PEZHVAKEIRAN.COM آش یک ملیون دلاری
 

آش یک ملیون دلاری
حرفهایی در باره جشنواره ی یکی بود ویکی نبود در کانادا 

بصیرنصیبی

دوست و همراهی ازسایت شهروند مطلبی رپرتاژ گونه برایم ارسال کرده بودکه زیر نام ماریا صبا ی مقدم چاپ شده بود در وهله اول نگاهی گذرا به چهار چوب برنامه ای که ماریا خانم نوید انجامش را انشاء نویسی کرده بود انداختم ( جشنواره تیرگان، یکی بود ویکی نبود17 تا 20 جولای 2008. تورنتو )همان راه و روش همیشگی برای تنظیم برنامه های اینچنینی در ذهنم تداعی می کرد. در اینگونه برنامه ها همه ایرانیان خارج از کشور مهاجر هستند. حتا یک هنرمند تبعیدی هم از جور وستم ملاها نگریخته است !

 چه زیبا می سراید برتولت برشت:

 به ما نام مهاجرداده اند آنان.

چه‌بی‌ربط است اين نام.

مهاجرآنست، كه ترك وطن گويد.

ولی ما با رضای خويش، قدم دراين راه ننهاديم.

تا ازنو ميهنی جوئيم.

كه شايد هم، اگرشد، تا ابد، آنجا بمانيم.

گريزانيم وسرگشته

ما را تاراندند ازآنجا.

اينجا

كجا؟

 كی؟ زادگاه ما تواند گشت، هرگز.

اين دياری كه، گيرم ، پذيرا گردد ما را...

اگر بخواهیم تفاوت معنای این دو واژه را دریابیم حتا میتوانم به فرهنگ متداول ودر دسترس همگان (عمید) هم مراجعه کنیم. (مهاجر، کسی که از شهر ووطن خود به شهر یا کشور دیگری برود وآنجا سکونت کند/ تبعید، نفی بلد کردن، کسی را از شهر بیرون کردن،به جای دیگر فرستادن (

واژه تبعید بار سیاسی دارد برای برنامه هایی که هنرمندان خمینی* هم در آن حضور فعال دارندانتخاب مناسبی نیست. آیا آقای کیارستمی ونظایرشان می پذیرندبا تبعیدیان همنشین شوند؟.

1/ گردانندگان این برنامه ها، ادعای پاسداری از فرهنگ و هنر ایران را مطرح می کنند وشناخت گذشته تاریخی وحرفهایی از این قبیل...که البته بعد از انجام طرح ،این گونه ادعاها هم بدست فراموشی سپرده می شود (...ما نیز نیاز مبرمی داریم که خود را بشناسیم. این شناسایی به معنای حس افتخار بی اساس به گذشته ای که به درستی آن را نمی شناسیم و برای فرار از حالی که از درک آن عاجزیم، نیست.  جدا شده از متن خانم صبای مقدم )

-حالا نمیخواهم وارد این مبحث بشوم که ایا این برنامه خود تنظیم نشده تا مارا سرگرم مسایل دیگر بکند واز حالی که داریم یعنی حضور نکبت بار ترین حکومت روی زمین فرار کنیم

2/ در این نوع برنامه ها برای انتخاب چهره های شاخص داخل ایران سراغ هنرمندانی می روند که بین باندهای حکومتی میچرخند .گاه به این باند وگاه به آن باند ویا هر دو باند متصل هستند. آیا هنرمندی که کلیت این رژیم منحوس را نپذیرد از غربال کمیته برگذاری به سلامت عبور کرده است؟ اینا ن ادعا دارند دو سال بطور مداوم کار کرده اند تا این آش آماده مصرف شود. اما نام هایی که از ج. اسلامی انتخاب شده انداکثرا همان نام های همیشگی هستند به خصوص  در قسمت سینما،برای یافتن این نام ها که نیاز به 2 سال جستجو نیست، هر کس با صرف ده دقیقه وقت می تواند چنین اسامی را از میان لیست مجاز ها بیرون بکشد. اگر اینان میخواستند موقعیت کنونی هنر داخل را بشناسانند البته نیاز به بررسی وکنگاش داشت و فراهم آوردن امکان خروج کارها از مجرا های غیر دولتی چرا که کم نیستند جوانان خلاق و هنرمند که چون تن به خفت وخواری نمیدهند- چون حاضر نیستند سر قبر خمینی مثل کیارستمی ومهرجویی سینه بزنند- چون مثل رخشان بنی اعتماد خامنه ای را رهبر فرزانه نمی نامند - چون نمی پذیرند چاپلوس بارگاه خامنه ای باشند ،همچنان ناشناس مانده اند ودر این برنامه وهیچ برنامه ای به این گونه هنرمندان میدان نمی دهند.

