سوالی و جوابی
محمدرضا روحانی
امکانی پیش آمد، و سوالی برای آقای محمد رضا روحانی – حقوقدان و عضو قدیمی شورای ملی مقاومت ملی ایران، ای میل کردم. ایشان لطف کرده و پاسخ زیر را ارسال فرموده اند:
ممنون می شوم اگر در ارتباط با اوضاع اشرف، پیام 1
محمدرضا روحانی: پاسخگویی به پرسش شما نیازمند پاسخگویی به چند سؤال مقدر است. اول آن که چرا مورد پرسش قرار میگیرم؟
اگر به عنوان عضو شورا طرف سؤال هستم باید تصریح کنم که گرچه تعداد زیادی از اعضای شورا از اهالی اشرف هستند اما اشرف، تاریخ، مقررات، تشکیلات، سلسله مراتب و هویت جداگانهای از شورا دارد. همبستگی این دو نهاد به معنای وابستگی نیست. دو شخصیت حقوقی مستقل هستند. روابط آنان از مقوله همراهی و همدلی مبارزاتی است و شما به خوبی میدانید که روابط دمکراتیک ابتدا از احترام به فرمها و قرار و مدارها شروع میشود. این توضیح به هیچ عنوان به معنای فاصله گرفتن از اشرف نیست بلکه برای بیان جایگاه ستایش برانگیز آنست. امروز دفاع از اشرف و حقوق آن دیگر وجه ملی و مبارزاتی ندارد. فراتر از این محدوده است یک وظیفه وجدانی است برای دفاع از ارزشهای ملل متمدن. بهرحال اگر نظرات رسمی شورای ملی مقاومت ایران را در این باره بخواهید، اسناد چاپ شده فراوان وجود دارد. من تنها به عنوان یک وکیل دادگستری که از دور دستی بر آتش دارم میتوانم نظرات شخصی خود را در مقوله کلیات حقوق اهالی اشرف و سیاستهای مبرم و ضروری برای دفاع از آنها را بگویم.
شما از پیشنهاد آقای رجوی درباره اشرف سؤال کردید. من فکر میکنم هرچند معرفی کننده یا مطرح کننده ایشان هستند، اما این پیشنهاد مقدمات فراوان دارد. آقای رجوی خود حقوقدان هستند و در خانه ای تربیت شدند که دارای یک بستر فرهنگی و تربیتی استثنایی است. مرحوم پدر ایشان قریب ۷۰ سال قبل در یکی از مدرنترین شعبات علم حقوق (حقوق اسناد، اموال و تعهدات) تحصیل کردند و اگر به حافظهام اعتماد کنم میتوانم بگویم که بین ۱۰۱ شاگرد نهم شدند. فرزندان آن مرحوم به ترتیب آقای دکتر صالح رجوی بیش از نیم قرن پیش شاگرد اول رشته پزشکی دانشگاه تهران بودند که با بورس به پاریس آمدند و دوره عمومی و تخصصی را در فرانسه به پایان رساندند و ضمن طبابت در رشته قلب، در دانشگاه پاریس تدریس میکردند. زنده یاد شهید دکتر کاظم رجوی فارغالتحصیل دانشکده حقوق دانشگاه تهران بودند که تحصیلات خود را در پاریس و ژنو تکمیل کردند و به به اخذ دکترای دولتی از دانشگاه نائل آمدند. آقای مهندس هوشنگ رجوی در فرانسه و بلژیک تحصیل کردند و تخصص یافتند. آقای مسعود رجوی فارغالتحصیل دانشکده حقوق دانشگاه تهران هستند. آقای دکتر احمد رجوی طبیب هستند و در اروپا اشتغال به کار داشتند و آخرین فرزند این خانواده شادروان شهید منیره رجوی تحصیلات عالیه خود را در ایران شروع کردند و در انگلیس ادامه دادند. حال شما این بستر مساعد و آشنایی خانوادگی را اضافه کنید به ۴۲ سال فعالیت مبارزاتی، تجربیات زندان ۷ ساله و دادگاههای شاهنشاهی و فعالیت فاز سیاسی (۵۷-۶۰) و بیست و هشت سال ایام مبارزه در تبعید، آن وقت انباشت تجربه و آگاهی ایشان را بیافزایید به دهها حقوقدان مقاومت که با ایشان همراه بودند و هستند. بخشی به شهادت رسیدند مثل وکلای مجاهد خاکسار و بنینجاریان، آنها که در اشرف فعال بودند که حین انجام وظیفه یا طی مأموریت شهید شدند که یاد و نامشان موجب سرفرازی حقوقدانان است و بالاخره آنانی که در سراسر جهان به مشکلات حقوقی مقاومت رسیدگی میکنند که اینها مشتی است از خروار. صدها وکیل و حقوقدان در کشورهای گوناگون از مقاومت حمایت میکنند و در رفع گرفتاریهای روزمره همراهی و همکاری دارند.
