PEZHVAKEIRAN.COM منتقدان نو ظهور ؛ نشانه های فروپاشی و سقوط
 

منتقدان نو ظهور ؛ نشانه های فروپاشی و سقوط
محمود خادمی

 

قبل از پرداختن به موضوع اصلی نوشته ام که در باره ظهور منتقدانِ جدیدِ درونیِ نظام ؛ نامه ها و مقالات اعتراضی آنان به ولی فقیه ؛ علت ها و پیامدهای آن است . لازم میدانم به دو مورد زیر ــ که در صورت صحت می تواند آینده سرنگونی استبداد دینی را دستخوش چالشهای  غیر منتظره کند اشاره نمایم . در حالیکه اعتقاد دارم ممکن است در میان این مخالفین جدید ؛ علیرغم سابقه طولانی مشارکت در این رژیم ــ که بعدا" در باره آنان توضیح می دهم ــ باشند کسانی که در پروسه تحولی صادقانه راه آزادگی را انتخاب کرده و به حق ؛ صف مردم را برگزیده اند  و در عین اعتقاد باینکه ؛ این نامه ها و مقالات ــ که توسط منتقدان درونی نظام نگاشته می شود ــ چهره نظام و ولی فقیه را مخدوش و پایه های محبوبیتِ نظام را در میان طرفدارانش سست تر می کند و همچنین در حالیکه معتقدم شجاعت ؛ صداقت و دور اندیشی افراد در اقدام به این عمل را نمی توان و نباید نفی کرد و باید مورد تجلیل قرار داد. باز هم اعتقاد دارم که از سرِ احتیاط و به منظور ایجاد هوشیاری ؛ جریانات سیاسی مخالف رژیم دو نکته زیر را مورد توجه و بر رسی قرار دهند.

یکم ــ مشکل مردم ایران یعنی ؛ حاکمیت جنایتکارانه و ضد ملیِ نظام ولایت فقیه بر کشور ما ؛ یک مشکل سیاسی است و نه اخلاقی . در حالیکه بیشتر این نامه ها و مقالات اعتراضی مضمونی اخلاقی دارند و به عبارتی " هشدارهای اخلاقی " و پند و اندرزهای سیاسی و فرهنگی اند . گویا آقای خامنه ای از وقایع و مشکلات کشور خبر ندارد و این مشکلات نه توسط وی و نظام ولایت فقیه ؛ بلکه از غیب و بتوسط دستانی نامرئی بر سر مردم و کشور ما نازل شده اند و ولی فقیه از آنها بی خبر است . یا اگر ولی فقیه رفتارش را عوض کند و مثلا" آدم خوبی بشود ؛ مسیر سیاست گذاری در کشور یک شبه خوب و بهینه می شود .

مشکلات ناشی از حاکمیت جهل و ارتجاع بر کشور ما ــ در این 33 ساله ــ در کادر مقوله " قدرت " باید بر رسی شوند و " قدرت " هم موضوع و مقوله ای سیاسی است و باید آن را به عنوان امری سیاسی تبیین و بر رسی نمود و برای برطرف کردن مشکلات ناشی از آن هم باید راه حل سیاسی ارائه داد . یعنی یک ایدئولوژی سیاسی به عنوان راهنمای عمل باید جایگزین نهضت نامه نگاری شود تا بر اساس آن ایدئولوژی ؛ با بسیج و سازماندهی مبارزه مردم ؛ قدرت به ناحق غصب شدهِ توسط ولی فقیه و دار و دسته پلیدش به صاحبان واقعی آن یعنی مردم بر گردانده شود .

