اپیلاسیون هستهای – گفتگو با محمدرضا روحانی (۱۰)
محمدرضا روحانی
پژواک ایران: شما تصویب بدون قید و شرط برجام در کنگره آمریکا را بعید می دانید. در بخش پایانی گفتگوی قبلی احتمال یک راه حل بینابینی را مطرح کردید مثلا این که کنگره بتواند دولت را موظف به کنترل دائمی نحوه صرف وجوهی که از بلوکه خارج میشود نماید. آیا این قبیل راه حل ها موجب لغو عملی «برجام» را فراهم نمی کند؟
محمدرضا روحانی: در عصر جهانی شدن و با سرعت اینترنت و تبادل اطلاعات کنشها و واکنشها هم شتاب میگیرد. امروز جهان در همه زمینهها از جمله در عالم سیاست مثل ظروف مرتبطه شده است. هر عمل آقای اوباما یا هر مانور رهبر معظم انقلاب میتواند سریعاً صحنه ها را تغییر دهد. بنابر این آنچه در هفته گذشته عنوان شد مبتنی بود بر دادههای همان روز و ساعت و دانستههای همان لحظات. حال که شما به بخشی از گفتههای گذشته استناد می کنید من هم نظر شما را به اولین جملات گفته شده جلب و به آن اتخاذ سند میکنم که «این قضیه سر دراز دارد». هر دم از این باغ بری میرسد و صحنه بازی عوض میشود. من فکر نمی کنم که این پرونده قبل سرنگونی رژیم بسته شود...حال هم بر همین عقیده هستم. این مقدمات را گفتم تا احتمالاًت مطروحه در بخش آخر گفتگوی قبلی را روشنتر کنم .
نخست آن که مثلا اگر اکثریت کنگره با کاخ سفید تعاملی کند که بر اساس آن در مقابل تصویب برجام، دولت را مکلف کند که بر مخارج رژیم ولایت مطلقه فقیه بر اساس همه امکانات دولتی نظارت شود و مثلا در هر سه ماه محل صرف وجوه آزاد شده را به کنگره گزارش دهند چه اشکالی ایجاد میشود؟ در چنین فرضی تنش موجود بین کاخ سفید و قانونگزاران به یک نتیجه مطلوب طرفین یعنی برد- برد ختم نمیشود؟
دوم این که هم دولت آمریکا انواع FRAUDE , lA Loi را خوب بلد است و هم در حقوق ، عرف و سنن علمای اسلام باب حیل شناخته شده، رایج و معمول است.
پیدا کردن راهحلهای صوری و متقلبانه به منظور پایمال کردن اصول شناخته شده حقوق و روح قانون کار خیلی مشکلی نیست. موضوع اصلی در اینجا تعادل قوای طرفین است و منفعت غالب، الحق لمن غلب و حق از آن چیره شونده است. علمای اعلام کلاه شرعی، دورزدن قانون و حیله شرعی را به درستی می دانند و عمل میکنند. سوم آن که وجه بینالمللی بودن تنش و ابعاد غیرقابل پیشبینی و دهشتناک آن برای صلح و امنیت جهان ضرورت دارد که «برجام» از موانع بی شماری که آنرا هر لحظه تهدید می کند جان سالم به در برد.
مداخله مستقیم و غیرمستقیم نظامی در موضوع فلسطین، جنگ اعراب و اسرائیل، افغانستان، عراق، لیبی، لبنان، یمن و سوریه جلوی چشم همه دستاندرکاران آمریکایی، اروپایی، خاورمیانهای و کشورهای مسلمان نشین آسیا و آفریقا هست. هم رهبر معظم انقلاب اسلامی و هم مستأجر فعلی کاخ سفید آقای اوباما خوب میدانند که برافروختن شعلههای جنگ آسان است و خروج از آن مشکل، پرهزینه و دردناک. تصور وحشتناک جنگهای غیرقابل پیشبینی و کنترل فرقهای و مذهبی در آسیا و آفریقا و سرکشیدن ارتجاع مهیب از درون جنگهای شیعه ، سنی، اهل حق، ایزدی، حوثی، سلفی، وهابی، اخوانالمسلمین، النصره، حزبالله، بوکوحرام، القاعده، طالبان و بالاخره داعش ، هند، پاکستان، چین و روسیه را هم تهدید میکند .مهاجرین مسلمان و تنگدست حاشیه پایتختها و شهرهای بزرگ اروپا و آمریکا در معرض ورود به این معرکهها هستند. عناصر عینی و ذهنی این فاجعه بالقوه و گاه بالفعل در این جوامع دیده شده و میشود. بذر این مصیبت در جهل و فقر مادی و فرهنگی این فرودستان مأیوس کاشته شده و هر روز جوانههای این گیاه مسموم و زهرآگین اینجا و آنجا دیده میشود .حدود یک چهارم مردم روی زمین در کشورها و جوامع مسلمان نشین در معرض این بیماری واگیردار هستد. حالا خوشبختانه پس از دهسال مذاکرات پنهانی و قریب دو سال مذاکرات مثلا «علنی» قطار هستهای به مسیر بد «برجام» افتاده است. امید است از ریل بد یعنی جنگ دورتر و دورتر شود. بعد هم اگر «جغد جنگ» به تعبیر درست ملکالشعرای بهار به پرواز درآید، جنگهای فرقهای راه بیفتد، نیروهای مدرن کشورهای مسلمان نشین بیدفاع هستند در برابر انواع و اقسام ارتجاع مذهبی سازمان یافته که ضمن جدالهای تاریخی و فرقهای با یکدیگر در یک امر توافق و وحدت دارند آن هم جنگ عقیدتی آنان است با «غرب» غرب هم یعنی آزادی، حقوق بشر که جهان شمول است و بشری و در معارضه است با دین سالاری. این تنشها محدود به کشورهای مسلمان نشین نبود و نخواهد بود. قطعاً به مهاجرین مسلمان، حاشینهنشینهای شهرهای بزرگ و پایتختهای اروپا و آمریکا ، آسیا، اقیانوسیه و بدتر از همه آفریقای بیمار ، گرسنه و ناتوان کشیده خواهد شد.
