حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی
عباس منصوران

در ایران به ویژه، در شمار مفهوم ها، حافظه ی تاریخی نیز همانند بسیاری از مفهوم های دیگر، در یک جابجایی آگاهی ستیزانه، در برابر آگاهی تاریخی، به واژگون نشانیده شده است. هدف این نوشتار، بازنگری مفهوم‌های حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی و طبقاتی است.

فاجعه، دشمن‌خویی و انتقام سه شاکله‌ی شیعه گری است. حاکمیت سرمایه‌داری در ایران، مجهز به این سلاح، اکنون،‌ مسلح به سلاحی ویرانگرانه‌تر از بمب اتم، به سود طبقه حاکم،  نابودی به بار می آورد و بشر را به تهدید گرفته است.

حافظه تاریخی با فاجعه آغاز می شود. در حافظه تاریخی، فاجعه به حافظه تبدیل می‌گردد تا چون زخمی مزمن ماندگار شود. دین فاجعه می‌ آفریند و فاجعه، به تراما، یعنی به «زخم جان» نیازمند است. تراژدی ساخته و پرداخته می‌شود تا آگاهی، مجال رشد نیابد. بنا به باور و حافظه تاریخی مسیح در غرب، در شب جمعه پاک (جمعه سیاه، پسه یهودی، ایشتار، ایستر....) از مسیح با خار بر سر،خون چکان، صلیب بر شانه های خم و خونین، سال هاست که دیگر نشانی نمی‌بینی و از مرثیه و سرایش خون خبری نیست. در اروپا این شب را به شادنوشی می‌گذرانند و جام‌های شراب به هم می‌بوسند. اگر از سوگواری و شام غریبان و از همدردی با مریم‌ها (مجدلیه و مریم یوسف) سخن بگویی و با حواریون همدلی نشان دهی، بر سینه و سر زنی و از مردم بخواهی که از زندگی دوری گزینند، و راهی کلیساها شوند، شخص را به نزدیکترین اورژانس بیمارستان روانی روانه می‌کنند و نه تنها روانه، بل‌که از پلیس کمک گرفته می‌شود، زیرا بر سر و سینه زدن و تیغ کشیدن، و آتشوزی و دیگر رفتاری این‌چنین، خودکشی و مرگ‌آور و برای جامعه خطرناک می‌شمارند.

 گریه و مویه‌ی عاشورا و عزاداری، گریه برای تراماهای روانی وارده در درازای زندگی است. حافظه تاریخی نیازمند نمادهاست، خون، خوراک حافظه است. به همین سبب، دین‌سواران، عاشورا را ماه خون می‌نامند و خون، خودزنی، قمه و تیغ و رنجیرهای تیغدار بر سر و سینه ها در کارند تا خون جاری شود و همه جا رنگ خون گیرد. با فراخوان و جاری خون، فراخوانی به اکنون زندگی و به‌ آینده،  و  کنش و واکنش انسان در تاریخ متوقف می‌شود. تعزیه، شبیه خوانی، پارچه‌های سبز و سایه و کتل‌ها و کفن و تابوت و خاک برسر پاشیدن ها و خاکسار و گِل و لای بر سر و تن مالیدن و خیمه گاه و آتش به خیمه‌ها و خون، ووو همه برای تقویت حافظه تاریخی و  آگاهی ستیزی است. خمینی، راز ماندگاری ولابتس الله گونه‌اش را پیوسته اینگونه فریاد می‌کشید: امت را در صحنه نگه دارید! هم جا باید کربلا و همه روزها باید عاشوار باشد!

