PEZHVAKEIRAN.COM ویژگی نوین بحران سرمایه داری
 

ویژگی نوین بحران سرمایه داری
کورش عرفانی

در مقابل چشمان متحیر جهانیان مدافعان سرمایه داری که دهه ها گوش جهان را از شعار « حداقل دولت و حداکثر بازار» پرکرده بودند اینک فریاد برمی آورند که دولت باید به نجات بازار بشتابد تا فاجعه پیش نیاید. در عرض کمتر از یک ماه که از بحران می گذرد سرمایه داری به روی تمام نظریه های چند صد سال گذشته ی خود تف کرده، همه ی آنچه را که به عنوان «قطعیت» معرفی می کرد پس گرفته و هر آنچه را که رد می کرد تایید می کند. آیا بحران فعلی سرمایه داری یک بحران دوری و معمولی است یا خصلت جدیدی در آن است. نگارنده در این نوشتار به طور مختصر فرضیه ای را معرفی می کند که بر اساس آن این بحران علاوه بر آن که تضادهای سنتی و ساختاری سرمایه داری را نمایندگی می کند، در عین حال دربرگیرنده یک ویژگی نو است که البته از تداوم همان سیر سنتی سرمایه داری برمی آید. اما گویی رشد کمی سرمایه داری یک تغییر کیفی در آن به وجود آورده باشد.
جهش در ذات سرمایه داری
ریشه ی بحران کنونی را می توان به طور کلی در خصلت ذاتی سرمایه داری جستجو کرد که بر اساس آن سودآوری باید در هر شرایطی ادامه یابد. سود، موتور سرمایه داری است و بدون آن حرف زدن از این نظام بی معنا ست. اما سود چگونه به دست می آید؟ به طور سنتی این طور پنداشته می شد که سود سرمایه داری از طریق استثمار توده ها کسب می شود. این درست است. سرمایه داری سنتی سود خود را با اختصاص کار دیگران به خود که استثمار نام دارد به دست می آورد. تا این جا سرمایه داران یا دیگران را به کار می گرفتند و از حاصل کار آنها سود به دست می آوردند و یا در چرخه ی آفرینش ثروت در جایی قرار می گرفتند که بتوانند از آنچه متعلق به توده هاست برای خود بهره ببرند. اما به نظر می رسد که این روش ها دیگر متناسب با رشد کمی و کیفی ساختارهای نوین سرمایه داری قرن بیست و یکم نباشد. به همین دلیل شیوه ی نوین ابداع شده است. این روش دیگر عبارت است از ربودن حق دیگران به خود که دزدی یا کلاهبرداری نام دارد.
مثال استثمار را می توان در کارخانه های ماشین سازی فورد یا رنو یا ایران خودرو جستجو کرد؛ جایی که میلیون ها کارگر تولید می کنند و پس از دریافت اندکی از حاصل کار خود، به عنوان دستمزد، باقی حاصل کارشان به عنوان « کار اضافی» و از سر اجبار به جیب سرمایه داران صاحب وسایل تولید می فرستند.
مثال در موقعیت خوب قرار گرفتن در چرخه ی ثروت را نیز می توان در سیطره ی طبقه ی حاکم بر بازارهای بورس و یا برمنابع طبیعی کشورها دید. وقتی طبقه ی حاکم در ایران با استفاده از ابزار دولت بیش از 40 درصد از درآمد 50 میلیارد دلاری سالانه ی نفت را به خود یعنی به حدود 10 درصد از جامعه اختصاص می دهد ما شاهد مورد مشخص دزدی هستیم.
اما این دوروش استثمار و غارت که روش های سنتی و دیرینه ی سرمایه داری هستند برای بقا و رشد سرمایه داری نوین کافی نبوده اند. شرکت نفتی آمریکایی اکسون در سال 2007-2008 و با رشد قیمت نفت، در هر ثانیه 1.485 دلار سود به جیب زده است. چنین سودی نمی تواند به طور عادی به دست آید و نمی تواند به طور عادی بازسرمایه گذاری شود.
سرمایه داری که بی اخلاق ترین و ضد انسانی ترین نظام اقتصادی تاریخ بشری است برآن شده است که با اضافه کردن روش جدیدی به روش های سنتی سودآفرینی برای خود هم استثمار کند، هم در جایگاه مناسب چرخه ی ثروت باشد و هم کلاهبرداری. فراموش نکنیم که این روش جدید، یا کلاهبرداری، نوعی تلاش برای پس گرفتن آن چیزی است که در فرایند سنتی استثمار یا جایگاه خوب داشتن به سرمایه دار نرسیده است و از سر اجبار به مزدبگیر داده شده است.

