PEZHVAKEIRAN.COM جنايت‌کاران تحصيل‌کرده (بخش دوم)، مسعود نقره‌کار
 

جنايت‌کاران تحصيل‌کرده (بخش دوم)، مسعود نقره‌کار
مسعود نقره‌کار

خانواده "مبارک خصال" لاريجانی, فرزندان روحانی شيعه ميرزا هاشم آملی, نقشی مهم در تحکيم و تداوم حکومت اسلامی داشته و دارند. صادق لاريجانی ,علی لاريجانی , باقر لاريجانی ,فاضل لاريجانی و جواد لاريجانی هر کدام به نوعی به بردن آبروی انسان و ياری رساندن به تداوم جنايت عليه بشريت توسط يکی از خشن ترين و ضد انسانی ترين حکومت ها ی تاريخ ميهنمان و جهان مشغول اند. از ميانه ی اين پنج تن ,جواد لاريجانی اما حکايتی ست.
اين موجود تحصيلکرده ی امريکا در کنار حمل حمايل سمت های ريز و درشت , دبير ستاد حقوق بشر قوه قضاييه حکومت اسلامی و مشاورامور بين الملل رياست قوه قضائيه نيز هست. جواد لاريجانی به مانند جنايتکارانی همچون سعيد امامی, سيدکاظم کاظمی و علی اکبرولايتی نماد و نمونه ی ديگری از سلطه ی ايمان مذهبی و ايديولوژيک برعلم و دانش و خرد نقاد است.
جواد لاريجانی"پژوهشگردانش های بنيادی ( فيزيک نظری و رياضيات ), سياستمدار, نظريه پرداز(مبدع دکترين ام القرای اسلامی ), مهندس برق و رياضيدان" تحصيلکرده امريکا, که در باره " انديکاتور" های فرهنگ و " پراکسيس" انسان و"عقل عملی فرهنگ " و" عقلانيت" و " آسيب شناسی فرهنگ " و " نقد ليبراليسم " منبرها رفته است (۱), به عنوان پيام دار و سفير حقوق بشر اسلامی در جهان, سنگسار و شکنجه و اعدام را از گوهرهای های تابناک اسلام و اهل بيت معرفی می کند, و پس از سی و يک سال جنايت و حنون ِ حکومت اسلامی اش به جهانيان نويد می دهد که : ".... ما هنوز بخش اندکی از گوهر تابناک اسلام و اهل بيت را شناخته ايم و بخش کمی از آن را به دنيا شناسانده ايم با اين حال سه هزار صفحه از قوانين اسلامی در حال آماده سازی است که آنرا به مجامع بين المللی ارائه خواهيم کرد..."(۲)
دبير ستاد حقوق بشر قوه قضاييه عمل ضد انسانی و وحشيانه ی سنگساررا مجازاتی شرعی می داند و در باره مخالفت انسان ها و جهان متمدن با سنگسار می گويد: ".....هجمه رسانه های غربی در اين رابطه بسيار زياد بوده است.... هجمه ای که غرب در اين رابطه به راه انداخته، هيچ تاثيری در نظر قضات ما ندارد. اجرای احکام شرع مقدس اسلام مثل رجم ..... همواره با تخاصم وقيحانه آنها روبه رو بوده و اساسا هر مساله ای که بوی احکام شرعی داشته باشد با مخالفت آنها روبه رو می شود."(۳). آقای لاريجانی "....ضمن دفاع از اشد مجازات برای اتهام زنای محصنه، آنرا تخلفی ندانست که بتوان با قرار و مدار حل کرد و مجازاتش را تغيير و تقليل داد."( ۴)
او در پاسخ به سوال فريد زکريا, مفسر و تحليل گر سياسی سی .ان .ان , مبنی بر اينکه آيا با مجازات سنگسار موافق است گفت : ".... هرکشوری مکانيزم هايی برای اجرای مجازات دارد که هيچکس نمی تواند ادعا کند آنها غلط هستند و بايد تغيير کنند. .." (۵).
جواد لاريجانی شلاق زدن,که يکی از هولناک ترين انواع شکنجه هاست را شکنجه نمی داند, و از آن به عنوان نوعی"مجازات" نام می برد و آن را عملی درست و شرعی می داند.(۶)