برای طبقه کارگر، پرداختن به حماسه بردگان به رهبری اسپارتاکوس و حماسه کموناردها در سال 1871، به‌سان ارزش‌های تاریخ انسان، ستایش انگیز و آگاهی آفرین است. پرلاشز، آخرین سنگر کارگران انترناسیونالیست در پاریس غرور آفرین است که از نخستین حکومت شورایی کارگران در تاریخ، حماسه مانده است، آگاهی تاریخی به‌همراه دارد و آگاهی می‌آفریند. کمون، در متن تاریخ جاری است و نه در فراسوی تاریخ. کاش خسرو گلسرخی در بیداگاه شاه، حافظه تاریخی رسوخ در تن و جان برخی روشن‌فکران ایرانی را نه از «مولا حسین» بل‌که از کموناردها می‌‌گرفت و آگاهی طبقاتی و سوسیالیسم را از کارگران کمونارد و اکتبر و یا که از بابک خرم و مزدک و زرین تاج (فرة العین). کمون، گاریبالدی شهروند جهان را ستایش کرد و کموناردها ارزش‌های انسانی را به یادگار گذاشتند. آنگاه که آخرین کمونارد با شعار انترناسیونال، و نوید پیروزی انسان، خودرهایی و خودگردانی، به رگبار گلوله سرمایه بسته شدند ‌و پرلاشِز به خون نشست، کلیسا و بانک و سرمایه‌ به پاریس بازگشتند. بیسمارک و لویی بناپارت، دو دشمن دیروین از پروس و فرانسه، اما از یک طبقه، جشن پیروزی در یک نبرد سرنوشت ساز طبقاتی را با هم پای کوبان شدند. یک بارِ دیگر، دورخیز انسانِ برای خود رهایی و خودگردانی، به خون نشست.

کارگران چه می‌خواستند و کربلاییان چه می‌خواستند! کمون جهان را رها از بردگی و مناسبات بیگانه سازِ انسان از انسان، زنجیرها را گسسته  و برابری و آسایش همه جهانیان را می‌خواست. دین و حافظه تاریخی عاشورا، زنجیرها را ماندگار می‌خواست و «برتری بعضی بر بعضی»[1] و حتی برتری برخی پیامرانش بر پیامبران قوم دیگر را در آیات قرآن اش دارد. امام دوم شیعیان، حسن فرزند علی، و اهل بیت بازگشت به مدینه و مالیات عراق و ولایت داراب گرد را می خواست. یزید معامله با حسین و پسران ابوبکر و عمر و زبیر را می‌خواست و حسین، این معامله را تن نمی‌سپرد و حکومت اسلامی را حق خویش که نوه محمد بود می‌دانست. این معامله [بیعت] و ستیز و خونریزی در زمانه خود، تاثیری منطقه‌ای داشت. هیچ گونه تاثیری در روند مناسبات طبقاتی چاری و تاریخ نداشت. حمله مسلمانان از صحرای عربستان، در زمان ابوبکر و عمر و علی به سرزمین‌های دارای مناسبات پیشرفته و جوامعی مانند مصر و روم شرقی(ترکیه کنونی) و ایران، نقشی بازدارنده و ویرانگرانه داشت. معاویه و یزید و هر جاشنین دیگری، با سلطه و اشغال تمامی سرزمین‌های مورد هجوم،‌جز با پرچم دین، باج و خراج و غنمیت و جزیه و غارت و چپاول و مالیات بر گرده تولید‌کنندگان، جز تصاجب و تملک و تجاوز و حاکمیت سیاسی و اقتصادی چه هدفی داشتند!

این جنگ، در همان حوزه عربستان و بین دو خانواده الیگارش، همانند صدها نمونه‌ی دیگر اختلافی درون قبیله‌ای بود. ستیزی، بین ابوسفیان و بنی هاشم که هردو از عموزادگان و از نوادگان عبدالمناف ‌بودند و تباری تاجر و آن‌‌دیگری بت‌بان، و اینک هر دو مسلمان‌ و  الله پرست، و هیچ ربطی به منافع تهی دستان نداشت، بل‌که درگیری، بر محور حکومت بر تهی دستان بود.

متولیان خون کربلا، فراموش‌خانه می‌سازند تا علت‌ها و حقیقت جویی به چاه حافظه تاریخی کربلا سرگردان بماند، تا انسان به خودگردانی نیاندیشد. از کربلا تا حال و از حال تا کربلا، از دهه 60 هجری تا 1392 خورشیدی، از 1392 تا دهه 60 هجری، روی کرد به گذشته و حال را به 1400 سال گذشته روانه ساختن. از بردگی تا بردگی و از بردگی به بردگی. آگاهی تاریخی، تاریخ گذشته را تنها واکنش انسان در برابر طبیعت، ماتریالیسم تاریخی را مرور کردن برای پیوند حال به آینده  و از بردگی به رهایی.

