اپیلاسیون هستهای؛ گفتگو با محمدرضا روحانی (۶)
محمدرضا روحانی
پژواک ایران: هفته گذشته در پنجمین گفتگو شما از نشانههای ظاهری شکست مذاکرات یا تعطیلی آن گفتید حال که یک هفته پر تشنج دیگر را پشت سرگذاشتهایم چه تغییر و دگرگونی در چشمانداز مذاکرات به نظر میرسد؟
محمدرضا روحانی: شب گذشته با یکی از دوستان و همرزمان قدیمی گپ میزدیم، این بزرگوار که با دقت گفتگوهای ما را دنبال میکند، به طنز گفتند که در این پنج مصاحبه سمت و سوی بحث متأثر از روحیه انتظار کشیدن شیعیان است تا «آقا سیدعلی» ظهور کند و روش شود میهن ویران و مردم اسیر را به کدام پرتگاه میکشاند. مصاحبه کننده تلاش میکند که نظر شما را درباره روند مذاکرات بداند اما تو آشکارا از پاسخ دادن شانه خالی میکنی. این نقل به مضمون انتقاد دوست ارجمندی است. از فرصت پرسش شما بهره میگیرم تا در ضمن بتوانم دلیل این کمبود و ناتوانی خود را شرح دهم. برای من محدودیت اطلاعات وجود دارد. در همین مصاحبه استناد به اظهارات صریح وزیر اطلاعات سابق در کابینه احمدینژاد شد که گفتگوها از دهسال پیش شروع شده بود و همه میدانیم که در رژیم ولایت مطلقه فقیه این قبیل کارها بدون اجازه ولی امر و امامت امت حرام است. با «نرمش قهرمانانه» وضع به ظاهر عوض شد. خامنهای بحث مذاکرات را ناشی از «بیغیرتی» ، «جهل» و «ترس» میدانست. همان کاری که در خفا حلال بود بطور علنی جز محرمات تلقی میشد از امروز به فردا مباح شد. یک اصل بسیار مشهور فقهی وجود دارد که معروف است به اصل ضرورت. با توسل به این ملاک، فقها اجازه »اکل میته» یعنی خوردن گوشت مردگان را هم میدهند. میگویند «الضرورات تبیح المحظورات» و یا «الضرورات تتقدر به قدرها» یعنی اضطرار و ناچاری عمل ممنوع را مباح میکند . یا عذر قانونی برای انجام امور منع شده و پا روی مقررات، قولها، تعهدات و الزامات گذاشتن. یعنی هر موجود مضطری مجاز است برای حفظ جان و موجودیت خود عمل حرام را انجام دهد. این دو اصل فقهی از مصادیق روشن اصل «اضطرار» هستند. یادمان هست خمینی سه چهار روز قبل از بالاکشیدن جام زهر آتش بس باز هم دنبال جنگ جنگ تا پیروزی بود و با این که خودکشی در اسلام حرام است گفت: «قبول این مسائله برای من از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.»
حالا هم منطقاً خامنهای باید جام زهر را بالا بکشد و البته این آرزوی خوبی است والا فاجعه است برای صلح در منطقه، مردم، میهن ما و بعد برای خودش و خاندانش. البته من مخالفت مجازات قتل قانونی و غیرقانونی و اعدام هستم در فکر راه حل «خداپسندانه» و البته عادلانهای برای همه جنایتکاران از جمله رهبر معظم انقلاب اسلامی بودم و قبلا بارها گفته و نوشتهام و هنوز به قول حافظ «بر سر آنم که گر زدست برآید دست به کاری زنم که غصه سرآید».
بگذریم من هم قبلا گفته بودم که «تضمین حیات نظام ولایت مطلقه فقیه در قرن بیست و یکم با رعایت حیثیت انسانی، حق حیات و آزادیهای مردم» عملی نیست و «اگر در درون برون رفتی نباشد خامنهای باید آنرا در روابط خارجی جستجو کند. گزینش فراوانی پیش روی او وجود ندارد. اولی عقب نشینی است در زمینه پروژه بمب اتم به منظور شکستن تحریمها و رساندن دلارها به دستگاه سرکوبی». حالا هم منطقاً او باید به دنبال همین راه گریز باشد.