 

دوم ــ آیا ظهور ؛ سر بر آوردن و بعد آنتنی شدن اخبار مربوط به منتقدان درونی نظام ( اخبار مربوط به حسین علائی ؛ عماد افروغ ؛ غلامعلی رجائی و ..... از خبر گزاری ها و سایت های داخلی و خارجی وسیعا" پخش و نشر شدند ) که هر روز هم ــ به خصوص بعد از فراخوان آقای " نوری زاد " در نوشتن نامه به رهبری ــ بر تعدادشان افزوده می شود ؛ بدین منظور نیست ؟ که رژیم می خواهد جایگزینی برای رهبران نمادین و سایر دست اندرکاران جنبش اعتراضی مردم معروف به جنبش سبز به خورد مردم بدهد . یعنی با یک تیر چند نشان بزند ؛ هم اپوزیسیونی کنترل شده و منتقدانی مهار شدنی در درون حاکمیت به عنوان جانشینانی برای اصلاح طلبان واقعی و تغییر خواهان حذف شده و زندانی معرفی کند و هم با انتقادات کنترل شدهِ این مخالفینِ جدید ؛ به مقداری درد و آلام مردم از جنایات و ستمکاریهای این رژیم موقتا" تسکین یابد و هم با نمایشی از مخالفت خوانی های این مخالفین جدید ؛ تنور انتخابات نمایشی رژیم گرم شود .

اما موضوع اصلی مقاله  :  در باره منتقدانی در درون حاکمیت است که حتی دوره چند ساله اصلاحات خاتمی و بعد جنبش اعتراضی مردم بعد از انتخابات ریاست جمهوری و حوادث خونبار بعد از آن ؛ هم نتوانست آنها را از حاکمیت جدا کند و تا به امروز یعنی شروع جنگ و دعوا های درونی اخیر ؛ در طیف باند خامنه ایی قرار داشتند . ویژگی اصلی نامه ها و نوشته های این عده ــ که عمدتا" فرماندهان بالای سپاه و یا افرادی با پیشینه سپاهی می باشند ــ حمله تند و آشکار به " ولی فقیه " است .

شاید آش خرابکاریهای ولی فقیه آنقدر شور شده است که دیگر افرادی از نزدیکترین حلقات به رهبری بوده اند هم ؛ نتوانسته اند بیش از این صبر و تحمل کنند و به اعتراض بر خاسته اند . و شاید هم ؛ ولی فقیه آنچنان ضعیف و نا توان شده است که دیگر ؛  توان به خط در آوردن و کنترل مدعیان نزدیک خود را از دسته داده است .

مسئله نامه نویسی ؛ پخش مصاحبه و صدور بیانیه این طیف ناراضی ؛ با مقاله حسین علائی در روزنامه اطلاعات استارت خورد . وی در این مقاله که با عنوان " قیام 19 دی از نگاهی دیگر " به مناسبت سالگرد اعتراضات مردم قم در روزنامه اطلاعات درج گردیده است ؛ 7 فعل و عملی را که اگر شاه انجام نمی داد می توانست از سرنگونی اش جلوگیری کند را مطرح می کند . فعل و عملی که  مشابه آن و حتی شدیدتر و بدتر از آن در دوران زمامداری خامنه ای بوفور در کشور اتفاق افتاده است . علائی در مقاله اش می نویسد : احتمالا" این سئوالات پس از فرار شاه برای وی مطرح شده باشد که می تواند برای سایرین تجربه ای مهم و عبرت آموز باشد ( روشن است که این سایرین کسی به جز خامنه ای نمی باشد ) .

اما مهمتر اینکه ؛ نامه علائی ــ فرمانده سابق نیروی دریائی سپاه ــ که با واکنش های بسیاری از طرف موافقان و مخالفان مواجه گردید ؛ وضعیت بهم ریخته رژیم و گسترش بیزاری و نفرت از ولی فقیه و وجود یک جریان مخالف با سیاست های جاری رژیم در سپاه را نشان میدهد و همچنین نشان می دهد که یک شکاف جدی و گسترده در درون سپاه ــ نیروی سرکوب رژیم ــ وجود دارد که ذیلا" در این باره بیشتر توضیح می دهم ــ زیرا :