من برای نمونه وضعیت،موقعیت وگرایش های چند تایی به قول خودشان برگزیدگان هنری ج. اسلامی را به اختصار نقل می کم، تو خود حدیث مفصل بخوان ...  

این جمع هر وقت برایشان صرف کند ماسک هنرمند غیر سیاسی را به چهره میزند وهرگاه صلاح باشد مانندخیمه شب بازی زیر عنوان انتخابات می شوند هنرمند سیاسی ودر یکی بود ویکی نبود قرار است با ماسک شخصیت فرهنگی حضور بیابند.

* عباس کیارستمی سمبل سازش وزدو بند که بار ها وبه صراحت سانسور را باعث رشد خلاقیت دانسته است در انتصابات اخیر قلبش را به احمدی نژاد ورایش رابه دزد سرگردنه و قاتل رفسنجانی اهدا کرد. نقش او و همفکرانش در دوام جمهوری اسلامی را از زبان آقای رئیسیان رئیس کانون کارگردانان بشویم . « سفير ايران در فرانسه، در زمان برگزاري جشنواره كن گفته بود هروقت ما در ديپلماسي با در بسته مواجه مي شويم، سينماي ايران كليد رمزگشاي ما است و عباس كيارستمي سينماگري است كه تاكنون قفلهاي مهمي را در اين راه باز كرده».

 * رخشان بنی اعتماد سازنده پروپاکاندا فیلم روزگار ما،فیلم مستند از انتصابات دوران خاتمی وبانوی اردیبهشت. ( داستانی )در تائید سیاست های دوم خردادی ها وبرپا کننده ستاد انتخاباتی برای خاتمی، منتخب وزارت ارشاد برای شرفیابی به حضور خامنه ای در اواسط سال پیش.

 * آیدین آغداشلو ،آماده همکاری با هر رژیمی ،در حکومت پیشین صاحب پست ومقام در دفتر فرح پهلوی ودر حکومت آخوندها مشاور هنری .

 *داریوش مهرجویی. حامی تیمسار قالیباف برای ریاست جمهوری در انتصابات اخیر ،ربط دهنده سانسور وارتجاع در جمهوری اسلامی به سنت قابل احترام. دفاع از سینمای خط دار واسلامی وناسزا گویی حسابگرایانه به غرب فاسد.) این توضیح را اضافه کنم که آخوند بی چشم و رو آخرین فیلم مهرجویی ،علی سنتوری را به دلایل اختلاف های باندی ناکام کرد)

 *محمد رضا لطفی که خط سیاسی ایشان نیازبه یاد آوری من ندارد فقط اضافه کنم که ایشان مورد لطف وبخشش دولت مهر ورز قرار گرفتند وبعد از 30 سال به خاک آلوده به ویروس آخوندها وارد شدند. فقط ملاحظه بخشی از مصاحبه ایشان با خبرگزاری فارس کافیست که دلیل موافقت رژیم با حضور ایشان در یکی بود ... را دریابید . خبرگزاری مذکور از قول لطفی نوشت:

«من عاشق حضرت علي(ع) هستم. در يك پروسه روحي نيز ارتباطي معنوي با حضرت رسول(ص)، اين شخصيت بزرگ، يافتم»

این آقا ی کافر نجس! بعد از توبه درپروسه روحی ارتباط با محمد برقرار می کنند وروشنفکران دانشگاهی مترقی برنامه ریز برایش کف می زنند ومیزبانش برای برنامه یکی بود ویکی نبود می شوند!

البته در بین به قول خودشان مهاجرین هم با نامهایی که دایم به ییلاق وقشلاق می روند برخورد می کنیم برای نمونه دریا داور با حجاب اسلامی وطبق مدل انتخابی وزارت ارشاد در دوران شکوفای! احمدی نژاد در تالار وحدت (رودکی) برنامه داشت. حالا هم که دوباره شده است مهاجر ودر بخش مهاجرین یکی بود ،یکی... آواز خوان است.

