PEZHVAKEIRAN.COM سی و یکمین سال : تحلیلی بر آینده ی نزدیک ایران
 

سی و یکمین سال : تحلیلی بر آینده ی نزدیک ایران
کورش عرفانی

درآستانه ی پایان سی امین سال حیات نظام جمهوری اسلامی لازم است تا نگاهی به عواملی بیاندازیم که می روند یک سال آینده را از تمام سه دهه ی گذشته مهم تر بسازند. به زعم نگارنده، یک سالی که می آید می تواند به طور حساسی برای ایران، رژیم حاکم برآن، مردم کشورمان و نیز نیروهای مخالف رژیم سالی تعیین کننده باشد. برای این منظور لازم است چندین مشخصه را در نظر بگیریم.

در صحنه ی داخلی:

  1. اقتصاد ایران با مشکلات اساسی مواجه است. تولید درحداقل، مصرف وارداتی درحداکثر میزان، هزینه ها رو به افزایش و درآمدها روبه کاهش است. قرار گرفتن این وضعیت دشواردر اوج یک بحران جهانی اقتصاد سرمایه داری چشم انداز روشنی برای برون رفت اقتصاد ایران از وضعیت اسف بار کنونی، بدون یک تغییر عمده و اساسی، باقی نمی گذارد. احساس ضرورت رژیم برای برون رفت از بن بست اقتصاد کنونی را می توان در طرح «هدفمند ساختن یارانه ها» جستجو کرد که در طول آن دولت می خواهد طی یک سری تصمیماتی که درظاهر بیشتر جنبه ی انتحاری دارد اقدام به حذف یارانه ها (سوبسیدهای دولتی) کند، اما در ورای این وجه انتحاری آنچه که رژیم می خواهد این است که ازاین طریق، بارمالی سنگینی را که به دوش دولت است بردوش ملت بگذارد. پیش بینی می شود که در این طرح، قیمت سوخت و انرژی به ناگهان بین 300 تا 2000 درصد افزایش یابد.[1] دراولین گام اعلام شد که قیمت گاز به زودی 700 درصد افزایش خواهد یافت.[2] اما اگر رژیم می خواهد در این وضعیت، که برخی به عنوان وضعیت انفجاری از آن نام می برند، دست به این کار بزند برای آن است که براساس شاخص‌هاي بانك جهانی، صندوق بين‌المللی پول و واحد اطلاعات اقتصاد ی اكونوميست ، رتبه ايران در بين 179 كشور جهان، از 137 در سال 2005 به 168 در سال 2009  رسيده است[3] . به عبارت دیگر، ایران هم اکنون در میان فقیرترین و عقب افتاده ترین اقتصادهای جهان قرار گرفته است. در چنین شرایطی که فقرهمه جا گیر نزدیک به 80 درصد جامعه را به درجات مختلف با مشکلات اقتصادی مواجه ساخته است دولت تصمیم دارد به ناگهان طرح فوق را اجرا کند و به واسطه ی آن، کلیه ی قیمت ها از 3 تا 20 برابر افزایش یابد. وقتی اداره ی ثبت قبرستان بهشت زهرا خبراز افزایش افرادی که به دلیل گرسنگی و سوء تغذیه مرده اند را می دهد، پیش بینی عوارض این اقدام دولت چندان دشوار نیست. کمترین شکی نیست که اجرای این طرح، چنانچه نگارنده در ماههای اخیرچندین بار به این موضوع اشاره کرده است، به شورش مردم گرسنه و فقیر خواهد انجامید. این شورش ها بستر اجتماعی تغییرات آینده ی ایران خواهد بود. اما در این باره ذکر چند نکته ضروری است.

·       این درست است که وضعیت اقتصادی کشور وخیم است، اما فقر وگرسنگی به تنهایی عامل «قیام اجتماعی» نمی شود، برای قیام، نیاز به عنصرروحی یعنی شجاعت نیزمی باشد. رژیم به صورت فکر شده واز طریق مذهب، خرافات،اعتیاد، فساد اخلاقی، روان پریشی، بیسوادی، سرکوب، ترس ومسخ، بازتولید عنصر روحی شجاعت و شهامت جمعی در ایرانیان را دشوار و محدودکرده است. پس، در وخیم ترین شرایط مادی، یک سری شورش های کور روی خواهد داد. در پایین به سرنوشت این شورش ها اشاره کرده ایم.

