با افتخار قهرمانان جنبش با شکوه ایران را معرفی کنیم
محمود خادمی
اگر چه بعید است که آقای کروبی ندانسته باشد که در این رژیم از ابتدای بنیانگذاری اش زنان بطور مضاعف مورد سرکوب و تبعیض بوده اند و در این30 سال حاکمیت ننگین آخوند ها آنان ازهیچ تجاوزی از جمله تجاوز جنسی مصون نبوده اند ؛ بهرحال این بار گویا تجاور به رنان زندانی – و حتی به پسران - درابعادی بسیار گسترده و وحشیانه اتفاق افتاده است و کتمان مسئله بیش از این جایز نبوده است . البته در همین حد، اقدام شجاعانه ایشان در برملا کردن این فاجعه قابل تحسین است.
اما داستان تجاوز به زنان از سال 60 و با فتوای خمینی دال بر تجاوز به دختران مجاهد و مبارزی شروع شد که محکوم به اعدام می شدند و در عین حال باکره بودند. طبق شرع این دین فروشان، جای دختر باکره به فرض هر جرمی هم مرتکب شده باشد، بهشت است. لذا دستور این بود که با یک تعرض حیوانی به آن ها در شب اعدام، مانع بهشت رفتن شان گردند! لذا براساس این فتوا، شب اعدام هر کدام از این دختران به عقد یکی از دژخیمان زندان در می آمدند . بعد از اعدام هریک از این شیر زنان ؛ متجاوز یعنی آقا داماد با جعبه ای شیرینی ومبلغی پول به عنوان مهریه به در خانه شهید مراجعه کرده و خبر عقد و اعدام را به خانواده شهید میداده است بدین ترتیب به حکم شریعت، تجاوز به زنان زندانی مشروع و موجه گردید و تا همین امروز ادامه یافت. از معدود نمونه هایی که امکان برملا شدن یافت، تعرض به زهرا کاظمی خبرنگار ایرانی الاصل تابع کانادا و قتل او و نیز ربودن و تعرض و قتل زهرا بنی یعقوب در همدان بود که رسوایی زیادی برای رژیم به بار آورد. و اینک نامه آقای کروبی از ابعاد حیرت انگیز و شقاوت بار آن پرده برمی دارد.
یک تفاوت اساسی که بین تجاوزات سبعانه ای که در جریان دستگیریهای مربوط به قیام اخیر و تجاوزات گذشته در زندان ها بروشنی دیده می شود این است که در گذشته این تجاوزات بیشتر مشمول زنان وابسته به سازمان هائی که با رژیم مبارزه مسلحانه میکردند می شد. بعبارتی آن تجاوزات به یک نوع انتقام گیری از مقاومت مسلحانه توجیه می گردید. در حالیکه تجاوزات اخیر دیگر جنبه اجتماعی پیدا کرده است و پرده از ماهیت کثیف و ضد انسانی رژیمی بر می دارد که دیگر به وابستگان مبارزه قهرآمیز کفایت نکرده و مردم عادی را می درد و مورد تجاوز قرار میدهد . کافی است نمونه وار به سبعیتی حیوانی که درمورد خانم ترانه موسوی اعمال شد، اشاره شود. دختر جوانی که در 7 تیر ماه در تجمع مقابل مسجد قبا دستگیر شد . او که کلاس آرایشگری داشته و به هنگام مشاهده تجمع مردم درمسجد از محل کارش به این تجمع پیوسته بود، دستگیر و پس از وحشیانه ترین تعرض ها، به خاطر پرده پوشی جنایت، جسدش نیز سوزانده شد.
ریشه تجاوز به زنان زندانی در این رژیم را می بایست دراحکام فقه سنتی جستجو کرد که این رژیم قرون وسطائی حقوق اجتماعی و شهروندی را بر اساس آن تدوین کرده است . اساس این فقه که در ستیز آشکار با زنان و مبتنی بر تفکر مرد سالارانه است زنان و دختران غیر مسلمان را از دیر باز ملک طلق ولی فقیه و مسلمین دانسته و تجاوز به آنها و تصرف اموالشان را فریضه ای دینی میداند. زن مسلمان زندانی سیاسی اسیر در زندان ها نیز اسیر کافر محسوب می شود و به او به مثابه غنیمت جنگی نگاه میشود. بنابراین به مجرد دستگیری مملوک و برده به حساب می آیند و احکام مربوط به برده در مورد آنان اعمال می شود .
