وکلا و سرداران با شماره و بیشماره (۲)
محمدرضا روحانی
چرت یا خواب
اعتقاد به رجعت و معاد جسمانی در اسطورههای کهن جوامع و تمدنهای گوناگون بشری دیده میشود. هندیان، زرتشتیان، زروانیان، یهودیان، مسیحیان و مسلمانان هرکدام به گونهای این افسانه را بارز کردهاند. در قرآن حداقل ۶۴ آیه در این مورد وجود دارد. از جمله در سوره کهف به این داستان پرداخته شده است.
خلاصه داستان آن که اصحاف کهف موحد بودند و از ظلم سلطان مسلطی که خدایی و بتپرستی پیشه کرده بود از شهر خود به غار کهف پناه بردند. مدت سیصدونه سال در آنجا به خواب رفتند. وقتی از خواب برخاستند و یکی از آنها برای خرید خوراکی به شهر رفت دید که یکتاپرستانی دادگستر در شهر زندگی میکنند و و و.
برخی از شیعیان خواب اصحاب کهف را نشانه نوعی از مقاومت منفی، بردباری و نتایج مطلوب و محتوم آن تفسیر میکنند. یکی از همکاران ارباب تمثیل بی عملی هیئت مدیره کانون وکلا را در برابر سرداران شماره ۶۱، ۲۷۱ ۶۳۵ ، لاریجانی و ارباب کل این عوامل یعنی ولی مطلقه فقیه، به خواب اصحاب کهف تشبیه کرد .من این سطور را بدان آوردم تا به آن دوست عزیز یادآوری کنم که اصحاب کهف در افسانهی قرآنی با آگاهی و برای فرار از ظلم ولی مطلقه فقیه آن زمان به غار پناه بردند و به خوابی طولانی فرو رفتند تا ایام تحمیل ظلم را در بیداری تحمل نکنند. این عمل آنان نزد شیعیان ارزشی والا و اجری عظیم دارد. در اخبار میخوانیم که آنان شرافت حضور در رکاب امام زمان را در ایام ظهور خواهند داشت. تشبیه این افسانه با واقعیت عمل هیأت مدیره کانون قیاس معالفارق است. اعضای هیأت مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز در برابر ظلم آشکار به همکاران بیپناه خود به خواب نرفتهاند. آنان در لباس معرفی کننده و مدافع وکلا خود را به بیخبری و خواب زدهاند، که گربه شاخش نزنه. سکوت تأیید آمیز و بی عملی این ترسخوردگان آنان را به مباشرانی منفعل تبدیل کرده است.
میگویند کسی را که به خواب رفته میتوان از خواب بیدار کرد اما کسی که خود را به خواب زده است با هیچ فریادی برنخواهد خاست. در باب خوابزدگی این جماعت ضربالمثل گویایی داریم. این ضربالمثل میتواند مصداق واقعی و تبلور عینی حال آنان باشد. خواب اصحاب کهف چرت من است.
تریاک از عراق
دیدیم که امریه لازمالاجرای فرمانده ۶۱ روز ۲۶ اسفند به عوامل مرکز حفاظت اطلاعات قوه قضاییه خامنهای ابلاغ شد. در عصر رسانهها امریه فوری ۶۱ همان روز وارد مرحله عمل شد. اما ۷۰ هزار وکیل و مشاور حقوقی باید ۳۶ روز صبر کنند تا در جلسه ۸۸ آقای سمامی عضو هیأت مدیره شتابزده در ۵ سطر و شش جمله به چهار موضوع بپردازند. خوشبختانه سهم دفاع از حقوق وکلا دو جمله است.
«درباب اطلاعیه حافظت مراتب تأثر خودم را از عملکرد حفاظت قوه قضاییه اعلام میکنم. این عملکرد صحیح نیست این مملکت برای هر امری قانونی دارد طبق قانون برخورد شود ولی این که اسم اینها را پخش کنند غلط است. مراتب اعتراض کانون را به آنها اعلام کنید...»