تفاوت حافظه تاریخی و آگاهی تاریخی را در دو رویداد کربلا در دهه 60 هجری و پاریس 1871 باید دید.تفاوت حافظه تاریخی با آگاهی تاریخی را در قاری خوانی‌ها، در نوحه ها و  مداحی‌ها، با سرود انترناسیونال کارگران، باید دید. بر شیپور و دفتر مداحان لمپن در ایران و در بیت رهبری بر متن حافظه تاریخی مرثیه، نعره اسارت دمیده می‌شود، بر بیانیه‌ی انترناسیونال کارگری، در کشتزار آگاهی تاریخی و طبقاتی، نوید رهایی تضمین می‌شود. بر نفیر شیپور عاشورا،نعره‌ انتقام دمیده می‌شود. بر بیرق سبز و سیاه عاشورا، خون خواهی، سیاهی، اسارت تاریخی، ایست تاریخ، سیاست زدایی، افسانه پردازی، اختفای حقیقت، نجات مناسبات استبداد و اقتدار و مشروعیت بردگی طبقاتی نقش بسته است. بر تارک پرچم اسپارتاکوس و  درفش سرخ کمون و پیام رهایی و  لغو بردگی طبقاتی، خودرهایی و تعیین سرنوشت خود به دست خویش نگاشته شده است. قهرمانان کمون، و سوسیالیسم نه کاریسماهای ذهنی و باورها و منافع حکومتگران، بل که انسان هایی همانند زن کمونیست انترناسیونالیست، زاده روس، الیزوتا دمیتریه‌وای کمونارد، کموناردها، کره میو و جان باپتیست میلیر که روز ۲۶ مه ۱۸۷۱ روی پله‌های پانتئون در حالی که فریاد می‌زد: زنده باد خلق، تیر باران شد،‌ کمونارد، امیل ویکتور دووال،‌کارگر فلزکار از شورای فدرالی انترناسیونال، عضو کمیته مرکزی گارد ملی،‌ عضو کمون از ناحیه سیزده پاریس و فرمانده کمون، در ۱۴ آوریل ۱۸۷۱ دستگیر و تیرباران شد و هزاران زنان و مرد کارگری و انقلابیونی بودند که به جرم مبارزه برای رهایی انسان از بردگی، به فرمان دین و ژنرال‌های سرمایه و سلطنت طلبان تیرباران شدند.

«نام کارگران پاریس با کمون‌اشان، برای همیشه به عنوان پیام آور پر افتخار جامعه‌ی نوین، با احترام تمام یاد خواهد شد، خاطره جانباختگان آن سرشار از تقدس در قلب طبقه کارگر برای همیشه باقی خواهند ماند. و آنان که دست به نابودی‌اش زدند از هم اکنون به چرخ عذاب و ملعنت تاریخ بسته شده‌اند و دعاهای همه‌ی کشیشانشان با هم نیز برای آمرزش گناهانشان کفایت نخواهد کرد.»[2]

چنین یادمان تاریخی، آگاهی تاریخی و طبقاتی بر پرچم دارد:

« کمون، يعنی بازپس گیری دوباره‌ی قدرت حکومتی به دست جامعه، جامعه‌ای که با نيروهای زنده خویش تعريف مي‌شود و نه با نيروهايی که آن را زیر کنترل و مهار دارند؛ يعنی به‌دست خود توده‌های مردم که به‌جای نيروی متشکل سرکوب کننده‌شان، نيروی خودیش را سازمان مي‌دهند. [کمون] يعنی استفرار آن شکل سياسی که بر رهايی اجتماعی توده‌های مردم ناظر است، به‌جای آن نيروی ساختگیِ جامعه که به ازاراده‌ی دشمنان آنها و برای سرکوب آنها به‌کار گرفته می شد ...»[3]

حافظه تاریخی با نو گرایی و نواندیشی، با روشنگری و به خودآیی انسان در ستیز است. اگر به تبلیع دین اسلام، حکومت گران، به ویژه در ایران، دستاوردهای اجتماعی، علمی و فلسفی غرب، که از پیش زمینه عقلانیت – فلسفه، بستر و سرچشمه می‌گیرند، انکار می‌شوند، طبقه حاکم و حاکمیت طبقاتی، زیست انگلی و بربریت خویش را در خطر می‌بینند. جامعه‌ی بی فلسفه، عقلانیت، ضرورت و حقیقت را در نمی یابد. افزون بر فلسفه، پارامترهای چندی را می‌توان در پیشرفت و یا واماندگی، دخالتگر دانست؛ علم، هنر و زیبایی شناسی باید به یاری فلسفه آیند تا آگاهی و شناخت به ضرورت حقیقت پیوند یابد. پیش برنده‌ی این انقلاب رهایی، پرولتاریای آگاه،‌سازما‌ن یافته و مسلحی است که با در دست گرفتن قدرت سیاسی، مالکیت خصوصی بر ابزار تولید را برای همیشه ملغی می‌سازد.

