PEZHVAKEIRAN.COM هنگامیکه اسماعیل ابراهیم را به قربانگاه میبرد!
 

هنگامیکه اسماعیل ابراهیم را به قربانگاه میبرد!
نگاهی به مقالات و مواضع اخیر اسماعیل وفا یغمایی 

محمد هادی

راقم این سطور-بعنوان یکی از دوستداران مقاومت و مبارزه علیه رژیم آخوندها-علیرغم احترام بسیاری که برای مبارزات سیاسی دیروز و امروز و دانش و مطالعات اجتماعی آقای اسماعیل وفا یغمایی قائل است بر آن است تا جسارتاً-ولی کاملاً دوستانه- چند خط در خطاب به ایشان بنویسد.

در اینجا بیشتر مقالات اخیر آقای وفا یغمایی در باره مجاهدین مورد نظر میباشد و آنچه که اصلاً و ابداً هدف نبوده و در توان و صلاحیت  نگارنده نیست همانا وارد شدن در جزئیات نظرات و مسائل فی مابین ایشان-بعنوان عضو سابق سازمان-با مجاهدین میباشد.

مسئله ای که بیش از هر چیز نگارنده را به ارتکاب این نوشته وا داشت لحن و نثر کنایه آمیز و بعضاً بغض و خشم نهفته در نوشته های اخیر اسماعیل وفا در رابطه با مجاهدین میباشد تا حدی که حتی موقعی که میخواهد بعنوان پیروزی اعتصاب غذای مجاهدین پایگاه اشرف، تبریک بگوید خودش-از آنجا که شاید در عکس العمل به مقالات قبلی خود و برحسب ظاهر مجبور به ادای تبریک شده و قلباً به چنین عملی راضی نیست-میگوید: مبادا فکر کنید که در پوشش تبریک و تهنیت، تنه و کنایه میزنم!(نقل بمضمون)

آنچه که در نحوه بیان و در پس نثر برخی از جداشدگان از مجاهدین-از جمله اسماعیل وفا-آشکارا بچشم میخورد خشم و عصبانیت-پنهان وآشکار-آنها در برخورد با مجاهدین-بخصوص شخص مسعود رجوی-میباشد و این نحوه برخورد اگر برای بقیه مکروه و نادرست باشد برای اسماعیل وفا–بعنوان محقق سختکوش تاریخ ایران واسلام-خطایی بزرگ و نابخشودنی است! زیرا بر بیطرفی و منصف بودن او در بررسی و تحقیقات تاریخی خود، سایه تردید و ابهام می افکند!

در مورد تحقیقات تاریخی اسلام و ایران توسط اسماعیل وفا-ضمن ارج گذاری بر زحمات طاقت فرسای ایشان در تلاش برای روشن نمودن جنبه های تاریک تاریخ ایران-امّا باید متذکر شد که معمولاً کمتر کس یا محققی است که بدون هیچگونه پیشداوری و زمینه و هدف تقریباً از قبل تعیین شده به سراغ تحقیقات تاریخی برود آنهم تاریخ 1400 ساله اسلام و تاریخ 2500 ساله ایران! بعبارت دیگر محققین برای یافتن دلایلی جهت اثبات عقاید کم و بیش شناخته شده خود است که سراغ تاریخ میروند و اکثراً هم دست خالی برنمیگردند.

بهمین دلیل مثلاً اگر اسماعیل وفا یغمایی در دهه چهل و قبل از قیام بهمن و در بحبوبه مبارزات مسلحانه علیه شاه و از پشت سوراخ مگسگ تفنگ سراغ همین منابع امروزی خود میرفت به احتمال نزدیک به یقین چیزی کمتر از اسلام انقلابی نمی یافت! همان اسلام انقلابی که امروز دستمایه انتقادات اسماعیل نسبت به مجاهدین میباشد!

اگر امروز مثلاً یک شاگرد دبیرستانی و یا یک دانشجوی دانشگاه براحتی نظرات مرحوم دکتر شریعتی و آل احمد-بت های فکری دهه چهل و پنجاه-را  بررسی و نقد میکند بیشتر به این دلیل است که این گونه نقادی ها بر دوش دو نسل و تجارب سه دهه حکومت آخوندها تحت لوای اسلام بالا رفته و بهمین دلیل است که امروز دیدن مسائل دیروز آسان مینماید!