بلافاصله آقای امینی در ۷ سطر و نه جمله به ۵ موضوع میپردازند. بازهم خوشبختانه سهم وکلا و مشاوران حقوقی ۳ جمله است. «اعلامیه حفاظت راجع به ممنوعالورود بودن برخی از همکاران خانم اولاً این نامه و محدود ساختن فقط حق وکیل را زایل نمیکند بلکه حق موکل را هم از بین میبرد. ثانیاً اگر جرمی مرتکب شدند مجازات آن جرم را باید متحمل شوند نه این گونه. لذا اگر به بنده مأموریت دهید منفرداً یا در معیت سایر همکاران آماده پیگیری هستم.... »
در این میان سروکله سردارزاده نامی پیدا میشود. در یک جمله انقلابی به لفظ مبارکشان فرمودند «رفتار نیروی حفاظت اطلاعات در مورد همکاران درست نبوده است این کار حق دفاع را ضایع میکند و با راه ندادن، متوکل متضرر میشود باید برخورد جدی کرد...»
آقای مالکی هم جملهای گفتند «هدف وسیله را توجیه نمیکند اقدام حفاظت قوه قضاییه فراقانونی است نشر اکاذیب هم هست نسبتی که اثبات نشده به اشخاص دادهاند، باید به شیوه قانونی عمل میکردند صرفنظر از حق شخصی همکاران باید برای پیشگیری اقدام شود...»
(صورت جلسه ۸۸ و ۸۹ هیأت میدره کانون وکلای دادگستری مرکز )
http://icbar.ir/Default.aspx?tabid=55&ctl=Edit&mid=435&Code=22070
میبینیم که پس از ۳۶ روز از اجرای حکم فرمانده ۶۱، معرفی کنندگان منافع وکلا از خواب خوش بهاری برمیخیزند. میخواهند به کار غلط اعتراض شود. پیگیری کنند. برخورد جدی به عمل آورند. جلوی نشر اکاذیب را بگیرند و از این اقدامات پیشگیری کنند. البته حقدود هفتصد و پنجاه سال قبل شیخ شرفالدین بن مصلحالدین، استاد سخن سعدی، در گلستان به ما آموخته بود که «تا تریاق از عراق آورده شود مارگزیده مرده بود.»
نخود سیاه
در جلسه بعدی یعنی روز ۸ اردیبهشت با گزارشی دو خطی خیال همه را از بابت اعتراض، برخورد جدی، پیگیری و پیشگیری راحت میکند که «راجع به نامه اعلام اسامی وکلا برای جلوگیری از ورود آنها به مجتمعها دیروز با قائم مقام دادگستری استان آقای محمدی ملاقات داشتم اظهار بیاطلاعی کردند و کار را تأیید نکردند و مقرر شد پیگیری کنند. ...» همین و بس
هرکس کمی به ماشین آدمخواری و غارت قضاییه خامنهای آشنایی داشته باشد میداند که مقام اداری دادگستری تدارکچی قوه قضاییه است. در مورد امریه فوری، قطعی و اجرا شده فرمانده ۶۱، دادگستری استان کارهای نیست. اصلا این امریه تجدید نظر خواهی ندارد تا نیازمند تأیید یا رد این و آن باشد. بیچاره آقای محمدی بی خبر است و «اظهار بیاطلاعی کردند.»
مراجعه به آدم بیاطلاع و بیصلاحیت برای پیگیری چه چیزی را عوض خواهد کرد؟ »اجرای دستوران ریاست محترم مرکز حفاظت و اطلاعات قوه قضاییه» چه ربطی به دادگستری استان تهران دارد؟
ملاقات آقای محمد نبی با آقای محمدی یعنی رفع تکلیف آشکار کانون وکلا. این است معنای واقعی فرستادن وکلا به سراغ نخود سیاه. توپ به میدان آقای محمدی فرستاده شده که اطلاع، صلاحیت و اقتداری ندارد. وکلا و مشاوران حقوقی باید بروند آنجا که عرب نی انداخت.