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-57024.html
فکر میکنم در تحلیل ۱۸ ماه پیش که در بالا آوردیم خیلی از وقایع پرت نبودهام. با همه دگرگونیهای ناامیدکننده باز هم «نرمش قهرمانانه» میتواند استمرار داشته باشد تا بالاکشیدن جام زهر. فراموش نکنیم که وزیر خارجه آمریکا آقای جان کری همین که از بستر بیماری برخاست به سی ان ان گفت مذاکرات سخت باقی مانده و عجله نخواهیم کرد. هیأت مذاکره کننده آخوندها هم دنبال وقت کشی است. اینک اگر خامنهای کاملا تسلیم نشود پیش از تعطیل مذاکرات باز هم امکان تمدید مهلت وجود دارد. در همین حادثه شکستن پای آقای کری پاسداران شایع کرده بودند که آقای جان کری در یک ملاقات بسیار سری که با رهبران داعش داشت آن هم در ژنو ضمن مذاکرات اختلاف منجر به درگیری بدنی پیش آمد و پای او شکست.
رژیم مضطر است. ما با اتکا به آنچه می دانیم، خواندهایم و شنیدهایم، هیچ امکان و وسیله خردمندانهای نداریم که بتواند ما را به داوری روشنی برساند. آخوندها با دست پیش میکشند و با پا پس میزنند و بالاخره باز هم باید تأکید کنم که تحلیل مشخص از اوضاع نامشخص برای من در این مورد ممکن نیست. اما بدیهی است که اوضاع سخت «قاراشمیش» است و چشم چشم را نمیبیند. در چنین شرایطی تحلیل ممکن نیست باید غیبگو بود.
پژواک ایران: در شرایطی که مشکلات داخلی و بینالمللی و به ویژه تهدیدهای گسترده داعش علیه کشورهای منطقه از جمله ایران، افغانستان، عربستان، عراق، سوریه و یمن از یک طرف و انزوای منطقهای و جهانی، بیپولی رژیم، اعتراضات پراکنده مردم به ویژه معلمین و محرومیت رژیم از دستیابی به دلارهای نفتی، آسیبپذیری خامنهای را جدی کرده است و از طرف دیگر شاهد انعطاف و اصرار شدید کاخ سفید به برنده درآمدن از این مخمصه هستیم اما با این همه صحبت از بنبست را در دو طرف اصلی دعوا میشنویم. چرا؟
محمدرضا روحانی: در هر مسابقهای شاهد چند نتیجه میتوانیم باشیم. طرفین قرار و مدار را رعایت نمیکنند و بازی به امر داور یا به خواست یکی یا هر دو طرف تعطیل میشود. فرض دوم این که طرفین نمیتوانند امتیاز بگیرند هیچ هیچ میشود و مساوی. دیگر این که یکی میبرد و دیگری میبازد. بازی برد – برد نداریم. طرفین میخواهند هر دو برنده از آب درآیند در این مورد خاص قطعاً چنین امری نمیتواند مورد توافق قرار گیرد. بعدهم تأثیرات عوامل و نیروهای فشار داخلی و بینالمللی را نباید فراموش کرد. تنها دولتهای ۱+۵ نیستند که با آخوندها طرف مذاکرهاند. کنگره آمریکا و مجلس آخوندها، سپاه، ائمه جمعه و لشکر دلواپسان را فراموش نکنیم. یازده خرداد ولایتی سه خط قرمز را از طرف رهبری اعلام کرد. اجازه بازرسی و بازجویی نمیدهیم و نمیخواهیم درباره مسائل منطقهای مذاکره کنیم. درست فردای آن روز که وزرای ۱۲ کشور از جمله عربستان، اردن، ترکیه و عراق ، نمایندگان ملل متحد و اتحادیه اروپا در فرانسه جلسه داشتند تا درباره جنگ با داعش و اوضاع سوریه مذاکره کنند نماینده آخوندها را دعوت نکردند. یک هفته بعد نتانیاهو اعلام میکند که با همسایگان اسرائیل مذاکره شده است و همه بر این باورند که توافق نمیتواند از حرکت ایران به طرف بمب اتم جلوگیری کند. احمد بخشایش در مجلس تحلیل جدیدی عرضه میکند که غرب میخواهد مانند قذافی با ما عمل کند که بساط را بدون مقاومت برچینیم.
