PEZHVAKEIRAN.COM دردهای بی درمان رژیم و اتمام داروهای مُسکن!
 

دردهای بی درمان رژیم و اتمام داروهای مُسکن!
محمد هادی

با تعظیم و تقدیم به قهرمانانیکه در برابر جلادان رژیم سرخم نکردند و داغ توبه و ندامت را به دل سیاه آخوندها گذاشتند و در طاقت فرساترین شرایط از شرافت و حیثیّت ایران و ایرانی جانانه دفاع نمودند و سرانجام سربلند بر سر دار رفتند و جاودانه شدند!
 
************************************************
 

رژیم آخوندها از آغاز تولد نامبارکش–بمثابه نوزادی ناقص الخلقه و غیر طبیعی-هیچگاه شکل و شمایل یک رژیم معمولی و مشروع و ماندگار را نداشت و بهمین دلیل از همان اوّل بمدد دو پای استراتژیک سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام و نیز سیاست ایجاد بحران و توّهم سازی توانست لنگ لنگان براه بیافتد و با پوست کلفتی زیاد از بسیاری گردنه های خطرناک و خانه برانداز جان سالم بدر ببرد!

گروگان گیری، جنگ با عراق و فتوای قتل سلمان رشدی در سطح بین المللی و در داخل ضمن حضور مستمر سرکوب و کشتار، نمایش امیر کبیر شدن سلطان پسته و چپاول و فتنه خاتمی و خیمه شب بازی اصلاح طلبی و . . در سی سال گذشته همواره برای رژیم منافع فراوانی داشت.  در سالهای 60 تا 67 رژیم در پناه سکوت خارج و    بهت و ترس داخل و بدون پرداخت بهای لازم توانست هزاران تن از زندانیان سیاسی را قتل عام کند. امّا بساط تمامی این  حقه بازی های داخلی و خارجی از فردای ارتکاب کودتای انتخاباتی و به یمن قیام قهرمانانه مردم برای همیشه جمع شد و رژیم-در اثر اشتباهی استراتژیک-از حول حلیم در دیگ جوشان خشم و غضب مردم افتاد بطوریکه امروز رژیم بدلیل شرایط خاص داخلی و خارجی ناچار است خون بهای اجتماعی-سیاسی هزاران شهید سه دهه گذشته را به انضمام شهدای اخیر یکجا و در سطح کلان بپردازد تا جائیکه امروز رژیم برای یک اعدام، باید بهایی معادل صدها و یا حتی هزاران اعدامی در سطح داخلی و خارجی بپردازد!

اگر جنایات رژیم در سه دهه گذشته را بهر دلیل و توجیه بتوان فراموش و یا شامل مرور زمان دانست، بعید است کسی بتواند از جنایات اخیر رژیم براحتی و با بی تفاوتی بگذرد! برخلاف دهه شصت اعدام و جنایات رژیم اینبار نه در بیخبری و یا بی تفاوتی مردم و نه در وجود وحدت درونی نظام، که برعکس در بستری از نفرت عمومی و علنی مردم و در اوج تضاد و تفرقه آخوندها صورت میگیرد تا جائیکه بر خلاف گذشته، امروز نخست وزیر و رئیس مجلس دوران امام راحل نیز نمیتوانند بدون محکوم نمودن اعدام های اخیر موضع بگیرند! شهدای امروز بر خلاف شهدای دیروز-نه در گور های بی نام و نشان-که در اعماق قلبها و اندیشه میلیون ها ایرانی آزاده در در داخل و خارج جای گرفته اند!