-3 من نمیدانم نحوه دعوت از ایرانیان خارج از کشور به چه شیوه ای بود است ,برای اظهار نظر در این قسمت نیاز به اطلاعات دقیقتر دارم .شک نباید داشت که اینان اگر نیاز بدانند هیچ ابایی ندارند که شخصیتی مستقل و با پرنسیب را هم قربانی مقاصد خود کنند. ازکسانی که میهمان برجسته شان محمد رضا لطفی است. هیچ رفتاری بعید نیست.

اما در مورد کار خودمان سینما،البته معمولا سینماگران تبعیدی خود به این گونه مجالس نمی پیوندند واگر فرضا-باز هم تاکید میکنم فرضا- فیلمسازان تبعیدی نه مهاجرین می پذیرفتند که در این برنامه شرکت کنند و فیلمهایی به جشنواره معرفی می کردند که صحنه های تکان دهنده اعدام ، سنگسار ،شکنجه،تجاوز به زنان ومردان در زندان های ایران را دوباره روی پرده سینما زنده می کرد. ایا هنرمندان حکومتی در چهار چوب چنین برنامه ای کارشان را عرضه می کردند؟

 وقتی آنها با شرط وشروط کنار ما می نشینند چرا ما همنشینی یشان را بپذیریم؟ در این مطلب آگهی گونه میخوانیم:

هفت تن از نخبگان عرصه های مختلف این هنر، در میزگردی به بحث و کنکاش در "بررسی موقعیت هنر در ایران امروز" می پردازند.

 البته این نخبگان همان ها هستند که اشاره ای به کارنامه چند تایشان در همین مطلب داشتیم. اصلا بیائید دایره بحث را باز ترکنیم .چرا در این میز گردمثلا مرجان ساتراپی حضور ندارد؟ ما که میدانیم چرا؟ شما هم که میدانید وشرکت کنندگان در یکی بود ویکی نبود هم می دانند. برای نمونه چهره لابد برجسته نخبگان منتخب شما -عباس کیارستمی- تا حالاجرات کرده است یک اظهار نظر یک سطری در باره فیلم پرسپولیس ارائه دهد چه برسد به اینکه سارنده اش را در میز گرد تحمل کند؟ نه خانمها و آقایان تنظیم کننده ی برنامه . اگر نمی دانستید، بدانید،کارگردانان سینمای ج. اسلامی ودیگر هنرمندان داخل بدون اجازه ،تمایل وخواست وهمکاری وزارت ارشاد،فارابی ومقامات فرهنگی دولت احمدی نژاد جرات شرکت در یک برنامه رسمی وگسترده آنهم درکانادا که نسبت به رفتارهایش بعد از پیگیری پرونده زهرا کاظمی حساس شده اند را ندارند. اصلا برای صادرات فرهنگی مجاز از دوران خاتمی یک شورا در وزارت ارشاد تشکیل شده و برنامه های صادراتی به دقت زیر ذره بین گذاشته می شود وکارگردانان سینمای گلخانه ای ودیگر هنرمندان با چراغ سبز رژیم، آرایشگر اینگونه برنامه ها می شوند.

4/این گونه برنامه ها معمولا از بودجه موسسات غیر انتفاعی وبه ظاهر غیر دولتی ،یا ادارات مرتبط با فرهنگ وهنر بهره می برند. وشاید هم مدعی شوندبا پول تو جیبی! افراد خیر!بساطشان را علم کرده اتد اما هدفهایشان در خدمت منافع دولت ها تنظیم می شود. کنفرانس جمهوری اسلامی در برلین را هم بنیاد خیریه هنریش بل تدارک دید. دو بخش داشت بخش فرهنگی و سیاسی،که بخش فرهنگیش خیلی نزدیک بود به همین برنامه یکی بود ویکی نبود. حتابخش فرهنگی یکی بود... خیلی دقیق تر طراحی شده است .در کنفرانس برلین محمود دولت آبادی که سمبل سازش وکرنش با آخوندهاست در بخش ادبیات حضور داشت با سپانلو و منیرو روانی پور وهمین خانم رخشان بنی اعتماد. اینجا کیارستمی که موقعیت جهانی برایش ساخته اند. جای دولت آبادی را می گیرد ودر آن برنامه تار وسه تار را قرار بود حمید متبسم دو زیستی بنوازد ،اینجا جایش را به محمد رضا لطفی می دهد و...

