خیزش همهگانی و ستیز الیگارشها (۶)
عباس منصوران
نوشتهپیش روی، بخشی از یک نوشتار تحلیلی است در باره الیگارشها در ایران، پایگاه مادی ستیز آنها، حضور و نفش سرمایههای چند ملیتی و پایگاه اقتصادی و طبقاتی باندهای حکومتی در ایران. ادامه این بررسی، بهصورت بخشهای جداگانه، ارائه میشوند. در پیشگفتار بخش ۵ چنین آمده بود:
تضمین قدرت سیاسی باند فاشیست، از یکسوی، در گرو دستیابی به انرژی هستهای برای سرکوب حکومت شوندگان در داخل، و چانهزنی و حراج گذاری و سرقت مشترک هستی جامعه و ارزشهای افزودهی نیروی کار، و از سوی دیگر، برقراری سلطه ایدئولوژیکِ این قدرت سیاسی برای حفظ مناسبات طبقاتی حاکم است. «مهدویت» بهروایت الیگارشی حاکم، پرچم فاشیسم اسلامی میشود. فراتر از همه، «امالقراء اسلام»، باید که عربستان، کعبه و قبور امامان و پیامبر و خلفا را پشتسر بگذارد. ایران باید در رقابت با نجف، «مادرشهر» شیعه گردد. سپاه برای تضعیف روحانیت، حتا در برابر قم، جمکران میسازد. چاه جمکران و حضور «مهدی» زندهِ در ایران، در برابر ۱۰ امام و خانه خدا در عراق و عربستان، ابزار رقابت میلیتاریسمیست که بهآشکارا با مهدی محوری، فاشیسم طبقاتی خود را، پرچمی برای پاسداری از سرمایه میسازد.
تأمین سلاح سپاهیان اسلام از آمریکا و اسراییل
بنا به گزارش کمیته پژوهش کنگره آمریکا پیرامون «ایران کنترا» که در نوامبر 1987 منتشر شد، فروش اسلحه آمریکا به ایران، از زرادخانههای اسرائیل با موافقت رئیسجمهور وقت، رونالد ریگان سرازیر شد. به همین سبب میبایستی بازار «مرگ برآمریکا» و گروگان گیری دیپلماتهای آمریکایی در ۴۴۴ روز نمایش و فریبی برای سرکوب و ممنوعیت شوراها و جنبش کارگری، و خواستهای اجتماعی تمامی خلقهای ساکن در ایران، حکومت شوندگان و... در تابستان 1985 رواج گیرد. بخشی از این تسلیحات در بردارندهی 2008 موشک ضد تانک «تاو» مدل BGM-71 و 235 قطعه موشک «هاوک» مدل MIM-23 که ا ز سوی اسرائیل به ایران تحویل داده شدند. سپس، سفارش سلاحهای آمریکایی شامل 18 هواپیمای بمبافکنF-4 ، 46هواپیمای بمبافکن A4-Skyhawk ، به ارزش دو میلیارد دلار نیز از اسرائیل به ایران فرستاده شد. به گزارش «لندن آبزرور»، ارتش اسرائیل در دوره جنگ، سالانه 500 میلیون دلار اسلحه به ایران فروخت.[1] این جنگ، همانگونه که خمینی گفته بود یک «نعمت» بود، «راه قدس از کربلا میگذشت»، موساد، این سخنان «روحالله خمینی» را خوب دریافته بود. سوخت و ساز این بارش آسمانیِ بازار کالایی، بیش از یک میلیون کشته و زخمی و ویرانی ایران و عراق بود.
ظهور الیگارشها
تمامی باندهای درگیر در بحران کنونی حاکمیت سیاسی و اقتصادی درایران، مسئولین مستقیم این جنایت تاریخی علیه بشریت هستند.[2] با پایان یابی جنگ ۸ ساله و شکستی که تاواناش کشتار دستجمعی دستکم پنجهزار زندانی سیاسی در تابستان ۶۸ بود، در پی مرگ خمینی، علیاکبر رفسنجانی دومین شخصیت قدرمتند حکومت اسلامی با دسیسهای علی خامنهای را به جای خمینی به ولایت نشانید. رفسنجانی اینک پس از روحالله خمینی، به عنوان یک امپراتور مالی، به عنوان رئیس «جمهور» نیز بر اریکه قدرت نشست. بازار برای باندها، آمادهی سودهای کلان بود. در درازای سه سال نزدیک به 50 میلیارد دلار از بانک جهانی و دیگر منابع مختلف سرمایه، با بهرههای کلان وام گرفته شد. در برابر بنا به پیشنهاد بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و «سازمان جهانی کار» (ILO)، «دولت سازندگی» که در آن زمان تکنوکراتها و کارشناسان درون مرزی و برون مرزی رابه یاری خواند. در این روند، تخریب رشتههای تولیدی از جمله کشاروزی، بافندگی، سیمان، و... و بیکارسازی انبوه زیر نام تطبیق ساختاری، تعدیل، گشودن دهها منطقه و «زون» آزاد تجاری (کیش، چاه بهار، سرخس، سلفچگان، قشم و ... و نیز دستبرد به قانون کار گوشهای از تضمینها بود. دوران سازندگی به سلطانی «سردار سازندگی»، «برجها» را برافراشت، و میلیونها انسان را به ژرفای فلاکت نشانید. به دامنهی بیکاری، فروش اعضاء بدن، خودکشی دستجمعی، فروش زنان و دختران به شیوخ و امیران نفت، کودکان خیابانی، اعتیاد و گسترش کلان حلبی آبادهای فقر و مرگ نمونه اسلام شهرها و فلاکت افزوده شد.
