PEZHVAKEIRAN.COM اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و مزاحمی جدی در مسیر سرنگونی
 

اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و مزاحمی جدی در مسیر سرنگونی
محمود خادمی

اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و مزاحمی جدی در مسیر سرنگونی

« بخش سوم »

 

اصلاح طلبی حکومتی

قانون اساسی و اجرای بی تنازل آن

 

قانون اساسی رژیم :

دار و دسته آخوندهای قرون وسطائی حاکم بر کشور اساسا" به قانون و قانونگذاری اعتقادی ندارند و اندیشه حاکمان کنونی ؛ ادامه همان اندیشه های عقب مانده خمینی پلید است که از اساس منکر ضرورت داشتن ارگان قانون گذاری و تنظیم قانون برای اداره کشور بود .

خمینی در کتاب " حکومت اسلامی " صفحه 52 و 53 می نویسد : در " حکومت اسلامی " به جای مجلس قانونگذاری که یکی از سه دسته حکومت کنندگان تشکیل می دهند ؛ مجلس برنامه ریزی وجود دارد که برای وزارتخانه های مختلف در پرتو احکام اسلام برنامه ترتیب می دهد  .

بنابراین آنچه به نام " قانون اساسی " در نظام حاکم ؛ توسط خبر گان دست چین آخوندی به نگارش در آمده ؛ ضمن بی اعتقادی نگارند گان و دست اندرکاران به آن و اینکه بر سردمداران این رژیم تحمیل شده ؛ در تعارض جدی درونی بین حقوق مردم با حقوقی است که این قانون اساسی برای " ولی فقیه " قائل شده است . درست است که در این قانون اساسی ؛ قوانینی دال بر دمکراسی ؛ عدالت ؛ جمهوریت و .... نیز وجود دارد ؛ ولی چنانچه به قانون اساسی نظام حاکم بر کشور ؛ بعنوان یک تمامیت نگریسته شود ؛ بروشنی دیده می شود  که در این مجموعه متناقض ؛ قوانین مربوط به حقوق شهروندی و سایر قوانین مثبت آن ؛ هم در هماهنگی با سایر قوانین و هم با تفاسیر متضاد آخوندهای مستقر در نهادهای قانونی تفسیر کننده قانون ( مانند شورای نگهبان ؛ مجلس خبرگان و شورای تشخیص مصلحت نظام ) بکلی از حیز انتفاع ساقط می شوند .

اصل 93 قانون اساسی : مجلس شورای اسلامی بدون وجود شورای نگهبان اعتبار قانونی ندارد . یعنی مطابق این اصل ؛ مصوبات " مجلس قانونگذاری " کشور ؛ اعتبار و حقانیت خود را نه از " آرای مردم " و حقوق موکلین نمایندگان مستقر در این مجلس ؛ بلکه مثلا" از حقانیت تشخیص  " شورای نگهبان " آخوندی می گیرد .

و در ست به دلیل همین موانع و جوهره استبدادی و غیر مردمی این قانون اساسی است ؛ که مردم ایران در این سی و جند سال حاکمیت مستبدین دینی بر کشور جز سرکوب ؛ زندان ؛ شکنجه ؛ تجاوز ؛ اعدام ؛ سنگسار ؛ قصاص و ..... هیچ خیری از این " قانون اساسی " ندیده اند .

این قانون اساسی غیر ملی و غیر دمکراتیک است زیرا :

1 ــ اعتقاد به ولایت فقیه : اعتقاد به ولایت فقیه در محور اصول این قانون اساسی قرار دارد . قوانین مربوط به ولی فقیه در تقابل کامل با حاکمیت ملی و آرمانهای دیرینه مردم ایران برای دمکراسی و عدالت اجتماعی قرار دارد . اصول 5 و 57 و 110 در مورد اختیارات نا محدود ولی فقیه است .ولی فقیه نه تنها اختیارات نا محدود و مطلقه دارد و از مسئولیت و پاسخگوئی به مردم و نهادهای قانونی مبری است ؛ بلکه صاحب اختیار جان ؛ مال و ناموس همه مردم نیز هست .

در این قانون اساسی جائی برای حاکمیت مردم در نظر گرفته نشده و حاکمیت تام و تمام ولی فقیه بر سرنوشت مردم ؛ بگونه ای تعبیه شده است که هیچ مکانیزمی برای برکناری و یا مهار و کنترل لجام گیسیختگی های ولی فقیه وجود نداشته باشد . یعنی خود کامگی های دینی ولی فقیه نه تنها وجه قانونی دارد ؛ بلکه تمام جنایات و پلیدی هائی که بدست وی صورت می گیرد توجیه قانونی نیز دارد .

