پایان زمستان با وکلا
محمدرضا روحانی
شادباش و يك آرزو
با چشمانى باز به پيشواز بهار مى رويم در غربت تبعيد . چشمى شاد وخندان در انتظار آينده، فردائى روشن همراه سربلندى وسعادت مردم و ميهن . چشم ديگرى با وحشت ، لبريز از اشك وخشم، نگران حال و روز تاريك ميليونها ايرانى ستمديده ، گرسنه ، غارت شده وبى پناه كه اسير ارتجاعى بيدادگر و بي رحم هستند . در اين بحران و تنش سى وپنج ساله مهمترين تكليف همه آزاديخواهان همواره روشن نگهداشتن شبچراغ اميد بود، تا منفعل و زمين گير نشويم.
خردمندانه و بردبار با چنگ و دندان «نقبى به سوى نور » بزنيم. بكوشيم تا حداكثر همبستگى ممكن را به منظور رسانيدن صدای سركوب شدگان ايرانى، به جهان در بين تبعيديان و مهاجران ايجاد كنيم .
نقبى به سوى نور
طى دو هفته كذشته بسيارى از ايرانيان درون وبيرون مرزهاى ميهن دل نگران آزادگانى در زندانهاى اوين ، رجائى شهر و زندان نظام شيراز بودند. نه وكيل دلاور دادگسترى ايرانى به اتهام اجراى رسالت وجدانى، قانونى و ملى، در دفاع از موكلين خود در بيدادگاههاى آخوندى به زندانهاى سنگين محكوم شدند. در زندان هم آماج آزار واذيت دائمى هستند .
اين رادمردان اسيركه دشنه تيز عمامه داران مسلط بر ميهن را همواره زير گلوى خود احساس مى كنند ، درخواست داشتند كه سه تن از همبندان آنان كه نيازمند به خدمات درمانى تخصصى وفورى بودند به بيمارستان اعزام شوند. مأمورين معذور ولى فقيه از اجابت اين درخواست طبيعى خوددارى مى كردند.
اين زندانيان سال گذشته نيز در زندان در اعتصاب غذا بودند. فراموش نكنيم كه يكى از ابزارهاى زجر كش كردن زندانيان محروم كردن آنهاست از دسترسى به خدمات پزشكى ضرورى. اخبارى دربارهی قتل عمد زندانيان از اين طريق را همگى خوانده ايم. نگارنده در سالهاى اخير در چندين نوشته، سخنرانى، ومصاحبه هاى گوناگون به مشكلات دراويش، ابعاد، اشکال وانگيزه هاى آزار گسترده و مستمر آنان پرداخته بود.
متاسفانه آنها را از دسترس خارج كرده اند. تنها يك نمونه آنرا دريافتهام كه مىتواند خواننده را در جريان كلى اين رفتارهاى غير انسانى قرار دهد .
http://pasargadcity.net/index.php?option=com_k2&view=item&id=232:2013-04-16-14-24-43&Itemid=505
مىدانيم كه خامنه اى هنوز «صداى انقلاب » را نشنيده است . در خواستهاى مكرر اين زندانيان براى دسترسى به خدمات ضرورى و فورى درمانى همبندان آنان به كوش كسى فرو نرفت . متاسفانه هنوز آنچه البته به جائى نرسد فرياد است. ناگزير نه تن از اين وكلاى در بند به عنوان اعتراض دست به اعتصاب غذا زدند. به همت دليرانه اين انسانهاى فداكار صداى دادخواهى آنان به گوش ايرانيان و بخشى از مردم آزاده جهان رسيد. البته اين پژواك خبرى و رسانه اى هميشه لازم است ولى كافى نيست. نميتوان به معجزات افكار عمومى در برابر جنايات جباران اميد چندانى داشت. بدون اجتماعى شدن مبارزه نمى توان به مصاف ولايت مطلقه فقيه رفت جزء كوجكى از اخبار مربوط به حمايت از حركت اجتماعى اخير را مى توان در لينك هاى زير ديد:
http://pezhvakeiran.com/maghaleh-59475.html
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-59529.html
أقدام هماهنك و سراسرى ايرانيان، به ویژه دراويش كه از سراسر ايران به طور گسترده براى شركت در اجتماع اعتراضى ۱۵ اسفند، مقابل دادستانى انقلاب تهران حركت كردند تأثيرات سنكينى داشت. عليرغم تمهيدات مأمورين رنگارنك سركوبى ، در دروازه هاى شهرها ، براى كنترل مسافرين و جلوگيرى از حركت كسانى كه ممكن بود براى شركت در تظاهرات اعتراضى به تهران بروند، كنترل وبازرسى در گلوگاههاى تهران و ايجاد موانع و محاصره محل تظاهرات مانع از حضور بسيارى از مردم شده با اين همه بخشى از مردم توانستند از اين تورهاى بازرسى بگذرند و به محل برسند.
