PEZHVAKEIRAN.COM ژن خشونت
 

ژن خشونت
مسعود نقره‌کار

خبر کشف و شناخت ژن هایی که در بروز پرخاشگری و خشونت نقش دارند بیش از هرچیز و هر کس می باید اسباب شادی روح فیلسوفان و دانشمندان و سیاستمدارانی شده باشد که پرخاشگری و خشونت را ذاتی انسان و طبیعت اش پنداشته اند. کسانی که، مرده و زنده، سالیانی به خاطر نظرها و تلاش های شان مورد تحمیق و تحقیر وحتی توهین آنانی که علل پرخاشگری و خشونت را صرفا" عوامل کسبی( محیطی و اجتماعی ) دانسته اند، قرار گرفته اند، و دیدگاه ها ی شان راست روانه و محافظه کارانه و تجارب شان"غیرعلمی" وبه سود برده دارها و فئودال ها و سرمایه دارها تعبیر و تفسیر شده اند.

داده های تاریخی با پشتوانه ی شواهد و مدارک مکتوب و باستان شناختی نشان از هم سن و سال بودن انسان و خشونت دارند، حتی آنجا که پای آسمان به زمین کشیده می شود قابیل برادر کشی می کند، و در اسطوره ها نیز امثال اودیپ پدرکش کم نداریم . در طول همین تاریخ علل بروز خشونت، به عنوان یک پدیده چند وجهی روانی و اجتماعی، با توجه به شرایط تاریخی و اجتماعی در سطح ها و کیفیت های گونه گون و متنوع مورد بحث و جدل بوده است. عده ای با اتکا به انسان شناسی، روان شناسی و روان پزشکی پرخاشگری و خشونت را بخشی از سرشت و طبیعت انسان و آن را غریزی( یا زیستی و فطری) دانسته اند و در ساختار ذهنی ( روانی) انسان خاستگاهی برای اش قائل شده اند. در میان همین مجموعه زیست شناسان و فیزیولوژیست ها نیز تلاش کرده اند رد پای خشونت را در نظام عصبی انسان، به ویژه مغز ( و ترشح برخی غدد مترشحه بدن) بیابند. تلاش دانش ژنتیک درراه روشن کردن رابطه ی میان ژن و خلق و خوی و رفتار پرخاشگرانه و خشن آدمی عمری طولانی ندارد و به سه دهه نمی رسد.

تا کنون حداقل سه نوع ژن، به عنوان ژن های موثر در بروز پرخاشگری و خشونت شناخته شده است، ژني به نام مونو آمينو اكسيداز A (MAOA)، كه روي كروموزم جنسي X قرار دارد و شناخته شده ترین و تاثیر گذار ترین ژن در بروز پرخاشگری و خشونت است . برخی این ژن رامعمار ساختمان پرخاشگری و خشونت معرفی کرده اند و نام های متعدد و محتلفی به آن داده اند. سایر ژن ها نیز کما بیش همانند همین ژن عمل می کنند و احتمال رابطه میان آن ها داده شده است .( MAOB و COMT و 1DAT و 2DRD)

ژن "منو آمینو اکسیداز" همانگونه که از نام اش پیداست در رابطه با تولید آنزیم یا پروتئين " منو آمینو اکسیداز" قرار دارد. کار این آنزیم کنترل و از بین بردن برخی از پيام‌رسان ها و میانجی های مغز، که رابط شیمیایی بخش هایی از مغز انسان هستند، می باشد. از نمونه‌هاي اين پيام‌‌رسان‌ها و میانجی ها مي‌توان به" سروتونين،‌نورآدرنالين و دوپامين" اشاره كرد. در کمبود و فقدان این آنزیم،‌ شاهد افزایش وتجمع پيام‌رسان ها و میانجی های عصبي خواهیم بود ، و این امرسبب بروز شرایط روانی ای می شود که تغییر در رفتار آدمی پیامدش خواهد بود. ( دو نوع منو آمینو اکسیداز شناخته شده، نوع كم فعال يا MAOA-L و نوعی كه فعاليت بيشتري دارد MAOA-H ، که هرکدام رفتار های متفاوتی را سبب می شوند.).

نقش محرک های محیطی بر ژن ها

عوامل و محرک های محیطی بر نحوه پیدایی و کارکرد ِ اين ژن‌ها و در نتیجه میزان آنزیم هایی که تولید میکنند، تاثیر گذارند. برای نمونه، افرادی که در کودکی مورد سؤ استفاده و آزار جنسی و جسمی و روانی قرار گرفته اند نقص این ژن ها و کمبود این آنزیم ها در آن ها مشاهده شده اند، نقصانی که سبب شده است تا رفتار پرخاشگرانه و خشونت آمیز در میان این افراد بیشتر دیده شوند. آزمایش ها ی تجربی نیز نشان داده اند که محرک هایی مثل ترس،اضطراب، عصبانیت، تهدید، الکل، مواد مخدر، سیگار و حتی رژیم غذایی در رابطه با بروز اختلال در کارکرد این ژن ها نقش ایفا می کنند و زمینه ساز واکنش های هیجانی، پرخاشگرانه و خشن می شوند.