ادامه دارد...

عباس منصوران

نوامبر ۲۰۱۳/ آذر ماه ۱۳۹۲

a.mansouran@gmail.com

 



 

  [1]قرآن، آیه نحل، سوره ۵۵: وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلى‏ بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ فَمَا الَّذينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلى‏ ما مَلَکَتْ أَيْمانُهُمْ فَهُمْ فيهِ سَواءٌ أَ فَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ.

خدا برخی از شما را در روزی بر برخی دیگر برتری داد ، ( به واسطه اختلاف در تلاش ها ، یا اقتضای حکمت در تدبیر یا ولایت بر قاصرین ) پس کسانی که به آنها برتری داده شده هرگز واگذار کننده روزی خود به مملوک خویش نیستند تا ( مالک و مملوک ) با هم مساوی باشند ، پس آیا این نعمت خدا را ( این برتری را ) انکار می کنند؟! ( و چرا برتری خدا را فراموش می کنند؟! ) آیت الله مشکینی.

  و قرآن، سوره نسا آیه۳۴ : قَوَّامُونَ عَلىَ النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلىَ‏ بَعْضٍ وَ بِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَلِهِم –مردان را بر زنان مسلط کرد، که کی را بر دیگر برتری دهد، زیرا که مدر از مال خهود به زن نفقه می دهد.

و نیز آیه سوره بقره، آیه ۲۵۳:«بعضي از آن رسولان را بر بعضي ديگر برتري داديم. برخي از آنها، خدا با او سخن مي گفت و بعضي را با درجاتی برتری داد.»

[2]  مارکس، جنگ داخلی در فرانسه، ۳۰ می ،‌۱۸۷۱،‌ترجمه باقر پرهام، نشر مرکز، تهران ۱۳۸۰، ص۱۵۴.

[3] کارل مارکس، پيش نويس اول جنگ داخلی در فرانسه ، ترجمه از متن انگليسی، جلد ٢٢ کليات آثار مارکس و انگلس، انتشارات پروگرس تاريخ نگارش ژوئیه ١٨٧٠ تا ماه مه ١٨٧١.

 