پژواک ایران: این مانورها برای جلب اطمینان و بازکردن راه توافق است یا نشان دهنده دور شدن مواضع طرفین؟
محمدرضا روحانی: من فکر میکنم مهمترین پاسخ این مطلب را ظریف وزیرخارجه خامنهای در بخشی از مصاحبه اخیرش با دنیای اقتصاد گفته است. «... بیشترین کار که اکنون در مذاکرات پیگیری میشود ایجاد اطمینان است. البته ایجاد اطمینان دو طرف دارد: یکی ایجاد اطمینان نسبت به برنامه هستهای ایران و دیگری ایجاد اطمینان است به رفع تحریمها....»
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-70511.html
فکر میکنم در همان روز عراقچی معاون او گفت «ما به هیچوجه به آنها اعتماد نداریم و آنها نیز به ما اعتماد ندارند....»
دور شدن مواضع طرفین از هم که شما به آن اشاره میکنید قبلا تحصیل شده است. روز ۱۳ خرداد یکی از زندانیان سیاسی مهندس حشمتالله طبرزدی آنچه را دیگران توافق نامیده بودند و با شربت و شادی خیابانی، رسانهای ، کتبی و شفاهی جشن گرفته بودند را به درستی «تسلیم نامه ژنو» نامید. خامنه ای میخواهد با حفظ ظاهر پالون را به جای عبای کشمیری به تن کند. چند ساعت قبل از انتشار نامه آقای طبرزدی، خانم ماری هارف، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفته بود «ضربالاجل یک سازوکار فشار در مذاکرات است و لازم است تصمیمات دشواری گرفته شود....»
اروپا و آمریکا که قبلا «تصمیمات دشوار» خود را گرفته بودند و آن هم بیرون کشیدن موقت دندان طمع تجارت با آخوندها بود. تصمیمات دشوار را خامنهای باید بگیرد. چرا که همان روز آقای کالین کال مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا فعل مستقبل دردناکی را که خامنهای باید حاضر و ناظر منفعل آن باشد یک بار دیگر عیان میکند که «تأسیسات حساس رژیم ایران تحت شدیدترین بازرسیها قرار خواهد گرفت. » میبینید ضربالاجل و شدیدترین بازرسی از مفهوم توافق بسیار دور است. دیکته کردن اراده غالب است بر مغلوب بیچاره.
پژواک ایران: این همه بدبینی ۱+۵ علیه رژیم آخوندی از کجا سرچشمه میگیرد؟
محمدرضا روحانی: بین شش دولت طرف مذاکره دولتهای آمریکا و فرانسه نقش ویژهای دارند. روسیه و چین در این مورد خاص با خشنودی در کنار بقیه نشستهاند. در بین چهار کشور دیگر انگلیس و آلمان تابعی از سیاست آمریکا هستند. آمریکاییها آرزو دارند که بدون هزینه و به کمک تحریمها آخوندها را به زانو در آورند. فرانسویها ۶۲ سال پیش همکاری اتمی با اسرائیل داشتند. ژنرال دوگل که در روابط بینالمللی برای اعراب اهمیت زیادی قائل بود هم قادر به پیشگیری از این همکاریها نشد. فرانسه علیرغم روابط مهمی که با اعراب داشت و دارد ولی مانند آمریکا در مواضع استراتژیک سخت مراقب اسرائیل است. دو کشور تعیین کننده در مذاکرات فعلی یعنی آمریکا و فرانسه طی ۳۷ سال گذشته در روابط با آخوندها آنان را آزمودهاند و آزمودن را آزمودن خطاست.