1 ــ تعدادی از فرماندهان بالای سپاه علنا" از وی حمایت کردند ــ یعنی علائی تنها نیست ــ غلامعلی رجائی از فرماندهان بالای سپاه که مقاله علائی ؛ در هماهنگی و با اطلاع وی انتشار یافته بود ؛ طی بیانیه ای نوشت : حاکمیتی که نتواند امثال حسین علائی با آنهمه سوابق روشن را تحمل کند یا به تاریخ پیوسته و یا خواهد پیوست و از آنها جز نامی غیر نیک باقی نخواهد ماند . گیرم تمام نقد و نتیجه گیری دکتر علائی در آن نوشته متوجه بعضی مواضع و رفتارهای اخیر رهبری باشد ؛ کجای این کار اشکال دارد ؟ کجای اینکار خلاف قانون است ؟ و ....  علاوه بر غلامعلی رجائی ؛ علی صنیع از فرماندهان سپاه ؛ عماد افروغ نماینده سابق مجلس با پیشینه سپاهی و .... نیز به حمایت از علائی بیانه دادند و یا مصاحبه کردند .

2 ــ مطمئنا" فردی با موقعیت علائی در سپاه را نباید به عنوان یک نفر تلقی کرد ؛ بلکه به نظر می رسد وی سخنگو و نماینده جریانی در سپاه باشد که در عین دلبستگی به نظام ؛ ادامه سیاست های جاری توسط ولی فقیه را به مصلحت بقای نظام نمی دانند . اطلاعیه اعتراضی سپاه پاسداران  به علائی به خاطر مقاله اش ؛ تنها توسط 12 تن از فرماندهان سپاه امضاء شده بود . در حالیکه در موارد مشابه قبلی سپاه پاسداران ؛ با امضاء 36 فرمانده سپاه نامه نگاری می کرد . ولی  مهمتر اینکه امضاء چهار تن از بالاترین فرماندهان سپاه ( ذوالقدر ؛ وحید ؛ رشید و رحیم صفوی ) در میان این امضا ها غایب است .

 

علت نگارش نوشته ها و نامه های اعتراضی :

1 ــ مخاطب اصلی این نامه ها بر خلاف آنچه که به ظاهر به ذهن متبادر می شود نه ولی فقیه و نه مردم ایران ــ که دیگر به کلیت این رژیم اعتقادی ندارند و بدنبال سرنگونی آن می باشند ــ می باشند . بلکه چنین بنظر می رسد که ؛ بیشتر دسته بندی ها و یا نهاد های خاص از حاکمیت ــ برای یار گیری ــ مخاطبان اصلی این نامه ها و نوشته ها باشند . مثلاً نوشته حسین علائی رو به عناصری از سپاه که از این وضعیت ناخشنود هستند تنظیم شده است . از طرف دیگر این افراد با نوشتن این نامه ها نیاز خود را که اعلام موضع در قبال ولی فقیه است را پاسخ می دهند . به عبارتی آنها می خواهند بدین وسیله جایگاه اجتماعی و سیاسی خود را باز تعریف کنند . یعنی با اینکار ؛ از ننگ حلقه بگوشی ولی فقیه و بد نامی تاریخی خود را رها سازند .

2 ــ بحران های فراگیر ناشی از ناتوانی و نا کار آمدی سران رژیم ؛ شکست های پی در پی در همه جبهه ها به مقداری روح واقع بینی را به عناصری از سپاه دمیده است ؛ این وضعیت ــ برای نهادی که بار اصلی حفظ نظام را برعهده دارد و هدف فشارهای خارجی به خصوص حمله نظامی خارجی می باشد ــ به مراتب خطر را برای آنان عینی تر کرده است و برای آنان چاره ای به جز کاستن حمایت از رهبر باقی نگذاشته است . به عبارتی عکس العمل منتقدان درونیِ این بار نظام ــ که عمدتا" سرداران سپاه و یا وابستگان به آنان می باشند ــ باز تابی از احساس خطری است که در باره اضمحلال و فروپاشی کل نظام که مسئول آن را ولی فقیه میدانند ؛ می باشد . یعنی این معترضین جدید به یقین رسیده اند که دیگر  آینده ای با ولی فقیه برای آنان متصور نمی باشد . یعنی بخشی از سپاه این نکته را در یافته است که به نفع اش نیست که در سرنوشت سیاه و تبره ای که ولی فقیه برای خود و نظام تدارک دیده است ؛ شریک شود .

