هیاهوی زوال
مهناز قزلو
چشمهايم افتاده درون يك ناباوري ي تلخ
نيم خُفته،
مَس مي كنند بُزخو كمينِ جرگه هاي تباهي را
حريقِ حلقه حلقه ي اندوهناك
شتابِ تفته بر تنشِ عريانِ همين
آه...
همين
همين ديوار
همين سقف كوتاه ساقه هاي دلواپس
كه بر زخم هاي چركي تعلق مي لغزد
و قوس و قزح اهريمني راكد
كه يخ هاي معلق آوارند
بر هياهوي زوال
مهناز قِزِلّو
هفتم ماه ژوئن دوهزار و پانزده - استكهلم
منبع:پژواک ایران