پژواک ایران: چه امکانی برای غلبه براین عدم اعتماد دارند؟
روحانی: هر تمهیدی در هر نوع سندی که نام آنرا تعیین کنیم مثلاً تسلیم نامه یا موافقتنامه که در شرایط جدید تنظیم شود ممکن است مدتی مشکلات روزمره سیاسی بین ۱+۵ و نظام ولایت مطلقه فقیه را کاهش دهد. این یک استخوان لای زخم است و بس. درد ناشی از وجود غدد سرطانی در یک بدن را شاید بتوان مدتی با مواد مسکن آرام کرد اما این درمان نیست. حداقل آمریکاییها تجربه قرارداد الجزایر را دارند. آنها موفق شدند از محل اموال مردم فقیر ایران نظام ولایت مطلقه فقیه را جریمه و نقره داغ کنند. از همان زمان گروگانگیری در روابط بینالمللی توسط آخوندها فوائد فراوانی برای آنها ایجاد کرد و این رذالت هنوز ادامه دارد. هماکنون آمریکاییها چهار گروگان در چنگ خامنهای دارند اما جرأت ندارند ضمن مذاکرات هستهای نامی از آنها ببرند. در هر حال ولی مطلقه فقیه اگر بتواند و لازم بداند علاوه بر آنکه توی دهن غرب و شیطان بزرگ میزند احکام صریح خدای خود را هم لغو میکند. ولی امر و امامت امت موجود مقدسی است فراقانونی. بیجهت شاملو نگران نبود و سرود که «خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد. » آدم عاقل نمیتوند به آخوند جماعت اعتماد کند. ضمناً با این که قدرت ۱+۵ صدها برابر بیش از آخوندهاست ولی آنها در سراسر جهان امکان ایذایی فراوانی ذخیره کردهاند. خامنهای و سربازان گمنام و هستههای پنهان او را نباید «حقیر و بیچاره» شمرد. هر حیوان وحشی را به خطر بیاندازید بطور غریزی از خود دفاع میکند. آقای اوباما خطر چنگالهای مسموم «بانک مرکزی تروریسم بینالمللی» را چندان دوست ندارد.
پژواک ایران: در برنامه جامع اقدام مشترک که ظریف آن را «برجام» خواند برای غلبه بر موانع ناشی از عدم اعتماد چه چیزهایی در نظر گرفتهاند؟
محمدرضا روحانی: تعهدات فراوانی برای آخوندها در نظر گرفتهاند. این همان افعال مستقبل است. میخواهند چنگال خامنهای را قیچی کنند. خامنهای پول لازم دارد. رژیم به افلاس افتاده است. نه راه پس دارند و نه راه پیش. «برجام» را بخوانید و ببینید این تسلیم نامه چقدر مهیب میتواند باشد.
http://khabarfarsi.com/ext/7286373
پژواک ایران: فرض کنیم که موافقتنامه بر اساس مواد پیشبینی شده در «برجام» امضا شد و آخوندها به تصدیق «آژانس بینالمللی اتمی» تعهداتشان را انجام دادند آیا در این صورت تحریمها قطع میشود؟
محمدرضا روحانی: در متن «برجام» میخوانیم که اروپاییها به تحریم خاتمه میدهند اما آمریکاییها آنرا تعلیق میکنند. تعلیق یعنی اگر آخوندها در راست آزمایی رفوزه شدند آنها مختارند که بطور اتوماتیک تحریمها را برقرار کنند بدون هیچ تشریفاتی. روز از نو روزی از نو. طرفین حتی به این هم راضی نیستند منظورم همه اصحاب دعواست از اسرائیل و همسایگان ایران گرفته تا کنگره آمریکا.