3 ــ تعادل قوا در درون نهاد سرکوب یعنی سپاه به عنوان مهمترین ارگان سرکوب رژیم به نفع مردم در حال چرخش است و فرماندهان سپاه پاسداران روزانه با این واقعیت انکار ناپذیر سر و کار دارند . هر روز از تعداد افراد زیر فرمانشان که برای بقای این رژیم جنایتکار ؛ آمادگی استفاده از زور در برابر مردم را دست می دهند رو به فزونی می نهد . بویژه اینکه تحولات کشورهای عربی در جلوی چشم آنان قرار دارد و آنان می بینند که در تونس و مصر چگونه نیروهای سرکوبگر نظامی دست از سرکوب برداشته و به یاری مردم شتافتند و این تحول در کشور سوریه متحد منطقه ای رژیم هم در حال شکل گرفتن است . بدنبال این تحولات برای عناصر ناراضی درون سپاه بیشتر از گذشته روشن شده است که دوران حکومت های خود کامه در هر کجای دنیا ؛ در حال به پایان رسیدن است و به ناگزیر می بایست خرج خود را از ولی فقیهِ جنایتکار رژیم جدا کنند .

 

پیامدها :

مسیری که علائی گشوده است این پتانسیل را دارد که حداقل بخش گسترده ای از سپاه را ؛ از سیستم سرکوب مردمِ معترض و مخالفین رژیم جدا کند . برد استراتژیک این موضع گیری علائی در تغییر تعادل قوای بین مردم و مخالفین رژیم از یکطرف و ولی فقیه و دستگاه سرکوب اش از طرف دیگر را از گفته های خشم آلود مصباح یزدی ــ که تأثیر سخنان علائی را از اقدامات هر کافری بیشتر دانسته ــ بهتر  می توان فهمید .

مصباح یزدی ( سایت رجا نیوز ) : این مقاله در شرایطی نوشته شده که کار هیچ دشمن امریکائی و کافر نمی توانست اینقدر اثر داشته باشد . اما یک سردار جبهه اینکار را انجام داده و دشمنان را خوشحال کرد .

مصباح یزدی راست می گوید چرا که خوب می داند علائی تنها نیست ؛ رویکرد علائی اگر با بخشهای ناراضیِ حذف شده سپاه ؛ طرفداران آقای منتظری و طرفداران جنبش سبز ــ به خصوص در میان رده های میانی و پائین سپاه که از ادامه این رژیم نا امید شده و با آن مخالف هستند ــ با هم پیوند بیابد ؛ آنوقت بهتر می توان به اهمیت کار وی پی برد .

انتشار نامه ها و مقالات اعتراضی به ولی فقیه در کنار مرگ مرموز چهار تن از فرماندهان عالی رتبه سپاه به بهانه سکته مغزی و یا قلبی و آنهم در یک هفته ( چگونه ممکن است چهار فرمانده سپاه در کمتر از یک هفته تصمیم بگیرند سکته کنند ؟! ) و تسلیت گفتن علائی به خانواده های بازماندگان و در مقابل سکوت سپاه و سران رژیم نشانه آشکار وجود دو خط مخالف هم در سپاه پاسداران است . جنگی که بر خلاف جنگ آشکار باندهای قدرت در خفا مانده بود و علائی و موضع گیریهای بعضی از فرماندهان سپاه در حمایت از وی آن را علنی کرده است . یعنی جنگ قدرتی نیز در درون سپاه میان " محافظه کاران " که هوادار ادامه سیاستهای ولی فقیه هستند با گروهی که خواهان تغییر در سیاست  های کنونی هستند نیز در جریان است . با گسترش تحریمها و تنگ تر شدن حلقات فشار خارجی بر رژیم ؛ موازنه کنونی میان باندهای سپاه ؛ به نفع گروه علائی تغییر خواهد کرد .

