PEZHVAKEIRAN.COM می توان چنین جنایتکاری را بخشید؟
 

می توان چنین جنایتکاری را بخشید؟
مسعود نقره‌کار

23 سال گذشت ، و 23 قرن و قرن ها بیش اگر بگذرد نیز مرداد و شهریور ماه میهنمان جامه ی اندوه و شرم از تن برنخواهد گرفت ، اندوه بیدادی که بر هزاران انسان بی گناه رفت و شرم شهادت این که موجودی چون آیت الله خمینی و گله ی پیروان اش در این دیار زیسته و بالیده اند ، وتاریخ این سرزمین و جهان به خشونت و توحش و نفرت آلوده اند.

هر سال همزمان با سالگشت فاجعه ی ملی کشتار بزرگ تابستان سال 67 به گفتمان های عدالت جویانه و متمدنانه ای که در تقابل و تضاد با افکار و رفتار حکومت اسلامی و راهبران اش است، دامن زده می شود. گفتمان های مبارزه و رفتار خشونت پرهیز و صلح آمیز، مخالفت با شکنجه و اعدام ، تحمل دگراندیشی و مخالف، وفاق و آشتی ملی ، آزادی اندیشه و بیان و قلم، بخشش مجرمان و محاکمه ی عادلانه آنان و...... نمونه هایی از این دست گفتمان ها هستند، که در این میانه گفتمان بخشش مجرمان ، یعنی آمران و عاملان تعذیب و کشتار مردم و ویرانی جامعه و کشور، یکی از گفتمان های بحث برانگیز در میان مخالفان حکومت اسلامی شده است.

"گفتمان بخشش" به عنوان یکی از انسانی ترین و متمدنانه ترین گفتمان ها، این معنا و موضوع را مورد بررسی سیستماتیک قرار داده است که مقابله با مجرمان می باید با تفکر و روشی خلاف آنچه حکومت اسلامی نسبت به مخالفان خود روا داشته است ، تحقق یابد. معنای این سخن پاسخ عادلانه به دادخواهی قربانیان ستمگری حکومت اسلامی و محاکمه و مجازات عادلانه ی مجرمان در دادگاه های ملی و بین المللی , و به شکل علنی و عمومی خواهد بود تا این جنایت ها به تجربه ای تکرار ناپذیر و پاد زهر خشونت بدل شوند . اقدامی که در کنار نقش پیشگیرنده اش در تکرار جنایت ، سبب کاهش انتقام جویی و کینه ورزی در جامعه خواهد شد و در سوق جامعه به سوی همدلی، تعاون و دموکراسی نیز نقش ایفا خواهد کرد. در باور و آثار فرهنگی (به ویژه ادبی) و دینی در جامعه ما پدیده ی بخشش (عفو) مجرمان جایگاه برجسته ای داشته و دارد اما این امر هرگز در عمل موقعیتی شایسته نیافته است.

بدون تردید این سؤال به حق و به جا نیز مطرح خواهد شد که چگونه می توان جنایت کاری به مانند آیت الله خمینی و یا گله ی جنایت کاران پیرو او را که آمر و عامل شکنجه و کشتار ده ها هزار دگراندیش، مخالف سیاسی و عقیدتی ، اقلیت های مذهبی و قومی ، و قربانیان بی عدالتی های اقتصادی ، اجتماعی و قضایی هستند را مورد بخشش قرار داد و متفاوت با آنچه آنان نسبت به مخالفان خود روا داشتند با آنها رفتار کرد ؟ واصلن آیا جنایت در حد و مقیاس " جنایت علیه بشریت" قابل بخشش است ؟

به گمان من بخشش این موجودات به معنای رفتار انسانی، متمدنانه و حقوق بشری با اینان است . در خواست محاکمه و مجازات عادلانه و متمدنانه با سازوکارهای قضایی وحقوقی ای به دور از هر نوع شکنجه و مجازات اعدام ،جدا از تاثیرات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی ، نمایش و نشانه ی تفاوت انسانیت و نوعی از حیوانیت انسان نما خواهد بود. برای بازماندگان قربانیان و زخم خوردگان از حکومت اسلامی بخشش و گذشت نسبت به آنچه این موجودات بر آنان و عزیزان شان روا داشتند امر ساده ای نیست ، با این حال می باید جایی تاثیر گذار بر سیاست وفرهنگ و اخلاق جامعه تفاوت میان اندیشگی و تفکر و رفتار این موجودات را با دگراندیشان و مخالفان شان نشان داد.

آنچه نمی باید مشمول بخشش قرار گیرد اندیشگی و تفکری ست که موجوداتی چون خمینی و خامنه ای پس انداخته است، اندیشگی و تفکر سراپا خرافی ، توهم آلود، غیرمتمدنانه و ضد انسانی ای که قرن هاست به عنوان مالک انحصاری حقیقت بذر جنون و جنایت پاچیده است.