منبع:پژواک ایران


عباس منصوران

فهرست مطالب عباس منصوران در سایت پژواک ایران 

*فراخوان دفتر روابط بین‌الملل حزب کمونیست ایران برای پشتیبانی از جنبش جاری در ایران  از خیزش ستمدیدگان برای نان، ‌کار،‌ آزادی! پشتیبانی کنیم [2022 May] 
*اورآسیا، دکترین دوگین و نئوتزاریسم پوتینی در جبهه‌ی اکراین  [2022 Mar] 
* جنبش آموزگاران و فرهنگیان و دانش آموزان، یک برآمد صنفی صِرف نیست  [2022 Jan] 
*از شوراگرایی تا شورا و اشاره به یک آسیب شناسی   [2021 Sep] 
*طرح امنیتی «پایپینگ» برای مهار اعتصاب سراسری کارگران  [2021 Jul] 
*در محکومیت اخلال در محاکمه‌ی یکی از عاملین کشتار ونسل کشی در ایران  [2021 Jul] 
* بخوان به نام کمون! به مناسبت صد و پنجاهمین سالگرد کمون پاریس!   [2021 Mar] 
* جعل تاریخ و جعل ماهیت و اهداف سیاهکل در خدمت نئولیبرالیسم   [2021 Mar] 
*از ناسیونالیسم تا دولت های شب پا تبیین ریشه های بحران از نگاه انحلال طلبان در رهبری خودبرگزیده ی کومه له  [2021 Mar] 
*مهدی کوهستانی نژاد بازهم ورودی دیگردر آلوده سازی جنبش کارگری و برآمد سیاهکل در ایران  زیر نام « تاثیر جنبش کارگری بر جنبش سیاهکل...»(۲) [2021 Feb] 
*مهدی کوهستانی نژاد بازهم ورودی دیگردر آلوده سازی جنبش کارگری و برآمد سیاهکل زیر نام « تاثیر جنبش کارگری بر جنبش سیاهکل...»(1) [2021 Jan] 
*هوشنگ عیسی بیگلو‌، نماد آزادیخواهی، مقاومت و منش انسانی   [2015 Jan] 
*اکراین جبهه اروپایی رویارویی دو بلوک سرمایه داری جهانی  [2014 Mar] 
*«غریبه ای به نام کتاب»  [2014 Feb] 
*بحران سازی هایی که هنوز هم نادیده گرفته می شوند  [2014 Feb] 
*بیعت در وحدت، در لانه ی کرکس ها  [2014 Jan] 
*لغو«اعدام» یا توهم زایی لغو  [2013 Dec] 
*آگاهی طبقاتی  [2013 Dec] 
*رفیق صدیقه حائری،زنی از گردان انقلاب   [2013 Dec] 
*حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی  [2013 Dec] 
*حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی (۲)  [2013 Nov] 
*حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی (۱)  [2013 Nov] 
*«خدایان نجاتم نمی‌دادند» (۱) حکومت ایران،‌ قاتل مجاهدین [2013 Sep] 
*استبداد حاکم بر سازمان مجاهدین  [2013 Jun] 
*تناقض‌های حکومت باندها و بمب‌ موعود عجله ‌فرجه  [2013 Jun] 
*اتحادیه های سنتی، بستری برای رفرمیسم  [2013 Mar] 
*اقدام مستقیم کارگران، گامی به‌سوی پالایش جنبش کارگری  [2013 Mar] 
* هوشنگ عیسی بیگلو‌، نماد آزادیخواهی، مقاومت و منش انسانی  [2013 Feb] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (6)  [2012 Dec] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (5)  [2012 Dec] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (۴)   [2012 Nov] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (۳)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۸)  [2012 Nov] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (2)  [2012 Nov] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (۱)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری(۱۷)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۶)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۵)  [2012 Oct] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (14)  [2012 Oct] 
*آب را گل بکنید! علیه تریبونال دادخواهی   [2012 Sep] 
*«ایدئولوژی آلمانی»[1]،دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۹)  [2012 Aug] 
*«ایدئولوژی آلمانی»[1]،دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۶)  [2012 Jun] 
*پایان دوران کیمیایی تشکل های کارگری و ضرورت سازمان یابی‌های نوین  [2012 May] 
*دوران کیمیایی تشکل های کارگری و ضرورت سازمان یابی‌های نوین ضرورت روی کرد طبقاتی پرولتاریا به سیاست (بخش دوم) [2012 May] 
*دوران کیمیایی تشکل های کارگری و ضرورت سازمان یابی‌های نوین  [2012 Apr] 
*آلترناتیوِ بازتولید فرهنگی استبداد شرقی و تقویم برهنگی ها  [2012 Apr] 
*«ایدئولوژی آلمانی»[1]، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۶)  [2012 Apr] 
*«ایدئولوژی آلمانی»، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی  [2012 Mar] 
*«ایدئولوژی آلمانی» ، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۴)  [2012 Feb] 
*حکومت یا دولت؟ هیاهوی انتخابات حکومتی تحریم، روی دیگر سکه‌ی ترمیم و شرکت  [2012 Feb] 
*«ایدئولوژی آلمانی» ، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۳)  [2012 Feb] 
*نظام بحران، بحران تحریم، بحران تغییر  [2012 Jan] 
*«ایدئولوژی آلمانی»، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۲)  [2012 Jan] 
*در بیان کرکس ها و فداییان!  [2012 Jan] 
*«ایدئولوژی آلمانی»، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۱)  [2012 Jan] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۳)  [2012 Jan] 