بنا براین اینکه این ژن ها به تنهایی عامل خشونت شناخته شوند هنوزنا روشن است، اما آنچه تردید بردار نیست اینکه افراد حامل اين ژن ها در برخی شرايط پرخاشگری و خشونت بيشتری از خود نشان مي‌دهند.

دستاوردها ی کشف "ژن خشونت"

گفتن ندارد که نقش عوامل کسبی( محیطی و اجتماعی) در بروز و تدوام حیات پرخاشگری وخشونت انکار ناشدنی ست. سخن و تئوری در باب علل اجتماعی، سیاسی ، دینی، ایدیولوژیک، اقتصادی، نژادی و..... بروز پرخاشگری و خشونت به وفور گفته شده، و نیز راه حل های پرشمارتوصیه شده است. آنچه اسباب تردید بوده و هست نقش عوامل فطری، زیستی، روانی وژنتیک است. در جایگاه و اهمیت عوامل محیطی همین بس که ژن ها نیز تحت تاثیر عوامل محیطی سبب تغییر دررفتار می شوند و در چرخه ای رفتار ما نیز براین ژن ها تاثیر می گذارد. در واقع محيط زندگی بستر و کیفیتی فراهم مي‌كند تا ژن‌ها سبب پرخاشگرانه و خشونت شوند.

کشف ژن های خشونت و اثبات تاثیر پذیری آن ها از محرک های محیطی گام مؤثری در راه پیشگیری از بروز پرخاشگری و خشونت است . شناخت افرادی که دارای چنین ژن هایی هستند و درمان دارویی و غیر دارویی ، و قرار دادن آن ها در محیط های مناسب ، و پیشگیری از سؤ استفاده ها و آزار ها و آسيب‌هاي جنسی و جسمی و روانی به ویژه جلوگیری از تنبیه فیزیکی در دوران كودكي و ایجاد محیطی امن برای کودک گامی بلند درجلو گیری از بروز پرخاشگری و خشونت خواهد بود ، و این تازه یکی از دستاوردهای کشف و شناخت این ژن ها ست.

دستاورد دیگر این که برخورد یک جانبه با پدیده هایی که پای انسان در آن پدیده ها در میان است، نادرست و نا دقیق خواهد بود. تجربه تاریخ و زندگی نشان داده اند که پیچیدگی های جسمانی بدن انسان ( چه به عنوان یک تمامیت و چه دربررسی ای ارگانی) ، و نیز ویژگی های روانی و رفتاری انسان به گونه ای ست که پرهیز از یک جانبه نگری را واجب می کند.

احتمال سوء استفاده از نقش ژن در بروز خشونت

برخی با نگاهی نژاد پرستانه و یا شوونیستی تلاش کرده اند نشان دهند نقص " ژن خشونت " و کمبود آنزیم "منو امینو اکسیداز" دربرخی نژاد ها وملیت های بیشتر است، تا به این وسیله جدا از برخورد ی نژاد پرستانه دلایل محیطی بروز خشونت در میان پاره ای از نژادها و ملیت ها را بی بها جلوه دهند. اینان عرصه ی این دست تلاش های علمی که می توانند سبب کاهش آلام و رنج های انسان شوند را با سؤ استفاده های نژادی ، قومی و عقیدتی می آلایند. نگرانی دیگر دستکاری این ژن ها از سوی برخی محافل نظامی و حکومتی ست تا بر رفتار کسانی که به جنگ و یا ماموریت های مشابه فرستاده می شوند تاثیری هدفمند بگذارند. بحث سؤ استفاد از"ژن خشونت " در عرصه ی جرم شناسی و قضایی نیز مطرح شده است .

علی رغم سؤ استفاده ها، دستاوردهای ارزشمند علمی، اجتماعی، فلسفی و سیاسی ِکشف این ژن ها را نمی توان و نمی باید نا دیده گرفت.