گلواژه بی در کجا برای توصیف ژرفنای بیپناهی وکلا و مشاوران حقوقی ایران گویا نیست؟
بعد هم نوبت میرسد به گوهرپراکنی سردارزاده که در جلسه ۸۸ اراده فرمودند که باید «برخورد جدی شود»
درفشانی سردارزاده
سردارزاده عضو علیالبدل هیآت مدیره کانون وکلا که لابد به دلیل غیبت بزرگترها، پیشتاز شده و شانس عرض وجود، بلبل زبانی و خوش خدمتی به سرداران شمارهدار را یافته بود، فرصت را برای شلاقکشی اسلامی به همکاران بیدفاع غنیمت شمرد. در غیاب ۱۲ وکیل محکوم، «عمل مجرمانه» آنان برای «شأن وکالت» را با ظرافت نهی فرمودند. کلام گوهربارش را بخوانیم «جلسهای با همکاران در دفتر راجع به همین موضوع داشتیم بانوان جوان نظرشان این بود که همکاران خانم خودشان هم باید رعایت کنند باید شأن جامعه وکالت را حفظ کنند تا مورد انتقاد قرار نگیرند.» این است مصداق واقعی امر به معروف در قاموس سردارزاده بیشمارهای است که سعی میکند جا پای سرداران شماره دار بنهد. او با زیرکی ، چاپلوسی مهوع اسلامی خود را پشت سر «بانوان جوانی» قایم میکند. لابد خاکساری در برابر مرادانش را صواب میداند و از مزد و ثواب دنیوی آن برخوردار خواهد شد. بیچاره زن و بچه و خانواده او که نمیتوانند در برابر دوستان آشنایان و مردم از نیش و کلام سرزنش آمیز مصون بمانند.
بدنیست بدانیم این تکبیرخوان بساط خونین ولایت مطلقه فقیه در انتخابات کانون وکلا ۶ درصد آرا صاحبان حق رأی را به خود اختصاص داد. همین هم برای قد و قامت و سر چنین عاملی زیادی است. ظاهراً گوش آقا را مقامات حفاظت کشیدند. او هم نرمش قهرمانانه کرد.
انتقاد انقلابی و شکنجه سفید
سردارزاده هنگام درفشانی ننگین خود سلب عملی و غیرقانونی حق کار ۱۲ وکیل و مشاور حقوقی را توسط مأمورین شماره دار و پنهان دستگاه مخوف اطلاعاتی خامنهای «مورد انتقاد قرار...» گرفتن میداند. این موجودا هستند که با سکوت، انفعال و بدتر از همه توجیه جنایات رژیم قید ننگین گماشتگی و همدستی خونریزان حاکم را بر گردن میگیرند.
اگر چنین نبود جان عزیز همکاران سرفراز ما را در زندانهای دهشتناک این رژیم با عدم دسترسی به پزشک، درمان و دارو نمیگرفتند. در همان روزها که سردارزاده در باب «شأن وکالت» و ملت «مورد انتقاد قرار...» گرفتن ۱۲ وکیل و مشاور حقوقی در جلسه هیأت مدیره کانون داد سخن میداد، خانواده همکاران و آزادیخواهان با خبر میشوند که «کلیه پنجرههای سالن ۱۳ بند سیاسی زندان رجاییشهر برای جلوگیری از تماس با زندانیان خارج از سالن بسته شده است و پایین بودن میزان اکسیژن هوا... » موجب تشدید مشکلات تنفسی آقای سیفزاده شده است. پزشک قانونی هم این مشکل را گوشزد کرده است.
http://hriran.com/1389-09-10-15-49-17/1389-09-13-18-57-00/14793-1394-03-07-21-32-58.html
سردارزاده از کارنامه سردارانی که تحت امر ولی فقیه خالد حردانیها را در رجایی شهر و محمود صالحی سندیکالیست زندانی را در بازداشتگاه اطلاعات سنندج زجرکش میکنند بی خبر است؟ آنرا هم نوعی «مورد انتقاد قرار گرفتن میداند؟
ادامه دارد
محمدرضا روحانی ۱۱ خرداد ۱۳۹۴
منبع:پژواک ایران