از طرفى چندين هزار نفر در شهرهاى مختلف به عنوان همبستگى و پشتيبانى از نه وكيل اعتصابى، داوطلبانه به اعتصاب غذا بيوستند .
مأمورين در نقاط مختلف تهران مردم را دستگير كردند. در محل اجتماع با شليك تير هوائى و گاز فلفل يا حمله با چماق و باطوم تعدادى را زخمى كردند. دهها تن زخمى وحداقل ۲۵۰ نفر بازداشت و روانه زندان اوين شدند. يك سوم بازداشت شدگان از خانمهاى شركت كننده در تظاهرات بودند . همه اين بازداشت شدگان بلا فاصله اعلام اعتصاب غذا كردند .
زندان اوين جاى كافى نداشت . انتقال زندانيان به بازداشتگاههاى ديگر مى توانست شعله خشم مردم كوچه و خيابان را مشتعل سازد. بخشى از مردم درسراسر كشورآماده معرفى خود به زندانها مى شدند.
ديوار ترس را اكسيون هماهنگ، گسترده و سراسرى فرو ريخت .
كانون وكلا كجا بود
شروع اين اعتراض ها مقارن بود با شروع فعاليتهاى انتخاباتى كانون وكلاى مركز . وكلا مىپرسيدند مسئولين كانون چرا دخالت نمىكنند؟ صحبت از تحريم انتخابات مىشد دعوا بيخ پيدا كرده بود. حدود سى جهل هزار وكيل ، كار اموز و كارمندان دفترى آنها موضوع را مى دانستند، بحث در مورد وكلاى بيمار ، اعتصاب و تظاهرات احتمالى ابعاد گسترده اى در ميان وكلا و كارآموزان پيدا كرد. قرار بود روز ۶ اسفند روحانى كه ملبس به لباس وكالت هم شده و آنرا هم ملوث كرده است در جشن كانون شركت كند. نظريه اعتدال را در اجتماع با شكوه چندين هزار نفره وكلا ، نمايندكان قواى سه گانه عرضه نمايد. ميدان رقابت برادران لاريجانى و روحانى سخت متشنج بود « اصولگراها» دراويش را به سبزها بستند. سبزها وكلاى خوشنام را به تعدادى از وكلاى خارج كشور سنجاق كردند ، لاريجانى ها ميخواستند سوار نا رضايتى وكلا شده و روحانى را در كانون وكلا ( كه قوه قضائيه آنرا حياط خلوت خود كرده است ) هو كنند. حجت الاسلام علوى اعلان خطر كرد. از اغتشاش وحشت داشت . روحانى ناچار چهار روز قبل از جشن خبر داد كه نمى تواند در مراسم حاضر باشد اما مى خواهد فوراً نمايندگان كانون ها را درباره مشكلات مربوطه به «قانون جامع وكالت » ملاقات كند محض خالى نبودن عريضه و با شتاب هيأتى ازكانونهاى گوناگون به تهران آمدند وروز سوم اسفند با روحانى ملاقات كردند.
روز بعد هيأت مديره كانون وكلاى مركز دو كار را در يكروز به انجام رساند. كلنگ ساختمان باشگاه وكلا را با پانزده هزار متر مربع زير بنا در سعادت آباد زدند .
تا وكلا محل اجتماعى داشته باشند. در باشگاه وكلا كشتى نمىگیرند و بوكس بازى نمى كنند. محل ملاقات وبحث وجدل است. اما همان روز هيأت مديره براى جلوكيرى از پر حرفى در جريان جشنى كه قرار بود ۴۸ ساعت بعد برگزار شود با شتاب مصوبه زير را مى گذراند و فوراً از طريق سايت كانون اگهى مى كند . اين هم شاهكار حقوقدانانى كه به درخواست روحانى. «برائت از مشركين» كردند .
«در روز جشن استقلال هر نوع تبليغات ومعرفى تشكلها و كانديداها و آوازهگرى در داخل سالن و خارج از آن وخيابانهاى اطراف كه در غالب ارائه اعلاميه ها، نشريات، پوستر و خبرنامه، كارت هاى تبريك و صور ممكن ديگر از طرف اشخاص وتشكل ها ومؤسسات ممنوع مى باشد و تخلف از آن مشمول ماده ٧٧ آئين نامه استقلال خواهد بود و مقرر گرديد مراتب به هيئت محترم نظارت براى انتخابات كانون اعلام ودر سايت منعكس گردد . » خوب متوجه شديم كه نوعى از كانون وكلا توليد شده است كه مىتواند صداى وكيل را در «خيابانهاى اطراف » هم كنترل كند در عين حال باشگاه مى سازد.