لاريجانی از مدافعان پرو پا قرص مجازات اعدام است , وهر هنگام که پيرامون اعدام در اسلام و حکومت اسلامی مورد پرسش قرار گرفته بر بيش از دوسوم کشورهای دنيا که مجازات اعدام را در قوانين شان و در عمل منسوخ اعلام کرده اند چشم بسته , وبلافاصله قانون اعدام در امريکا را مطرح کرده است: " ..... در آمريکا قانون اعدام امری عمومی و در ايران حقی خصوصی است که پنجاه درصد اعدام ها در کشور از اين نوعند و اجرای آن در دست اوليای دم است اما در آمريکا حق عمومی است و توسط دولت اجرا می شود."(۷)
دبير ستاد حقوق بشر اسلامی , ضمن دفاع ازعمل ضد انسانی ِ شرکت دادن خانواده ها در اجرای حکم قصاص و اعدام اين مهم را به عمد ناديده می گيرد که درايران هزاران تن از اعدام شدگان مخالفان سياسی و عقيدتی , دگرانديشان و روشنفکران جامعه بوده اند , در حاليکه در امريکا , آنهم در برخی از ايالت های اش ,مجازات اعدام در مورد قاتلان اعمال می شود. آقای لاريجانی می گويد: " بالابودن آمار اعدام ها در ايران صرفا به اين دليل است که جمهوری اسلامی در خط مقدم مبارزه با قاچاق مواد مخدر است، چرا که بيش از ۷۰ درصد از اعدامی های کشور ما را قاچاقچيان مواد مخدری تشکيل می دهند"(۸)
آقای لاريجانی که همزبان با نژاد پرستان امريکايی رييس جمهور امريکا را " کاکا سياه" می خواند, درپاسخ به هر پرسشی بيمارگونه و فريبکارانه پای امريکا را به ميان می کشد تا به گونه ای جنايت های حکومت اسلامی اش را توجيه کند. او که ادعا کرده است خشونت در امريکا بيش از خشونت در ايران است , در مورد خشونت خانوادگی در ايران و امريکا می گويد :
".....ايرانی ها زن ذليل اند و برعکس غرب زنان شان را نمی زنند.خشونت نسبت به زنان ويژگی جامعه امريکاست و آنقدر زياد است که خانم ها پذيرفته اند يک دست کتک از آقايان امری عادی ست و اصلن گزارش نمی کنند...." (۹) و اين در شرايطی ست که قوانين تبعيض آميز حکومت اسلامی راه را برای خشونت بيشتر عليه زنان بازتر کرده است . قتل های ناموسی و خودکشی زنان به ويژه با روش دردناک خود سوزی گوشه هايی از سيمای واقعی زندگی و حقوق زن در حکومت اسلامی هستند.
دبير ستاد حقوق بشر اسلامی که با وقاحتی نمونه وارخطاب به مدافعان حقوق بشر می گويد: " هر ننه قمری در حال دفاع و سخن گفتن از حقوق بشر است." (۱۰) , از حقوق شهروندان ايرانی در خارج از کشور نيز دفاع می کند, شهروندانی که اکثر آنان تبعيديان گريخته از جهنم حکومت اسلامی اند. اومی گويد : ".......متاسفانه با تعويض فرهنگ اسلام ستيزی در غرب به حقوق و اموال ايرانيان تعرض می شود که گروه حقوقی بايد در اين مورد هم تدبير ويژه ای انديشيده و از حقوق شهروندان ايرانی در خارج از کشور دفاع کنند..." (۱۱)
اين تجلی " حقوق بشر اسلامی مدعی ست که : " ....سيستم قضايی ما سيستمی باز است نه بسته. قوانين ما نيز مسلح به قوانين حقوق بشری است و ما در اين زمينه قانون حقوق شهروندی داريم..."(۱۲) .