 

نتیجه :

دیگر دوران سود دهی اصل " ولایت فقیه " برای نظام به پایان رسیده است و بالعکس دوران ضرر دهی آن آغاز شده است و این را دیگر مرددینِ ناراضی نظام دریافته اند .بنابراین اگر چه ولی فقیه با قبضه کردن تمامی اهرم های قدرت در کشور و با تکیه بر ریسمان ارتجاع مذهبی سیاست سرکوب و ارعاب در عرصه داخلی و ستیز با نظام بین المللی ؛ کشور را به آستانه ویرانی و نابودی کشانده است ؛ ولی دیگر شعار مرگ بر " اصل ولایت فقیه " شعاری استراتژیک نیست ؛ یعنی دوران شعاری که برای اولین بار توسط جنبش اجتماعی سبز در خیابانهای پایتخت داده شد ؛ سپری شده است و سرنگونی تمامیت رژیم باید در دستور کار مبارزین و مخالفین این رژیم قرار گیرد . مگر نه این است که دیگر امروزه شعار " مرگ بر اصل ولایت فقیه " حرف دل بخش زیادی از باندها و نهاد های قدرت می باشد .

بنابراین بر خلاف گذشته دیگر پرچم اصلاح طلبی حکومتی یعنی مبارزه برای تغییر در چارچوب نظام در دست اصلاح طلبان باقی نخواهد ماند و بزودی توسط  مدعیان جدیدی تصاحب خواهد شد. یعنی اصلاح طلبان جدیدی پا به عرصه گذاشته اند که ــ بر خلاف اصلاح طلبان دیروز که با شعار مرگ بر " اصل ولایت فقیه " جن و بسم الله بودند و خود را اپوزیسیون دولت می دانستند و نه نظام ولایت فقیهی ــ خواستار بر چیده شدن بساط ولایت فقیه هستند ؛ تا بتوانند بحرانهای ساختاری نظام را با قانون مند کردن سیاست کشور حل و فصل کنند و بتوانند آن را موقتا" از بن بست فعلی نجات دهند .

خصمانه شدن شکافهای درونی حکومت در چنین بستری در دوران انتخابات مجلس ؛ ادامه حاکمیت رژیم را با تهدیدات جدی مواجه می کند و شرایط را برای ضربه سرنگونی به رژیم بیشتر از هر زمانی مهیا می سازد .

بر رهبران جنبش سبز و اصحاب اصلاحات است که موقعیت خطیر کنونی ــ و از جمله پیدایش رقیب جدید ــ را به روشنی درک نمایند و با اتخاذ مواضعی روشن و چپ تر از اصلاح طلبانِ نو ظهور در سپاه ؛ رو در روی کلیت نظام مطالبات سرنگونی طلبانه مردم  را نمایندگی نمایند .

 جنگ قدرتی که در درون سپاه با مقاله حسین علائی استارت آشکار و علنی آن زده شده است ؛ آسیب پذیری نظام را بیش از هر زمان دیگری افزایش می دهد و متقابلا" هزینه سقوط و سرنگونی آن را بشدت کاهش خواهد داد .

بنابراین در شرایط جدید ؛ حتمیت و عملی بودن سرنگونی رژیم بیش از هر زمان دیگری در دسترس مردم قرار گرفته است .

 

محمود خادمی ــ 07.02.2012                              arezo1953@yahoo.de                       

 

 

 

 