نتيجه آنكه رقباى اصول گرا و سبز ترسيدند و در رفتند. نيامدند. وكلاى معترض و هوادار وكلاى زندانى هم شركتى در جشن نداشتند. مهمترين شخصيت حاضر درجلسه هم مدير كل حقوقى شهردارى تهران بود . در عوض سربازان گمنام امام ، لباس شخصى هاو مامورين نيروى انتظامى در آن حوالى موج مى زدند. بد نيست بدانيم كه چنان افتضاح مصوبه ۴ اسفند كانون وكلا در آمد كه بلا فاصله كه پس از انتخابات آنرا از سايت برداشتند.
لبخند بيروزى
خانم اشتون براى مذاكراتى «اميد بخش» با رعايت آئين نامه عفاف و حجاب به عنوان ميهمان وزارت خارجه ولى فقيه، ام القراى اسلامى را به وجود مبارك مزين كرده بودند . ضمن انجام وظائف ديپلماتيك و توليد لبخند براى عكاسهاى رسمى بى احتياطى فرموده و مختصرى از دردهاى بى شمار مظلومان وقربانيان رژيم را در تهران شنيدند. اگر قرار بود تظاهر كنندگان يا بازداشت شدگان در اوين را به مجازات اسلامى معمول برسانند، طبق معمول نيازمند احراز هويت هم نبودند اما مصلحت نظام چه مى شد ؟ مذاكرات هسته اى كه اكنون به حوزه فعاليتهاى موشكى رژيم هم سرايت كرده با حضور خانم اشتون در تهران قوز بالاى قوز نمى شد وبه حوزه هاى جديدى گسترش نمى يافت؟ بعد هم كانونهاى تنش گسترده بود. تمركز نداشت تا چند مسؤل را بگيرند، محبوس يا مرعوب كنند و بحران مهار شود. ناگزیر فعلاً بازداشت شدگان اخير را رها كردند و سه زندانى بيمار را به درمانگاه وبيمارستان رساندند. وكلا هم اعتصاب غذاى خود را شكستند.
اين بار بايد لبخند پيروزى زد. اما بايد به يادداشت كه «نرمش قهرمانانه» رهبر موقتى است . در اولين فرصت كه بتواند دست به انتقامجوئى خواهد زد. يك لحظه هم درنگ نخواهد كرد .
درسآموزی
پيروزى اخير به ما مياموزد كه هيچ حركتى بدون اجتماعى شدن مبارزه نمى تواند جبارى رابه دست كشيدن از ستمكارى وا دارد . ما پناهندگان ومهاجران ايرانى تنها در صورتى ميتوانيم عليه دشمن مشترك يعنى جلادان مسلط بر ميهن عمل كنيم كه در هماهنگى شفاف وهمبستگى با خواسته ها ومنافع مردم باشد . تلاش براى اعتلاى كمى وكيفى مبارزات مردم نمى تواند تنها متكى به اراده گرائى و آرمانخواهى احزاب يا شخصيت ها باشد . بايد راه براى حضور داوطلبانه وتأثيرگذارى گسترده مردم باز شود. نقد و انتقاد، آمد ورفت ، دادوستد فكرى، اتحاد عمل ما رابه همدلى عمومى نزديك كند . از اين راه مى توان ريشه ارتجاع را به دست مردم وبه نفع آنان قطع كرد .
چنین جبههی گسترده اى دو محور دارد يكى وحدت مبارزاتى است و ديگرى پذيرش اختلاف عقيدتى . به نظر مى رسد زمان احزاب و جبهه هاى آهنين سپرى شده است.
تبريك
در پايان لازم مى دانم نوروز را همراه پيروزى وكلاى مظلوم و زندانى بر جبارظالم تبريك بگويم .
آنچه گذشت «در باب جدال درويش ومدعى» نبود. مبارزه بين ارزشهاى والاى مدنيت معاصر يعنى حقوق بشر بود بر ارتجاع ددمنش وبربريت حاكم بر جان وحيثيت ايرانيان . تنزل اين نبرد بين درويش و نادرويش از ارزش واقعى اين حركت گرانقدر و انسانى مى كاهد . اين پيروزى را به همه آزادگان ، ايرانيان، همه زندانيان اسير ولى مطلقه فقيه، وكلاى دادگسترى به ویژه همكاران دلير آقايان حميد رضا مرادى، امير اسلامى، رضا انتصارى، اميد بهروزى مصطفى دانشجو، مصطفى عبدى، كسرى نورى ، افشين كرمىپور، و فرشيد الهى تبريك مىگويم . سربلندمان كرديد. سرافراز تر باشيد. «گذشت دور زمستان رسيد دولت گل». (۱)
٢٩ اسفند ١٣٩٢
محمدرضا روحانی
۱- http://pezhvakeiran.com/maghaleh-59350.html
منبع:پژواک ایران