در این میان شاید برای گم و گور نشدن در میان انواع و اقسام اسلام ها در صحنه سیاسی-اجتماعی بایستی به قول حافظ: جنگ هفتاد و دو ملّت را همه را عذر نهاده و با تاکید و اصرار بر جدایی دین از دولت و خصوصی دانستن اعتقادات مذهبی مردم، دین و دولت را از دست درازی و دخالت در امور یکدیگر باز داشت! برخلاف تصور جدا کردن دین از مردم امری غیرممکن و ای بسا غیر مردمی، در حالیکه جدا کردن دین از دولت امری ممکن و اساساً مردمی است!

به نظر میرسد که مشکل اسماعیل وفا و برخی از جدا شدگان از مجاهدین در برخورد نیش دار و کنایه آمیز خود با مجاهدین ومسئول اوّل آن-مسعود رجوی-این باشد که اینان علیرغم جدایی از مجاهدین بعضاً ایدئولوژیک وار به مسائل سیاسی نگاه کرده و احتمالاً هنوز نتوانسته اند بین گذشته خود در سازمان مجاهدین و تنظیم رابطه ای که با مسعود داشتند با امروز خود آشتی و پلی مسالمت آمیز بزنند و در نتیجه خشم و عصبانیت ناشی از عدم موفقیت در این زمینه را ناخودآگاه -بقول روانشناسان-فرافکنی و بسوی دیگری-در اینجا مسعود رجوی-نشانه میروند! و در کینه ورزی با مسعود تا آنجا میروند که در اشاره به پیروزی و جنبه های مثبت سازمان از لفظ کلی مجاهدین استفاده میکنند و در اشاره به ناکامی و شکستهای مجاهدین انگشت ملامت و اشاره را بسوی مسعود نشانه میروند که گویی دو سازمان مجاهدین وجود دارد یکی سازمان مجاهدین و دیگری سازمان مسعود! و این در حالی است که بقول اعضای اصلی و قدیمی مجاهدین، مسعود مسئول اوّل تمامی دستاوردها و دست نیاورده های مجاهدین در چهل و چند سال گذشته است!

برای برخی جداشدگان از مجاهدین امروز شاید هضم این مسئله برایشان گران و سخت باشد که چگونه روز و روزگاری آنها با اینهمه فهم و دانش و بصیرت امروزی خود در برابر مسعود در نشست ها روی زمین نشسته و یاداشت برمیداشتند؟ و از آنجا که زندگی گذشته را نمیتوان جابجا و عقب و جلو برد این عزیزان میمانند که امروز با گذشته و دیروز خود چه کنند! و از آنجا که گذشته و و زندگینامه هیچکس را سفارشی و براساس بینش و نظرات امروزی نمی نویسند جداشدگان از مجاهدین در فشار و احتمالاً از فرط پشیمانی از گذشته دقِ دلیِ خود را-ناخودآگاه و غیر منصفانه-سر مسئول اوّل سازمان-مسعود رجوی-خالی میکنند!

اینها از جمله مسائلی هستند که از دید تیزبین اسماعیل وفا نادیده میماند و او-خواسته یا ناخواسته- به تلافی اتلاف چند دهه از بهترین سالهای عمر خود، مسعود رجوی را به  قربانگاه نقد و حسابرسی میبرد! اگر تا دیروز این مسعود بود که ابراهیم وار اسماعیل ها را به قربانگاه میبرد گویی امروز نوبت اسماعیل است که ابراهیم دیروز خود را به قربانگاه ببرد 

باید توجه داشت که در اینجا بهیچ وجه قصد تصویر چهره ای معصوم و عاری از خطا و اشتباه از مجاهدین و مسعود در صحنه مبارزات سیاسی ایران نیست! چنین تصویر و ادعایی در چهل سال مبارزه مجاهدین علیه دو رژیم، امری بغایت غیر واقع بینانه و حتّی غیر انسانی و غیر عادی است!