سه مثال از روش جدید سودآفرینی، کلاهبرداری
از دو دهه پیش، سرمایه داری غربی، که به شدت تحت تاثیر ایدئولوژی طمع ورز یهودسالاری قرار دارد، شیوه ی جدیدی را برای دزدی ازجیب توده ها به وجود آورد. دراین شیوه، قشرهای بالای طبقه ی سرمایه دار با سرمایه گذاری کلان، اما هدفمند، در یک عرصه ی اقتصادی، «سرمایه گذاران» کوچک و متوسط را تشویق و تحریک می کند که برای به دست آوردن پول راحت، پس اندازهای خود را، که حاصل یک عمر کار و استثمار شدن است، به عنوان سرمایه گذاری به بازار جدید وارد سازند. این بازار جدید در دهه ی نود اینترنت و شرکت های نوپای فن آوری مدرن بودند. در اواخر دهه نود سرمایه گذاری های کلان سرمایه داری کلاهبردار سبب شد که میلیون ها نفر درکشورهای اروپایی و آمریکای شمالی باور کنند یک بازارجدید برای به دست آوردن بی دردسر پول بوجود آمده است. حباب اینترنت هر روز باد می شد و میلیون ها نفر پس اندازهای زندگی خود را در شرکت های ریز و درشت، که چیزی جز چند کامپیوتر و یک وبسایت نداشتند، سرمایه گذاری کردند. وقتی سرمایه داران موفق شدند میلیاردها پول در دست مردم را این گونه از صندوق بانک ها و کنج خانه ها وارد بازار سازند وقت آن بود که این حباب بترکد. اتفاقی که در سال 2000-2001 افتاد و انبوهی از مردم در عرض چند ماه میلیاردها دلار از پس اندازهای خود را که معادل میلیون ها سال/کار بود از دست دادند. پول ها به جیب کسانی رفت که خود این جریان کاذب و فریبنده را به راه انداختند، به موقع نیز پول های خود را در لندن و نیویورک وتل آویو از چرخه ی بازار دروغین بیرون کشیدند وسپس، جریان فروپاشی بازار کاذب را با ترکاندن حباب اینترنتی سازمان دهی کردند. همان ها که بعد از این جریان، با پول های به دست آمده روی ارزش های مطمئن بازار نوین تکنولوژیک مانند گوگل، مایکروسافت ویا ای بای و آی بی ام سرمایه گذاری کرده و سودهای کلانی به جیب زدند.