از جمله میراثی که امام راحل برای جانشین ناشی اش گذاشت همانا رفتار فراجناحی و بند بازی بین گرگهای درونی رژیم بود که به نوعی کشتی طوفان زده رژیم را از غرق شدن محفوظ و متعادل نگاه میداشت این وضعیت بعد از مرگ خمینی و در سرتاسر دوران رفسنجانی و خاتمی ادامه یافت و در دست بدست شدن قدرت، ولی فقیه در راس گله های رژیم مراقب بود که ضمن حرکت از موضع منافع کل نظام، قدرت به دست نامحرمان و غیرخودی ها نیافتد این سیاست کارساز بدلایلی-از جمله عدم پیش بینی عکس العمل آنچنانی مردم-با ارتکاب کودتای انتخاباتی کنار گذاشته شد و ولی فقیه که قرار بود بعنوان چسب نظام عامل حفظ وحدت درونی رژیم باشد یکشبه در سیمای فرمانده عمامه دار سپاه پاسداران، با تائید انتخابات و رئیس جمهور متقلّب و فرمان سرکوب و کشتار، خود تبدیل به عامل تفرقه و چند پاره شدن نظام شد تا جائیکه بقول-عضو اجتماعی-فرهنگی مجمع تشخیص مصلحت نظام-مرتضی نبوی: بسیاری از کله گنده های رژیم بریده اند و در سطوح بالا خیلی ها دیگر آقا(خامنه ای) را قبول ندارند!   

بدین ترتیب رژیم تمامی داربست ها و عواملی که قبلاً نظام را بهر ترتیب سرپا نگهداشته بودند را با دست خود برچید و وارد دورانی شد که کل عمارت ولایت فقیه، سست و لرزان در آستانه فروپاشی و سقوط قرار گرفت. و این در حالی است که ظاهراً تمامی بلوکهای مادی قدرت و ارگانهای سرکوب رژیم سرجای خود باقی هستند ولی عاملی که چون نخ تسبیح میبایستی تمامی اعضاء و جوارح نظام پلید در یک راستا و با ظرفیت کامل براه بیاندازد خود پاره و از کار افتاده است! سرکوب و اعدام به دلیل غیبت بسیاری از عوامل و مولفه های کناری و تکمیلی کارآرایی گذشته را ندارد و دردی از دردهای بیدرمان رژیم را درمان نمی کند به اضافه اینکه معمولاً هیبت و ترس از قدرت، از خود قدرت، بهتر و موثرتر عمل میکند. در جریان رودررویی بلاواسطه مردم با رژیم، قدرقدرتی و طلسم ترس از رژیم فرو ریخت و در  خیابانها مردم در عمل دیدند که در صورت همه با هم بودن از چه قدرت لایزالی برخوردارند و رژیم علیرغم تمامی هارت و پورت و بگیر و ببندش در برابر حضور مردم ضعیف و ضربه پذیر است! زیرا همواره عدم باور مردم به قدرت جمعی خود، روی دیگر سکه مطلق انگاشتن دشمن میباشد! امروز مردم بر خلاف دیروز دیگر بیطرف و نظاره گر صحنه نیستند و هر جا که فرصت یابند به شکلی تنفر خود را علنی میکنند! بعنوان یک نمونه بسیار عادی، آخوندی بالای منبر از تنفر مردم نسبت به روحانیت مینالید و نقل میکرد که: راننده تاکسی آخوندی را که در زیر سایه درختی منتظر تاکسی بود سوار کرد و بعد از پرسیدن مقصد، آخوند را چند متر دورتر پیاده کرد و گفت که به مسیر او نمیخورد در اعتراض آخوند به اینکه چرا اینرا قبل از سوار کردن نپرسیدی و بیجهت مرا جابجا کردی؟ راننده تاکسی گفت: آخه آنجا در سایه ایستاده بودی و اینجا که من پیاده ات کردم زیر آفتاب است!

آخوندها با از دست دادن و تخریب تمام عواملی که رژیم را تاکنون سرپا نگهداشته بودند برآنند تا حداقل با دست یابی به بمب اتم برای نظام بیمه نامه و سند جلوگیری از سرنگونی بخرند! که به نظر میرسد کل تلاشهای پنهان و آشکار و چندین ساله رژِیم با اعمال تحریم های بیشتر و فشار روز افزون جهانی، آخوندها میبایستی حسرت داشتن بمب اتم را-همزمان با انفجار بمب خشم و نفرت مردم-بگور ببرند!
 

               جائیکه جلاد چیزی بیشتر از جان می طلبد!