پژواک ایران: برای رژیم چه امکان مانوری وجود دارد؟
محمدرضا روحانی: مقابله واکنشی . یعنی مانور در مقابله به مثل. به عنوان نمونه این که در یک روز یک عمامه دار و یک آخوندنما به قدرت نمایی میپردازند و میدان گسترده نبرد با «شیطان بزرگ» را به رخ او میکشند و آقای اوباما را دعوت به زورآزمایی در منطقه میکنند جواب آخوندی است. این نمونهها یکی دو تا نیست. فعلاً آقای اوباما از جنگ فقط فروش اسلحه را دوست دارد میگوید هیچ زمانی آمریکا این همه اسلحه نفروخت. در ایام ۴ سال اول اوباما ۱۶۹ میلیارد دلاراسلحه فروختهاند و البته سهم خرید خاورمیانه هفتادر درصد آن است یعنی خوشبختانه فعلا اهل پاسخ عملی به این دعوتها و شاخ و شانه کشیدن نیست، تاجر است. از سپاهیان و نظامیان که بگذریم آخوند سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منطقه جنگ احتمالی را به آقای اوباما گوشزد میکند که «در زمان آقا [خامنهای] مرز انقلاب اسلامی ساحل مدیترانه و بابالمندب است...» البته این آدم فراموش کرده است که اسلام مرز ندارد و یا فعلا تخفیف قائل شده و تواضع یا به قول عملا «خصص جناح» میکند والا قرار است پرچم اسلام ناب بر گنبد کاخ سفید به اهتراز درآید به شرطی که فرمانده بسیج نقدی پیشاپیش حرکت نکند و ساختمان را بر سر آقای اوباما خراب نکند. قلم کش ویژه ولی مطلقه فقیه، مهندس محمد حسین صفارهرندی که فارغالتحصیل دانشکده فرماندهی ستاد سپاه است و دروس دکترای مدیریت استراتژیک را هم خوانده است عضو تمام وقت سپاه بوده و از آنجا که به مدیریت کیهان منصوب شد و چهار سال از ۸۴ تا ۸۸ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی احمدینژاد بود بعد هم به اصل خویش سپاه بازگشت و اینک مشاور فرهنگی فرمانده کل سپاه است. این آقا مهندس نظامی قلم کش، استراتژیست، وزیر و سیاستمدار پیشینه دار قدیمی و معلم شریعتمداری کیهان و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام سخنگوی غیررسمی امام خامنهای است. حرفهای نسجیدهاش را با حساب میزند و معمولاً دستور از «بالا بالاها» میگیرد. در همان روزی که نماینده ولی فقیه در سپاه مرزهای انقلاب را به کاخ سفید نشان میدهد، صفار هرندی هم سفره دلش را باز میکند «عراق ، سوریه، لبنان و یمن خاکریزهایی که باید در کنار مرزهای ما زده میشد هزاران کیلومتر دورتر زدهاند....» آن سخنگوی معمم و این سخنگوی چکمهپوش هر دو، روز ۲۳ خرداد درفشانی فرمودند تا ارباب بی مروت دنیا جا بزند. خیال نمیکنم که بدون اجازه بیت مقام معظم رهبری کسی جرأت این اهن و تلپ ها را داشته باشد.
پژواک ایران: یعنی آنها بر این باورند که این تهدیدها کارساز و مؤثر است؟
محمدرضا روحانی: چه باور داشته باشند و چه آگاهانه قصد اشتلم خوانی از این حرفهای غلوآمیز در کار باشد و یا برای تحمیق عوام و بدنه، این زیادهگوییها به مصرف برسد در واقع واکنشی است برای مقابله با آنچه به درستی آنرا زیادهخواهی مینامند از طرف آمریکا.