منبع:پژواک ایران


مسعود نقره‌کار

فهرست مطالب مسعود نقره‌کار در سایت پژواک ایران 

*ترانه فقط ۱۶ سال و سه ماه داشت" (بخش نخست)  [2012 Jan] 
*خواجه‌ها و نقش ايوان  [2011 Dec] 
*سعيد امامی هنوز زنده‌ست!  [2011 Dec] 
*دو چهره و دو نوع حقوق بشر  [2011 Nov] 
*ژن خشونت  [2011 Nov] 
*چشم عسلیِ قتل‌های زنجيره‌ای  [2011 Nov] 
*و چه قصاب خانه یی ست این دنیای بشریت  [2011 Oct] 
*واژه‌ای چند درباره «تحمل و دگرانديشی»  [2011 Oct] 
*جنبش سبز مرد- زنده باد جنبش سبز  گفت وگوی شهروند با مسعود نقره کار در باره کشتار ۶۷ و جنبش سبز  [2011 Sep] 
*"باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد"  [2011 Aug] 
*می توان چنین جنایتکاری را بخشید؟  [2011 Jul] 
*حمايت از اعتصاب غذا در تناقض با خشونت‌پرهيزی  [2011 Jul] 
*در تدارک تدفين جنازه، مسعود نقره‌کار  [2011 Jun] 
*وهم و خودشيفتگی بالاخره کار دست‌اش داد!  [2011 May] 
*آقای کدیور و حکایت «به درک واصل شدن» مجاهدین خلق  [2011 Apr] 
*سروش و کافرپروری موحدین آدمخوار!   [2011 Feb] 
*تباهی ِ تاريخی: از مجلس مهستان به مجلس اراذل و اوباش  [2011 Feb] 
*تکرار تراژدی (بخش سوم)   [2011 Jan] 
*هنوز هم کاپيتان پرويز!  [2011 Jan] 
* تکرار تراژدی (۲)  [2011 Jan] 
*تکرار تراژدی (بخش نخست)  [2011 Jan] 
*جنايت‌کاران تحصيل‌کرده (بخش دوم)، مسعود نقره‌کار   [2010 Dec] 
*در حاشیه هجمه‌ی «دین خویان» دانشگاهی به آرامش دوستدار   [2010 Oct] 
*عليه فراموشی جنايت‌های «مرحوم خمينی» - بخش پايانی، مسعود نقره‌کار  [2010 Aug] 
*عليه فراموشیِ جنايت‌های «مرحوم خمينی»(بخش نخست)  [2010 Jul] 
*«هرکول فرهنگی» و شرمساریِ تاريخیِ ما  [2010 Jul] 
*طلبه‌های لات و لش و وبش  [2010 Jun] 
*مشاطه‌گریِ چهره و منشِ آيت‌الله خمينی  [2010 Jun] 
*حدود انسان بودن ِ آیت الله خامنه ای   [2010 May] 
*«بوسه بر لبان دريا»  [2010 May] 
*نوعی دیگر از ترور شخصیت  [2010 May] 
*احمدی‌نژاد و زبان ِتوهم  [2010 Apr] 
*ژن ِخودکشی، مسعود نقره‌کار  [2010 Apr] 
*روان‌شناسی اجتماعی جنبش سبز  [2010 Mar] 
*تراژدی رنجی خلاق؟  [2010 Mar] 
*مرگ حسين شريعتمداری، پايان حسين شريعتمداری‌ها نيست  [2010 Mar] 
*اميدی به "اصلاح" آقای هاشمی رفسنجانی نيست!  [2010 Mar] 
*ايرانيان خارج از کشور و جنبش سبز  [2010 Feb] 
*قاتلانِ زيبايی  [2010 Feb] 
*واژه ای چند درباره جنبش روشنفکری و انقلاب بهمن   [2010 Feb] 
*چرا حکومت اسلامی هنوز پا بر جاست؟   [2010 Jan] 
*در باره خشونت و راه های مقابله با آن (بخش پايانی)  [2010 Jan] 
*در باره خشونت و راه های مقابله با آن (بخش نخست)  [2010 Jan] 
*آنان که به خيابان ها آمده اند راه لايروبی " طویله اوژیاس" * را بلدند!   [2010 Jan] 
*دفاع از خود " خشونت" نیست  [2009 Dec] 
*نه، اين مردک درمان‌شدنی نيست!  [2009 Dec] 
*تصویر پاره پاره ی " جنایت"   [2009 Dec] 
*تسامح و تساهل اصلاح طلبانه و "جوان کُشی"های آيت الله خمينی  [2009 Nov] 
*چشم‌هایم را نبندید آفتاب زیباست  [2009 Nov] 
*در باره "تاريخ مصرف" کشتار دگرانديشان  [2009 Oct] 
*" روح آسمانی نیست" در میلاد" ایوان پتروویچ پاولف"  [2009 Sep] 
*اسطوره شاملو: «غباری طاعونی از آفاق برخاسته است»  [2009 Jul] 
*«ندا»، برای زندگی کردن چقدر بايد بميريم؟  [2009 Jun] 
*تا کی به دنبال خط خون و جنون؟   [2009 May] 
*"انتخابات"، توهم و خودشيفتگی  [2008 Mar] 
*"آن که به اندرز خويش عمل نکند!" در حاشيه مقاله علی کشتگر [2007 Dec]