 تازه اجرای قوانین ؛ همین قانون اساسی هم ــ که با محوریت ولی فقیه آب بندی شده ــ بفرموده آیت الله جنتی امام جمعه مادام العمر تهران نیاز به تائید ولی فقیه دارد : قانون اساسی و غیر آن مادامی  که مورد تائید مقام عظمای ولایت است ملاک عمل قرار می گیرد . حرص و طمع آخوندی حد و مرزی و پایانی ندارد . آنطور که آخوند جنتی می گوید ملاک عمل در  اجرای قوانین ــ همین قانون اساسی که دست پخت منصوبین و برگزیدگان ولی فقیه است ــ  هم تائید ولی فقیه است . در حالیکه در جوامع مدرن و آزاد ؛ امروزه تنها قانونی اعتبار دارد که تجلی اراده آزاد ملت بر سرنوشت خویش باشد . در باره ولی فقیه ؛ نقش و جایگاه وی بعنوان  " خیمه و عمود نظام " بعدا" جداگانه بیشتر خواهم نوشت .

2 ــ ایران کشوری کثیر المله است و دارای اقلیت های قومی و دینی گوناگونی می باشد ؛ بنابراین قانون اساسی که حافظ منافع همه مردم کشور باشد نمی تواند قانون اساسی باشد که بر دین خاصی تکیه کند ؛ در حالیکه در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی بر اسلام و آنهم نوع " شیعه دوازده امامی " آن تکیه شده است و مذهب شیعه به عنوان دین رسمی کشور معرفی شده است . این مسئله باعث شده که ؛ اقلیت های دیگر ادیان و مذاهب نتوانند از همان حداقلِ حقوقی که شهروندان شیعه برخوردارند ؛ برخوردار شوند و مطابق قوانین ثبت شده  نمیتوانند از حقوق شهروندی مساوی با مسلمانان شیعه برخوردار باشند .

3 ــ بر اساس معیارهای اسلامی که در قانون اساسی ؛ قوانین مدنی و در بخشنامه های مختلف ارگانها و نهادهای گوناگون رژیم تبلور یافته است ؛ زنان میهن ( که بیش از نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند ) ؛ نیمه انسان تلقی شده و به اشکال مختلف در طول حاکمیت سیاه این رژیم مورد ستم ؛ سرکوب و تبعیض واقع شده اند .

رژیم زن ستیز آخوندی و نیروهای سرکوبگرش با توسل بهمین قوانین قرون وسطائی ــ قانون اساسی ــ است که به سرکوب جنسی و تحقیر زنان می پردازند ؛ آنها را از حقوق مساوی با مردان محروم کرده و آپارتاید جنسیتیِ خود را بر زنان کشور تحمیل کرده است .  

4 ــ این قانون اساسی در تمامیت خود ؛ نه بر رسی جداگانه بعضی از اصول بی ارتباط با سایر اصول و به خصوص با موانع اجرائی که خود همین قانون اساسی در مسیر اجرای بعضی از اصول قرار داده  است ؛ در تعارض کامل با اعلامیه جهانی حقوق بشر بوده ؛ به خصوص ماده 18 این اعلامیه که دلالت بر حقوق شهروندی احاد مردم ــ صرفنظر از دین و مذهب ــ و شأن و کرامت انسانها در همه کشورها دارد در تناقض و ناسازگاری جدی قرار دارد . این تناقضات باعث شده که میهن عزیز ما علیرغم تاریخ و تمدنی کهن و درخشان نتواند جایگاه شایسته خود را در میان سایر کشورها کسب نماید ؛ بعلاوه به یمن اجرای همین قوانین عقب مانده ( قوانینی مانند سنگسار ؛ قطع دست ؛ چشم در آوردن ؛ سرکوب زنان ؛ حجاب اجباری و .... ) است که کشور ما در ستیز و تعرض دائمی با سایر کشورها قرار گرفته است .