 جشنواره تئاتر کلن هم بودجه اعلام شده اش از اداره فرهنگ کلن تامین می شود از سالی که دراین جشواره سهمی هم برای تئاتر جمهوری اسلامی در نظر گرفته شد گروه های تبعیدی رفتار این جشنواره را حمایت از هنر سانسور ارزیابی و تحریم کردند. پرویز صیاد ، ایرج جنتی عطایی، فرهاد مجد آبادی،حسین افصحی،نیلوفر بیضایی،احمد نیک آذر ، بهروز به نژاد،فرزانه تائیدی و... یک جمع 50 نفره اگر کارهم در جشنواره داشتند ،کارشان را بیرون کشیدند وبا مسیر جدید این جشنواره همراه نشدند ونیلوفر بیضایی از این حد هم فراتر رفت ودر یک مناظره تلویزیونی با بهرخ بابایی(یکی ازمسئولین جشنواره) از مواضعش دفاع کرد. جشنواره تئاتر کلن دیگر قد برنیفراشت و انعکاس برنامه هایش بسیار کمرنگ شد. جشنواره تئاتر کلن البته نسبت به یکی بود ویکی نبود در حد بسیار بسته تری برگذار می شد وتاثیر منفی یش خیلی محدود تر بود. امابر خلاف یکی... بکل منکر تئاتر وهنر تبعید هم نبود.

رامین یزدانی در هامبورک هم بوی کباب به مشامش خورد او هم یک جشنواره تئاتر برپا کرد در اینجا هم به ظاهر فقط بودجه ادارات فرهنگی پشتوانه اش بود وقتی ایرج زهری همراه ومشاور یزدانی میرفت به جمهوری اسلامی وازتئاترفجر ویدئو ی تعزیه می آورد وزیر عنوان بررسی تاریخ تئاتر به خورد مردم میداد کسی نمی پرسید آقا این ارائه تاریخ تئاتر است ویا خوش رقصی برای آخوند؟ رامین هم که جو را مناسب دید ومردم را بی خیال پا را فراتر گذاشت و جشنواره نمیدام چندمش را تقدیم کرد به جشنواره تئاتر فجر. من که ضد انقلاب سیاه وسفید بینم وتکلیفم روشن ،خاکستری بین ها بگوئید آیا برنامه تئاتر در تبعید که به جشنواره تئاتر فجر تقدیم می شود هیچ ارتباطی با سفارت ندارد؟ البته اساتید ودانشگاهیان وهمه گروه 200 نفره جشنواره یکی بود و... نیاز نیست با بخش فرهنگی سفارت در تماس باشند. حتا در این گروه اگر به فرض چند دانشحو هم باشند که واقعا تصور کنند قدمی در راه اعتلای فرهنگ وهنر برمی دارنددر خط کلی کار تاثیر نخواهند داشت و در نهایت به پیشبرد مقاصدی که  پشت این گونه پروژه های عظیم پنهان است کمک می کنند . مگر بهمن نیرومند به خاطر خوش آمد سفارت ج. اسلامی در طراحی کنفرانس برلین شرکت کرد ؟نه او خط حزب سبز ها را پیش برد خطی که میخواست باند خاتمی را تقویت کنند تا بقای حکومت وچاپید ن مردم در مانده ایران سهل وآسان تر بشود. بودجه آن پروژه راهم بنیادخیریه هنریش بل تقبل کرد. البته اگر انتظار داریم که در پلاکات اینگونه بر نامه ها با صراحت بنویسند:

 سفارت جمهوری اسلامی تقدیم می کند. انتظار نا انجامی است.