رفرم اقتصادی با ویرانی بقایای زیربناهای تولیدی و انباشت و چرخش سرمایه ونقدینگی در بازار دلالی، سوداگری، زمینبازی، بورس و خرید و مونتاژ سلاح و شدت یابی ماشین تروریسم دولتی همراه بود. فرماندهان جنگافروز از جنگ بازگشته، اینک با شرکت در ربایش به فراخور سهمی و رانتی در اقتصاد و قدرت از جبهه و پشت جبهه، به کانون رانت و پورسانتاژ و چپاول هستی جامعه لشکر آراسته و رو ی نمودند. معیار ارزش برای ارتقاء، تقوای اسلامی به سنت خمینی بود. «محسن رضایی» یونیفورم از ترکمن صحرا تا خوزستان اش را با کت وشلواری ناموزون به قامت، پشت و رو کرد و به دبیری «مجمع تشخیص مصلحت نظام» نشست تا به سفارش مدرک دکترایی که آدمکشانی مانندِ احمدی نژادها، و حسین الله کرمها را ازعنوان پاسداری به «دکترا» میرسانید، در سهمبری با باند راهزنان، همقطار سازد.[3]
ساختار ارگانهای امنیتی- نظامی الیگارشها
اینک ماشین سرکوب سرمایه با بهره گیری و مجهز به تسلیحات و تجهیزات شنود وشکنجه ، خود را مسلح کرده بود- ماشین سرکوبی که دستکم به ۱۱ بخش و چندین زیر بخش تقسیم می شود، از جمله: نیروهای سه گانه سپاه، بسیج، نیروی ویژه، نیروی انتظامی، پلیس امنیت، اطلاعات، اطلاعات سپاه، پلیس قضایی، نوپو، شبه نظامیان متشکل از دیگر اراذل ویژه حکومتی (لباس شخصیها) و ارتش جمهوری اسلامی. ارگانهای زیر، از جمله نیروهاییاند که زیر «فرماندهی سپاه پاسداران» برای
جمهوری اسلامی پاسداری از مناسبات طبقاتی و حاکمیتاش در ایران تشکل یافتهاند:
-
نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
ارگانهای زیر، بخشی از زیر مجموعه نیروهای بالا هستند که هرکدام شبکهای از این عناصر وابسته به الیگارش حاکم بر این سیستم مافیایی و فاشیستی را در برمی گیرند:
الیگارش حاکم، به رهبری سران سپاه، برای حفظ سلطه بر امپرتوری مالی و سیاسی خود، به ویژه پس از جنگ هشت ساله چنین تدارکی را شدت بخشید.
ادامه دارد
عباس منصوران
a.mansouran@gmail.com
[1] [TIME,17 November, 1986, Vol. 128 , No. 20,”Reagan’s Secret Dealings With Iran”
اولین بار این قضیه را مجله عربی الشراع، چاپ بیروت در شماره 2 نوامبر 1986 افشا کرد. بسیاری از روزنامهها و مجلات پیرامون این معاملات پنهانی مطلب نوشتند از جمله:
Newsweek ,11 november . ۱۹۹۱
[2] “ما از برخي از تجهيزات آمريكايي كه پيش از آمدن مك فارلين تهيه كرده بوديم، در عمليات فاو استفاده كرديم. ماجراي مك فارلين پيش از عمليات كربلاي 5 افشا شد. افشاي آن در 13 آبان ماه سال 1365 بود و ما عمليات فاو را در بهمن ماه سال 1364 انجام داديم. حدود نه ماه پس از فتح فاو اين قضيه افشا شد… جريان از مدتها پيش در رابطه با گروگانهاي آمريكايي در لبنان آغاز شده بود و چند محموله تاو، هاگ و قطعات فرستاده بودند. ما در همان عمليات تعداد زيادي از تانكهاي عراقيها را با تاوها زديم… [آمریکائیها گفتند]چرا ايران در بازار سياه اينها را گران مي خرد؟ از ما بخرد، ما حاضريم به شما كمك كنيم تا در جنگ پيروز شويد.اين ادعاي آنها بود. ما هم گفتيم آزمايشي وارد مي شويم، يعني پس از بحثها، مي بينيم آنها از ما چه مي خواهند يا ما از آنها چه مي خواهيم. كم كم، كه اين بحثها مطرح شد، آنها نخستين چيزي كه مطرح كردند، اين بود كه كمك كنيد تا گروگانهاي ما در لبنان آزاد شوند و اين به عنوان يك علامت خوب خواهد بود. ما هم به آنها گفتيم نيازهاي ضروري ما را كه در بازار سياه پيدا نمي شود، به ما بدهيد. چند قلم را صورت داديم كه تاو، موشكهاي هاگ، لامپهاي رادارها و موارد ديگر بود.. مذاكرات به همين صورت ادامه پيدا كرد. ما هم زحمت زيادي كشيديم تا سر نخ و ردپايي از گروگانها پيدا كرديم. خيلي سخت بود. لبنانيها خيلي پيچيده عمل ميكردند…آمريكاييان غير مستقيم به ما چند قلم كالا دادند و پولش را گرفتند. ما هم كمك كرديم كه گروگانها زودتر آزاد شوند.”(مصاحبه با هاشمی رفسنجانی، کیهان،21/11/82)
[3] “دانشگاه را برای ادامه تحصیل رزمندگان و ایثارگران علاقهمند هموار کردیم. مجلس تصویب کرد که 40 درصد ظرفیت دانشگاهها به رزمندگان و ایثارگران تخصیص یابد.”( حقیقتها و مصلحتها: گفت و گو با هاشمی رفسنجانی/ مسعود سفیری/ نشر نی/ 1387 ، ص106)
منبع:پژواک ایران