 
وضعیت رژیم اینروزها-بلحاظ داخلی و خارجی-چنان وخیم است که برای روحیه دادن به کل نظام وا رفته اش، بیش از هر زمان دیگر و حتّی فراتر از اعدام زندانیان، به توبه و به ندامت کشاندن آنها محتاج و نیازمند است. بهمین دلیل با اعمال وحشیانه ترین شکنجه های فیزیکی و روانی سعی میکند که مقاومت زندانی را درهم شکند! در صورت شکست در شکستن مقاومت زندانی و به توبه کشاندن آنها، رژیم سعی میکند تا سناریوی تحمیل مرگی خفت بار و توام با ترس و لرز را به اجرا در آورد  و اینجاست که قهرمانان در زنجیر-در وضعیتی کاملاً استثنایی و در آخرین لحظات زندگی کوتاه خود- میبایستی مبارزه با رژیم را تا آخرین نفس و تا واپسین لحظات زندگی ادامه دهند و در برابر واکنش و ترس طبیعی و ژنتیک از مرگ، حسرت دیدن ذره ای ترس و تزلزل در برابر طناب دار را به دل آخوندها بگذارند! و این نمایشی است از اوج عشق و ایمان والای این عزیزان به آزادی! که باید در مداری فراتر از قانونمدیهای ژنتیک و طبیعی حتّی از چگونگی روبرو شدن با پدیده مرموز مرگ و شهادت نیز سلاحی علیه رژیم بکار برند! برای  فهم و لمس اندکی از آنچه که در زندانهای رژیم بر فرزندان ایرانزمین میگذرد فقط کافیست که از یاد نبریم که گرازهای شخصی و نظامی رژیم در برابر تظاهرات مسالمت آمیز مردم در فردای انتخابات در وسط خیابان و در برابر دوربینها چه جنایاتی که مرتکب نشدند تا بدانیم که جلادان رژیم با دستگیرشدگان در سیاهچالهای رژیم چه ها که نکردند اعمال فجیعی که زبان و قلم از وصف آنها شرمنده است!
براستی چهره واقعی رژیم تنها در اوین و سایر زندانها بنمایش گذارده میشود و بهمین دلیل هر چه از اوین و دیگر شکنجه گاهها دورتر رویم این چهره مخوف، مخدوش و روتوش شده به نظر مِی آید و بهمین دلیل عجیب نیست که چهره ضدبشری آخوندها از راه دور و از اروپا و آمریکا-البته بمدد سرخاب و سفید آب پاسداران سیاسی رژیم در خارج-برای بعضی ها مُدرّه و حتّی مترقی به نظر میرسد! زندان تنها مکانی است که در آن آخوندها با هیچکس تعارف ندارند و کیست که نداند در سیاهچالهای رژیم، حرف اوّل و آخر را-نه بازجویان مهربان و تئوریک- که شلاق و شکنجه میزنند! امروزه در زندانهای رژیم، زندانی قهرمان و زندانبان جلاد هر دو در دو مسیر متضاد مشغول شکستن رکورد هستند یکی در دفاع از ارزشهای انسانی تا آخرین نفس و دیگری در شکستن غرور و لگدمال نمودن حرمت نفس انسانی تا آخرین شلاق! و این رکورد شکنی تا شکست کامل نظام منحوس رژیم آخوندها ادامه خواهد داشت!
 

                                                               محمّد هادی-آمریکا

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب محمد هادی  در سایت پژواک ایران 

