PEZHVAKEIRAN.COM حمايت از اعتصاب غذا در تناقض با خشونت‌پرهيزی
 

حمايت از اعتصاب غذا در تناقض با خشونت‌پرهيزی
مسعود نقره‌کار

پس از جان باختن هدی صابر- روزنامه نگار و فعال ملی مذهبی - که ظاهرا" اعتصاب غذا زمينه ساز بروز فاجعه شد، بار ديگر و به درستی بحث پيرامون خشونت عريانی که شخص اعتصاب کننده به جسم و جان خويش تحميل می کند ،بالا گرفته است. اعتصاب غذای هدی صابر و متعاقب آن اعتصاب غذای تعدادی از زندانيان سياسی در اعتراض و داد خواهی پيرامون مرگ اين روزنامه نگار و کوشنده ی سياسی ، موضوع چگونگی توجيه و توضيح خشونت آشکار در اقدام اعتصاب غذا را پيشاروی کوشندگان سياسی ای که خشونت ستيزی و خشونت پرهيزی - گاه تا حد مطلق- تبليغ و ترويج و توصيه می کنند، قرار داده است.

سؤال پيرامون اعتصاب غذا اين بوده و هست که اگر خشونت به هر شکل و در هر شرايطی مذموم و نکوهيده و غير قابل پذيرش است چرا مبلغان و مروجان خشونت ستيزی و خشونت پرهيزی از اعتصاب غذا، به ويژه اعتصاب غذای نا محدود ، که تحميل و اعمال خشونتی مرگبار به جسم و جان اعتصاب کننده است ، حمايت کرده و می کنند. مگر آسيب رساندن به جسم و جان خويش تا حد جان باختن نوعی خود زنی وخشونت نيست ؟

ترديدی نيست که اعتصاب غذا در اکثر موارد حربه اعتراضی و دفاعی ستم ديدگان و قربانيان ستمگری و شيوه ای مبارزاتی عليه ستمگران و به زير کشيدن اتوريته آن ها ست، اعتصاب غذا سلاح اعتراض به توهين و تحقير، و محدود و نابود سازی سياسی و عقيدتی و شخصيتی ، و ناديده گرفتن خواست های انسانی اعتصاب کننده است ، و سلاحی در دفاع از آرمان و انديشه سياسی و عقيدتی و کرامت انسانی ست. اما ترديدی نيز نيست که اين سلاح آسيب رسان و مرگ آفرين است. چنين تناقضی را خشونت پرهيزان و خشونت ستيزانی که حمايت کنندگان اعتصاب غذای نا محدود اند چگونه توضيح می دهند و تبيين و تفسير می کنند؟

می توان نام هايی غير از خشونت بر اين نوع واکنش نهاد، کما اينکه برای واکنش " دفاع از خود" ترم و واژگان" زور يا فورس" بکار برده اند ويا آن را واکنشی برای خنثی کردن خشونت خواند ه اند، و يا آن را واکنشی در برابر خشونت برای دفع خشونت تعريف کرد ه اند اما تعاريف قانع کننده و مانع و جامع نيستند. به گمان من ميان خشونت موجود در اعتصاب غذا با واکنشی که قربانی خشونت به هنگام دفاع از خود در قبال خشونت بروز می دهد، شباهت هايی وجود دارد ، و به همين دليل شايد بتوان گفت خشونت ناشی از اعتصاب غذا به ويژه د ر نوع نامحدود آن، از جنس واکنشی ست که به هنگام" دفاع از خود" در مقابله با خشونت فاعل و فيزيکی بروز می کند با اين تفاوت که اقدام به اعتصاب غذا اقدامی آگاهانه و طبق نقشه , و جنس خشونت فاعل نيز متفاوت است.

مجاز دانستن اعتصاب غذای نا محدود به عنوان تاکتيکی برای دفع خشونت ، و يا تقسيم اعتصاب غذا به عقلانی و غيرعقلانی و طرح اين ادعا که اعتصاب غذا نوعی خود زنی و خود آزاری نيست ،حلال تناقض موجود نخواهند بود.

مخالفان اعمال هر نوع خشونت و مبارزه خشونت آميز ، نمی خواهند ، و طبيعی ست نتوانند به سهولت بپذيرند که اعتصاب غذا, به ويژه نوع نامحدود آن اعمال نوعی خشونت نسبت به جسم و جان خويش است. اين عزيزان می بايد راه و توضيحی برای رفع اين تناقض دست و پا کنند!