مورد دوم بهره بری از ماجرای به شدت مشکوک 11 سپتامبر بود.سرمایه داری کلاهبردار به زودی جنگ را نیز به حیطه ی سودزایی تبدیل کرد. با سرمایه گذاری بخش خصوصی در جنگ در عراق و افغانستان، میلیاردها دلار پول مردم آمریکا، عراق و افغانستان را از طریق قرار داد با دولت و ارتش آمریکا، به جیب شرکت های فوق رفت. تولید ترس و مرگ و کسب سود. تعداد افرادی که از جانب این شرکت ها در حال حاضر در عراق حضور دارند نزدیک به دو برابر نیروهای ارتش آمریکا در این کشور است. از یکسو تیم های سازمان جاسوسی اسرائیل موساد اقدام به بمب گذاری و یا سازماندهی حملات انتحاری دراین کشور می کرد و از سوی دیگر شرکت های تسلیحاتی، فن آوری ویا امنیتی اسرائیل برای مقابله با بمب گذاری ها قراردادهای سودآور با ارتش آمریکا امضاء می کردند. این جنگ برای مردم آمریکا هر روز 341.4 میلیون دلار هزینه داشته است و دارد. تا به حال سرمایه داری دزد موفق شده است برای این جنگ مبلغ 562 میلیارد دلار از جیب مردم آمریکا به شرکت های تسلیحاتی و امنیتی فوق واریز کند.
در مورد سوم هم زمان با جنگ افروزی، جریان کلاهبردار سرمایه داری به عرصه ی جدیدی روی آورد. عرصه ی املاک و ساختمان. جریان سرمایه داری دزد این بار بر روی ساختمان سازی سرمایه گذاری کرد و بانک های در اختیار خود برای خرید این ساختمان ها (خانه، ویلا، برج، دفتر،...) به مردم وام دادند. در آمریکای شمالی این وام ها چنان آسان به متقاضیان داده می شد که عده ای از دریافت کنندگان خود در تعجب بودند. خرید و فروش ساختمان تبدیل شد به عرصه جدیدی که هر کس احساس می کرد می تواند از طریق آن، به فاصله ی کوتاهی، درآمد کلانی به جیب زند. بسیاری کار و فعالیت خود را رها کردند و با اخذ وام و وارد ساختن پس اندازهای خویش تبدیل به یک خانه باز و فروشنده ی حرفه ای شدند.
در این میان، وفور ساختمان از یکسو و راحتی دریافت وام از سوی دیگرمیلیون ها نفر را به فکر واداشت که صاحب خانه شوند. این بار نیز مردم میلیاردها دلاراز سرمایه های خود را که حاصل یک عمر کار و زحمت بود وارد بازار کردند و به عنوان پول پیش، با آن وام دریافت کردند تا خانه بخرند.
این جریان حدود پنج سالی رواج پیدا کرد و اوج گرفت تا این که علائم کاذب بودن و محدودیت های آن از سال 2006-2007 نمایان شد. سرمایه داران دزد این بار نیز به موقع پول های خود را که در ساختمان سرمایه گذاری کرده بودند از بازاربیرون کشیدند تا اصل سرمایه ی خود را حفظ کنند. برای این کار آنها تعداد زیادی از ساختمان های در اختیار خود را پیش از شروع بحران به فروش گذاشتند. افزایش عرضه سبب شد که قیمت ها پایین بیاید. با کاهش قیمت ها به تدریج خانه بازان کوچک نیز احساس نگرانی کرده و خانه های خود را با قیمت های زیر بازار ارائه دادند. همین امر سبب کاهش هر چه بیشتر قیمت ها شد. این عده که خرید خانه ها را با وام بانک ها انجام داده بودند - به این امید که به زودی خانه ها را فروخته و پس از کسب سود، پول بانک را برگردانند-، در یافتن مشتری برای خانه هایشان با مشکل مواجه شدند. این امر سبب شد که آنها نتوانند پول بانک را پرداخته و لذا اعلام ورشکستگی کرده و بانک خانه ها را صاحب شد.
با رکود بخش ساختمان، که نزدیک به 800 شغل به آن وابسته است، وضعیت عمومی اقتصاد رو به وخامت گذاشت و بسیاری از کسانی که با درآمد ناشی از حقوق قسط وام خانه ی خود را می پرداختند کار شان را از دست داده و به دلیل نپرداختن اقساط، خانه های خود را به بانک وام دهنده واگذار کردند.
پس از یاد نبریم: سرمایه داری کلاهبردار
1. نخست خانه ساخت و آنها را به مردم فروخت و از این راه سود کلانی به جیب زد.
2. دوم ازطریق بانک های خود به مردم وام داد تا ساختمان هایش را به فروش برساند. از این راه نیز با دریافت بهره ی بانکی برای وام، سود خوبی به جیب زد.
3. بعد بحران آفرید و خانه های فروخته شده را از چنگ خریدارانی که نمی توانند قسط وام های خود را بپردازند درآورد.
4. در حال حاضر آنها بابت پولی که بانک ها به ظاهر در این میان از دست دادند از دولت تقاضای کمک های میلیاردی کرده و دولت های سرمایه داری نیز به عنوان ابزار و خدمتگزار سرمایه داری پول های مردم را که در اختیار داشتند به صندوق بانک ها و موسسات مالی سرمایه داری کلاهبردار سرازیر کرده اند.