·       در سایه ی این جو انفعال و مرده سالاری، رژیم تا آن حد گستاخ شده است که می خواهد بزرگترین و بدترین گام حیات سی ساله ی خود در عرصه ی داخلی را صورت دهد: حذف یارانه ها و بردن اقتصاد ایران به زیر چارچوب تحمیلی معیارهای بانک جهانی، صندوق جهانی پول و سازمان تجارت جهانی. رژیم این مسئولیت سخت و خطرناک را با دو هدف مشخص به سپاهی ها (دولت احمدی نژاد) سپرده است: نخست اینکه اگر نفرت عمومی اوج گرفت بر سرنیرویی فرودآید که از اول هم در افکارعمومی تصویر خوبی نداشت و به این ترتیب، جناح ذخیره، یعنی جناح اصلاح طلب و میانه رو، را در این میان حفظ کرده و بتواند در موقع خود، مثل انتخابات ریاست جمهوری آینده، آن راجایگزین جناح سپاهی مورد تنفر بسازد. نوعی تقسیم کار که در صورت موفقیت می تواند سی سال بقای دیگر برای رژیم به ارمغان آورد. دوم این که درعین حال حاکمیت سپاه با طرح های متعدد نظامی و امنیتی مانند استقراردوباره ی گشت های محلی و خیابانی بسیج وتقسیم استانی فرماندهی های سپاه خود را آماده ی مقابله با شورش های احتمالی ساخته است. سپاه بی تردید برای مقابله با این شورش سرکوب شدید را پیش خواهد گرفت.

·       اما یک بارکه این طرح ضد مردمی حذف یارانه ها به مورد اجرا درآید خطر اقتصادی عمده ی داخلی رژیم، یعنی ورشکستگی مالی به دلیل اجبار در پرداخت یارانه ها، تا حد زیادی برطرف می شود. بی شک حاصل این کار، فقربی سابقه، خیابان خوابی، گرسنگی و ذلت و مرگ هزاران ایرانی مستمند و بی چیز است، اما به زعم مثلث آخوند-بازاری-پاسدار،این بهایی است که مردم باید برای بقای نظام بپردازند.

 بعد، می ماندحل مشکلات رژیم  با قدرت های خارجی.

در این زمینه باید دانست که پرونده ی اتمی برای رژیم، ضمن حفظ ارزش اقتصادی خود در عرصه ی تولید انرژی، دراصل به عنوان ضمانت نامه ی بقای نظام عمل می کند. یعنی با بالا یا پایین کشیدن فتیله ی آن، رژیم می تواند برسرمیزمذاکره برای ادامه ی حیات خود  چانه زنی کند. جناح سپاه امیدواراست بتواند با استفاده از نعمات و مزایای برقراری رابطه ی علنی با آمریکا، نفرتی را که اجرای طرح ضد اجتماعی حذف یارانه ها در جامعه نسبت به او ایجاد خواهد نمود خنثی کرده و در قدرت باقی بماند. کارت بازی او برای این منظورفعالیت های اتمی رژیم است. اما دقت داشته باشیم چنانچه گفتیم اگر هم این توازن برقرار نشود، جناح سپاه در نهایت، زیر مدیریت هماهنگ ساز ولایت فقیه، جای خود را به جناح دیگر رژیم خواهد سپرد. در این میان، بقای نظام تضمین شده و جمهوری اسلامی، با شکل و شمایلی کمی متفاوت، برای یک یا دو یا چند دهه دیگر بدون مشکلی برسرکار باقی خواهد ماند.

پس در این صورت آیا باید نتیجه بگیریم که رژیم آن قدر خوب بازی کرده است که بقای آن ضمانت شده است و هیچ احتمالی برای تغییر آن وجود ندارد؟ پاسخ نگارنده به این سوال منفی است. حداقل دو احتمال وجود دارد که می تواند این سناریو را به هم بزند:

یکی این است که شورشی که در بالا از آن صحبت کردیم دارای چنان ابعاد و شدتی باشد که کنترل اوضاع از دست رژیم خارج شده و وقایع به سوی یک قیام سرنگون ساز پیش رود. اما چنانچه قبلا هم گفته ایم،[4] تبدیل شورش به قیام، نیازمند حداقل سازماندهی و مدیریت است که باید دید آیا شانس شکل گیری خود جوش یا از بیرون را دارد یا خیر. خوب که دقت می کنیم می بینیم این شورش تنها شانس بالقوه ی اجتماعی کوتاه مدت است که برای هر نیروی سیاسی مصمم به سرنگونی رژیم فراهم خواهد شد.

