ما ایرانیانِ خارج از کشور به کدام سو می رویم؟
مژگان پورمحسن
ما ایرانیانِ ساکنِ خارج از ایران گویا جمعیتی چند میلیونی شده ایم، امّا جمعیتی بی صدا زیرا بی هویت!!!
پس از رویِ کار آمدن خمینی و در فضای باصطلاح انقلابی، نیروهای سیاسی که تا آن موقع مخفی یا در زندان یا در خارجه بودند وبا خمینی به وطن بازگشتند، آنچنان به قیام مردم و سرنگونی سریع شاه ناباور بودند که تماماً
سعی در چسباندن خود به این « رهبر فوق العاده » داشتند. گاهی که امروز در سایت های اینترنتی بریده های روزنامه ها و نشریاتِ آن دوران چاپ میشود میتوانیم بیاد بیاوریم که خمینی ما را ـ فارغ از وابستگی به یک
گروه یا نه ـ چگونه فریفت و بعد با نگاهی به سی و پنج سالِ گذشته و واقعیت ایران و ایرانی از خودمان بپرسیم
به کجا می رویم؟
از آنجایی که من در ایران نبوده و نیستم وهیچ تحقیق علمی و فراگیری هم ندیده ام، اینکه ایران و ایرانیان در نظر آنان که در ایران هستند واقعاً به کدام سَمت و آینده می روند را نمی دانم.
اینکه اکثریت مردم با مشگلات مالی تا فقرمزمن چنگ در چنگند کاملاً روشن است. اینکه آخوندها همهٔ ثروت زیرزمینی، رویِ زمینی، هوایی، تاریخی، جغرافیایی، خُداداد، طبیعی و دست ساز ما را یا به جیبهای بی انتهای
خویش ریختند یا به جیب اجنبی هیچ تردیدی نیست. اینکه رژیمِ آخوندی از ابتدا ضّد ایران و ایرانی بود نیز برای
بسیاری از هموطنانم حد اقل امروز کاملاً روشن است. فکر می کنم بسیاری از ما متوجّه هستیم که اگر آخوندها
درقدرت بمانند بواقع نه ازتاریخ و ابنیهٔ تاریخی و تاریخ تحریف نشدهٔ ما اثری می ماند نه از رود و دریاچه و دریای خزر و خلیج فارس و جزایرمان. آخرآخوندها حتی حاصلخیز ترین زمینهایمان را هم به بیگانگان فروخته اند و باز هم خواهند فروخت. تولیدات عالی کشاورزی، دام داری و صیدمان را از استفادهٔ داخلی مردممان گرفتند و تا مدتی آنها را به خارجیها می فروختند و بعد هم که این زحمت کشان را با ظلم و جور فراوان فقیر وحاشیه نشینِ شهرهای بزرگ کردند. بر نسل انقلاب آنچنان تیغی کشیدند که مسلماً ما در زبان فارسی کلماتِ معادلِ این جنایات را نداریم و همه مان می مانیم چگونه توضیح دهیم. نسل پدران و مادران ما و نسلهای جوان پَس از ما را همدق مرگ کردند و سوزاندند. استعدادات این آب و خاک را بیش از سی و پنج سال است یا با دار وشکنجه و حق کُشی می سوزانند یا از وطن آوارهٔ « غریبخانه » می کنند.
بر خلاف برخی اشخاص یا گروهها که از خارج به مردمِ زیرِ حکومت آخوندها دستور قیام و شورش و حمله به مراکز پاسداران می دهند یا می خواهند نهضت هایِ مردمی با شعارهای ساده و حرکات سادهٔ همه گیر ایجاد کنند، بنده فکر میکنم ما که در خارجه هستیم بهتر است برایِ خودمان وظیفه تعیین کنیم و زحمتش را هم خودمان بکشیم و اگر جانمان را هم سَر آن وظایف گذاشتیم که « مِی میهن پرستان نوشمان باد » قابل میهن و مردممان را ندارد.
هموطنان خارج کشور،
آیا فکر نمی کنید که بجای امر و نهی حرفی یا خیالی به مردمی که هر کدام با هزار مشگل درداخل ایران مواجهند و اصلاً نه مارا ـ همهٔ ما را ـ بهیچ وجه به عنوان لیدر یا رهبر یا امام یا ناجی یا شاهِ آینده یا
رئیس جمهورِ آینده یا صاحبِ مَقامِ سیاسی در آینده برسمیت نمی شناسند و این موضوع را سی و پنج سال است در عمل و حرکات سیاسی شان ثابت کرده اند بیائیم به عنوان اولّین حرکت دمکراتیک جمعی، خودمان عمل کنیم.
بجای فرهنگ منحط مارک زنی به غیر از خود ـ چه بصفت فرد یا گروه ـ و خود رهبر بینی، هر آنکس که خود
را شایسته وآمادهٔ یک مبارزهٔ سیاسی سالم در خارج از کشورودرمیان ایرانیانِ مقیمِ خارج کشور می بیند و آمادهٔ مناظرهٔ حظوری و مصاحبه با روزنامه ها و رادیو تلویزیون های ایرانی خارج کشوری و وسایل ارتباط جمعی غیر ایرانی است، خود را معرفی کند و به رأی ۵ـ۴ میلیون ایرانی قابل دسترس بگذارد.
هموطن، نظر شما چیست؟
منبع:پژواک ایران