5. بانک ها سر فرصت و در شرایط خوب باز هم این خانه های پس گرفته شده را برای فروش ارائه خواهند داد و بابت آنها پول بسیاری به جیب خواهند زد.
6. برای همان خانه ها نیز این بانک ها بار دیگر وام داده و با بهره ی آن وام ها سود خوبی خواهند داشت.
بدین ترتیب می بینیم در این چرخه برخلاف چرخه ی سنتی استثمار، سرمایه داری کلاهبردار شش بار و در واقع از شش طریق، پول مردم را به جیب زده است.
این شیوه ی جدید کسب سود، که البته بیشتر شکل و ابعاد آن جدید است تا ذات و محتوای آن، سرمایه داری را با این واقعیت مواجه ساخته است که باید عرصه ها و شیوه های تازه ای برای دزدی بیابد و در این میان، دولت وظیفه دارد که امنیت اجتماعی و اقتصادی او را حفظ کند.همدستی طبقه ی سرمایه دارو دولت سرمایه داری در این مثال ها آشکار است.
آینده چگونه است؟
بدیهی است در چنین شرایطی که دولت ها ارقام نجومی متعلق به توده ها ی مردم و کشورهای فقیررا مانند راهزنان به صورت شتابزده به جیب سرمایه داران دزد واریزمی کنند، برای هر فردی ابعاد به مسخره کشیدن و مورد اهانت قرار گرفتن هوش و شخصیت صدها میلیون انسان توسط مشتی دزد و استثمارگر و سیاست باز آشکار می شود.
بدیهی است که چپ نهادینه ی اخته شده ی اروپایی در این میان نمی تواند کار زیادی صورت دهد، اما نیروهای مردم گرا در این عرصه فرصت خوبی برای روشنگری وآگاهی بخشی توده ها دارند تا به آنها نشان دهند چگونه از یکسو سرمایه داری استثمارگر یک عمر آنها را به کار می کشد و از نیروی کار و وقت آنها بهره می برد و از سوی دیگر سرمایه داری کلاهبردار و دزد، حاصل دهها سال تلاش آنها را در یک عملیات راهزنانه با ابعاد چند بیلیونی از چنگشان در می آورد. این با آن روش سنتی استثمارگری سرمایه داری متفاوت است و هیچ فرایند تولیدگری در آن نیست. به همین دلیل نیز از یکسو شکل بندی اجتماعی جامعه را به شدت متزلزل می سازد اما خود زاینده ی یک شکل بندی نوین نیست. این نوع از سرمایه داری غیرتولیدی اما سودزا می رود تا با متزلزل ساختن ساختارهای اجتماعی موجود، ساختار اقتصادی سرمایه داری سنتی را نیز زیر سوال برد. به همین دلیل نیز جریانی است تنش زا و بحران آفرین که در بطن خود سرمایه داری نیز تضاد به وجود خواهد آورد. بی شک سرمایه داری تولیدی و سرمایه داری غیر تولیدی، که اولی بر استثمار سوار است و دومی بر کلاهبرداری ، در جاهایی نیز همدست هم می باشند اما درشرایط ویژه ای، سرمایه داری تولیدی، بخصوص بر اساس خط کشی های ملی ومرزی (چین و روسیه) برای حفظ موقعیت خویش باید از سرمایه داری غیر تولیدی دزد (آمریکایی-انگلیسی-اسرائیلی) که بیشتر به قمارباز شبیه است تا به یک تاجر و کارخانه دارفاصله بگیرد. این تضادهای درونی جبهه ی سرمایه داری فرصت خوبی را برای مخالفان سرمایه داری فراهم خواهد ساخت تا در مسیر تقویت یک جایگزین غیر سرمایه داری توده ها را آگاه و سازماندهی کنند. چشم اندازسیاهی که ترسیم می شود بهترین فرصت تاریخی برای نوزایش جریان های مردمی و توده گرا می باشد. اما این بار، بر اساس یک تفکر «انسان محور» ونه یک ایدئولوژی حزب سالار یا طبقه محور.
در حالیکه روسای موسسات بزرگ مالی آمریکا درهمان شب تصویب کمک 700 میلیارد دلاری کنگره ی آمریکا بزرگترین جشن و میهمانی مفصل و شام را برگزار می کنند صدها هزار کارگر وکارمند قرار است در ماه های آینده دراین کشور از کار بیکارشوند. در انگلستان پیش بینی می شود که نزدیک به 800 هزار نفر شغل خود را از دست دهند. در فرانسه تنها در بخش ساختمان بیش از 350 هزار نفر بیکار خواهند شد. میلیون ها نفر به زودی حق بازنشستگی و حقوق بیکاری خود را از دست خواهند داد.
این کلاهبرداری سرمایه داری برای توده ها جز فقر و رنج و مرگ به همراه نخواهد داشت.
باید دانست که اگراین بحران نیز به طور موقت رد شود، بحران بعدی به سرعت و با قدرت تخریب گری دو چندان فرا خواهد رسید. دولتمردان فرانسوی، که نوکران سرمایه داری هستند، از حالا اعلام داشته اند که اگر دولت مالکیت برخی موسسات مالی را در شرایط کنونی می پذیرد برای آن است که بعد از رفع بحران آنها را باردیگر در اختیار بخش خصوصی بگذارد. یعنی باز، روز از نو روزی از نو.
در این میان از یک بحران تا بحران دیگر باز این سرمایه داران هستند که جان سالم به در برده و ثروتمندتر می شوند و این توده ها هستند که قربانی شده و فقیرتر می شوند.