علاوه بر این که این قانون اساسی از استانداردهای لازم برای استقرار یک نظام ملی و دموکراتیک برخوردار نمی باشد ؛ باید گفت بسیاری از تبعیضات قومی ؛ مذهبی ؛ جنسیتی و ...... موجود در این قانون اساسی از ماهیت عقب مانده و تفکرات عهد عتیقی حاکمان و سردمداران دینی کشور ناشی می شود . یعنی مشکل بنیادی مردم ایران با قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی نه فقط ولایت فقیه و بعضی قوانین تبعیض آمیز و غیر دمکراتیک آن است ؛ بلکه روح حاکم بر مجموعه معیارها و قوانینی است که با هدف استقرار ؛ تثبیت و تحکیم سلطه استبداد دینی بر کشور تنظیم شده است (  سمت و سوی قوانین تنظیمی و هدف غائی مستتر در این مجموعه ؛ تحکیم و تثبیت نظام استبداد دینی بر کشور است ) .

 

اصلاح طلبان حکومتی ؛ اجرای بی تنازل قانون اساسی :

در حالیکه مانع اصلی هر تغییر و تحولی در جامعه در قدم اول خود همین قانون اساسیِ دینیِ رژیمِ حاکم بر ایران است و در حالیکه هم قوانین تدوین شده و هم نهادهای نظارت کننده بر اجرای قوانین ــ بر خاسته از قوانین همین قانون اساسی ــ بگونه ای تنظیم شده اند که راه هر تغییر و اصلاحی را در جامعه بسته نگهدارند و در حالیکه هیچ مکانیزم واقعی هم برای تغییر خود قانون اساسی و گسترش ظرفیت های آن ؛ در این قانون اساسی گنجانده نشده ؛ اصلاح طلبان حکومتی معتقدند در کادر نظام حاکم و قانون اساسی این رژیم ؛ ظرفیتهای لازم برای اصلاح ساختار سیاسی نظام و بر قراری آزادی و استقرار یک جامعه دمکراتیک وجود دارد .

امروزه بعد از رکود جنبش سبز و خاموش شدن شعله های امید به آزادی در دل مردم ؛ بهتر میتوان به نقش مخّرب اصلاح طلبان حکومتی ؛ در پیدایش این وضعیت پی برد و بروشنی میتوان دید که راهبرد پا فشاری بر " اجرای بی تنازل قانون اساسی " تا کجا بیراهه بوده است . راهبردی که حاصلی جز ادامه همین وضعیت فعلی ؛ جان به در بردن موقت استبداد دینی از بحران سرنگونی بدست پر توان مردم و جوانان کشور و ادامه حاکمیت دینی و ولائی بوده است . و به روشنی دیده می شود ؛ که  پافشاری بر ادامه این راهبرد یعنی چشم پوشی از یک قانون اساسی غیر دینی و حکومتی دمکراتیک و سکولار بوده است .

حسین یوسفی اشکوری از محققین و صاحب نظران بر جسته اصلاح طلبی حکومتی ؛ در مقاله ای به نام " اجرای بی تنازل قانون اساسی " که در 3 بخش جداگانه در مرداد ماه سال1389 در سایت جرس انتشار یافت ؛ ضمن اذعان به تناقضات بنیادی قانون اساسی جمهوری اسلامی و نارسائی های آن و همچنین اشاره به موانع ساختاری پیشبرد امر اصلاح و گشایش در قانون نوشته بود : در ساختار حقوقی و حقیقی کنونی جمهوری اسلامی حتی اصلاح و تغییرات دمکراتیک قانون اساسی نیز تقریبا" غیر ممکن است ؛ زیرا طبق همین قانون اساسی اولا" اصلاحات قانون اساسی باید با تائید رهبر نظام باشد ...... یعنی راه اصلاح بسته است . شعار رفراندوم قانون اساسی هم در این شرایط سرابی بیش نیست ؛ چرا که روشن است ؛ حکومت که خود را به رفراندوم نمیگذارد . همچنین برخی از اصول قانون اساسی ؛ شمار دیگری از اصول مورد استناد ما ( اصول مربوط به دمکراسی و حقوق شهروندی ) را نقض یا مقید می کند .

 

  وی همچنین در همین سلسله مقالات اضافه می کند : اگر در حال حاضر این قانون اساسی به رفراندوم گذاشته شود ؛ در خوش بینانه ترین حالت ؛ حداکثر آرای موافق بیست در صد مردم را همراه خود دارد .