پژواک ایران: چرا بدترین سناریوهای ممکن با این همه تأکید در این گفتگو مطرح میشود؟ چرا این همه بدبینی؟
محمدرضا روحانی: می بخشید. این اعتیاد وعادت نیست به سیاه نمایی. این بیشتر به تجربه زندگی سیاسی من باز می گردد. طرح سیاهترین وجوه ممکن برای ایجاد حداکثر آمادگی است برای مقابله با دشمنی که «حقیر و بیچاره» نیست. از ۱۳۴۰ بدون وقفه، در حد لیاقتم و فهم خود فعالیت جبههای داشتم در جبهه ملی، جبهه دمکراتیک ملی، شورای ملی مقاومت، کمیته وکلای جوان، کمیته وکلای پیشرو، کانون وکلا، جمعیت حقوقدانان ایران، کمیته دفاع از حقوق بشر و بیشتر آن در ایران، کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ، وکلای ایرانی در تبعید و و و در این مدت رابطه اتحاد و انتقاد را شناختم. می دانیم که فعالیت جبههای دو محور جدایی ناپذیر دارد اولی حفظ وحدت سیاسی است که رو به جامعه و بیرون دارد و دومی حفظ و دفاع از هویت سیاسی است با پذیرش تنوعات گوناگون فکری و عملی در درون جبهه.
من فکر می کنم که همیشه باید بدترین امکانات را دید و بعد دست به انتخاب زد. ما همه ، هر روز در همه زمینهها در برابر انتخاب مطلوب قرار نداریم. ایدهآل همیشه در دسترس نیست. آدم مجبور است غالباً بین بد و بدتر یکی را برگزیند. ملاکی اسلامی عربی در این زمینه وجود دارد که به آن «خیرالشرین« میگویند.
پژواک ایران: این ترکیب «خیرالشرین» چگونه قابل پیاده شدن در زمینه مذاکرات هستهای است؟
محمدرضا روحانی: این اصطلاح را از یک جمله قصار منسوب به علیابنابی طالب در نهجالبلاغه گرفتهاند که «لیس العاقل من یعرف اخیر من الشر و لکن العاقل من یعرف خیر الشرین» ترجمه و نقل به معنای فارسی آن است که دانا کسی نیست که خیر را از شر تمیز می دهند. آدمی است که بین دو شر کم ضررتر را انتخاب می کند.
حالا «برجام» احتمالاً دست خامنهای را از بمب اتم دور می کند. امکان وقوع جنگ را کاهش می دهد. همین امروز فیروزآبادی خوشحال است که «تحریمها بدون جنگ یا سرنگونی....» پایان می یابد. در عین حال به نمایندگی از مقام معظم رهبری دبه در می آورد که «مجلس شورای اسلامی نباید دست به تصویب برجام بزند...» چرا؟ برای این که یک تسلیم نامه ذلیلانه وکامل است. اگر یک اپوزیسیون معتبر وجود داشت برنامه «نمدمالی»رهبر مسلمانان جهان را در دستور می گذاشت. این یک شکست جدی برای خامنهای ، همه عمامهداران و پاسداران است یعنی کل نظام را در بر میگیرد. بنابر این اگر به تصویب برسد بد نیست اما توجه داریم که بین بد نیست و مطلوب است فاصله وجود دارد. این نوع انتخاب پذیرش اصل منطقی خیرالشرین است. خامنهای بالاجبار و اوباما با کمال اشتیاق این را پذیرفتهاند. بخشی از ایرانیان خیال میکنند که راه دسترسی به مطلوب آنها باز شده است. عدهای سر خوردهاند زیرا جنگ را راه رسیدن خود به قدرت می دانند. بعضیها هم می گویند بد است اما از جنگ بهتر است و به ضرر رژیم است. من جزء دسته اخیر هستم.
