جستارگشائی
سطح انسجام و پختگی رهبران مخالف رژیم، با سطح نارضائی و عمق فلاکت مردم همخوانی ندارد. برای رشد جنبش نباید منتظر رهبران باشیم بلکه، باید وزن و اهمیت قدمهای خودمان، هر چند کوچک را در اعتلای جنبش و تاثیر کارهای تک تک ما در رشد جنبش درک کنیم و آستین بالا بزنیم و در سرنوشت کشورمان فعالانه شرکت کنیم.
رهبران بدون ما و ما بدون رهبران کاری از پیش نمی بریم. برای همین باید هر کجا هستم متشکل شوم و رهبران را در انسجام جنبش کمک کنیم. رهبران نیز باید با تدقیق برنامه و آگاهی به اینک ایران فردا یک ایران کثرتگراست، همگامی و همکاری و رواداری با دیگر رهبران را تمرین کنند. جنبش بدون همگامی، هماهگی، سازمان و نهاد ضربهپذیر و سرکوبشدنی است. خود متشکل شویم، از رهبران بخواهیم و همکاری و همگامی کنیم و به رشد جنبش کمک کنیم.
آنها که ساختند
هر آنچه مردم کشورهای آزاد، مرفه و پیشرفته جهان به دست آوردند، نتیجهی تلاش جمعی آنهاست. اکثر خانههای کشورِ با خاک یکسان شدهی آلمان پس از جنگ جهانی دوم را زنان آلمان ساختند. ۷٫۵ میلیون آلمانی عمدتن مرد در جنگ کشته شده بودند که شامل تقریبن ۸٫۸۶ درصد جمعیت آلمان میشد و عده زیادی مردان هم در زندان بودند. اکثر قریب به اتفاق زیرساخت کشور و زیرسازی راه آهنسراسری و جادههای سوئد را کارگران سوئد با نیروی بدنی خود قبل از دسترسی داشتن به ماشینهایراه سازی ساختند.
ناهمخوانی سطح تشکل با وسعت نارضایتی مردم
مردم ایران یکی از سختترین دوران تاریخ ایران را تجربه می کنند. گرانی، بیکاری میلیونی، نابودی منابع طبیعی، عدم امید جوانان به آینده، فساد نهادینه شده، بحران رابطه با کشورهای جهان فقط چند نمونه از نتایج بیکفایتی و سوء مدیریت مدعیان نمایندگان خدا و امام زمان است.
بیکفایتی، بیبرنامهگی، بیعملی و فساد همه جانبه این رژیم چارهناپذبر و اصلاحناپذیر است. اما، رژیم هر آنکس که امکان بسیج مردم برای انتقال قدرت از دست بیکفایت این حکومتگران بنام خدا و به کام گرسنه و فاسد عدهای معدود روحانیون و ژنهای برتر را داشت در ایران و حتی در خارج از ایران از میان برداشت.
سیاهه قتل توانگران بسیج مردم طولانی است: از قتل عام زندانیانی که محکومتشان تمام شده بود تا قتلهای زنجیرهای، تا ترور زنده یادان پروانه اسکندری و داریوش فروهر، محمد مختاری، محمدجعفر پوینده، عبدالرحمان قاسملو، شاپور بختیار، سروش کتیبه، عبدالرحمان برومند، کاظم رجوی، شهریار شفیق، علیاکبر طباطبایی، بیژن فاضلی، فریدون فرخزاد، صدیق کمانگر، رضا مظلومان، غلامعلی اویسی، عبدالله قادریآذر، صادق شرفکندی، همایون اردلان، فتاح عبدلی، نوری دهکردی، ستار بهشتی و صدها تن دیگر عاشقان سینه چاک ایران و مردمش.
در نتیجهی این نسل کشی جمهوری اسلامی ایران، در نتیجهی سرکوب و جلوگیری از سازمان یافتن همه تشکلهای مردمی و صنفی مردم ما، سطح تشکل نهادی و سازمانی مردم ما با سطح نارضایتی مردم ما همخوانی ندارد. جنبش باید تشکل خود را ایجاد کند.