*آدونیس های زمینی، چکامه سرایان سوریه  [2011 Dec] 
*پرستو در باد، روایتی از مبارزه، عشق و بازنگری بینش چریکی  [2011 Nov] 
*گزارشی از مرگ کارگر گمنامی که در ۲۲ تیر ۱۳۷۸ به دست جنایت‌کاران جمهوری اسلامی کشته شد  [2011 Nov] 
*چشم‌انداز تغییر نظام در ایران و مداخله‌ی خارجی  [2011 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۱)  [2011 Oct] 
*بازگشایی مدارس و آموزشگاه‌ها  [2011 Sep] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۰)  [2011 Sep] 
*بحران فراگیر سرمایه، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۹)  [2011 Aug] 
*یونان به چند پول می ارزد؟! بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۷) [2011 Jun] 
* جنایت کشتار در اردوگاه اشرف، جنایت علیه بشریت است  [2011 Apr] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۷)  [2011 Mar] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه داری (۶)  [2011 Mar] 
*اعتصاب سراسری کارگران، تنها سلاح در برابر نسل کشی  [2011 Mar] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه داری   [2011 Mar] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه داری (۴)  [2011 Feb] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ با خوانش مارکس (۳)  [2011 Jan] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ با خوانش مارکس (۲)  [2011 Jan] 
*بحران ساختاری سرمایه‌ با خوانش مارکس (۱)  [2010 Dec] 
*یادِ بسیارانِ اسیر  [2010 Dec] 
*قتل‌های حکومتی و حکومت قاتل‌ها  [2010 Dec] 
*براي كشورما نمي‌شود خط فقر تعريف كرد   [2010 Nov] 
*از شهلا جاهد باید دفاع کرد  [2010 Nov] 
*کابوس نئوفاشیسم، ناسیونال مهدویسم  [2010 Aug] 
*دکترین شوک یا فاشیسم اقتصادی میلتون فریدمن (۱)  [2010 Aug] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۱۰)  [2010 Jul] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۹)  [2010 Jul] 
*نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۴) اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن [2010 Jun] 
*نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۳)  [2010 Jun] 
*جایزه‌ی نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (2) اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن  [2010 May] 
*جایزه‌ی نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۱) اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن [2010 May] 
*نان و خون نه!‌ نان و گل سرخ!  [2010 May] 
*ضرورت سازمان‌یابی شوراهای بیکاران  [2010 Apr] 
*منافات حقوق بشر با حقوق انسان  [2010 Apr] 
*پیمان شوم و «روحانیت کمپرادور»  [2010 Mar] 
*تعیین حداقل دستمزد،‌ چالش شديد کار و سرمایه  [2010 Mar] 
*پیامی بر پیکر علی کروبی، با امضا کبود ومُهر ولایت  [2010 Feb] 
*برای کار ، نان و آزادی  [2010 Feb] 
*بودجه بحرانی و بحران زای حکومت نظامی ۸۹  [2010 Feb] 
*یاد سازمانده اعتصابات و جنبش شورایی نفتگران گرامی‌باد  [2010 Feb] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها  [2010 Jan] 
*همصدایی هراسناکان قیام  [2010 Jan] 
*طبقه کارگر ایران، در سالی که گذشت  [2010 Jan] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها  [2009 Dec] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها(۷)  [2009 Dec] 
*۱۶ آذر، پیوستار اعتراض‌ و جنبش در پیوند  [2009 Dec] 
*قطعنامه چهارم شوراى حكام آژانس بين‌المللى انرژى اتمى و روانپریشی الیگارش‌مهدویون  [2009 Dec] 
*بحران حاکم و حاکمیت بحران   [2009 Nov] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۶)  [2009 Nov] 
*هدف فوری و استقلال طبقاتی کارگران  [2009 Nov] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۵)  [2009 Oct] 
*نشست وین گام دیگری در مرداب مشروعیت بخشی   [2009 Oct] 
*انرژی هسته‌ای، چماق ارتجاعی!  [2009 Oct] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۴)  [2009 Oct] 
*پیرامون شعارها  [2009 Sep] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۳)  [2009 Sep] 
*«سبد» سرکوب و راه‌کار حاکمیت کودتا  [2009 Sep] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۲)  [2009 Aug] 
*«نه زیستن، ‌نه مرگ»، «دوزخ روی زمین» و گزمه‌گان دوزخ  [2009 Aug] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها  [2009 Aug] 
*شکاف مرگ آور و کودتای باندهای حکومتی در برابر قیام حکومت شوندگان   [2009 Jun] 
*انتخاب متجاوز  [2009 May] 
*ایدئولوژی کشتار و تروریسم در غزه  [2009 Jan] 
*طرح موازی یک موضوع یا پنهان‌داشتن منبع و مرجع اشاره‌ای‌ به مقاله‌ «باور به معاد: ایمان به شکنجه» و کتاب «دوزخ روی زمین» [2008 Dec] 
*آسیب‌شناسی «هشدار» زرافشان  [2008 Nov] 
*محمود درویش قلب بیدار فلسطین   [2008 Aug] 
*این امیرحسین فطانت همان شکارچی دانشیان و گلسرخی‌ست؟  [2008 Jan]