منبع:پژواک ایران


مسعود نقره‌کار

فهرست مطالب مسعود نقره‌کار در سایت پژواک ایران 

*ترانه فقط ۱۶ سال و سه ماه داشت" (بخش نخست)  [2012 Jan] 
*خواجه‌ها و نقش ايوان  [2011 Dec] 
*سعيد امامی هنوز زنده‌ست!  [2011 Dec] 
*دو چهره و دو نوع حقوق بشر  [2011 Nov] 
*ژن خشونت  [2011 Nov] 
*چشم عسلیِ قتل‌های زنجيره‌ای  [2011 Nov] 
*و چه قصاب خانه یی ست این دنیای بشریت  [2011 Oct] 
*واژه‌ای چند درباره «تحمل و دگرانديشی»  [2011 Oct] 
*جنبش سبز مرد- زنده باد جنبش سبز  گفت وگوی شهروند با مسعود نقره کار در باره کشتار ۶۷ و جنبش سبز  [2011 Sep] 
*"باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد"  [2011 Aug] 
*می توان چنین جنایتکاری را بخشید؟  [2011 Jul] 
*حمايت از اعتصاب غذا در تناقض با خشونت‌پرهيزی  [2011 Jul] 
*در تدارک تدفين جنازه، مسعود نقره‌کار  [2011 Jun] 
*وهم و خودشيفتگی بالاخره کار دست‌اش داد!  [2011 May] 
*آقای کدیور و حکایت «به درک واصل شدن» مجاهدین خلق  [2011 Apr] 
*سروش و کافرپروری موحدین آدمخوار!   [2011 Feb] 
*تباهی ِ تاريخی: از مجلس مهستان به مجلس اراذل و اوباش  [2011 Feb] 
*تکرار تراژدی (بخش سوم)   [2011 Jan] 
*هنوز هم کاپيتان پرويز!  [2011 Jan] 
* تکرار تراژدی (۲)  [2011 Jan] 
*تکرار تراژدی (بخش نخست)  [2011 Jan] 
*جنايت‌کاران تحصيل‌کرده (بخش دوم)، مسعود نقره‌کار   [2010 Dec] 
*در حاشیه هجمه‌ی «دین خویان» دانشگاهی به آرامش دوستدار   [2010 Oct] 
*عليه فراموشی جنايت‌های «مرحوم خمينی» - بخش پايانی، مسعود نقره‌کار  [2010 Aug] 
*عليه فراموشیِ جنايت‌های «مرحوم خمينی»(بخش نخست)  [2010 Jul] 
*«هرکول فرهنگی» و شرمساریِ تاريخیِ ما  [2010 Jul] 
*طلبه‌های لات و لش و وبش  [2010 Jun] 
*مشاطه‌گریِ چهره و منشِ آيت‌الله خمينی  [2010 Jun] 
*حدود انسان بودن ِ آیت الله خامنه ای   [2010 May] 
*«بوسه بر لبان دريا»  [2010 May] 
*نوعی دیگر از ترور شخصیت  [2010 May] 
*احمدی‌نژاد و زبان ِتوهم  [2010 Apr] 
*ژن ِخودکشی، مسعود نقره‌کار  [2010 Apr] 
*روان‌شناسی اجتماعی جنبش سبز  [2010 Mar] 
*تراژدی رنجی خلاق؟  [2010 Mar] 
*مرگ حسين شريعتمداری، پايان حسين شريعتمداری‌ها نيست  [2010 Mar] 
*اميدی به "اصلاح" آقای هاشمی رفسنجانی نيست!  [2010 Mar] 
*ايرانيان خارج از کشور و جنبش سبز  [2010 Feb] 
*قاتلانِ زيبايی  [2010 Feb] 
*واژه ای چند درباره جنبش روشنفکری و انقلاب بهمن   [2010 Feb] 
*چرا حکومت اسلامی هنوز پا بر جاست؟   [2010 Jan] 
*در باره خشونت و راه های مقابله با آن (بخش پايانی)  [2010 Jan] 
*در باره خشونت و راه های مقابله با آن (بخش نخست)  [2010 Jan] 
*آنان که به خيابان ها آمده اند راه لايروبی " طویله اوژیاس" * را بلدند!   [2010 Jan] 
*دفاع از خود " خشونت" نیست  [2009 Dec] 
*نه، اين مردک درمان‌شدنی نيست!  [2009 Dec] 
*تصویر پاره پاره ی " جنایت"   [2009 Dec] 
*تسامح و تساهل اصلاح طلبانه و "جوان کُشی"های آيت الله خمينی  [2009 Nov] 
*چشم‌هایم را نبندید آفتاب زیباست  [2009 Nov] 
*در باره "تاريخ مصرف" کشتار دگرانديشان  [2009 Oct] 
*" روح آسمانی نیست" در میلاد" ایوان پتروویچ پاولف"  [2009 Sep] 
*اسطوره شاملو: «غباری طاعونی از آفاق برخاسته است»  [2009 Jul] 
*«ندا»، برای زندگی کردن چقدر بايد بميريم؟  [2009 Jun] 
*تا کی به دنبال خط خون و جنون؟   [2009 May] 
*"انتخابات"، توهم و خودشيفتگی  [2008 Mar] 
*"آن که به اندرز خويش عمل نکند!" در حاشيه مقاله علی کشتگر [2007 Dec]