تشکل برای انسجام و پیدایش رهبری
ما نباید منتظر رهبری و رهبران باشیم. ما باید خودمان را در سازمانهای کوچک متشکل و با حمایت از مبارزه مردم به جان آمده تجربه سیاسی و تشکیلاتی خود را تکامل بخشیم. هر جا و هر کجا هستیم باید جمعهای کوچک خود را سازمان دهیم. با این ماشین سرکوب رژیم، ما وسع و توانائی سازمانهای بزرگ و سراسری نداریم. برای سازمانهای بزرگ و سراسری باید منتظر نضج و پختگی بیشتر جنبش شویم. ولی الان همه ما امکان بوجود آوردن جمع کوچک سیاسی-اجتماعی را داریم. سازمان کوچک و پرتحرکی که با مطالعه، تبلیغ و ترویج، شرکت در سازندگی و حفظ محیط زیست با جنبش مردم همگام و همراه میشود.
رهبری جنبش در جریان مبارزه رشد می کند، بدون تجربه مبارزاتی رهبری کارا و قابل اطمینان تربیت نمی شود. بدون تشکلهای کوچک و گسترده و فراگیر در سراسر رهبری معنی و کارائی ندارد و هیچ حرکتی را نمی تواند پیش ببرد.
گروههای کوچک از یک سو می توانند و باید شخصیتها و رهبران و سازمانهای مبارز را با نیاز جنبش آشنا کنند و از سوی دیگر و با بررسی و نقد و حمایت برنامههای گوناگون آنها در رشد و گسترش و برآمدن شخصیتها و سازمانهای رهبری جنبش کمک کنند. مناسبترین شکل سازمانی در شرایط کنونی سازمانهای منضبط و کوچک با اعضای مرتبط کم و هستههای متعدد و کوچک، جدا و غیرمتمرکز است.
اشکال سازمانی سنتی می تواند و باید با بکارگیری رسانههای اجتماعی مدرن قدرت تبلیغی، ترویجی و آموزشی خود را تقویت کند. کار جدی در رسانههای اجتماعی پلی ارتباطی جدی و مطمئن بین نیروهای داخل و خارج کشور نیز است که هر کدام امکانات و توانهائی دارند که مکمل هم هستند و برای رشد جنبش ضروری.
با نگاه به نیروهای فعال در جنبش روشن میشود، جنبش ضد رژیم یک رهبر بلامنازع نخواهد داشت و نمیتواند داشته باشد بلکه، رهبرانی مختلف خواهد داشت. از اینرو، گفتگو و رواداری در جنبش ما نقش کلیدی دارد. رهبران جنبش باید استادان گفتگو، سازش و پیداکردن مخرج مشترک باشند. باید متخصصان کار جبههای و کثرتگرایانه باشند. نه ترکیب جامعه ما، نه تنوع ایدئولوژیک و مذهبی و نه رشد سیاسی مردم ما رهبری دیکتاتور، بلامنازع و سازشناپذیر را دیگر نمیپذیرد. جنبش مبارز ضدرژیم علیرغم تنوع و اختلاف، نقاط مشترک جدی و اساسی دارد که آزادی و رفاه مردم ما اصلی ترین آن است. باید بر این اشتراکات سرمایهگذاری کرد و برای یک جامعه کثرتگرا رزمید.
آنچه در جامعه ما فقدان آن به روشنی درک می شود کثرتگرائی و آزادی احزاب و امکان مردم برای تشکیل نهادهای اجتماعی و سیاسی مستقل و انتقال قدرت سیاسی از طریق مسالمتآمیز بر اساس رای مردم است. دموکراسی در ایران ما، دیکتاتوری اکثریت درک میشود و اقلیت امکان فعالیت سیاسی برای اکثریت شدن را ندارد. از اینرو، رواداری، احترام متقابل و شیوهی کار با سازمانهای رقیب و مخالف، باید تمرین شود تا در جنبش امروز و فردای ایران آزاد نهادینه شود.