اما علیرغم این توضیحات و اعتراف آشکار به تناقضات لاعلاج " قانون اساسی " که راه هر گونه تغییر و اصلاح در قانون اساسی و همچنین در جامعه را بسته است ؛ معتقد است که : قانون اساسی فعلی از ظرفیت بالائی برای نقد حاکمیت و حاکمان برخوردار است و با این سند می توان مطالبات جنبش سبز را پی گرفت . ما چرا میدان را بسود حریف رها کنیم ؟ و تغییر و اجرای قانون را بی چون و چرا در اختیار کسانی قرار دهیم که غالبا"" به قانون اساسی به معنای مدرن آن باور ندارند و قانون اساسی را به ابزار سرکوب و حاکمیت یک گروه و باند خاص تبدیل کرده اند .

 

روشن نیست و آقای یوسفی اشکوری توضیح نمی دهد که ؛ در اثر چه معجزه ای ؟! به کمک چه مکانیزم ها و به چه دلایلی ؛ قانون اساسی که بگفته وی ؛ اینهمه تناقضات درونی دارد ؛ راه اصلاح و تغییر آن بسته است ؛ نمی شود بر اساس قوانین آن ؛ آن را به رفراندوم گذاشت و اگر در حال حاضر به رفراندوم هم گذاشته شود در خوشبینانه ترین حالت رأی بیش از بیست در صد مردم را کسب نمی کند ( یعنی قانون اساسی که نه مردم قبولش دارند و نه رژیم و تدوین کنندگان آن  به آن پای بند می باشند ) چگونه چنین قانون اساسی یک میثاق ملی است و چگونه اجرای بی تنازل آن ؛ بهترین راهبرد برای رسیدن به مطالبات آزادیخوانه مردم می باشد ؟

امروزه دیگر بر همگان روشن شده و مردم ایران خوب میدانند که القای این تصور باطل که با اجرای بی کم و کاست  قانون اساسیِ رژیم جنایتکار ؛ ظرفیت های لازم برای اصلاح امور و برکناری مسالمت آمیز ولی فقیه خود کامه و سایر سردمداران جنایتکار رژیم ؛ فراهم می شود ــ و با حداقل هزینه ها ؛ هم چیز به خیر و خوشی حل و فصل می گردد !!!! ــ فریب بزرگی بیش نبوده است که ؛ دار و دسته اصلاح طلبان حکومتی بوسیله آن فقط توانستند خشم و ظغیان مردم علیه بیت عنکبوتی ولایت فقیه را ــ که می رفت آن را از بنیان براندازد ــ موقتا" فروكش و خاموش نمایند و برای مدتی دیگر برای نظام استبدادی حاکم فرجه بقاء بخرند .

و گر نه روشن است در حالی که مانع اصلی هر تغییر و اصلاحی در این رژیم قرون وسطائی همین قانون اساسی ارتجاعی است ؛ دخیل بستن و توسل جستنِ جنبش سبز به آن و خواستار اجرائی شدن اصول مغفوله اش ؛ چیزی جز خاک پاشیدن به چشم مردم ؛ به ابتذال کشاندن یک مبارزه جدی سیاسی ؛ فراموش کردن درد و رنج مردم و مبارزان و تنزل سطح مبارزه بیک دعوای خانگی و خصوصی نمی باشد . راهکاری که باعث  انحراف مبارزه مردم و به تعویق افتادن فرصت سرنگونی این رژیم پلید گردید.

واقعیت اما این است که اصرار و مطلق کردن راهبرد بی نتیجه " اجرای بی تنازل قانون اساسی " توسط اصلاح طلبان حکومتی باین خاطر صورت گرفت که مردم و جوانان کشور از تاکتیکهای دیگر مبارزه مدنی مانند نافرمانی مدنی ؛ اعتصاب و ... ــ که می توانست مسیر درست و اصولی سرنگونی رژیم را در چشم انداز مردم قرار دهد ــ استفاده نکنند . چرا که وقتی مبارزه در چارچوب قانون اساسی و دیگر قوانین رژیم امکان پیشروی ندارد راهی جز نا فرمانی مدنی باقی نخواهد ماند . ..... در ادامه این سلسله مقالات به آن خواهم پرداخت . .....  ادامه دارد

 

محمود خادمی ــ 23.04.2012

 arezo1953@yahoo.de  

 

 

 

 

 

 