و اين ادعا در هنگامه ای مطرح می شود که حکومت اسلامی ايران بالاترين نرخ سرانه اعدام را در دنيا دارد و " ...ميزان اعدام های اعلام شده در سال ميلادی کنونی که هنوز به پايان آن نرسيده ايم، با گذر از مرز ۴۰۰ نفر بيش از موارد اعدام اعلام شده در سال گذشته است و بنا بر خبرهايی که از اعدام های مخفی زندان مشهد رسيده است، (هفته ای ۷۰ اعدام در چند هفته) چه بسا که به مرز ۷۰۰ نفر رسيده باشد."(۱۳) دبير ستاد حقوق بشر اسلامی از سيستم و " حقوق بشر" ی سخن می گويد که " زجرکش کردن شرعی" , در مجازات هايی شبيه سنگسار, صليب کردن , پرتاب از بلندی، اعمال شکنجه پيش از اعدام, پاره هايی از اين سيستم و حقوق اند.
جواد لاريجانی هنگامی بانگ بلند دروغ و ريا می شود که در پرتو حقوق بشر اسلامی در پايتحت امالقرای اسلامی نوجوانان زير ۱۸ سال به دار می آويزند,دست و پا ی قربانيان بی عدالتی های اجتماعی قطع و چشم از حدقه در می آورند, ضجه وسيمای شکنجه های وحشيانه ی روانی و جسمانی مخالفان سياسی و عقيدتی حکومت اسلامی , دگرانديشان و روشنفکران را از "صدا و سيما "ی اسلامی اش می توان شنيد و ديد , ستمگری نسبت به اقليت های قومی و مذهبی ادامه دارد و دگر باشان جنسی به جرم " لواط" و " مساحقه" يا اعدام می شوند , يا به قتل رسانده می شوند. و اين ها جدا از گسترش فقر , بيکاری , اعتياد , فحشا شرعی ( صيغه) و غير شرعی , انواع بزهکاری های اجتماعی و گسترش انواع بيماری های جسمانی و روانی قابل پيشگيری و کنترل در جامعه است , پديده هايی که حکومت اسلامی در پيدايی و گسترش آن ها نقش اساسی داشته و دارد.
آقای لاريجانی به عنوان يک" تجاهل العارف" کارکشته در اعتراض به پيش‌نويس قطعنامه‌ای که در کميته سوم مجمع عمومی سازمان ملل برای نقض حقوق بشر در ايران به تصويب رسيد گوهراخلاقی حقوق بشراسلامی , که می بايد دروغ وفريب باشد را نشان می دهد , او می گويد :
" ...يکی از نشانه‌های غيرحرفه‌ای، شيطنت‌آميز و بی‌اساس بودن اين پيش‌نويس قطعنامه اين است که اتهامات غير‌قابل اثباتی در آن مطرح شده که ثابت کردن هريک از آنها سال‌ها وقت لازم دارد... در پاراگراف دوم اين پيش‌نويس آمده که ايران برای جرم محاربه که هيچ تعريف دقيقی ندارد و به معنی جنگ با خداست، حکم اعدام صادر می‌کند. ....همين ادعای بی‌اساس نشان می‌دهد که همه اين‌ها يک فريب است.... مفهوم محاربه هسته اصلی و قانونی مبارزه با تروريسم است که همه کشورها خود را موظف به انجام آن می‌دانند.... :يکی از دستاوردهای بزرگ جمهوری اسلامی در ۳۰ سال گذشته اين بوده است که يک دموکراسی مبتنی‌بر عقلانيت اسلامی در اين کشور پديد آورده است که اسباب پيشرفت جامعه ما را در همه ابعاد پديد آورده است .... اين دستاوردها در کمتر از سه دهه ما را به يکی از بزرگترين دموکراسی‌های منطقه تبديل کرده است.... اين انقلاب برای زنان ما تحصيلات عاليه به همراه آورده است ..... همين دموکراسی بود که سبب شد بی‌سوادی از کشورمان ريشه کن شود... يک نکته غم‌انگيز اينکه يک مامور ام‌ای ۶ انگليس که من می‌توانم اسم او را افشا کنم، در يک روز دوشنبه به ايران می‌آيد و در همان روز در يک خيابان خلوت ندا آقاسلطان اين دختر مظلوم را می‌کشد و در همان روز به انگليس باز می‌گردد ....".(۱۴)
و چه غم انگيز است سقوط يک" پژوهشگر فيزيک نظری, نظريه پرداز, سياستمدار, مهندس برق و رياضيدان " فرنگ ديده و دبير ستادحقوق بشر يک کشور در مغاک سفاهت و وقاحت و جنايت.