بله  هدفهای سیاسی  برنامه های  گسترده غیر سیاسی معمولا پنهان میماند.حتا اگر خود برگذارکنندگان در ابتدا درک دقیقی ار نوع ارتباط جمهوری اسلامی با غرب نداشه باشند، ولی وقتی طرحی را برای کمک ارائه می دهند که به گونه برنامه ی پیش رو همه درها برویشان گشوده می شود به تدریج متوجه می شوند که به چه دلیل همکاری برای یک برنامه بی آزار اینقدر گسترده است-این انجمن بیاید مثلا یک طرح بدهد برای تشکیل کنفرانس گسترده ای برای روشن شدن انگیزه ها ودلایل مسکوت ماندن پرونده قتل فجیع زهرا کاظمی) ممکن است بگویند ما در زمینه فرهنگ وهنر کار می کنیم .بسیار خوب مگر زهرا کاظمی عکاس وخبرنگار نبود؟)اگر یک میلیون دلار کمکش کنند که میتوان سرنوشت این پرونده را تغییر داد. اما اگر روی خوش ندیدند ،چی ؟ اگر هم نمی دانستند - آنوقت خواهند فهمیدبه چه علت موسسات خیریه وافراد خیر!برای کمک به برنامه های غیر سیاسی وعرفانی( البته عرفان از نوع مجاز درج.ا) انقدر دست ودل بازند ونگران هویت فرهنگی ما.

 وقتی محمد رضا جلالی پور از دوم خردادی های میهمان برلین به تهران بر گشت خود در مصاحبه ای با صراحت گفت که ترور میکونوس مانعی بودکه ارتباط ج. اسلامی با دولت آلمان را مختل کرده بود وحزب سبز ها که در آن زمان در دولت شرودر سهم داشت بودجه عظیمی را از طریق بنیاد هنریش بل هزینه کرد تا اشتباهاتش را در مورد حمایتی که از مقتولین میکونوس ( آقای فیشر نماینده این حزب درمجلس دایم علیه ج. اسلامی رفتار می کرد) مرتکب! شده بود را جبران کند.( نقل به مفهوم)- بودجه دقیق کنفرانس برلین الان یادم نیست اما تصور میکنم کمتر از جشنواره تیرگان بود-  به نظر من یکی بود...هم قرابت هایی با کنفرانس برلین داردولی در کانادا برگزار می شود  .این کشور هم بابت نا انجام ماندن پرونده قتل فجیع زهرا کاظمی باج. اسلامی مشکل دارد. البته یکی بود ویکی نبود بخش سیاسی ندارد. بله میتوان به چند دلیل برای حذف بخش سیاسی اشاره داشت،اول این که کنفرانس برلین در زمانی بر گذار شد که مجلس ششم تشکیل شده بود ودوم خردادی های شارلاتان با ادعای استقرار حکومت دمکراتیک واَشتی پذیری دین و دمکراسی وارد گود شده بودند. بخشی ار اپوزیسیون چه نا آگاهانه وچه آگاهانه همراهشان بودندالان دیگر نمی شود نمایندکان مجلس بدون رتوش را رنگ و قالب کرد.

 دوم. بخش سیاسی کنفرانس برلین درد سر ساز بودو به رسوایی و تعطیل کشیده شد میتوانند امید داشته باشند با حذف بخش سیاسی . جشنواره شان را بی درد سر به پیش ببرند. وقتی ارتباط چین با امریکا با بازی پینک پنک حسنه می شود چطور نمی شود اختلاف جزئی! کانادا وجمهوری اسلامی را با حضور هنرمندان حکومتی ودر راس آنها عباس کیارستمی که خودشان هم اورا کلید رمز گشا وباز کننده قفل های مهم دانسته اند. گشود؟  

 من درپژوهشی که سال پیش زیر عنوان زندان وسینمای ایران در تبعید ارائه دادم به جوکنونی اشاره ای کردم. انگار بد نیست بار دیگربخشی از آن را تکرار کنم:

«...طباخ ماهری که ایرانی برون مرز، مقیم خارج ،مهاجر، تبعیدی وپناهنده را با سفیران هنری جمهوری اسلامی ودوزیستیان و... را در دیگی ریخت میدانست چه آشی دارد می پزد، دست پخت چنین آشپزی، همین می شود که می بینیم 

 شما دانشگاهیان محترم از زمانی که دکتر!احمدی نژاد پرزیدنت شد در تلاشید ودر دوران ریاست پر افتخار دولت امام زمان وبا حضور هنرمندان حکومتی برنامه یکی بود... را برگذار می کنید اجرتان را بعد از ظهور آن حضرت وصول خواهید فرمود.