منبع:پژواک ایران


محمود خادمی

فهرست مطالب محمود خادمی  در سایت پژواک ایران 

*تاج زاده و سوء استفاده از حمایت و همدردی مردم با زندانیان  [2013 Apr] 
*انتخابات ؛ تناقضِ نظام و شروع یک سر فصل « بخش دوم و پایانی »  [2013 Apr] 
*انتخابات ؛ تناقضِ نظامو شروع یک سر فصل « بخش اول »   [2013 Apr] 
*اسلام فقاهتی ؛ نابرابری طلبی و استثمار اقتصادی « بخش دوم و پایانی »  [2013 Apr] 
*اسلام فقاهتی ؛ توجیه گر نابرابری و استثمار « بخش اول »  [2013 Mar] 
*زنان میهن ؛ نه به " تمکین " * از نظام مرد سالارِ دینی   به بهانه هشت مارس [2013 Mar] 
*دیه ؛ قصاص ؛ سنگسار و ..... احکامی الهی یا تاریخی ؟!  [2013 Feb] 
*امام زاده سازی و ترویج خرافات  [2013 Feb] 
*احمدی نژاد ؛ رئیس جمهوری که عادت دارد سکته بدهد ( بخش سوم ) هاشمی رفسنجانی به صحنه می آید [2013 Jan] 
*احمدی نزاد ؛ رئیس جمهوری که عادت دارد سکته بدهد ( بخش دوم )   [2013 Jan] 
*احمدی نژاد ؛ رئیس جمهوری که عادت دارد سکته بدهد* ( بخش اول )  [2013 Jan] 
*روحانیت شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش ششم )  [2012 Dec] 
*روحانیت شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش پنجم ) امامت قدسی ؛ تقیّه و حکم حکومتی [2012 Dec] 
*روحانیت شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش چهارم )  [2012 Dec] 
*روحانیت شیعه ؛ معضلِ اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش سوم ) حکومت دینی ؛ رمز تداوم پایداری ولی فقیه  [2012 Nov] 
*روحانیت شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش دوم ) نهاد روحانیت ؛ ولایت فقیه ؛ فتوا و اسلام سیاسی  [2012 Nov] 
*روحانیتِ شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی  [2012 Nov] 
*احمدی نژاد ؛ سپر بلا یا اپوزیسیون ؟!  [2012 Oct] 
*«انتخابات آزاد» یا اجتناب ناپذیریِ سرنگونیِ رژیم ؟!  [2012 Oct] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... بخش سیزدهم ( آخر ) جنبش اعتراضی 22 خرداد ؛ نیزه ملت برای سرنگونی جنبشی شکست نا پذیر است [2012 Sep] 
*اجلاس غیر متعهدها ؛ تَرتیزکی1 که قاتل جان شد  [2012 Sep] 
*شکنجه ؛ موضوع و مقوله ای تاریخی  [2012 Sep] 
*راه حلی واقعی برای مقابله با زلزله معنویات آخوندی ؛ صدقه و دعا !!!! [2012 Aug] 
*نظام ولایت فقیهی ؛ کِشتگاهِ اصلیِ فاجعه و ویرانی اخلاق در جامعه  [2012 Aug] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش دوازدهم ) جنبش سبز ؛ نیزه ملت برای سرنگونی [2012 Jul] 
*مذاکره و جنگ ؛ نه حمایت از مبارزه مردم برای سرنگونی رژیم ؛ آری  [2012 Jul] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش یازدهم )  [2012 Jun] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش دهم )  [2012 Jun] 