مسئله مورد بحث این است که موقعیت حساس و خطرناک فعلی مجاهدین-مستقیم یا غیر مستقیم-نتیجه اشتباهات احتمالی دیروز و امروز آنها نیست. تمامی توصیه و نصیحت و سرزنش هایی که به صورت پاشیدن نمک روی زخم بسوی مجاهدین شلیک میشود معلوم نیست که مجاهدین در صورت اجرای مو به موی آنها الان در کجا و در چه موقعیتی بودند؟ تمامی راه حل های پیشنهادی-دوستانه و غیردوستانه-تنها در مقایسه و در برابر واقعیت و راه های رفته و تجربه شده دیروز و امروز است که موضوعیت یافته و مطرح میباشند! بسیاری از طرح و بدیل های ارائه شده با هزاران اما و اگر و شاید و باید و بسیاری از ناشناخته ها و ابهامات همراه میباشد. مسائل مادامی که فقط در اقیانوس ذهن شناورند فارغ از تضاد و تناقض به نظر میرسند و تنها در خشکی و زمختی واقعیت است که معلوم میشود که چقدر قابلیت عملی دارند! مسئله اصلی این است که صورت مسئله سرزمین نفرین شده ای بنام ایران در قلب منطقه ای که 80 در صد انرژی کره زمین را در بر دارد از اساس مسئله ای است صد مجهولی و فراتر از محدوده جغرافیایی ایران میباشد راه حل مسئله و دست بدست شدن قدرت در ایران صرفاً امری داخلی و ایرانی نیست.

اشکال در این نیست که مثلاً مجاهدین صورت مسئله انقلاب ایران را بد و ناشیانه حل کردند! واقعیت زشت و آزار دهنده این است که صورت مسئله ایران، بخودی خود مسئله ای فوق العاده سخت و پیچیده و جهانی است! دلیل ماندگاری مجاهدین  هم تا همین امروز بیشتر نتیجه هوشیاری و جانفشانی آنهاست  که سرانجام سر از سرزمین پربلای کربلا در آورده اند متاسفانه مبارزه در سرزمین گربه شکل ایران، حرکت از روی نقشه در جاده های صاف و بدون دست انداز و گردنه های خطرناک نیست! مبارزه در ایران بقول زنده یاد شاملو با سوزن تونل کندن است! در ایران مبارزه، بازی نیست!  جانبازی است!                                                           

در رابطه با آنچه که در ایران به جنبش سبز موسوم است و بسیاری-و از جمله و متاسفانه اسماعیل وفا-آنرا گاهاً بصورت سرکوفت و شماتت علیه مجاهدین بکار میبرند باید گفت که خوشبختانه مجاهدین در این میان، نه هووی جنبش سبز بلکه برعکس بزرگترین تضمین و بیمه نامه جنبش آزادیخواهانه مردم ایران است برای اینکه مبادا خون ندا ها و سهراب ها وسیله معامله و آشتی دعواهای خانگی آخوندها گردد!

در نبود مجاهدین صورت مسئله ایران میتواند بصورت دیگر و به زیان مردم ایران رقم بخورد اینرا هم جناحهای اهلی و وحشی رژیم و هم قدرتهای جهانی موثر در سرنوشت ایران بخوبی میدانند که در صورت کوچکترین گشایش سیاسی و در یک انتخابات با مینی موم آزادی، این مجاهدین و دیگر جریانات مترقی اپوزیسیون هستند که براحتی آب خوردن آخوندها را از منبر خلافت جارو خواهند کرد!

نگارنده علیرغم شناخت دورا دور از اسماعیل وفا و براساس گفته و شنیده های برخی از همرزمان وی و با تکیه بر سی سال مبارزه و پایداری او در برابر رژیم آخوندها، هر چقدر خاطرش از صلابت و استواری و هوشیاری ایشان آسوده است بهمان نسبت نیز    نگران دسیسه و توطئه های رنگارنگ رژیم در بکارگیری جداشدگان از مجاهدین علیه آنها و نهایتاً هرز دادن انرژی هایی است که میباید علیه خود آخوندها به کار گرفته شود. بخصوص وقتی پای کسی همچون اسماعیل وفا  در میان باشد طبیعی است که آز و طمع رژیم برای ضربه زدن به نیروهای اپوزیسیون بیشتر و بیشتر خواهد بود!