پژواک ایران: چرا به ضرر رژیم است؟ در زمان جنگ ایران و عراق بسیاری از دشمنان رژیم تحلیل میکردند که آتش بس شکست است و موجبات سقوط رژیم را فراهم می آورد. ولی عملاً عقب نشینی با «جام زهر آتش بس» انجام شد. رژیم دوام آورد به اضافه در ۲۷ سال گذشته حوزه سیاسی نفوذ خود را در منطقه بسیار وسیعتر کرد .حالا هم به عنوان یک عامل تعیین کننده در سرزمینهای اشغالی، لبنان، عراق ، سوریه و یمن شناخته شده است. این طور نیست؟
محمدرضا روحانی: لابد شما درصدد مقایسه این دو مورد با هم نیستید. خمینی خودش تندترین تعبیر ممکن را برای پذیرش آتش بس آگاهانه انتخاب کرد. او اصطلاح جام زهر را به کار برد. شکست را پیروزی قلمداد نکرد. با کشتار فجیع هزاران زندانی سیاسی در داخل خفقان را به حداکثر ممکن رساند. در خارج هم با فتوای قتل سلمان رشدی رهبری بلامنازع بینالمللی ارتجاع اسلامی را به انحصار خود درآورد و در سراسر جهان قدرتنمایی کرد. حالا این را مقایسه کنیم با وضع خامنهای همین هفته گذشته آقای نوریزاد ، روزنامهنگاری که عمری در خدمت همین رژیم بود و حالا نیست خامنهای را علناً مورد سؤال قرار میدهد حالا که باز هم دست بختبرگشتهای را به عنوان سرقت بریدند، رهبر مسلمانان جهان، ولی مطلقه امر و امامت امت باید به پرسش این خبرنگار پاسخ دهد . سؤال کوتاه، علنی و روشن است که « با آقا مجتبی چه کنیم؟» کجا، چه کسی توانست در زمان خمینی به ساحت «مقدس» احمدآقا جسارت کند. خمینی با گردن کلفتی مسئولیت سرکشیدن «جام زهر» را قبول کرد و آسید علی خودش را به موش مردگی می زند تا مثلاً شورای عالی امنیت ملی او «بارکش غول بیابان شود».
پژواک ایران: شما معتقد هستید که رژیم هیچ امتیازی به دست نیاورده است؟
محمدرضا روحانی: بله رژیم سند تسلیم ذلیلانهای را پذیرفته است. دلواپسان زیادی هم اکنون در صدد عقیمگذاردن همین توافق تصویب نشده هستند. رئیس جمهور اسرائیل از نخست وزیر آن کشور گله دارد که زیادی دلواپس است. یهودیان آمریکایی هم به دو دسته تقسیم شدند. دلواپسها و مخالفان آنها. کاری ندارد چند سطر «قانون الزام دولت به حفظ دستاوردهای هستهای ملت ایران» را بخوانید و قضاوت کنید که تنها سه بند است خلاصه و روشن .
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13940421001237
برای رئیس جمهور خودشان سه بند، سه دیوار بلند یا سد سدید ساخته بودند. سیل فشارهای بینالمللی هر سه بند را به آب سپرد. حالا «حق مسلم ماست» کاملا ماستمالی شد. حقوق علنی رهبر را پیش چشم همه انداختند توی چاه فاضلاب و سیفون کشیدند. یادتان هست که ريیس کل سازمانهای اطلاعاتی آمریکا گفت که از امتیازات به دست آمده در لوزان سخت شگفتزده و خشنود است؟ دو هفته پیش وزیر امور انرژی آمریکا اعلام کرد که فاصله امتیازات به دست آمده در وین با لوزان بسیار زیاد است. خامنهای می خواست عقد دائمی با شیطان بزرگ ببندد فعلا به متعه تن داد. من در مقالهای به تاریخ ۲۸ آذر سال گذشته نوشته بودم «وصل حوری چماران با غلمان و شیطان کاخ سفید برای هردو مفید است. مهریه عروس خانم دلارهای نفتی است که «عندالمطالبه تأدیه نخواهد شد». کامجویی داماد رفع زحمت عراق و افغانستان است. در بروند و مال بد بیخ ریش ولی فقیه تا او هم با جنگهای فرقهای این لحاف پاره پاره را بدرد و بدوزد. ای یار مبارک بادا. زمان زمانهی وصل و فصل، حل و عقد و زمزمههای عاشقانه رسیده است.
عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است
اما به شرطها و شروطها که عروس ناشزه نباشد. مهریهاش را در برابر تمکین دریافت کند. مثلاً دریافت دلارهای نفتی قسطی و در برابر گواهی آژانس [انرژی] اتمی بر قبول شدن در امتحانات راست آزمایی. این قبیل تاکتیکها شاید بتواند مشکلات روزمره و فوری طرفین را رفع رجوع کند که گفتهاند از این ستون به آن ستون فرج است. ما البته شنیدهایم که «ز توس تا هب مدینه هزار فرسنگ است»
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-66214.html
۱۸ مرداد ۱۳۹۴
منبع:پژواک ایران