ای حضرت مهدی در ظهورت شتاب کن.  

بصیر نصيبی 8 2  آوریل 8200 زاربروکن/ آلمان

سایت www.cinemaye-azad.com

cinema_tabid@yahoo.com

 * کتابهای زیادی در ارتباط با وضعیت وموقعیت هنرمندان در دوران نازی ها در آلمان منتشر شده است جدیدترین این سری کتابها HITLERS KÜNSTLER هنرمندان هیتلر نام دارد. در این کتاب هنرمندانی که دوران هیتلر در آلمان ماندند وبا هر شکل وشیوه ای ،رفتار ،اعمال حرفها وکارهایشان در تائید نازی ها بود، هنرمند هیتلر نامیده شدند. وما نیز هنرمندان ایرانی را که در جهت منافع فاشیسم اسلامی حرکت کرده اند، هنرمندان خمینی مینامیم.

،

منبع:پژواک ایران


بصیرنصیبی

فهرست مطالب بصیرنصیبی در سایت پژواک ایران 

*من هم با آنها که از خاموشی فروزان متاثر شدند همراهم!.. وچرا؟  [2016 Feb] 
*نوید کرمانی، خبرنگار دفتر اروپایی شهروندکانادا، کلیسای پاولوس و…  [2015 Nov] 
*جمهوری اسلامی، نمایشگاه جهانی فرانکفورت، فستیوال های جهانی فیلم، سلمان رشدی و …  [2015 Oct] 
*نسرین ستوده ،جعفر پناهی وخیمه شب بازی اتمی  [2015 Sep] 
*طنز نوروزی ؟! دعای تحویل سال،همراه با بانوی اول ،میشل اوبام  [2015 Mar] 
*خرس طلایی را چگونه سوار تاکسی کنیم!  [2015 Feb] 
*بار دیگر پیشگو شدم!  [2015 Feb] 
*بصیر نصیبی: بار دیگر اسلام گرایان فاجعه و جنایت آفریدند!  [2015 Jan] 
*سینمای جمهوری اسلامی، از مک کارتیسم تا خمینیسم  [2014 Aug] 
*(کارنامه سينمايی احمد شاملو)  [2014 Jul] 
* وداع با دوربین !  [2014 Jun] 
* ۲۰۱۳ سال خوبی نبود!  [2014 Jan] 
*دریغا که فقر چه به آسانی احتضار فضیلت است!   [2013 Dec] 
*ژیلا مهرجویی را جمهوری اسلامی سالها قبل کشته بود!  [2013 Dec] 
*بعد از ۲۲ سال گزارشی از یازدهمین جشنواره ی بین المللی سینمای در تبعید سوئد/ گوتنبرگ  [2013 Nov] 
*احمدی‌نژاد دستور داد اسکار بگیریم، ما لابی کردیم، فرهادی اسکار گرفت  [2013 Feb] 
*ترور کافه میکونوس،نخل طلای کن به طعم گیلاس کیارستمی و آزادی زود هنگام کاظم دارابی به مناسب سالگرد جنایت در کافه میکونوس برلین [2012 Sep] 
*دیپلمات گروگان گرفته شده در سفارت امریکا هم برای سینمای جمهوری اسلامی دلالی می کند!  [2012 Jan] 
*نخستین فیلم تجربی، ضد قصه،آغاز سینمای دیگر در ایران!  [2011 May] 
*سفارشنامه یا شناحتنامه اسماعیل جان خویی برای بهمن جان!؟  [2011 May] 
*ازمروارید های خونین میدان لو لوی بحرین تا ضد انقلاب های فتنه گر میدان انقلاب تهران!  [2011 Apr] 
*3سال زندان به چه جرمی؟!  [2011 Mar] 
*حرف ها وسوالهای یک تبعیدی به بهانه انتشاراعلامیه رسانه« ایران ندا»  [2010 Nov] 
*درباره‌ی یک پیشنهاد، بستن سفارت خانه های جمهوری اسلامی!  [2010 Nov] 
*کارنامه بصیر نصیبی به اختصار  [2010 Nov] 
*30 سال سینما در جمهوری اسلامی ( قسمت آخر )  [2010 Apr] 
*هشداری دیگر به فیلمسازان سینمای جمهوری اسلامی  [2010 Mar] 