رژیم در بجان هم انداختن نیروهای اپوزیسیون معمولاً بیگدار و با یک کلید هر دری را دق الباب و باز نمیکند رژیم اگر چه با توجه به طینت شیطانی خود بر این باور است که بیشر درها را میتوان با شاه کلید پول و مقام و موقعیت باز نمود ولی از سوی دیگر نیز بنا به تجربه میداند که هر که تنه اش به تنه مجاهدین خورده باشد-تا چه رسد به کسانی که چند دهه پابپای آنها زندگی و مبارزه کرده اند-در برابر توطئه های مادی و غیرمادی آخوندها ضد ضربه و از مصونیت بالایی برخوردارند! ولی علیرغم همه اینها نباید نسبی بودن انسانها-ولو انسانهای مبارز و جانباز- و مکر و حیله های آخوندهای هفت خط را از یاد برد آخوندهایی که سر خدا کلاه میگذارند تا چه رسد به بندگان جایزالخطای خدا!

برای نمونه فقط کافیست بدانیم که رژیم مدعی مسلمانی و برپایی حکومت اسلامی به تلویزیونهای ایرانی در آمریکا-که برنامه های ضد اسلامی دارند-در پوشش آگهی های تجارتی پول میدهد تا علیه اسلام منبر بروند تا بتواند مخالفان را دشمن دین و ایمان مردم به نمایش بگذارد و یا با فرستادن بیماران قلابی به دفاتر روانکاوان معروف ایرانی در آمریکا سعی میکند تا از طریق آنان، جامعه ایرانی در خارج از کشور را نسبت به فعالیت سیاسی علیه آخوندها بدبین و فعالین سیاسی را آدمهای خودکم بین و دارای انواع و اقسام عقده ها معرفی کند! رژیم وقتی از هواداران و سمپاتهای دور و جدا شده، در بکارگیری آنها علیه مجاهدین نمیگذرد بعید است چهره های شاخصی همچون اسماعیل وفا را همینطور به امان خدا و بحال خود رها کند! اینکه شاعر و هنرمندی همچون اسماعیل در فرازی والا و انسانی نسبت به بسیاری از دام و تله های رژیم آگاهی و مصونیت داشته باشد مانع تعطیلی توطئه های آخوندها نمیشود بعید نیست رژیم با ناامید شدن از تطمیع چشم و دل سیرانی همچون اسماعیل وفا و وفاداری او به همرزمان شهید و زنده سابق خود، از در مخاطب و علاقمند سازی وارد شود طبیعی است که هر هنرمندی نهایتاً در پی یافتن مخاطب های آشنا و نا آشنای آثار خود باشد و اینجاست که رژیم میتواند از سوی مخاطبان مجازی و نادیدنی در دنیای بیکران و بی در و پیکر ایتنرنت-در ظاهر تشویق و تهیج-پوست موز زیر پای امثال اسماعیل بیاندازد و او را خدای ناکرده با گذاشتن هندوانه زیر بغل راهی پیچیدن به پر و پای خسته و پر درد مجاهدین کند! هرچند نگارنده بهمراه بسیاری از دوستداران واقعی اسماعیل وفا یغمایی آرزومند است که داغ بکارگیری این شاعر و هنرمند مردمی علیه مجاهدین بر دل سیاه و چرکین آخوندهای جنایتکار تا ابد بماند! 

                                                 محمّد هادی-آمریکا

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب محمد هادی  در سایت پژواک ایران 