*مصداقی و یغمایی در آینۀ نامه ها! نکاتی پیرامون افشاگری های مصداقی و یغمایی علیه مجاهدین و شورا! [2013 Jul] 
*بچه هایِ اعماق! عمدتاً مردم آزار!   [2013 May] 
*مصداقی، مُبصر کلاس اپوزیسیون! نگاهی به نامۀ سرگشادۀ مصداقی به رجوی! [2013 May] 
*قایم موشک بازی در سایتها! نگاهی به سوء استفاده از اسامی مستعار در سایتها! [2013 Apr] 
* انتخابات، واقعیت ها و شک ها و تردید ها!  [2013 Apr] 
*زن در قفسِ نامرئی مرد!  [2013 Mar] 
*اصلاح طلبانِ اصلاحِ ناپذیر!  [2012 Dec] 
* انتقاد تنها بخشی از مبارزه است نه تمامی آن!  [2012 Dec] 
*مردم و رژیم، هر دو در تبِ انتظار!  [2012 Jul] 
*اطاقِ انتظارِ عزرائیل!  [2012 May] 
*کلمات رکیک در نوشتجات! تاملی در باب ضرورت استفاده از کلمات رکیک ! [2011 Dec] 
*سکولاریسم در جنوب شهر! جدایی کاملِ لات و لوت ها از سیاست! [2011 Nov] 
*بن بست یا پیچِ خطرناکِ مبارزه! وضعیت امروزِ مجاهدین در شهر اشرف لزوماً نتیجۀ اشتباهات دیروز آنها نیست! [2011 Nov] 
*آزادیِ آسان، عدالتِ سخت! اگر آزادی کاری به عدالت نداشته باشد از هفت دولت آزاد است! [2011 Oct] 
*هر مسافر به "ایران خودش" سفر میکند!  نگاهی به دیده ها و شنیده های مسافران ایرانیان مقیم خارج به ایران!  [2011 Sep] 
*چارۀِ پُر چانهِ گی در جلسات!   [2011 Jun] 
*مبارزه بمثابۀ مهمترین مسئلۀ زندگی! نگاهی به تفاوت مبارزه در نزد مجاهدین و سایرین! [2011 May] 
*سانسور زندگی سخایی در مراسم خاکسپاری!  [2011 May] 
* آخرین مجهول معادلۀ سرنگونی!  [2010 Dec] 
*ارتباط آلترناتیو و رهبری با نحوه سرنگونی!  [2010 Oct] 
*دردهای بی درمان رژیم و اتمام داروهای مُسکن!  [2010 Jun] 
*خورشت قیمه و خداشناسی آخوندی! نمونه هایی از نگاه شکم پرستانه و شهوت آلود آخوندها به جهان هستی و اجتماعی! [2010 May] 
*توقع واقعبیانه از جنبش سبز و سرخ و سپید!  [2010 May] 
*جنازه جهان قشقایی و لاشخورهای رژیم!  [2010 Apr] 
*جنبش داخل و ایرانیان خارج از کشور  [2010 Mar] 
*ماراتُن مبارزه و مفسّران عجول!  [2010 Feb] 
*معمّای رهبری در جنبش! نقطه ضعفی که بطور مقطعی نوعی نقطه قوت است! [2010 Jan] 
*خطر چپ روی بیشتر از راست روی است!  [2010 Jan] 
*توصیه به مبارزه مسالمت آمیز بمنظور حفظ رژیم!  [2010 Jan] 
*حساسیّت برخورد با موقعیت و مواضع موسوی موسوی را بایستی در متن منافع کل جنبش ارزیابی نمود! [2010 Jan] 
*هنگامیکه اسماعیل ابراهیم را به قربانگاه میبرد! نگاهی به مقالات و مواضع اخیر اسماعیل وفا یغمایی [2009 Nov] 
*بدلیل بی آبرویی آخوندها، در تظاهرات نیویورک از هیئت سینه زنان رژیم خبری نبود!  [2009 Sep] 
*رژیم در رفع مسئولیت از مجاهدین  در شروع مبارزه مسلحانه! [2009 Sep] 
*تحملِ تجاوز در راه آزادی  [2009 Aug] 
*«جمهوری ایرانی« پادزهر «جمهوری اسلامی» سبز فقط بهانه است! کل نظام نشانه است! [2009 Aug] 
*تحریم انتخابات، حفظِ حرمتِ نفس و اخلاق انسانی است!  [2009 Jun] 
*سوگنامۀ تسلیم طلبی! نگاهی به مصاحبۀ مرتضی مردیها، تئوریسین اصلاح طلبان! [2009 Mar] 
*خاتمی تُفِ سر بالای رژیم!  [2009 Feb] 
*کشفِ حقایق در شکنجه گاه اوین!  [2008 Dec] 
*برقِ پیروزی اوباما عبای آخوندها را خواهد گرفت!  [2008 Nov] 
*از نگرانی تا نصحیت و سرزنش مجاهدین!  نگاهی به برخی موضعگیری ها در رابطه با موقعیت قرارگاهِ مجاهدین در عراق!  [2008 Oct] 
*اکبر«گنجی» برای خودیها و«رنجی» برای بقیه!  [2008 Oct] 
*نگاهی طنزآلود به لابلای بحث ها و جلسات!  [2008 Oct] 
*مبارزۀ خوب! ايدئولوژی بد!  [2008 Jun]