در صحنه ی خارجی

موضوع مهم دیگری که می تواند محاسبات داخلی رژیم را، چنانچه در بالا توصیف شد، بر هم زند این است که آیا بحران اقتصاد جهانی قراراست براساس چه راهکاراستراتژیکی حل شود. به نظر نگارنده آینده ی ایران و در درون آن، آینده ی رژیم، مردم و اپوزیسیون، برخلاف تصور بسیاری، تنها بستگی به پرونده ی فعالیت هسته ای ندارد، بلکه شکل بندی آینده ی خاورمیانه ونقش آن در حل بحران عمومی اقتصاد جهانی در این مورد تعیین کننده است. در این باره حالات زیرقابل پیش بینی است:

a.      اگر برون رفت از بحران اقتصاد جهانی سمت وسویی براساس گسترش رونق تجاری و تولید انبوه جهانی و منطقه ای به خود بگیرد، در این صورت یک خاورمیانه ی عاری از جنگ مورد نیاز است. معضل فلسطین به نوعی راه خروج خواهد یافت، کشورهای عرب، اسرائیل را به رسمیت خواهند شناخت و اسرائیل به ابر قدرت اقتصادی خاورمیانه تبدیل خواهد شد. عدم موفقیت بنیامین نتانیاهو در انتخابات آینده ی اسرائیل نشانه ای از حرکت به این سمت خواهد بود.

در چارچوب شکل گیری این سناریو، رابطه ی جهان غرب و عرب با ایران بر اساس دو احتمال خواهد بود: اگر رژیم نرمش لازم را برای ایفای نقش یک مهره ی اقتصادی و سیاسی هماهنگ و سر به راه در سناریوی رونق دوباره ی سرمایه داری بپذیرد می تواند امیدوار باشد که او را در بسیاری از بازی های منطقه ای دخالت دهند، تحریم ها برداشته شود وایران با شکلی متعارف تبدیل به موتوررونق اقتصاد جهانی در منطقه ی خاورمیانه شود. نرمش اقتصادی و سیاسی رژیم در مقابل غرب سبب می شود که غرب نسبت به وضعیت اجتماعی و فرهنگی و نیز استبداد داخلی چشم خود را ببندد. در این حالت، بقای درازمدت رژیم تامین شده است.

این سناریو فقط ممکن است که با اشکال تراشی اسرائیل روبرو شود. زیرا اگر قرار باشد ایران نقش محوری را به عنوان متحد آمریکا در منطقه بیابد اسرائیل تا حدی اهمیت خود رابه عنوان متحد تاریخی نخست آمریکا در خاورمیانه از دست خواهد داد ومی تواند در این بین ضرر ببیند. بنابراین ممکن است اسرائیل به انحاء مختلف و حتی با برانگیختن تنش های نظامی و تروریستی این سناریو را به هم بزند. نگارنده بر این باور است که انتخاب بنیامین نتانیاهو، رهبر حزب لیکود، گامی خواهد بود برای حرکت در این راستا.

در حالت دیگر ممکن است رژیم بنا به دلایلی که به ساختار درونی و محاسبات استراتژیک بیرونیش وابسته است از خود انعطاف لازم را در مقابل غرب نشان ندهد. در این صورت و در چارچوب سناریو رونق اقتصادی، ضرروت تغییررژیم در ایران مطرح خواهد شد. این تغییر می تواند بنا به ضرورت های مقطعی و برداشت های درازمدت قدرت های غربی به صورت حذف کامل رژیم و یا تلاش برای حذف جناح سرسخت رژیم (سپاه و تندروها) به نفع جناح دیگر باشد. برای تغییر رژیم به صورت کامل یا بخشی، دو نوع برخورد می تواند مطرح باشد: یک برخورد نظامی و دیگری برخورد اقتصادی-سیاسی.