به عنوان نتیجه گیری :
همگی می دانیم که نظام سرمایه داری به اقتضای ذات خود هم ضد منطق و خرد است، هم ضد طبیعت و محیط کره ی زمین است و هم ضد بشریت. بنابراین هیچ جنایت و راهزنی بزرگتری از او بعید نیست، نه تنها بعید نیست بلکه کلاهبرداری مالی برای سودزایی به تدریج به روشی نهادینه تبدیل می شود، راهزنی سرمایه داری با شدت هرچه تمام ادامه یافته و دیر نخواهد بود که سرمایه داران، حراج زمین های کرات دیگر را آغاز خواهند کرد و نیز پیش فروش خانه های پیش ساخته ی مستقر در مدار مریخ را.
فراموش نکنیم که سرمایه دارخود نیز یک انسان مسخ شده و به گفته ی مارکس از خودبیگانه است، او دیوانه ی پول است و برای آن،همنوع خود و کره ای را که در آن زیست می کند نابود خواهد ساخت. تفکر یهودسالار حاکم بر سرمایه داری از بینش این مذهب الهام می گیرد که براساس آن دنیای دیگری وجود ندارد و بهشت و جهنم در همین دنیاست. کسی که چنین نگرشی دارد آیا دلیلی دارد که بخواهد به هیچ ارزش اخلاقی پایبند باشد و به واسطه ی آن، خود را از داشتن ثروت و رفاه و لذت بیشتر محروم سازد؟
نگارنده بر این باور است که هریک از ما با انفعال خویش در مقابل سرمایه داری وحشی به نوعی همدست آنها در نابودسازی انسان، انسانیت و کره ی زمین هستیم. این نه وظیفه سیاسی، یا تشکیلاتی یا ایدئولوژیک ماست که با این نظام درافتیم، این وظیفه اخلاقی ما به عنوان انسان است که دربرابر این روند رو به رشد تخریب گری بیاستیم و برای رسیدن به جهانی مبارزه کنیم که در آن، رعایت حفظ حرمت انسان ها از طریق دو ابزار نهادینه تضمین شده است: برابری و آزادی.
چنین جهانی میسر و دردسترس است، سد اصلی رسیدن به آن این است که به آن باورنداریم. مانع بیرونی عمده ای در مقابل ما نیست که ما را از رسیدن به چنین جامعه ای محروم سازد، مانع اصلی درون ماست، در ناباوری ماست، در ترس و بی اعتمادی است، بقای نظام سرمایه داری از قوت او نیست از ضعف ماست.
امروز همه ی باورمندان به تغییر و دگرگونی می توانند در حول محور یک اندیشه ی انسان محور گردآیند و برای دفاع از اصالت بشر به عنوان موجود لایق آزادی و برابری به کنش بپردازند.
بدیهی است که بدون کار جمعی و سازماندهی هیچ اقدامی میسرنیست. اما هیچ کس برای این سازماندهی و حرکت جمعی پیشگام نخواهد شد، مگر خود ما.