زيرنويس:

۱- روزنامه کيهان , ۱۳۸۳/۰۵/۰۸ / ( برگرفته از سايت مدير)
۲ و۳ و۶ - جواد لاريجانی: ٩۰ درصد اسناد ويکی ليکس دروغ است - حقوق بشر يک مسئله فرهنگی است, ايرنا / گويا ۱۴ اذر ماه ۱۳۸۹
۵و۸—
خبر آنلاين , ۲۵ ابان ماه ۱۳۸۹جواد لاريجانی در گفتگو با فريد زکريا: درهای گفتگو به روی آمريکا باز است
۴- جواد لاريجانی از مجازات سنگسار دفاع کرد، ايرنا/ آذر ماه ۱۳۸۹
۹ - محمد جواد اردشير لاريجانی، شنبه ۱٣ آذر ماه ٨٩، برنامه «نيم نگاه» شبکه يک سيمای جمهوری اسلامی،(به نقل از ايران نگاه)/ ايرنا .
۱۰- سارا زرتشت ، کلمه , ۱۶ دسامبر ۲۰۱۰
۱۱- جواد لاريجانی: محکمه ويژه رسيدگی به امور قضايی ايرانيان خارج از کشور تشکيل شود، مهر, يکشنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۸۹
۱۲- جواد لاريجانی: قوانين ما مسلح به قوانين حقوق بشری است، قصاص حق خصوصی به شمار می‌رود، هيچ کسی را به عنوان "کُرد" اعدام نمی‌کنيم، ايسنا/ چهارشنبه ۱۰ آذر۱۳۸۹
۱۳- بر گرفته از قطعنامه گروه های حقوق بشر در اتريش , به مناسبت ۱۰ دسامبر روز جهانی حقوق بشر
۱۴- جواد لاريجانی: ندا آقاسلطان را مأمور MI6 کشت - اسم قاتل را می‌دانم، آفتاب/ ۲۹ ابان ماه ۱۳۸۹

********************

توضيح: در بخش نخست اين مقاله , که لينک آن را در زير آوردم ,در رابطه با انجمن های اسلامی در خارج کشور نوشتم : "انجمن های اسلامی در خارج کشور به ويژه در امريکا و کانادا که در دوران پهلوی بيش از هر چيز به مراسم و مناسک اسلامی فکر و عمل می کردند, نقش بسزايی در شکل دهی ارگان های سرکوب و تحکيم حکومت اسلامی و تداوم حيا ت اش ايفا کردند. در اين رابطه نقش ابراهيم يزدی، صادق قطب زاده , ابوالحسن بنی‌صدر، ,محسن سازگارا، محمد هاشمی، محسن نوربخش، حسين نمازی، محمدتقی بانکی، محمدحسين عادلی، عبدالکريم سروش، صادق زيباکلام، کمال خرازی، صادق طباطبايی، جواد لاريجانی، منوچهر متکی، بيژن نامدار زنگنه و .... شکنجه گران و قاتلانی چون سعيد امامی و سيد کاظم کاظمی پوشيده نمانده است و.....".
اين نوشته اين شبهه در برخی از دوستان ايجاد کرد که من آقای ابوالحسن بنی صدر و برخی ديگر از نامبردگان را همسنگ سعيد امامی و سيد کاظم کاظمی و جواد لاريجانی دانسته ام . قصد و برداشت من اين نبوده و نيست.(م.ن)

http://news.gooya.com/politics/archives/2009/03/085710.php
http://news.gooya.com/politics/archives/2010/06/105728.php