پژواک ایران: چرا ادعای زیاده خواهی آخوندها را شما به «درستی زیاده خواهی میدانید»؟
محمدرضا روحانی: سوال بسیار به جایی است. زیاده خواهی همیشه معنای منفی ندارد. میتواند بار مثبت داشته باشد. زنان میهن ما قریب ۳۷ سال پیش ، روز ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ به خیابانها ریختند. به کانون وکلا آمدند و اعتراض خود را به پوشش اسلامی خمینی فرموده در قطعنامهای اعلام کردند. این هم یک زیاده خواهی ضداسلامی بود. آن مقاومت روز به روز گسترده تر شد و دستگاه سرکوبی آن هم وسعت زیادی یافت. یک همولایتی من خانم خبرنگاری است که آن روز تظاهرات در گهواره بود و شیرخواره معصومه علینژاد. بزرگ شد، درس خواند، چادر به سر کرد، خبرنگار شد، چند سالی به اصلاحطلبی مشغول شد، ظاهراً تا حدودی از آن هم عبور کرد. از حاکمیت جغرافیای آخوندی اسلام ناب بیرون زده و چادر و چارقد را کنار گذاشته مدتی کلاه سر خود گذاشت تا موهای پرپشت و مجعد او را کسی نبیند و بالاخره در اروپا داوطلبانه کشف حجاب کرد. هزار ناسزا و فحش و فضاحت آخوندی را هم به جان خرید و حالا مشغول ترویج مفهوم جدیدی شده که خریدار زیادی هم دارد آن هم «آزادیهای یواشکی» است. او مثل دانشجویی که آزادی میطلبد، کارگری که شرایط عادلانه و دستمزد کافی طلب میخواهد و بالاخره چریکی که اسلحه به دست میگیرد در برابر حکومت زیاده خواه است. بیشتر از آن که شرع ، قانون، حاکم، ملا، فقیه برای آنها به رسمیت شناخته است میخواهند. این زیاده طلبی در برابر شرع بدعت است. بدعت کار نو و بی سابق هاست و در شرع مجازات اعدام دارد. زیاده خواهی ۱+۵ در حقوق بینالملل واضح و آشکار است. این کار یک عیب جدی دارد «تسلیم نامه» را نمیتوان موافقتنامه خواند. مثلا در کجای دنیا پول دولتی را توقیف میکنند تا حرف شنوی کند . در کدام مورد کشورهایی که مقررات آژانس بینالمللی انرژی اتمی را پذیرفتهاند مجبور شدهاند که به این قرارداد الحاقی تن دربدهند. همه داوطلبانه این کار را کردند. حالا به خامنهای تکلیف میکنند که تحریم را برمیداریم اگر قوه مقننه ات مجبور به پذیرش قرارداد شود والا پولها در توقیف است. حتی استالین هم موقع طرح خواستهاش از قوامالسلطنه درباره امتیاز نفت شمال چنین قیدی را دیکته و تحمیل نکرد. به این ترتیب مجلس پانزدهم به همت والای مصدق و یارانش قرارداد قوام – سادچیکف را رد کرد. نظام ذلیل، بیمقدار، بیاعتبار و بی پول شده و حالا او را در برابر یک تکلیف قرار میدهند که بدعت است در حقوق بینالملل و بدعتی مطلوب و پسندیده است برای دفع شر بمب آخوندی.
پژواک ایران: در اطلاعیه مشترک «برجام» نسبت به اهداف مذاکرات و دستور جلسه آن موافقتهای صریح شده بود چرا بر سر تنظیم موافقت نامه مربوط به اجرای همان موارد طی سه ماه گذشته چیز قابل ارائه مثبتی دیده نمیشود.
محمدرضا روحانی: ترس خامنهای از پذیرش مسئولیت مانع اصلی است. حالا کار به جایی رسیده که در هفته گذشته وزیر اطلاعات همین رژیم باید برود سخنرانی کند که «تیم مذاکره کننده وطن فروش نیست ، مقلد و مرید رهبر است...» ۲۳ خرداد.
