نقض حقوق بشر و محاكمه جنايتكاران جمهوري اسلامي
مهناز قزلو
مجمع عمومي سازمان ملل متحد، بتاريخ۳۰اکتبر۲۰۰۸ (۹/۸/۱۳۸۷)، کشور ايران را به دليل «نقض حقوق بشر» محکوم کرد. آنچه در اين قطعنامه به صراحت بر آن تاكيد شده است: شكنجه، شلاق، سنگسار، قطع اعضاء بدن، آمار بالاي مجازاتهاي اعدام به طور اخص اعدام كودكان و اشخاصي است که در زمان ارتکاب جرم زير۱۸ سال سن داشته اند كه اساسا مغاير با تعهدات ماده۳۷ پيمان نامه بين المللي حقوق کودکان (سازمان ملل، سري معاهدات، جلد۱۵۷۷، شماره۲۷۵۳۱) و ماده۶ پيمان نامه بين المللي حقوق سياسي و مدني (قطعنامه۲۲۰۰ A XXI) مي باشد؛ بازداشت و محكوميت فعالين حقوق زن، استفاده سازمان يافته و خودسرانه از اعمال طولاني مدت حبس انفرادي، محدوديتهاي شديد براي آزادي مذاهب و اعتقادات شامل مفاد مندرج در پيش نويس پيشنهادي قانون مجازات کيفري که براي ارتداد حکم مرگ واجب قائل است، اعدام،اذيت و آزار و پيگرد مخالفان سياسي و مدافعان حقوق بشر و يا زنداني بر اساس عقايد سياسي.
***
ژنرال آگوستو پينوشه که در کودتای۱۹۷۳دولت دموكراتيك سالوادور آلنده را سرنگون کرد و به مدت۱۷ سال رياست جمهوری شيلي را تا سال۱۹۹۰به عهده داشت، به عنوان ديكتاتوري بی رحم معروف بود که در زمان حکومتش دهها بار حقوق بشر را نقض کرد. به دنبال کودتای او در سال۱۹۷۳عليه دولت دموکراتيک سالوادور آلنده، هزاران نفر در شيلی به زندان افتادند، شكنجه شدند و به قتل رسيدند. در نوامبر۲۰۰۶ پينوشه مسؤوليت آن چه که در دوران او انجام شده را پذيرفت گرچه هرگز به دليل اين کار محاکمه نشد. وی سرانجام در دسامبر۲۰۰۶به سن۹۱ سالگی در سانتياگو در خانه اش درگذشت.
***
پرسيدم: چرا پس از فروپاشي حكومت پينوشه تاكنون به شيلي نرفته اي؟
در حاليكه دستش را روي قلبش گذاشت توضيح داد كه بر اثر شكنجه و شوك هاي الكتريكي يك قلب مصنوعي در سينه دارد و اضافه كرد: هرگز پايم را به سرزميني كه جنايتكاري همچون پينوشه در آن محاكمه نشد نخواهم گذاشت. او هزاران نفر را به زندان انداخت، شكنجه كرد و به قتل رساند، اما هرگز محاكمه نشد.
آلفردو موسلا معاون فرهنگي دولت سالوادور آلنده در زمان پينوشه، زنداني سياسي و تحت شكنجه قرار گرفته است. بر اثر شوك هاي الكتريكي كه بر او وارد شده، امروز يك قلب مصنوعي در سينه دارد. قلبي كه همچنان بخاطر محاكمه نشدن ديكتاتور شيلي غمگين است.
هنگامي كه خانه موسلا را ترك مي كردم بشدت باران مي باريد. بياد آوردم وقتي لاجوردي را كه سمبل مرگ و نفرت است به سزاي اعمال ننگينش رساندند، كسي نبود كه از اين خبر خوشحال نباشد. اما اين گونه مردن براي امثال او يعني محاكمه نشدن. او بايد در برابر اين مردم ستمديده، مادران داغديده و شكنجه شدگان زانو مي زد و پاسخ گوي تمام اعمال پليدش مي شد. او و تمامي جنايتكاراني كه دست در خون زيباترين فرزندان آفتاب داشته و دارند بايد پرده از رازهاي سهمگيني بردارند.
هر چند هدف از محاكمه ي اين جنايتكاران نشات گرفته از انتقام نيست، بلكه يك دادخواهي به مفهوم اعم آن در برابر هر نوع جنايت عليه بشريت است. محاكمه و دادگاهي كه البته هرگز حكم اعدام در آن صادر نخواهد شد با وجود هيئت منصفه كه عدالت قضايي را مستقر سازد. متهم حق دارد وكيل اختيار كند و حتي به راي دادگاه اعتراض كرده و استيناف خواهي نمايد. حقوق انساني ي كه هيچگاه يك زنداني سياسي در جمهوري اسلامي از آن برخوردار نبوده است.
در بيدادگاههاي رژيم جمهوري اسلامي تنها با تشكيل جلسات از پيش اعلام نشده موسوم به دادگاه غالبا ظرف شايد سه تا هفت دقيقه و با حضور يك فرد كاملا بي صلاحيت كه نقش هاي قاضي، دادستان، هيئت منصفه و ... را همزمان برعهده داشت، يك زنداني با چشم بند، شاهد ناعادلانه ترين شكل از محكوم شدن و نه محاكمه بود.
ايزابل آلنده در يك كنفرانس مطبوعاتي در مادريد به مناسبت مرگ آگوستو پينوشه ديكتاتور سابق شيلي گفت"مرگ پينوشه در روز جشن بين المللی حقوق بشر نشان می دهد که سرنوشت، بازيهای خاص خود را دارد."
مهناز قزلو
منبع:پژواک ایران