*30 سال سینما در جمهوری اسلامی (5)  [2010 Mar] 
*30 سال سینما در جمهوری اسلامی( 4)  [2010 Feb] 
*جشنواره گرم سینمای مقاومت ایران در تبعید، روزها وشب های سرد برلین!!  [2010 Feb] 
*۳۰ سال سینما در جمهوری اسلامی(۴)  [2010 Jan] 
*استقلال سینمای جمهوری اسلامی درمعرض خطر است! شوخی نمی فرمائید ؟  [2009 Nov] 
*سیستم بدل ساز و سینمای زیر زمینی ایران  [2009 Oct] 
*اولین و آخرین جواب در ارتباط با جواب من به بیانیه رخشان بنی اعتماد  [2009 Oct] 
* زیر پوست شب چه میگذرد؟  جواب به بیانیه رخشان بنی اعتماد [2009 Sep] 
*دولت دست نشانده نوری المالکی و پایگاه اشرف   [2009 Jul] 
*جواب به مقاله ی درباره ی حضور مخملباف در پارلمان اروپا و نامه ی منتقدین   [2009 Jul] 
*صدای پای انقلاب، آغاز پایان   [2009 Jun] 
*آیا می شود برای رفاه شهرزاد کاری کرد؟  [2009 Mar] 
*مجموعه دروغگو ها*  شبه نمایشنامه در ۳ پرده  [2009 Mar] 
*خداوند خود داور جشنواره فجر بود!  [2009 Feb] 
*«یک لحظه برای آزادی» یک اثر فوق العاده ویک سند تکان دهنده!  [2009 Feb] 
*«یک لحظه برای آزادی» یک اثر فوق العاده ویک سند تکان دهنده!   [2009 Feb] 
*فیلمبردار در غربت،غریبانه خاموش شد!  [2009 Feb] 
*فرموده و افزوده یک بار گولم زدی شرم برتو، بار دوم گولم زدی شرم برمن (یک ضرب المثل امریکایی) [2008 Nov] 
*سانسور فيلم در ايران (۱۳۷۸_۱۲۸۳) آغاز سانسور فیلم در ايران- ۱۲۸۳ [2008 Nov] 
*حسن داعی وشبکه گسترده لابی ها  [2008 Oct] 
*حسن بنی هاشمی، چهره درخشان جنبش سینمای آزاد ایران  [2008 Oct] 
**شهرزاد وسینمای آزاد  [2008 Sep] 
*دريغا که فقر چه به آسانی احتضار فضيلت است!  (کارنامه سينمايی احمد شاملو)  [2008 Jul] 
*مدیر روابط عمومی جشنواره یکی بود و یکی نبود، یا آرتیست مستقل و خلاق تئاتر؟!  [2008 Jun] 
*مسعود بهنود، کتاب سوزان هیتلر، فیلم سوزان خمینی  [2008 Jun] 
* آش یک ملیون دلاری  حرفهایی در باره جشنواره ی یکی بود ویکی نبود در کانادا [2008 May] 
*چگونه هوشنگ توزیع از شعار به شعور رسید!  [2008 May] 
*زیر ذره‌بین  [2008 May] 
*گفت وشنود با بصیر نصیبی در حاشیه برنامه پرویز قلیج خانی در زاربروکن( آلمان) جمهوری اسلامی مار-بروکن!! [2008 May] 
*کوروساوا، گودار، عمرشریف و سینمای جمهوری اسلامی درجواب آقای ارژنگ بامشاد [2008 Mar] 
*سینمای سیاسی، زندان وسینمای ایران در تبعید  با یادهادی حسین زاده عضوگروه سینمای آزاد مشهد که در سال ۶۰ اعدام شد وهمه جانباختگان راه رهایی . [2008 Feb] 
*پرسپولیس، ونسان پارونو- مرجان ساتراپی وموفقیت های دیگر ...   [2008 Feb] 
*نامه سرگشاده به مدیر جشنواره ی جهانی فیلم برلین  [2008 Feb] 
*عشق من، جمهوری اسلامی! در باره شرکت کارگردان «عشق من وین» در برنامه تبلیغاتی احمدی نژاد  [2008 Jan] 
*من اگر جای تو بودم!  [2007 Dec]