«انکار»
مهناز قزلو
فرانسيس! پاپِ اعظم
خردِ نوظهورِ ادیان
بودن يا نبودن
مسئله ام اين نيست
چه فرق می كند باشم يا نباشم
وقتی دوزخ هست
قفلِ جويده بر دهان می شكنی
و جهنم را انكار می كنی
مسئله ام اين است
آنان كه در تارعنكبوت های وهنی تاريك
بر باورِ عصيانی ی شك، سايه كشيدند
خود شعله ای بر نوك انگشتانِ باورشان بود حتا
وقتی كتيبه های مقدس را مشق می كردند
جهنمی نبود، نه بهشتی هرگز
بهشت، انسان است
و جهنم،
جل پاره ای كه بر تنِ كودكان نيست
پیش از آنکه دنیا را به بهشتی خیالی بفروشند
انکار کن
يكم فوريه دوهزار و چهارده
منبع:پژواک ایران