اگر بنا برحذف نظامی رژیم قرار گیرد این کاراز طریق یک حمله ی نظامی برق آسا و وسیع و با شرکت مستقیم آمریکا، اسرائیل و اروپا و با همکاری کشورهای عربی صورت خواهد گرفت. در این وضعیت انهدام و تخریب کامل زیر ساخت های اقتصادی ایران و بازسازی آن، که حدود نیم قرن به طول خواهد انجامید، در کنار بازسازی عراق و افغانستان و نیز جبران خسارت های جانبی جنگ فوق، جزیی از سناریو فعال سازی اقتصاد جهانی در منطقه خاورمیانه خواهد بود. در حالیکه قدرت های اقتصادی برای کسب انرژی به سوی منابع جدید روی می آورند ذخایر نفت کشورهای عربی و ایران به عنوان منبع مالی برای فعال سازی اقتصاد خاورمیانه، با محوریت فن آوری آمریکایی-اسرائیلی و تولیدات آمریکایی،اروپایی و نیز کالاهای چینی و روسیه، به عنوان پاداش بستن چشمشان بر این هجوم نظامی،  مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

در این حالت باید علاوه بر مسله از پای درآوردن نظامی رژیم ، موضوع تعیین جایگزین نیز مورد نظر قرار خواهد گرفت. تمامی نیروهای بالقوه  مهم حاضر در اپوزیسیون در آن حالت از اهمیت متناسب با قدرت واقعی، تبلیغاتی و لابی گری خود برخوردار خواهند بود. حذف نام مجاهدین از لیست را در ابعاد سیاسی خود و از دیدگاه قدرت های اروپایی باید در این راستا ارزیابی کرد. هم چنین به راه اندازی تلویزیون های فارسی بی بی سی و به طور احتمالی تلویزیون فارسی آلمان را باید در این چارچوب مورد نظر قرار داد.

در حالت دوم تنها حذف جناح تندرو رژیم از طریق تقویت جناح میانه رو مطرح است. چنانچه گفتیم باند سپاه و محافظه کاران در تلاشند تا با اجرای طرح حذف یارانه ها در این راستا گام بردارند و یکی از خواست های اصلی سازمان تجارت جهانی، بانک جهانی و صندوق جهانی پول را عملی سازند و از این طریق خود را کاندیداهای مناسبی برای همدستی با سرمایه داری جهانی نشان دهند. اما این به تنهایی کافی نیست، سرمایه داری جهانی به این جراحی رضایت نمی دهد و خواهان قطع عضوهایی در بدنه ی ایدئولوژیک رژیم است. باید دید آیا جناح راست قادر به انجام این کار خواهد بود یا خیر. در صورتی که امثال احمدی نژاد و ثمره ی هاشمی به عنوان نمایندگان این جناح راست محافظه کار و «سرسخت» بتوانند آمریکا و غرب را متقاعد سازند که مهره های مناسبی برای تغییرات مطلوب آنها هستند، اما به قدری زمان نیاز دارند، شانس موفقیت در انتخابات و باقی ماندن در قدرت را دارند. درغیر این صورت باید بروند. اگر موضوع از میان بردن کل رژیم مطرح نباشد، برای کنار زدن جناح سر سخت رژیم و روی کار آوردن نیروهای ملایم تر، غرب از ابزار تحریم های وسیع اقتصادی و سیاسی بهره خواهد گرفت. پرونده ی اتمی درواقع دست آویز مناسبی برای تحقق این معادله خواهد بود.[5]

این قسمت را خلاصه کنیم: با توجه به این که برخورد غرب با ایران در راستای استراتژی خروج از بن بست اقتصادی بی سابقه ی کنونی سرمایه داری خواهد بود، اگر قرار باشد که این برون رفت به صورت گسترش رونق اقتصادی و افزایش تولید انبوه در سطح جهانی شکل گیرد، سه نوع سناریو برای برخورد با ایران متصور است: 1) یا غرب با همین جناح فعلی (سپاه و محافظه کاران) به توافق می رسد و رژیم در محتوای فعلی خود ادامه حیات خواهد داد، 2) یا با این جناح به توافق نمی رسد و در پی کنار زدن آن برای روی کار آوردن جناح میانه رو برخواهد آمد که دراین صورت سناریو تحریم های شدید اقتصادی و سیاسی اجرا خواهد شد و یا 3) ضرورت کنار زدن کل رژیم مطرح خواهد شد که در این صورت، سناریو هجوم نظامی همه جانبه و جایگزین ساختن رژیم با یک نیروی سیاسی مطلوب غرب پیش خواهد آمد.