* *
www.korosherfani.com

این تفکر که در آموخته های زبور نیز یافت می شود بسیار ساده است: هیچ چیز بالاتر از سود نیست، هیچ چیز.
برای مشاهده ی رقم هر ثانیه به روز شده ی هزینه ی جنگ آمریکا در عراق برای مردم آمریکا نگاه کنید به این وبسایت: http://www.nationalpriorities.org/costofwar_home
سرمایه داری به طور معمول با زائده های فراقانونی خویش مانند سیستم های مافیایی مخالفت می کرد، اما در شرایط کنونی خود به یک نوعی مافیایی گری روی آورده است و این در قالب سرمایه داری کلاهبردار نمایان می شود.
در حالی که چین و روسیه به مدارهای سنتی سرمایه داری پای می گذارند و بازارهای جهانی را به صورت وسیع اشغال می کنند سرمایه داری آمریکا و اروپا به دنبال روش های تازه ای می گردند که برتری آنها را نسبت به این دو قطب سرمایه داری نوپا حفظ کند.

منبع:پژواک ایران


کورش عرفانی

فهرست مطالب کورش عرفانی در سایت پژواک ایران 

*سرانجام: رژيم ايران در دام بحران نهايی خود  [2015 Jun] 
*همزمانی بن‌بست رژيم و اپوزيسيون  [2014 May] 
*رژیم کشتار، اکبر گنجی و مرحوم ماکس وبر (نگاهی به مقاله ی: «جمهوری اسلامی: رژیم کشتار"؟ نقد اکبر گنجی بر نوشته ی اخیرمحمدرضا نیکفر») [2013 Nov] 
*دمکرات نشویم دمکراسی نخواهیم داشت  [2010 Mar] 
*فروپاشی پایگاه اجتماعی رژیم: تضمین پیروزی جنبش   [2009 Dec] 
*نبرد ما با عکس یک مرده نیست، با فرهنگ مرگ است  [2009 Dec] 
*آماده اشتباه آخر رژیم باشیم   [2009 Dec] 
*16 آذر، محرم ، 22 بهمن مراحل منطقی پیروزی جنبش  [2009 Dec] 
*16 آذر فرصتی برای ورود طبقه ی محروم به جنبش   [2009 Nov] 
*گذار طبیعی جنبش به واقع گرایی سیاسی ورود به دوران جمهوری ایرانی  [2009 Nov] 
*پیروزی دور نیست اما هشیاری بسیار می طلبد   [2009 Oct] 
*حفظ نهادینه ی جان و حرمت انسان، بهترین محور وحدت ایرانیان   [2009 Oct] 
*پیوند جنبش غیرساختار شکن و جنبش ساختار شکن   [2009 Oct] 
*چه کسانی به مبرم ترین نیاز جنبش کنونی پاسخ خواهند داد؟   [2009 Oct] 
*قطب نمایی برای جنبش   [2009 Sep] 
*مشکل رژیم ضد انسانی با علوم انسانی   [2009 Sep] 
*نخست حذف تجاوزگران، بعد ریشه کن ساختن تجاوز گری  [2009 Aug] 
*بازخوانی اقتصادی جنبش حاضر   [2009 Aug] 
*پیوند دلایل ریشه ای و مقطعی جنبش کنونی   [2009 Aug] 
*دفاع از انسانیت: هم در تهران هم در اشرف   [2009 Aug] 
*چگونه نظم حاکم را درهم شکنیم  [2009 Jul] 
*تحلیلی بر جنبش اعتراضی اخیر در ایران  [2009 Jul] 
*ورود سپاه به صحنه: سرعت بخشیدن به فروپاشی رژیم  [2009 Jun] 
*درباره ی سازماندهی جنبش داخل کشور  [2009 Jun] 
*هشدار درمورد دخالت ولی فقیه برای حل بحران پس از انتخابات  [2009 Jun] 
*نقش ابزاری انتخابات در بقای نظام  [2009 Jun] 
*زن ستیزی نمودی ازمسخ اجتماعی   [2009 May] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران (قسمت هفتم – قسمت آخر)  [2009 May] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران - (قسمت ششم)  [2009 May] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران (قسمت پنجم )  [2009 Apr] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران (قسمت چهارم )  [2009 Apr] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران - (قسمت سوم)  [2009 Apr] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران - (قسمت دوم)  [2009 Apr] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران (قسمت اول)  [2009 Mar] 
*تهاجم دولت عراق به مجاهدین تهاجم رژیم به اپوزیسیون است  [2009 Mar] 
*زن، آفریدگار بشریت است (به مناسبت روز جهانی زن) [2009 Mar] 
*سه فرضیه در مورد ایران: حمله، تحریم، سازش   [2009 Feb] 
*قدرت، غارت و نقش ما   [2009 Feb] 
*سی و یکمین سال : تحلیلی بر آینده ی نزدیک ایران   [2009 Feb] 
*پیوستن به موج جهانی تحریم علیه اسرائیل   [2009 Jan] 
*چپ نمایی و چپ گرایی (بنیان های نظری برای مبارزه ی چپ در ایران)  [2009 Jan] 
*شکنندگی نظم اجتماعی در ایران   [2008 Dec] 
*بررسی احتمال شورش اجتماعی در ایران   [2008 Nov] 
*بررسی احتمال شورش اجتماعی در ایران   [2008 Nov] 
*اوباما، جهان، منطقه و ایران  [2008 Nov] 
*ویژگی نوین بحران سرمایه داری   [2008 Oct] 
*چپ گرایی، روش رهایی انسانیت از انسان نمایی  [2008 Sep] 
*دفاع از حقوق مجاهدین در عراق، مسئولیتی فراسیاسی  [2008 Sep] 
*انقلاب اکتبر، انقلاب ایران و انقلاب اجتماعی  [2008 Feb] 
*آینده ی ایران به چه سمتی می رود؟  [2007 Dec]