ستیزه
مهناز قزلو
تا كوچه ها
فريادت را
بر پنجره ها بپاشند
قلبت را جا مي گذاري
در تنهايي قدمهايت
و با ترنم آوازت
كسي نيست
تا بر بام جهان بانگ بردارد
باز هم دستانت خالي ست
اي عدالت موهوم
اي تكه تكه شده در خون
پاره هاي قلبت را
ميان رهگذران قسمت كن
چه با كودكان گرسنه ناني نيست
با دختركان تن فروش سرپناهي...
مادران غمزده بر جنازه هاي جوان
جنازه هاي جوان بر سنگفرش خيابان
در هزارتوي خطابه ي تسليم
دغدغه ي ديرينه ي پرهيز
بي چرا...! بي تامل...!
- بغضي تنُك مايه
در توهمي سبز-
باز هم حضور موكد "تك" ها...
تك ساحتي...
تك صدايي...
بي ديگرها
تا پنجره
فريادت را در كوچه ها بپاشد
حركت، حديث "نه"
روح ستيزه با سكوت و نيرنگ
در پس كوچه هاي بن بست
مهناز قزلو - سوم آگوست دوهزار و نه
http://mahnazghezelloo.
منبع:پژواک ایران