*حاکمیت فتوا ؛ ناقض قانونیت و کشورداری  [2012 Jun] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمين و .....( بخش نهم )  جنبش سبز ؛ نيزه ملت برای سرنگونی پايه گذاران ؛ جوانان و دانشجويان و ....  [2012 Jun] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و ... ( بخش هشتم ) جنبش سبز ؛ نیزه ملت برای سرنگونی [2012 May] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش هفتم )  [2012 May] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش ششم ) اصلاح طلبان و خامنه ای  [2012 May] 
*اصلاح طلبی دینی ؛ خطری در کمین و ..... ( بخش پنجم )  اصلاح طلبی حکومتی ( دینی ) و ولایت فقیهی خامنه ای [2012 May] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و ...« بخش چهارم » اصلاح طلبی حکومتی ( دینی ) ولایت فقیه ؛ منشاء و مشروعیت  [2012 Apr] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و مزاحمی جدی در مسیر سرنگونی  [2012 Apr] 
*اصلاح طلبی دینی ؛ خطری در کمین و مزاحمی جدی در مسیر سرنگونی- « بخش دوم »  [2012 Apr] 
*اصلاح طلبی دینی ؛ خطری در کمین و مزاحمیِ جدی برای مسیر سرنگونی  [2012 Apr] 
*بَختَک اصلاح طلبیِ دینی ؛ مانع رشد و ارتقاء جنبشِ مردم  [2012 Mar] 
*زنان ؛ زیانکاران اصلی انقلاب 57  به مناسبت " 8 مارس " روز جهانی زن [2012 Mar] 
*تحريم انتخابات مجلس ؛ پردهِ آخرِ سرنگونی   [2012 Feb] 
*منتقدان نو ظهور ؛ نشانه های فروپاشی و سقوط   [2012 Feb] 
*انتخابات مجلس ؛ غَزوِه1 سرنگونی یا شرایط " بدر " و " خیبر "   [2012 Jan] 
*سرنگونی رژیم ؛ گزینه اصلی برای جلوگیری از جنگ   [2011 Dec] 
*حکومت دینی ؛ استبداد قانونی مبتنی بر احکام و قوانین شریعت  [2011 Dec] 
*« نوسازی نظام» و پایان پروژهِ اصلاح طلبیِ دینی  [2011 Nov] 
*موسوی و کروبی سکوت چرا ؟!  مصلحت مردم و انقلاب یا مصلحت نظام ؟  [2011 Oct] 
*افشایِ اختلاس یا آتش تهیه باند ولی فقیه برای زمینه سازی جراحی احمدی نژاد از نظام   [2011 Oct] 
*نه به انتخابات نمایشی ؛ سر فصل یک «اجماع ملی» برای سرنگونی  [2011 Sep] 
*انقلاب لیبی ؛ فریب یا پیروزی ملت ؟! بخش دوم   [2011 Sep] 
*انقلاب لیبی؛ فریب یا پیروزی ملت ؟! «بخش اول»   [2011 Sep] 
*گذر از خيال، دولت ملی بختيار پادزهر استبداد دينی بود!   [2011 Aug] 
*تشدید منازعات باند های اصولگرا ؛ زمینه ساز سرنگونی استبداد دینی  [2011 Aug] 
* «نه» به انتخابات نمایشی رژیم ؛ آزمونی فرا روی اصلاح طلبان  [2011 Jul] 
*حاکمیت دینی مروّج بحران و هرج و مرج اخلاقی در جامعه   [2011 Jun] 
*فقر و بی عدالتی ؛ انکار واقعی حقوق بشر   [2011 Jun] 
*جن گیری ؛ رمّالی و ..... بهانه است و قدرت نشانه   [2011 May] 
*اختلاف سید خراسانی و شعیب بن صالح ؛ بلا تکلیفی ظهور   [2011 May] 
*مقصد نهائی تحولات دنیای عرب در متن جهان یک قطبی!؟  [2011 Apr] 
*احمدی نژاد ؛ پیش به سوی یک دیکتاتوری غیر دینی  [2011 Apr] 
*دشمنی ژنتیک کدیور با مجاهدین ؛ چرا ؟  [2011 Apr] 
*ولی فقیهِ اتمی مرگ می شود ؛ نابود کننده دنیا   [2011 Mar] 
*اشک ها و لبخندها ؛ بهاران خجسته آزادی در راه است  [2011 Mar] 