اما اگر سرمایه داری جهانی امید و شانس کلی و فرا منطقه ای خود را به برون رفت از بحران کنونی بر اساس رونق تجاری و تولید انبوه جهانی از دست بدهد، به سناریویی با منطق جنگ جهانی های نخست و دوم روی خواهد آورد. در این حالت، بی شک، ایران، صحنه ی نخستین و آغازین چنین جنگی خواهد بود. حذف نظام و تخریب پایه ای کشور و تجزیه ی قومی و سرزمینی آن به رهبری اسرائیل و با یاری آمریکا و اروپا، جزء لاینفک این سناریو خواهد بود. دراین سناریو، خاورمیانه درگیر یک جنگ تمام عیار و تخریب گر خواهد شد که می تواند سال ها به طول انجامد و از این طریق، نخست صنایع تسلیحاتی غرب فعال می شود و بعد هم، درطول چند ده سال آینده، بازسازی خاورمیانه و بخش هایی از آسیا، همانند بازسازی اروپا در فردای جنگ دوم جهانی، دستمایه ی رونق کاذب سرمایه داری جهانی در یک یا دو دهه ی آینده خواهد بود.  

بنابراین می بینیم که بیش و پیش از آنکه خود پروژه ی اتمی ایران بخواهد سبب پیش گرفتن این یا آن سیاست در قبال رژیم شود، این بحران اقتصاد جهانی است که تعیین کننده ی یکی از سناریوهای فوق خواهد بود و در نهایت فعالیت اتمی رژیم تنها دست آویز و بهانه ای خواهد بود برای اجرای این یا آن سناریو.

نتیجه گیری:

رژیم سعی دارد توسط جناح سپاه، اقدامات رادیکال و ضد مردمی داخلی را که برای بقایش ضروری است به سرانجام برساند، درصحنه ی داخلی پس از انجام این اقدامات رادیکال و به شدت نفرت زا، اگر جناح سپاه نتواند دوام بیاورد آن را با جناح میانه رو-اصلاح طلب جایگزین خواهند ساخت. البته سپاه و جناح محافظه کار شانس بقای خود برای باقی ماندن در راس حاکمیت را در صحنه ی خارجی جستجو می کنند. در این زمینه جناح سپاه (دولت احمدی نژاد) از طریق بازی کردن با برگ فعالیت های اتمی به مذاکره  و چانه زنی برای دادن حداقل باج اقدام خواهد کرد؛ اگر توافق حاصل شود راستی های فعلی (جناح سپاه و مافیای محافظه کاران) با اتکا به رونق اقتصادی و برقراری رابطه با آمریکا و عادی سازی رابطه با غرب، به عنوان نیروی اصلی صحنه ی سیاست داخلی به راحتی یک تا دو دهه دیگر برراس قدرت باقی خواهند ماند. اما اگر سپاهی ها با غرب به توافق نرسند و خطر تحریم و حمله جدی شود، رژیم جناح ذخیره ی میانه رو-اصلاح طلب را وارد صحنه می کند تا خطراتی را که می تواند از بابت تحریم شدید و یا حمله نظامی عارض شود از سر دور سازد و بعد، ضمن برخی عقب نشینی ها و سازش ها ی اجباری، بقای کل نظام را تامین کند. در صورت موفقیت، حاصل هردو مانوور از سوی رژیم تضمین ادامه ی حیات جمهوری اسلامی است.