دو مثال برایتان میزنم. مرحوم لرد اسلین مشاور عالیقدر مقاومت در دادگاه عدالت اروپا شاگرد مکتب «سر مک نیر» بود و این مطلب را خودشان به من گفتند. ۵۶ سال پیش استاد این مرد رئیس دادگاه لاهه در زمان طرح شکایت دولت انگلیس علیه دولت ایران در دعوای ملی شدن نفت بود. مدافعات مصدق و پرفسور رولن وکیل بلژیکی ایران را شنید و همراه اکثریت قضات رأی به نفع ایران صادر کردند. حکم همراه دفاعیات مصدق با نوشتهای از من در نشریه ایران زمین چاپ شده که مقالهای از آقای مسعود رجوی در همان شماره ایران زمین درباره این مطلب به چاپ رسیده است. لرد اسلین و تیم همراه او در انگلیس توطئه همدستان ملاها را در دادگاه محکوم کرد و در دادگاه عدالت اروپا صحنهسازی ۲۷ دولت را سه بار به موجب حکم دادگاه رسوا کرد. مثال دوم آن که چند هفته پیش در بروکسل مشاور اشرف در تریبون کنفرانس مطبوعاتی در سمت راست خانم رجوی نشسته بودند و در باب حقوق اشرفیان صحبت میکردند. بعد از پایان جلسه من برای چندین بار این استاد ممتاز رئیس مرکز حقوق بینالملل دانشگاه آزاد بروکسل را به تعدادی از دوستان معرفی کردم. ایشان بر همان مسند و کرسی دانشگاه نشسته بودند که هانری رولن وکیل ایران در دادگاه لاهه. بعضی از وکلا و مشاورین مجاهدین رؤسای انجمنهای حقوق بشر بودند یا هستند. بخشی از آنها علمای حقوقاند که نظرات کارشناسی آنها از منابع حقوق محسوب میشود و بالاخره اگر بخواهم از میان ۸۵۰۰ وکیل و حقوقدان که در سراسر جهان مقاومت را یاری کردهاند و میکنند سخن بگویم «هفتاد من کاغذ شود».
مقدمه طولانی شد برای این که شما خود بتوانید ارزیابی کنید که پیشنهاد آقای رجوی علاوه بر علم و تجربه شخصی، مبتنی است بر جمعبندی نظرات حقوقدانان و وکلای بزرگ جهان. این پیشنهاد هم عملی است و هم مبتنی بر حقوق و قانون است و هم از بالاترین درجه پختگی برخوردار است و البته در طرح آن شجاعت و انعطاف بینظیری دیده میشود که جای سپاسگزاری دارد.
با جان نثاری اشرفیها و بردباریهای شگفت آنان رسوائی عوامل جنایتکار آخوندها در حمله به پناهندگان ایرانی و سکوت مجرمانه نیروهای حاضر در صحنه عالمگیر شد. فیلمهای آدمکشی با داس، تبر، قمه، کار، خنجر، شمشیر، چوپ و چماق، لوله آهنی و گلوله و زیرگرفتن اشخاص با لودور و بولدوزر خودروهای نظامی را جهانیان دیدند و مزدوران آخوندها را بهتر شناختند.
پایداری ۳۶ قهرمان گروگان در اعتصاب، اعتصاب غذای اشرفیها و ایرانیان در بسیاری از کشورهای جهان، حمایت بی دریغ هموطنان، تحصنها، تظاهرات در بیش از ۹۰ شهر دنیا و بالاخره پشتیبانی جمعیتهای دفاع از حقوق بشر، عفو بینالملل، پارلمانترها،وکلا، شخصیتهای مذهبی از ادیان گوناگون و شهروندان شرافتمند در نقاط گوناگون، هزارها انعکاس خبری در رسانههای همگانی، بازتاب فعالیتهای کمیته بینالمللی حقوقدانان در دفاع از اشرف که دربرگیرنده ۸۵۰۰ حقوقدان است و هم چنین کمیته بینالمللی در جستجوی عدالت که دو هزار پارلمانتر در آمریکا و اروپا را بسیج کرده است و سه قطعنامه به پارلمان اروپا ( ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۷، ۴ سپتامبر ۲۰۰۸، ۲۴ آوریل ۲۰۰۹) راه را کاملاً برای استمرار آکسیونهای دفاعی فراهم آورده است. گزارش یونامی، گزارش اخیر دبیرکل ملل متحد به شورای امنیت درباره اشرف، محکومیت های رژیم در ملل متحد ابزارهای لازم را برای تجهیز بیشتر افکار عمومی فراهم آورده است.