در منابع مختلفی که به فقه شیعه اختصاص دارد دراحکام مربوط به برده داری قید شده که ولی فقیه برحسب مقتضای ولایت مطلقه اش از جان و مال برده هر چه را صلاح بداند جدا کرده و به عنوان فیء به خود اختصاص میدهد . مابقی پس از برداشتن خمس آنها بین عمال و سایر دست اندرکاران تقسیم می شود و در هیچیک از تصرفات مولا رضایت مملوک شرط نیست . بنابراین ریشه اصلی تجاوز به زنان زندانی که در این رژیم به چشم اسیر حربی به آن ها نگاه می شود، در اختیاراتی است که احکام شریعت به این جنایتکاران داده است .
در30 سال حاکمیت این اسلام پناهان جنایتکارهیچ مرجع، روحانی وکارگزاری این احکام و قوانین قرون وسطائی را نفی نکرده بلکه برخی صریحا آنها را تأیید نیز کرده اند . آیت الله مصباح یزدی تئوریسین رژیم در سال 1372 گفته است : در اسلام چاره ها و تدابیر اندیشیده شده تا نظام بردگی بر چیده شود ولی این به آن معنی نیست که بردگی مظلقا" در اسلام وجود ندارد ؛ اگر در جنگ مشروع مسلمانها بر کفار مسلط شوند و آنها را اسیر بگیرند ؛ اسرای کافر در دست مسلمان پیروز حکم برده را دارند .
این گفته مصباح یزدی ( که ید طولایی در صدورفتوای قتل دگراندیشان داشته است) تا بحال بوسیله هیچیک از مراجع مستقل ویا وابسته به رژیم نیز نفی نشده است . یعنی اعتقاد به برده داری جزء لاینفک دستگاه آرمانی این نظام میباشد .
از طرف دیکر وقتی رژیم ضد مردمی آخوندها تمام قوانین مربوط به حقوق بشر و مقررات مندرج در ,, کنوانسیون های رفع تبعیض ؛؛ یا ,, منع برده داری ؛؛ را پدیده ای غربی میداند ( یعنی مربوط به بلاد کفر! ) خود به خود نمی تواند این قوانین را به پذیرد مگر با تغییراتی در چهارچوب همین قوانین قرون وسطائی اش که در آنصورت چیزی از اهمیت و کارکرد این قوانین باقی نمی ماند .
بنابراین تا وقتی که نظام این دین فروشان بر کشور ما حاکم است این قوانین ارتجاعی که در این 30 ساله راهنمای عمل تجاوزات و جنایت های بیشمار آن بوده است کماکان بر کشور و مردم ساری و جاری خواهد بود . بنابراین تنها راه نجات مردم سرنگونی تمام عیار این رژیم و به گور سپردن آن و قوانین قرون وسطائی اش می باشد .
الان و بعد از سی سال تجربه شقاوت و ددمنشی حکومت دینی آدم بهتر اهمیت و ارزش حرف مرحوم طالقانی را درک می کند که می گفت : " استبداد زیر پرده دین بدترین نوع استبداد است" . در آن زمان اذهان مردمی که بتازگی از قید استبداد سلطنتی رها شده بودند بیشتر تمایل داشتند از پیام وی جنبه های استبداد سیاسی و دموکراسی را استنباط کنند و کسی باور نمی کرد که در رژیمی به اصطلاح اسلامی این همه پلیدی و شقاوت صورت بگیرد.
اهمیت نامه علنی کروبی وقتی بیشتر روشن میشود که بدانیم در گذشته اپوزیسون رادیکال خارج از کشور به کرات به جنایت های رژیم در زندان و تجاوز به زنان زندانی اشاره می کرد، ولی این افشاگری ها به علت سلطه سانسور سنگین، برد اجتماعی چندان موثری نداشت . ولی حالا همان حرف ها این بار از زبان فردی در درون نظام زده میشود که مطمئنا" برد میلیونی و سراسری داشته و دراعتلای جنبش مردم اهمیت فوق العاده خواهد داشت . نه تنها اسلام پناهی ریاکارانه آخوندها در اذهان مردم متدین فرو می ریزد، بلکه با انعکاس فوق العاده ای که این خبر نفرت انگیز، در جهان و به ویژه کشورهای اسلامی یافته، اذهان فریب خورده بسیاری در میان مسلمانان سایر کشورها را نیز علیه او برمی گرداند. دقیقا به همین دلیل داخلی و بین المللی است که لاریجانی رییس مجلس رذالت پیشه آخوندی – بدون این که زحمت کم ترین تحقیقی به خودش دهد – عجولانه به تکذیب آن پرداخت. به خصوص بایستی به این نکته هم توجه نمود که کروبی نامه را خطاب به رفسنجانی می نویسد که نشانگر بحران بی اعتباری در راس رژیم است. او نشان می دهد که اولا خامنه ای را به عنوان رهبر و ولی فقیه قبول ندارد و او را مرجع صالحی برای رسیدگی به این مسئله نمی داند و ثانیا" تلویحا می رساند که او خود یکی از متهمین است و این تجاوزات با تائید او صورت گرفته است .
