرخ!  [2010 May] 
*ضرورت سازمان‌یابی شوراهای بیکاران  [2010 Apr] 
*منافات حقوق بشر با حقوق انسان  [2010 Apr] 
*پیمان شوم و «روحانیت کمپرادور»  [2010 Mar] 
*تعیین حداقل دستمزد،‌ چالش شديد کار و سرمایه  [2010 Mar] 
*پیامی بر پیکر علی کروبی، با امضا کبود ومُهر ولایت  [2010 Feb] 
*برای کار ، نان و آزادی  [2010 Feb] 
*بودجه بحرانی و بحران زای حکومت نظامی ۸۹  [2010 Feb] 
*یاد سازمانده اعتصابات و جنبش شورایی نفتگران گرامی‌باد  [2010 Feb] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها  [2010 Jan] 
*همصدایی هراسناکان قیام  [2010 Jan] 
*طبقه کارگر ایران، در سالی که گذشت  [2010 Jan] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها  [2009 Dec] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها(۷)  [2009 Dec] 
*۱۶ آذر، پیوستار اعتراض‌ و جنبش در پیوند  [2009 Dec] 
*قطعنامه چهارم شوراى حكام آژانس بين‌المللى انرژى اتمى و روانپریشی الیگارش‌مهدویون  [2009 Dec] 
*بحران حاکم و حاکمیت بحران   [2009 Nov] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۶)  [2009 Nov] 
*هدف فوری و استقلال طبقاتی کارگران  [2009 Nov] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۵)  [2009 Oct] 
*نشست وین گام دیگری در مرداب مشروعیت بخشی   [2009 Oct] 
*انرژی هسته‌ای، چماق ارتجاعی!  [2009 Oct] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۴)  [2009 Oct] 
*پیرامون شعارها  [2009 Sep] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۳)  [2009 Sep] 
*«سبد» سرکوب و راه‌کار حاکمیت کودتا  [2009 Sep] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۲)  [2009 Aug] 
*«نه زیستن، ‌نه مرگ»، «دوزخ روی زمین» و گزمه‌گان دوزخ  [2009 Aug] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها  [2009 Aug] 
*شکاف مرگ آور و کودتای باندهای حکومتی در برابر قیام حکومت شوندگان   [2009 Jun] 
*انتخاب متجاوز  [2009 May] 
*ایدئولوژی کشتار و تروریسم در غزه  [2009 Jan] 
*طرح موازی یک موضوع یا پنهان‌داشتن منبع و مرجع اشاره‌ای‌ به مقاله‌ «باور به معاد: ایمان به شکنجه» و کتاب «دوزخ روی زمین» [2008 Dec] 
*آسیب‌شناسی «هشدار» زرافشان  [2008 Nov] 
*محمود درویش قلب بیدار فلسطین   [2008 Aug] 
*این امیرحسین فطانت همان شکارچی دانشیان و گلسرخی‌ست؟  [2008 Jan]