تجربه شهریاریها نباید فراموش شود. شاه خدا بیامرز چشم دیدن نهادهای و انسانهای مبارز و اصلاحطلب را نداشت، از یک سو آنها میکشت و از سوی دیگر صادقان و مشتاقان مبارزه و مردم را با تشکیل گروههای دروغین و یا نفوذ در گروههای سیاسی شناسائی و به دام می انداخت و نابود میکرد. شاه با این سرکوب جبهه ملی و چپها، یعنی اصلیترین حامیان اصلاحات خود در ایران را نابود و دست بنیادگرایان اسلامی باز کرد. حال، صد رحمت به کفن دزد قبلی، جمهوری اسلامی در این کار از شاه و ساواک هم استادتر و هم خشنتر است. نباید ترسید ولی، باید خیلی هوشیار عمل کرد. فعالان سایبری جمهوری اسلامی و سربازان امام زمان، همه جا هستند، چه در داخل و چه در خارج، و برخی از مشکلات عدم همکاری و عدم شکلگیری نهادی نیروهای مخالف رژیم و جبهه متحدی از تشکلهای رزمنده را باید نتیجه عملکرد این سپاهان سایبری و سربازان امام زمان دید.
جنبش سخت احتیاج دارد که اصول و برنامههای آتی خود را تدقیق و معرفی کند. همه گروهها، سازمانها، شخصیتها باید اصول و برنامههای آتی خود را معرفی کنند تا تفاوتها و تشابهها آشکار شود. این برنامههای تدقیق شده اگر با رواداری و سعهصدر بررسی و نقد شود کمک بزرگی هم به رشد آگاهی ما و هم به نزدیکی نیروها میکند. از آن میان، نیروهای جنبش باید مواضع خود را در باره سکولاریسم، جدائی دین از دولت و عدم دخالت دین در دولت و دولت در اعتقادات مردم، آزادی ادیان و مذاهب، روابط با کشورهای همسایه، منطقه و جهان و .... روشن کنند تا مردم و سازمانهای دیگر بدانند با چه نیروئی روبرو هستند.
یک کار تبلیغی ترویجی مهم جا انداختن این حقیقت است که براندازی یک رژیم نه جرم است و نه گناه، بلکه مانع شدن از تغییر مسالمتآمیز رژیمها، تحمیل فقر، بیکاری، فساد، جنگ، دشمنی با مردم کشورهای همسایه و جهان جرم است. همانگونه که مبارزه ماندلا در جهت سرنگونی رژیم آپارتاید، جرم نبود، مبارزه ما در سرنگونی رژیمی که همه گونه تبعیض را قانونی کرده، جرم نیست بلکه عین قانون است.
کمک به شکلگیری رهبری جنبش
این رهبران نیستند که جنبش را بوجود میآورند، بلکه جنبش است که رهبران خود را تربیت میکند و برمیگزیند. برای مجهز کردن جنبش به رهبران باید جنبش را با نهادهای مبارزاتی مثل هستهها و سازمانهای تودهای و مدنی و با کارهای سیاسی، تبلیغاتی، ترویجی، افشاگرانه تقویت کرد.
معمولن قدرتِ دیکتاتورها پوشالی و مرگ آنها ناگهانی و غیرمنتظره است. همه دیکتاتورها، درست در زمانی که خیلی به قدرت خود مطمئن بودند، به طور رقتانگیزی فروپاشیدند. جمهوری اسلامی مستثنا نیست. برای مرگ جمهوری اسلامی آماده شویم. در هر کجا هستیم متشکل شویم: در کارخانهها، در محلهها، در روستاها، در مدرسهها، در دانشگاهها و . . . . همکاری و همیاری و حلکردن مشکلات و همگامی با مردم را تمرین کنیم. با شخصیتها، سازمانها و احزاب مبارز و مخالف رژیم تماس بگیریم. آنها را از وضعیت و نیاز جنبش آگاه کنیم. از آنها برنامه، فعالیت، هماهنگی و اقدام مشترک طلب کنیم. به آنها روحیه دهیم. هیچ ژنرالی بدون سربازان پیروز نشد و تاریخ سربازانی که بدون هماهنگی و رهبری سنگری را فتح کنند، نشان نداده است.
برای اجتناب از روی کارآمدن نیروهای تصادفی و امتحان نشده، برای جلوگیری از هرج و مرج پس از سرنگونی جمهوری اسلامی، مهمتر از همه برای تسریع سرنگونی جمهوری اسلامی و جلوگیری از بیش از این نابودشدن ایران ما، باید متشکل شویم و سازمان و احزاب و نهادهای خودمان پیداکنیم و به اتحاد مردم و تشکلها مبارز کمک کنیم. جمهوری اسلامی رفتنی است، به انتقال قدرت و آینده ایران فکر کنیم.
احد قربانی دهناری
http://telegram.me/ahaddehnari