منبع:پژواک ایران


مسعود نقره‌کار

فهرست مطالب مسعود نقره‌کار در سایت پژواک ایران 

*ترانه فقط ۱۶ سال و سه ماه داشت" (بخش نخست)  [2012 Jan] 
*خواجه‌ها و نقش ايوان  [2011 Dec] 
*سعيد امامی هنوز زنده‌ست!  [2011 Dec] 
*دو چهره و دو نوع حقوق بشر  [2011 Nov] 
*ژن خشونت  [2011 Nov] 
*چشم عسلیِ قتل‌های زنجيره‌ای  [2011 Nov] 
*و چه قصاب خانه یی ست این دنیای بشریت  [2011 Oct] 
*واژه‌ای چند درباره «تحمل و دگرانديشی»  [2011 Oct] 
*جنبش سبز مرد- زنده باد جنبش سبز  گفت وگوی شهروند با مسعود نقره کار در باره کشتار ۶۷ و جنبش سبز  [2011 Sep] 
*"باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد"  [2011 Aug] 
*می توان چنین جنایتکاری را بخشید؟  [2011 Jul] 
*حمايت از اعتصاب غذا در تناقض با خشونت‌پرهيزی  [2011 Jul] 
*در تدارک تدفين جنازه، مسعود نقره‌کار  [2011 Jun] 
*وهم و خودشيفتگی بالاخره کار دست‌اش داد!  [2011 May] 
*آقای کدیور و حکایت «به درک واصل شدن» مجاهدین خلق  [2011 Apr] 
*سروش و کافرپروری موحدین آدمخوار!   [2011 Feb] 
*تباهی ِ تاريخی: از مجلس مهستان به مجلس اراذل و اوباش  [2011 Feb] 
*تکرار تراژدی (بخش سوم)   [2011 Jan] 
*هنوز هم کاپيتان پرويز!  [2011 Jan] 
* تکرار تراژدی (۲)  [2011 Jan] 
*تکرار تراژدی (بخش نخست)  [2011 Jan] 
*جنايت‌کاران تحصيل‌کرده (بخش دوم)، مسعود نقره‌کار   [2010 Dec] 
*در حاشیه هجمه‌ی «دین خویان» دانشگاهی به آرامش دوستدار   [2010 Oct] 
*عليه فراموشی جنايت‌های «مرحوم خمينی» - بخش پايانی، مسعود نقره‌کار  [2010 Aug] 
*عليه فراموشیِ جنايت‌های «مرحوم خمينی»(بخش نخست)  [2010 Jul] 
*«هرکول فرهنگی» و شرمساریِ تاريخیِ ما  [2010 Jul] 
*طلبه‌های لات و لش و وبش  [2010 Jun] 
*مشاطه‌گریِ چهره و منشِ آيت‌الله خمينی  [2010 Jun] 
*حدود انسان بودن ِ آیت الله خامنه ای   [2010 May] 
*«بوسه بر لبان دريا»  [2010 May] 
*نوعی دیگر از ترور شخصیت  [2010 May] 
*احمدی‌نژاد و زبان ِتوهم  [2010 Apr] 
*ژن ِخودکشی، مسعود نقره‌کار  [2010 Apr] 
*روان‌شناسی اجتماعی جنبش سبز  [2010 Mar] 
*تراژدی رنجی خلاق؟  [2010 Mar] 
*مرگ حسين شريعتمداری، پايان حسين شريعتمداری‌ها نيست  [2010 Mar] 
*اميدی به "اصلاح" آقای هاشمی رفسنجانی نيست!  [2010 Mar] 
*ايرانيان خارج از کشور و جنبش سبز  [2010 Feb] 
*قاتلانِ زيبايی  [2010 Feb] 
*واژه ای چند درباره جنبش روشنفکری و انقلاب بهمن   [2010 Feb] 
*چرا حکومت اسلامی هنوز پا بر جاست؟   [2010 Jan] 
*در باره خشونت و راه های مقابله با آن (بخش پايانی)  [2010 Jan] 
*در باره خشونت و راه های مقابله با آن (بخش نخست)  [2010 Jan] 
*آنان که به خيابان ها آمده اند راه لايروبی " طویله اوژیاس" * را بلدند!   [2010 Jan] 
*دفاع از خود " خشونت" نیست  [2009 Dec] 
*نه، اين مردک درمان‌شدنی نيست!  [2009 Dec] 
*تصویر پاره پاره ی " جنایت"   [2009 Dec] 
*تسامح و تساهل اصلاح طلبانه و "جوان کُشی"های آيت الله خمينی  [2009 Nov] 
*چشم‌هایم را نبندید آفتاب زیباست  [2009 Nov] 
*در باره "تاريخ مصرف" کشتار دگرانديشان  [2009 Oct] 
*" روح آسمانی نیست" در میلاد" ایوان پتروویچ پاولف"  [2009 Sep] 
*اسطوره شاملو: «غباری طاعونی از آفاق برخاسته است»  [2009 Jul] 
*«ندا»، برای زندگی کردن چقدر بايد بميريم؟  [2009 Jun] 
*تا کی به دنبال خط خون و جنون؟   [2009 May] 
*"انتخابات"، توهم و خودشيفتگی  [2008 Mar] 
*"آن که به اندرز خويش عمل نکند!" در حاشيه مقاله علی کشتگر [2007 Dec]