منتظری آزاده ای که از نو باید شناخت
محمود خادمی
آیت الله منتظری که هم طراح و پیشبرنده اصلی تئوری ولی فقیه بود و هم در سالهای بعد منتقد جدی آن ؛ به دیار اعلاء پیوست ؛ کسی که هم از بنیانگذاران جمهوری اسلامی بود و هم از منتقدان و مخالفان جدی آن . براستی این دوگانگی درموضع و رویکرد وی را چگونه باید تعبیرو تفسیر نمود ؟
بدون تحقیق و نگاه عمیق به پروسه زندگی منتظری نمی توان از شخصیت وی رمزگشائی نمود و به قضاوتی منصفانه در باره یکی از صادق ترین و شجاع ترین چهره های دینی و سیاسی معاصر دست یافت . آنچه که می تواند در این بررسی دینامیک به ما کمک کند این است که پیشاپیش بدانیم که مشغول بررسی و قضاوت در باره یک مرجع دینی هستیم که به حکم ایدئولوزی دینی اش وارد مبارزه سیاسی شده است ؛ در این صورت طبیعی است که از وی اتنظار کارکردهای یک روشنفکر ملی ؛ لائیک و یا سکولار را نخواهیم داشت .
بیش از نیم قرن زندگی مبارزاتی منتظری را ندیده گرفتن و او را فقط در حوادث و عملکردهای چند سال اول انقلاب ( سرکوبی مخالفان و سایر جنایت های رژیم ) ارزیابی کردن ؛ اگر مغرضانه نباشد تنگ نظرانه است . اما شناخت از پروسه زندگی این راد مرد آزاده می تواند دلیل موضع گیری تاریخی او در جریان قتل و عام های سال 67 را روشن سازد زیرا در حالی که تمام مقامات و دست اندرکاران رژیم این فاجعه را تائید و همراهی نمودند آقای منتظری ــ که در آن سالها ازارکان اصلی نظام و نفر دوم بعد از خمینی بود ــ بی هیچ ملاحظه ای و با چشم پوشی از مواهب جانشینی رهبری یک تنه در مقابل خمینی قد علم کرد و به قتل وعام زندانیان سیاسی اعتراض نمود .
او بدین ترتیب با محکوم کردن شقاوت وسرکوب رژیم خمینی ؛ همدستی چند ساله خود در تمام وقایع آن سالها را نفی و محکوم نمود و با چشم پوشی از جانشین رهبری شدن دیه و کفاره گناه همکاری با این رژیم پلید را نیز پرداخت وبا جدائی کامل از ساختار قدرت دامن خود را از گناهان رژیم تطهیر نمود وازآن تاریخ به بعد هم همواره در کنار مردم و مخالفین رژیم خواستهای مشروع وعادلانه آنان را پی گیری نمود .
اما از ویژه گی بارزو برجسته دیگر آقای منتظری که در زندانهای شاه خود شاهد آن بوده ام بردباری و تحمل وی در مقابل مخالفین فکری خود بوده است ؛ ویژه گی که قطعا" تمام مواضع مدنی و حقوق بشری این سالهای اعتراض و مخالفت با رژیم ولایت فقیه را باید مدیون آن دانست ؛ خصوصیتی که در آن سالها در زندان وی را یک سر و گردن بالاتر از همه هم قطاران خود ؛ برای نیروهای چپ در زندان قابل تحمل می نمود . شاید بهمین دلیل است که در روز خاکسپاری وی درمیان صدها هزار مردمی که تجمع کرده بودند بسیاری از کسانی هم که خواستار جمهوری ایرانی می باشند حضور داشتند .
بهر حال بدون برخورداری وی از این ویژه گی نه امکان دفاع از حقوق شهروندی بهائیان وجود داشت ؛ نه پشتیبانی از حقوق زنان واعتراض به سرکوب آنان میسر می شد و نه تمام عیار می توانست در کنار جنبش گسترده ای ــ که بی رنگ است و به همه مردم از هر باوری تعلق دارد ــ بایستد .
از برخورد ددمنشانه دار و دسته خامنه ای بااین مرجع دینی ؛ برخورد غیرانسانی وستمکارانه ای که در تاریخ کشورمان سابقه نداشته است می توان به نقش تأثیر گذار وی در جنبش مردم پی برد . حضور گسترده مردم درمراسم خاکسپاری و بیعت با وی نشان داد که مردم ایران منتظری را در خروش و اعتراض شجاعانه اش بر علیه خمینی ــ به خاطر صدوردستور قتل وعام زندانیان سیاسی در سال 67 ــ و چشم پوشی از جانشینی رهبری ؛ در مخالفت آشکار و بی وقفه اش با جانشینان خمینی ؛ در همراهی و پشیبانی از جنبش سبز مردم ایران و ..... می شناسند و بر اشتباه ها و خطاهای دیگرش که هر انسانی ممکن است در طول حیات سیاسی اش مرتکب شود چشم بسته اند .
باشد سنت انتقاد از خود و پوزش خواهی از مردم ؛ که این مرجع دینی آزاده منش از خود به یادگار گذاشت ؛ سرمشق دیگرانی باشد که با پایی متزلزل میان جنبش و حاکمیت در نوسانند ؛ بی تردید ــ و بر خلاف آرزوی دار و دسته ولی فقیه ــ نام و یاد منتظری از این پس به جنبش آزادی خواهی مردم ؛ رنگ و جلای بیشتری خواهد بخشید ؛ همانطورکه در زمان مرگش نیز همچون خاری در چشمان جنایتکاران حاکم فرو خواهد رفت . روانش شاد
منبع:پژواک ایران