*25 بهمن ؛ پایانی و آغازی نو برای جنبش مردم ایران  [2011 Mar] 
*سرنگونی رژیمِ زن ستیز شرطِ ضروری رهائی و برابری زن ایرانی  [2011 Mar] 
*شورشی نافرجام ؛ یا طلیعهِ انفجارِ آزادی در قاره سیاهان  [2011 Jan] 
*«جمهوری ایرانی» ؛ جمهوری مدرن برای مشتاقان آزادی (در ایران فردا)  [2011 Jan] 
*نگاهی نو به قیام مردم در 22 خرداد  [2010 Dec] 
*راستی ؛ ایران ما را فردائی هست !؟ افق کدام است ؟ [2010 Nov] 
*«آلترناتیو» واقعی یا آلترناتیوی که اجنه ها رهبری می کند   [2010 Nov] 
*میهن پرستی واقعی یا ناسیونالیسم رضا خانی ؟   [2010 Oct] 
*آیا احمدی نژاد و باند او ,, دجالان (1) ؛؛ قبل از ظهور هستند ؟!  [2010 Sep] 
* آیا حجتیه ؛ پیروز نهائی جنگ و دعوای 30 ساله باندهای نظام است ؟!   [2010 Sep] 
*اصلاحات ساختار شکن در هدف: انقلابی ؛ در روش : مسالمت آمیز   [2010 Aug] 
* اصلاح طلبان ؛ اجرای بی تنازل قانون اساسی  هم استراتژی هم تاکتیک [2010 Aug] 
*هجمه خطی به خامنه ای ؛ زمینه چینی برای نفی اصل ولایت فقیه   [2010 Jul] 
*قانون اساسی و آینده جنبش سبز   [2010 Jul] 
*نفی خمینی و ولایت فقیه ؛ واجب عینی اصلاح طلبان   [2010 Jul] 
* اعتراف به خطاهای گذشته بدون تبری جستن از خمینی اعتماد برانگیز نیست   [2010 Jun] 
*تأثیر اعدام های 19 اردیبهشت بر روند جنبش سراسری مردم  [2010 May] 
*جنبش سبز و تفاوت بارز دو نسل  [2010 Apr] 
*بهار پایدار آزادی مردم فرا میرسد!   [2010 Mar] 
* آیا واقعا" اصلاح طلبان، جنبش سبز را رهبری می کنند؟!   [2010 Feb] 
*آیا انقلاب دیگری در راه است ؟!   [2010 Jan] 
*تظاهرات اعتراضی عاشورا ؛ پایان و مرگ « اصل ولایت فقیه »  [2010 Jan] 
*منتظری آزاده ای که از نو باید شناخت   [2009 Dec] 
* برای اولین بار ؛ ترس از ماه محرم ؟!  [2009 Dec] 
*جنبش دانشجوئی و رهبری قیام مردم ایران  [2009 Dec] 
* شانزده آذر و شعار اتحاد ؛ مبارزه ؛ پیروزی   [2009 Nov] 
*جنبش سبز، نیزه ملت!  [2009 Nov] 
* وظایف نیروهای سیاسی در شرایط مرگ خامنه ای؟!   [2009 Oct] 
*جایگاه نهاد دین در نظام سکولار  [2009 Oct] 
*جنبش سبز و راه طولانی تا رسیدن به سکولاریسم   [2009 Sep] 
* کجا بایستیم بهتر است ؟!   [2009 Sep] 
* چرا این رژیم آمد و چه خوب شد که آمد   [2009 Aug] 
* لزوم همراهی اصلاح طلبان با خواسته های اصلی جنبش!  [2009 Aug] 
*با افتخار قهرمانان جنبش با شکوه ایران را معرفی کنیم   [2009 Aug] 
*توضیح ضروری   [2009 Aug] 
*کودتای 28 مرداد و تجاربی برای جنبش مردم ایران  هر گز در مسیر پیموده شده گام بر ندارید ؛ زیرا این راه تنها به همان جائی میرسد که دیگران رسیده اند ( گراهام بل ) [2009 Aug] 
*حمله به ساکنین قرارگاه اشرف محکوم است  [2009 Jul] 
*آزادی، حق مردم ایران است!  [2009 Jul] 
*جنبش با شکوه مردم را تقویت کنیم، نه تضعیف!   [2009 Jul] 
*جنبش اعتراضی مردم ادامه خواهد یافت!  [2009 Jul] 
*به جنبش حق طلبانه مردم بپیوندیم!  [2009 Jun]