*مصداقی و یغمایی در آینۀ نامه ها! نکاتی پیرامون افشاگری های مصداقی و یغمایی علیه مجاهدین و شورا! [2013 Jul] 
*بچه هایِ اعماق! عمدتاً مردم آزار!   [2013 May] 
*مصداقی، مُبصر کلاس اپوزیسیون! نگاهی به نامۀ سرگشادۀ مصداقی به رجوی! [2013 May] 
*قایم موشک بازی در سایتها! نگاهی به سوء استفاده از اسامی مستعار در سایتها! [2013 Apr] 
* انتخابات، واقعیت ها و شک ها و تردید ها!  [2013 Apr] 
*زن در قفسِ نامرئی مرد!  [2013 Mar] 
*اصلاح طلبانِ اصلاحِ ناپذیر!  [2012 Dec] 
* انتقاد تنها بخشی از مبارزه است نه تمامی آن!  [2012 Dec] 
*مردم و رژیم، هر دو در تبِ انتظار!  [2012 Jul] 
*اطاقِ انتظارِ عزرائیل!  [2012 May] 
*کلمات رکیک در نوشتجات! تاملی در باب ضرورت استفاده از کلمات رکیک ! [2011 Dec] 
*سکولاریسم در جنوب شهر! جدایی کاملِ لات و لوت ها از سیاست! [2011 Nov] 
*بن بست یا پیچِ خطرناکِ مبارزه! وضعیت امروزِ مجاهدین در شهر اشرف لزوماً نتیجۀ اشتباهات دیروز آنها نیست! [2011 Nov] 
*آزادیِ آسان، عدالتِ سخت! اگر آزادی کاری به عدالت نداشته باشد از هفت دولت آزاد است! [2011 Oct] 
*هر مسافر به "ایران خودش" سفر میکند!  نگاهی به دیده ها و شنیده های مسافران ایرانیان مقیم خارج به ایران!  [2011 Sep] 
*چارۀِ پُر چانهِ گی در جلسات!   [2011 Jun] 
*مبارزه بمثابۀ مهمترین مسئلۀ زندگی! نگاهی به تفاوت مبارزه در نزد مجاهدین و سایرین! [2011 May] 
*سانسور زندگی سخایی در مراسم خاکسپاری!  [2011 May] 
* آخرین مجهول معادلۀ سرنگونی!  [2010 Dec] 
*ارتباط آلترناتیو و رهبری با نحوه سرنگونی!  [2010 Oct] 
*دردهای بی درمان رژیم و اتمام داروهای مُسکن!  [2010 Jun] 
*خورشت قیمه و خداشناسی آخوندی! نمونه هایی از نگاه شکم پرستانه و شهوت آلود آخوندها به جهان هستی و اجتماعی! [2010 May] 
*توقع واقعبیانه از جنبش سبز و سرخ و سپید!  [2010 May] 
*جنازه جهان قشقایی و لاشخورهای رژیم!  [2010 Apr] 
*جنبش داخل و ایرانیان خارج از کشور  [2010 Mar] 
*ماراتُن مبارزه و مفسّران عجول!  [2010 Feb] 
*معمّای رهبری در جنبش! نقطه ضعفی که بطور مقطعی نوعی نقطه قوت است! [2010 Jan] 
*خطر چپ روی بیشتر از راست روی است!  [2010 Jan] 
*توصیه به مبارزه مسالمت آمیز بمنظور حفظ رژیم!  [2010 Jan] 
*حساسیّت برخورد با موقعیت و مواضع موسوی موسوی را بایستی در متن منافع کل جنبش ارزیابی نمود! [2010 Jan] 
*هنگامیکه اسماعیل ابراهیم را به قربانگاه میبرد! نگاهی به مقالات و مواضع اخیر اسماعیل وفا یغمایی [2009 Nov] 
*بدلیل بی آبرویی آخوندها، در تظاهرات نیویورک از هیئت سینه زنان رژیم خبری نبود!  [2009 Sep] 
*رژیم در رفع مسئولیت از مجاهدین  در شروع مبارزه مسلحانه! [2009 Sep] 
*تحملِ تجاوز در راه آزادی  [2009 Aug] 
*«جمهوری ایرانی« پادزهر «جمهوری اسلامی» سبز فقط بهانه است! کل نظام نشانه است! [2009 Aug] 
*تحریم انتخابات، حفظِ حرمتِ نفس و اخلاق انسانی است!  [2009 Jun] 
*سوگنامۀ تسلیم طلبی! نگاهی به مصاحبۀ مرتضی مردیها، تئوریسین اصلاح طلبان! [2009 Mar] 
*خاتمی تُفِ سر بالای رژیم!  [2009 Feb] 
*کشفِ حقایق در شکنجه گاه اوین!  [2008 Dec] 
*برقِ پیروزی اوباما عبای آخوندها را خواهد گرفت!  [2008 Nov] 
*از نگرانی تا نصحیت و سرزنش مجاهدین!  نگاهی به برخی موضعگیری ها در رابطه با موقعیت قرارگاهِ مجاهدین در عراق!  [2008 Oct] 
*اکبر«گنجی» برای خودیها و«رنجی» برای بقیه!  [2008 Oct] 
*نگاهی طنزآلود به لابلای بحث ها و جلسات!  [2008 Oct] 
*مبارزۀ خوب! ايدئولوژی بد!  [2008 Jun]