مبارزان و مدافعان حقوق بشر، پناهندگان ایرانی چه در ارتباط با فعالیتهای شورا و مجاهدین و چه با ابتکارهای شخصی یا جمعی و مستقل خود میتوانند در این نبرد سرنوشت ساز مؤثر باشند. این وظیفه به خاطر ملیت یا مبارزات اشرفی ها نیست. دفاع از کلیه حقوق مکتسبه جهان متمدن است. من شخصاً ناظر تلاشهای ستایشانگیز بسیاری از هموطنان بودهام. در این مبارزه یک طرف دفاع از حق مقدس پناهندگی است و در مقابل آن رژیم جنایتکاری ایستاده است با میلیاردها دلار نفتی، همدستان فاسد بینالمللی، سپاه بدر عراق. ما به اتکاء آرمانهای تاریخی ملت ایران و بر مبنای وجدان خود میتوانیم مؤثر باشیم. تا با تجهیز افکار عمومی بینالمللی به دفاع از حقوق اشرفیان بپردازیم. آنانی که کباده کش حقوق بشرند در چنین معرکهایست که امتحان پس میدهند. اگر زنده ماندیم و زنده ماندند علاوه بر پاسخ به وجدان خود باید کارنامه خود را بر مردم ایران هم ارائه دهیم. مخالفتهای سیاسی و اعتقادی نمیتواند بهانه نظاره کردن هیچ فاجعهای باشد. تجهیز افکارعمومی، مجامع حقوق بشری، سازمانهای دفاع از پناهندگان، صلیب سرخ، کمیساریای عالی پناهندگان، شورای اروپا، اتحادیه اروپا، کلیساها، روزنامه نگاران، سندیکاها، رسانههای جمعی به ویژه تلویزیونها ... کار مشکلی نیست. با اتکاء به همین امکانات تا کنون از کشتار بیشتر جلوگیری شد. سفر لاریجانی به عراق آنهم در روزی که در کشور گستردهترین حرکت اعتراضی شکل گرفت نشان میدهد که خامنهای به درستی جدی ترین دشمن خود یعنی اشرف را به درستی میشناسد و از دخالت آشکار در زندگی سیاسی عراق واهمهای ندارد. البته عکسالعمل نمایندگان پارلمان و روزنامه نگاران بخشی از توطئههای او را آشکار کرد.
آنچه مربوط به فعالیتهای «یونامی» است صرفاً نظارت بینالمللی است و نه حمایت عملی برای حفظ جان، مال و آزادی اهالی اشرف. آنها که توپ و تانک ندارند که بتوانند جلوی قطع آب و برق ، ممنوعیت ورود پزشک و دارو، غذا و سوخت را بگیرند. باید در راه اجرای پیشنهاد آقای رجوی تلاش کرد تا حقوق اشرفیها شناخته و استیفا شود. حفاظت حقوق از جمله ، حق حیات، اموال و آزادیهای آنان تا تعیین تکلیف اختلافات موجود بین دولت عراق و مجاهدین را آمریکاییها طبق قواعد حقوق بینالملل به عهده گیرند. ادعای توصیه به دولت عراق، اظهار نگرانی کردن، تأسف از آدمکشی هم رافع مسئولیت نیست و بازیهای لورفته سیاسی است و نوشدارو پس از مرگ سهراب. باید ملل متحد، اتحادیه عرب، کنفرانس کشورهای اسلامی، اتحادیه اروپا، پارلمان اروپا، دولت آمریکا، صلیب سرخ، کمیساریای عالی پناهندگان را دعوت به مداخله و حضور فعال نمود. جابجا کردن اشرفیها آدمکشیهای جدیدی را در چشمانداز قرار میدهد. علیه حکومت قانون و اعتبار احکام دادگاههای عراق است. این قبیل زدن و بستنها اگر کارآمد بود خمینی و خامنهای حریف مجاهدین میشدند و آزموده را آزمودن خطاست و البته خطای بزرگتر آن است که دست روی دست بگذاریم.
منبع:دیدگاه