اما خطاب به علمای اعلامی که در رابطه با کشتار و بد رفتاری با مسلمانان استان ارومچی در چین اطلاعیه می دهند می گویم مگر نمی بینند در دو قدمی شان - آنهم درکشوری باصطلاح اسلامی! - چگونه دختران و پسران مردم را فقط به جرم آزادیخواهی در زندان مورد فجیع ترین شکنجه ها و وحشیانه ترین تجاوزات جنسی قرار میدهند ؛ چرا این اسلام پناهان ریاکار صدایشان در نمی آید ؟ آیا زمان آن نرسیده است که سکوت خود را بشکنند و به این جنایت های آشکار اعتراض کنند ؟ در این صورت آیا مردم ایران حق ندارند نتیجه بگیرند که دژخیمان و متجاوزین در ارگانهای نظامی و امنیتی جواز حلال بودن کارهایشان را از همین علمای دین فروش می گیرند ؟
نکته دیگر این که به رغم عمر سی ساله تعرض و تجاوز در زندان های رژیم، اما تا کنون برای جریحه دار نشدن افکار عمومی مردم شریف و نجیب ایران، موارد تجاوز ناموسی و جنسی یا مسکوت گذاشته می شده و یا خیلی کم به آن اشاره شده است . یعنی تاکنون نه خانواده های افراد مورد تجاوز واقع شده برای طرح این جنایات پا پیش می گذاشتند و نه فعالین سیاسی تمایلی به دامن زدن به موضوع نشان میدادند . متاسفانه این حجب و حیا و دست بستگی مردم و فعالین سیاسی در طرح مسئله مورد سوء استفاده جانیان حاکم قرار میگرفته است و آنان پیش خود میگفته اند حال که مردم به ناچار بر مسئله سرپوش می گذارند پس ما کارخودمان را ادامه دهیم .
اما حالا اوضاع فرق کرده است ؛ نامه کروبی یک سرفصل است ؛ اکنون با این نامه این جنایات شنیع به گوش همه مردم ایران رسیده است و دیگر مردم میدانند چه بلاهائی بر سر دختران و پسرانشان در زندانهای این رژیم فاشیستی می آید. دیگر دست بستگی های گذشته برای طرح مسئله وجود ندارد ؛ اکنون دیگر مردم و فعالین سیاسی می توانند و باید با انگشت گذاشتن بر روی کثیف ترین و شنیع ترین وجه ماهیت رژیم آن را پیش از پیش افشاء نمایند . جای آن دارد که در همین جا به آن خانم هموطن دلیرکرد که اجازه داد فیلم خاطرات تلخ اش از زندان های این پلیدان به وسیله هنرمند ارجمند رضا علامه زاده پخش عمومی گردد، درود فرستاد و شجاعت اش را ستود.
مورد تجاوز شدگان نیز ازاین پس باید بدانند که نه تنها بحث آبرو مطرح نیست بلکه در متن جنبش با شکوه کنونی مردم به آنان به عنوان قهرمانان دادخواهی مردم نگاه می کنند . مطمئنا عنوان قهرمانی زیبنده آنان است ؛ عزت و احترام شان نزد جامعه افزون خواهد شد و به مثابه شهیدان زنده با آنان برخورد می شود . پس با راهگشائی که کروبی کرده است لازم است که آنان مغرور و سرفراز پا پیش بگذارند و جنایت هائی که بر سرشان رفته است را با صدای بلند و رسا برای برادران ، خواهران ، پدران و مادران خود در جامعه بازگو نمایند .
به ایرانیان شریف و آزاده ای که در خارج کشور صاحب سایت و وبلاگ هستند پیشنهاد میکنم برای مقابله با ترفند رژیم که میخواهد از سکوت تجاوز شدگان سوء استفاده کند و بر جنایت خود سرپوش بگذارد ؛ با عناوین شایسته وبا اختصاص دادن محل های مناسب در سایت و وبلاگ ، این عزیزان را در زمره قهرمانان جنبش کنونی معرفی نمایند و با تجلیل از منزلت آنان، هم کابوس روحی تجاوز را از ذهن آنان بزدایند و هم از آن به عنوان حربه ای برای افشای هر چه بیشتر رژیم و دست کشیدن اش از این جنایت، بهره ببرند.
منبع:پژواک ایران