تنها سه عامل می تواند این محاسبات استراتژیک نظام برای تامین درازمدت حیات خویش را به هم زند:

1)    شورش های داخلی گستره و رادیکالیزم بسیار بالا و غیر قابل کنترل آنها،

2)    تصمیم غرب (اسرائیل-آمریکا-اروپا) برای حمله ی نظامی به ایران به عنوان بخشی از سناریوی برون رفت از بحران اقتصاد جهانی،

3)    تلاش اسرائیل برای ممانعت از تبدیل ایران به یک مهره ی متحد آمریکا در منطقه

در چنین معادله ای است که هر یک از ما باید به عنوان فرد مستقل یا تشکیلات جایگاه و نقش خود را بازتعریف کنیم. هر گونه شکل گیری حرکتی مردمی نیاز دارد به نیروهایی اراده گرا، اصیل و اصول گرا که درمیان تمامی این سناریو های ضد مردمی به اصل حفظ جان و کرامت انسانی از طریق استقرار نهادینه ی آزادی و عدالت اجتماعی در جامعه، باور عمل گرا دارند. یافتن راهکارهایی که بتواند معادلات و معاملات نیروهای داخلی و خارجی غیر مردمی را، آنگونه که تصویر مختصری از آن در بالا داده شد، به هم زند به عهده ی هوشمندی، خلاقیت، شهامت و اراده ی هر یک از ماست. بی شک ایرانیانی که به خود باور داشته باشند اجازه نمی دهند که توافقات یا اختلاف منافع مثلث امپریالیسم-صهیونیسم-ارتجاع آینده ی کشورما را شکل دهند. توده های مردم می توانند به خود آیند و برای به دست گرفتن سرنوشت خویش وارد صحنه شوند. اما چنین امری بی شک بر اساس آنچه در طول سی سال گذشته کرده ایم به دست نخواهد آمد. برای تغییر شرایط نیاز به درک عینی شرایط و عملکردی موثر و متفاوت است. در طول سی سال گذشته در حالی که مردم به درون مرداب مسخ و ترس و جهل فرو می رفتند، اپوزیسیون خارج از کشور درگیر ضعف های تاریخی خود بوده است.

نگارنده براین باورست که گذر زمان به خودی خود چیزی را عوض نمی کند. تغییر بی شک نیاز به شرایط عینی مناسب دارد، اما تجربه قاره ی فقر زده ی آفریقا نشان می دهد آنجا که شرایط عینی مردم را دعوت به قیام و اعتراض می کند نبود عنصر روانی یعنی خودآگاهی توده ها بر ارزش، مقام و حقوق انسانی خود به عنوان یک مانع عمل کرده است. بنابراین باید دید که آیا ما ایرانیان خارج ازکشور و مردم در داخل کشور می خواهیم همچنان در زندان به دست خود ساخته بمانیم واسیر جهل و مسخ و انفعال و تفرقه باشیم یا این که پس از سه دهه، سرانجام به خود انسانی مان بازمی گردیم و با اتکاء  به ارزش  خویش به عنوان بشر، از حقوق مادی و معنوی خود، نه در حرف، که در عمل دفاع می کنیم. تاریخ هر جامعه  به دست نیروی خوب یا بد  نوشته نمی شود، آن نیرویی تاریخ را می سازد که عمل می کند.

* *

www.korosherfani.com

17 بهمن 1387



[1]http://www.alarabiya.net/views/2009/01/20/64616.html

[2]http://www.iranpressnews.com/source/053660.htm

[3]http://www.alarabiya.net/views/2009/01/20/64616.html

[4] نگارنده تاکنون در چندین مقاله موضوع شورش های اجتماعی را از حیث جامعه شناختی و سیاسی بررسی کرده است. به طور مثال نگاه کنید به : http://www.korosherfani.com/neveshteha/BrarrassiEhetmalShoresh.htm

[5] این استراتژی را در مصاحبه ی اخیر وزیر امور خارجه بریتانیا، داوید ملیبند می بینیم: نگاه کنید به http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2008/11/090204_shr_bb_miliband_bbcamerica.shtml