یک هفته بعد علی لاریجانی رئیس مجلس آخونده اعلام میکند که : ملاحظات شورای عالی امنیت ملی در طرح هستهای رعایت نشده است. کلیات این طرح با ۱۹۹ رأی موافق و سه رای مخالف و ۵ ممتنع به تصویب رسید. ۳۱ خرداد. در همین جلسه اعتراض رئیس مجلس نظام بالا میگیرد که «شورای عالی امنیت ملی زیر نظر رهبری است. ما نباید دست رهبری را در این قضیه ببندیم بلکه ایشان هر تصمیمی در این قضیه گرفتند ما باید در مجلس اطاعت کنیم....»
چهار روز پیش بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفته بود که احتمال توافق زیاد نیست. همان روز رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام فریاد میکشد که تکنوکراتها میخواهند آمریکا بیاید و ما را نجات دهند. در مجلس تشییع جنازه عواصان دست بسته سیعد قاسمی از رهبران حزبالله افشاگری میکند که خامنهای در مذاکرات هستهای تحت فشار روحانی است و وزارت خارجه دو هفته مذاکرات را قطع کرده بود. برادران دینی غواصان مأمور جنگ در مردابها در سخنرانی تدفین شهدای دست بسته روحانی را مذمت عالمانه فرمودند که «آب این مملکت را به تحریم ربط میدهی اگر عرضه نداری برو کنار....» در همان گورستان علی لاریجانی مورد مراحم کلامی قرار گرفت و به علت «بدحجابی» وکیل مجلس هلندی پارلمان اروپا هنگام ملاقات با رئیس مجلس شورای اسلامی که «خاک بر سرت بی غیرت....» البته این نوازشهای کلامی یا کتبی تنها به شخصیتهای دست دوم رژیم محدود نمیماند. آیات عظام یزدی رئیس مجلس خبرگان رهبر و صادق لاریجانی رئيس قوه قضاییه خامنهای همراه سردار قالیباف شهردار تهران هرکدام به نحوی هشدار دادند تا حل مشکلات را به مسئله هستهای گره نزنند.
پژواک ایران: در این میان خامنهای چه میکند؟
روحانی: من ترجیح میدادم سوال این باشد که خامنهای در مقام «فصل الخطاب» چه میتواند بکند. پاسخ من ساده بود و میگفتم اگر یک ضربالمثل مشهور فرانسوی «کاری نکردن بسیار فوری است» را به کار میبست خیلی به نفع او بود. شکست محتمل مذاکرات را به پای دولت روحانی می نوشت. اگر مختصر امتیازی به دست میآمد می رفت به حساب رهبری داهیانه ولی مطلقه امر و امامت امت.
در همین جا باید بگویم دوستی بسیار مطلع این همه سردرگمی ، تنش و تشنج در هیأت مدیران نظام را ناشی از وخامت اوضاع جسمی خامنهای ، احتمال مرگ و در نتیجه رقابت در موضوع جانشینی او بین مدعیان میداند. ایشان بالاکشیدن صادق لاریجانی به مسند دانشگاه امام صادق و مصون بودن او از تعرضات معمول را بسیار با معنا میدانست. از آن دوست عزیز که اجازه ندارم نامش را در این جا ذکر کنم خواهش میکنم تحلیل دقیق خود را که مبتنی بر دلایل عینی بسیار جدی است بنویسد. به هر حال سرطان شاه و خمینی را برد شاید خامنهای را هم از عدالت زمینی گریز دهد اما میراث نظام اسلامی تنها زمین فرسوده، جنگل ویرانه، آبهای آلوده، هوای مسموم، انسانهای بیمار، بیکار، تحقیر شده، معتاد، حاشیه نشین و نا امید نیست. نعش اتمی آخوندها هم روی دست ماست.
ادامه دارد
۳۱ خرداد ۱۳۹۴
منبع:پژواک ایران