منبع:پژواک ایران


مسعود نقره‌کار

فهرست مطالب مسعود نقره‌کار در سایت پژواک ایران 

*ترانه فقط ۱۶ سال و سه ماه داشت" (بخش نخست)  [2012 Jan] 
*خواجه‌ها و نقش ايوان  [2011 Dec] 
*سعيد امامی هنوز زنده‌ست!  [2011 Dec] 
*دو چهره و دو نوع حقوق بشر  [2011 Nov] 
*ژن خشونت  [2011 Nov] 
*چشم عسلیِ قتل‌های زنجيره‌ای  [2011 Nov] 
*و چه قصاب خانه یی ست این دنیای بشریت  [2011 Oct] 
*واژه‌ای چند درباره «تحمل و دگرانديشی»  [2011 Oct] 
*جنبش سبز مرد- زنده باد جنبش سبز  گفت وگوی شهروند با مسعود نقره کار در باره کشتار ۶۷ و جنبش سبز  [2011 Sep] 
*"باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد"  [2011 Aug] 
*می توان چنین جنایتکاری را بخشید؟  [2011 Jul] 
*حمايت از اعتصاب غذا در تناقض با خشونت‌پرهيزی  [2011 Jul] 
*در تدارک تدفين جنازه، مسعود نقره‌کار  [2011 Jun] 
*وهم و خودشيفتگی بالاخره کار دست‌اش داد!  [2011 May] 
*آقای کدیور و حکایت «به درک واصل شدن» مجاهدین خلق  [2011 Apr] 
*سروش و کافرپروری موحدین آدمخوار!   [2011 Feb] 
*تباهی ِ تاريخی: از مجلس مهستان به مجلس اراذل و اوباش  [2011 Feb] 
*تکرار تراژدی (بخش سوم)   [2011 Jan] 
*هنوز هم کاپيتان پرويز!  [2011 Jan] 
* تکرار تراژدی (۲)  [2011 Jan] 
*تکرار تراژدی (بخش نخست)  [2011 Jan] 
*جنايت‌کاران تحصيل‌کرده (بخش دوم)، مسعود نقره‌کار   [2010 Dec] 
*در حاشیه هجمه‌ی «دین خویان» دانشگاهی به آرامش دوستدار   [2010 Oct] 
*عليه فراموشی جنايت‌های «مرحوم خمينی» - بخش پايانی، مسعود نقره‌کار  [2010 Aug] 
*عليه فراموشیِ جنايت‌های «مرحوم خمينی»(بخش نخست)  [2010 Jul] 
*«هرکول فرهنگی» و شرمساریِ تاريخیِ ما  [2010 Jul] 
*طلبه‌های لات و لش و وبش  [2010 Jun] 
*مشاطه‌گریِ چهره و منشِ آيت‌الله خمينی  [2010 Jun] 
*حدود انسان بودن ِ آیت الله خامنه ای   [2010 May] 
*«بوسه بر لبان دريا»  [2010 May] 
*نوعی دیگر از ترور شخصیت  [2010 May] 
*احمدی‌نژاد و زبان ِتوهم  [2010 Apr] 
*ژن ِخودکشی، مسعود نقره‌کار  [2010 Apr] 
*روان‌شناسی اجتماعی جنبش سبز  [2010 Mar] 
*تراژدی رنجی خلاق؟  [2010 Mar] 
*مرگ حسين شريعتمداری، پايان حسين شريعتمداری‌ها نيست  [2010 Mar] 
*اميدی به "اصلاح" آقای هاشمی رفسنجانی نيست!  [2010 Mar] 
*ايرانيان خارج از کشور و جنبش سبز  [2010 Feb] 
*قاتلانِ زيبايی  [2010 Feb] 
*واژه ای چند درباره جنبش روشنفکری و انقلاب بهمن   [2010 Feb] 
*چرا حکومت اسلامی هنوز پا بر جاست؟   [2010 Jan] 
*در باره خشونت و راه های مقابله با آن (بخش پايانی)  [2010 Jan] 
*در باره خشونت و راه های مقابله با آن (بخش نخست)  [2010 Jan] 
*آنان که به خيابان ها آمده اند راه لايروبی " طویله اوژیاس" * را بلدند!   [2010 Jan] 
*دفاع از خود " خشونت" نیست  [2009 Dec] 
*نه، اين مردک درمان‌شدنی نيست!  [2009 Dec] 
*تصویر پاره پاره ی " جنایت"   [2009 Dec] 
*تسامح و تساهل اصلاح طلبانه و "جوان کُشی"های آيت الله خمينی  [2009 Nov] 
*چشم‌هایم را نبندید آفتاب زیباست  [2009 Nov] 
*در باره "تاريخ مصرف" کشتار دگرانديشان  [2009 Oct] 
*" روح آسمانی نیست" در میلاد" ایوان پتروویچ پاولف"  [2009 Sep] 
*اسطوره شاملو: «غباری طاعونی از آفاق برخاسته است»  [2009 Jul] 
*«ندا»، برای زندگی کردن چقدر بايد بميريم؟  [2009 Jun] 
*تا کی به دنبال خط خون و جنون؟   [2009 May] 
*"انتخابات"، توهم و خودشيفتگی  [2008 Mar] 
*"آن که به اندرز خويش عمل نکند!" در حاشيه مقاله علی کشتگر [2007 Dec]