منبع:پژواک ایران


کورش عرفانی

فهرست مطالب کورش عرفانی در سایت پژواک ایران 

*سرانجام: رژيم ايران در دام بحران نهايی خود  [2015 Jun] 
*همزمانی بن‌بست رژيم و اپوزيسيون  [2014 May] 
*رژیم کشتار، اکبر گنجی و مرحوم ماکس وبر (نگاهی به مقاله ی: «جمهوری اسلامی: رژیم کشتار"؟ نقد اکبر گنجی بر نوشته ی اخیرمحمدرضا نیکفر») [2013 Nov] 
*دمکرات نشویم دمکراسی نخواهیم داشت  [2010 Mar] 
*فروپاشی پایگاه اجتماعی رژیم: تضمین پیروزی جنبش   [2009 Dec] 
*نبرد ما با عکس یک مرده نیست، با فرهنگ مرگ است  [2009 Dec] 
*آماده اشتباه آخر رژیم باشیم   [2009 Dec] 
*16 آذر، محرم ، 22 بهمن مراحل منطقی پیروزی جنبش  [2009 Dec] 
*16 آذر فرصتی برای ورود طبقه ی محروم به جنبش   [2009 Nov] 
*گذار طبیعی جنبش به واقع گرایی سیاسی ورود به دوران جمهوری ایرانی  [2009 Nov] 
*پیروزی دور نیست اما هشیاری بسیار می طلبد   [2009 Oct] 
*حفظ نهادینه ی جان و حرمت انسان، بهترین محور وحدت ایرانیان   [2009 Oct] 
*پیوند جنبش غیرساختار شکن و جنبش ساختار شکن   [2009 Oct] 
*چه کسانی به مبرم ترین نیاز جنبش کنونی پاسخ خواهند داد؟   [2009 Oct] 
*قطب نمایی برای جنبش   [2009 Sep] 
*مشکل رژیم ضد انسانی با علوم انسانی   [2009 Sep] 
*نخست حذف تجاوزگران، بعد ریشه کن ساختن تجاوز گری  [2009 Aug] 
*بازخوانی اقتصادی جنبش حاضر   [2009 Aug] 
*پیوند دلایل ریشه ای و مقطعی جنبش کنونی   [2009 Aug] 
*دفاع از انسانیت: هم در تهران هم در اشرف   [2009 Aug] 
*چگونه نظم حاکم را درهم شکنیم  [2009 Jul] 
*تحلیلی بر جنبش اعتراضی اخیر در ایران  [2009 Jul] 
*ورود سپاه به صحنه: سرعت بخشیدن به فروپاشی رژیم  [2009 Jun] 
*درباره ی سازماندهی جنبش داخل کشور  [2009 Jun] 
*هشدار درمورد دخالت ولی فقیه برای حل بحران پس از انتخابات  [2009 Jun] 
*نقش ابزاری انتخابات در بقای نظام  [2009 Jun] 
*زن ستیزی نمودی ازمسخ اجتماعی   [2009 May] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران (قسمت هفتم – قسمت آخر)  [2009 May] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران - (قسمت ششم)  [2009 May] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران (قسمت پنجم )  [2009 Apr] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران (قسمت چهارم )  [2009 Apr] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران - (قسمت سوم)  [2009 Apr] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران - (قسمت دوم)  [2009 Apr] 
*روش های دستیابی به دمکراسی در ایران (قسمت اول)  [2009 Mar] 
*تهاجم دولت عراق به مجاهدین تهاجم رژیم به اپوزیسیون است  [2009 Mar] 
*زن، آفریدگار بشریت است (به مناسبت روز جهانی زن) [2009 Mar] 
*سه فرضیه در مورد ایران: حمله، تحریم، سازش   [2009 Feb] 
*قدرت، غارت و نقش ما   [2009 Feb] 
*سی و یکمین سال : تحلیلی بر آینده ی نزدیک ایران   [2009 Feb] 
*پیوستن به موج جهانی تحریم علیه اسرائیل   [2009 Jan] 
*چپ نمایی و چپ گرایی (بنیان های نظری برای مبارزه ی چپ در ایران)  [2009 Jan] 
*شکنندگی نظم اجتماعی در ایران   [2008 Dec] 
*بررسی احتمال شورش اجتماعی در ایران   [2008 Nov] 
*بررسی احتمال شورش اجتماعی در ایران   [2008 Nov] 
*اوباما، جهان، منطقه و ایران  [2008 Nov] 
*ویژگی نوین بحران سرمایه داری   [2008 Oct] 
*چپ گرایی، روش رهایی انسانیت از انسان نمایی  [2008 Sep] 
*دفاع از حقوق مجاهدین در عراق، مسئولیتی فراسیاسی  [2008 Sep] 
*انقلاب اکتبر، انقلاب ایران و انقلاب اجتماعی  [2008 Feb] 
*آینده ی ایران به چه سمتی می رود؟  [2007 Dec]