منبع:پژواک ایران


محمود خادمی

فهرست مطالب محمود خادمی  در سایت پژواک ایران 

*تاج زاده و سوء استفاده از حمایت و همدردی مردم با زندانیان  [2013 Apr] 
*انتخابات ؛ تناقضِ نظام و شروع یک سر فصل « بخش دوم و پایانی »  [2013 Apr] 
*انتخابات ؛ تناقضِ نظامو شروع یک سر فصل « بخش اول »   [2013 Apr] 
*اسلام فقاهتی ؛ نابرابری طلبی و استثمار اقتصادی « بخش دوم و پایانی »  [2013 Apr] 
*اسلام فقاهتی ؛ توجیه گر نابرابری و استثمار « بخش اول »  [2013 Mar] 
*زنان میهن ؛ نه به " تمکین " * از نظام مرد سالارِ دینی   به بهانه هشت مارس [2013 Mar] 
*دیه ؛ قصاص ؛ سنگسار و ..... احکامی الهی یا تاریخی ؟!  [2013 Feb] 
*امام زاده سازی و ترویج خرافات  [2013 Feb] 
*احمدی نژاد ؛ رئیس جمهوری که عادت دارد سکته بدهد ( بخش سوم ) هاشمی رفسنجانی به صحنه می آید [2013 Jan] 
*احمدی نزاد ؛ رئیس جمهوری که عادت دارد سکته بدهد ( بخش دوم )   [2013 Jan] 
*احمدی نژاد ؛ رئیس جمهوری که عادت دارد سکته بدهد* ( بخش اول )  [2013 Jan] 
*روحانیت شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش ششم )  [2012 Dec] 
*روحانیت شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش پنجم ) امامت قدسی ؛ تقیّه و حکم حکومتی [2012 Dec] 
*روحانیت شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش چهارم )  [2012 Dec] 
*روحانیت شیعه ؛ معضلِ اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش سوم ) حکومت دینی ؛ رمز تداوم پایداری ولی فقیه  [2012 Nov] 
*روحانیت شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش دوم ) نهاد روحانیت ؛ ولایت فقیه ؛ فتوا و اسلام سیاسی  [2012 Nov] 
*روحانیتِ شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی  [2012 Nov] 
*احمدی نژاد ؛ سپر بلا یا اپوزیسیون ؟!  [2012 Oct] 
*«انتخابات آزاد» یا اجتناب ناپذیریِ سرنگونیِ رژیم ؟!  [2012 Oct] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... بخش سیزدهم ( آخر ) جنبش اعتراضی 22 خرداد ؛ نیزه ملت برای سرنگونی جنبشی شکست نا پذیر است [2012 Sep] 
*اجلاس غیر متعهدها ؛ تَرتیزکی1 که قاتل جان شد  [2012 Sep] 
*شکنجه ؛ موضوع و مقوله ای تاریخی  [2012 Sep] 
*راه حلی واقعی برای مقابله با زلزله معنویات آخوندی ؛ صدقه و دعا !!!! [2012 Aug] 
*نظام ولایت فقیهی ؛ کِشتگاهِ اصلیِ فاجعه و ویرانی اخلاق در جامعه  [2012 Aug] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش دوازدهم ) جنبش سبز ؛ نیزه ملت برای سرنگونی [2012 Jul] 
*مذاکره و جنگ ؛ نه حمایت از مبارزه مردم برای سرنگونی رژیم ؛ آری  [2012 Jul] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش یازدهم )  [2012 Jun] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش دهم )  [2012 Jun] 
*حاکمیت فتوا ؛ ناقض قانونیت و کشورداری  [2012 Jun] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمين و .....( بخش نهم )  جنبش سبز ؛ نيزه ملت برای سرنگونی پايه گذاران ؛ جوانان و دانشجويان و ....  [2012 Jun] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و ... ( بخش هشتم ) جنبش سبز ؛ نیزه ملت برای سرنگونی [2012 May] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش هفتم )  [2012 May] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش ششم ) اصلاح طلبان و خامنه ای  [2012 May] 
*اصلاح طلبی دینی ؛ خطری در کمین و ..... ( بخش پنجم )  اصلاح طلبی حکومتی ( دینی ) و ولایت فقیهی خامنه ای [2012 May] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و ...« بخش چهارم » اصلاح طلبی حکومتی ( دینی ) ولایت فقیه ؛ منشاء و مشروعیت  [2012 Apr] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و مزاحمی جدی در مسیر سرنگونی  [2012 Apr] 
*اصلاح طلبی دینی ؛ خطری در کمین و مزاحمی جدی در مسیر سرنگونی- « بخش دوم »  [2012 Apr] 
*اصلاح طلبی دینی ؛ خطری در کمین و مزاحمیِ جدی برای مسیر سرنگونی  [2012 Apr] 
*بَختَک اصلاح طلبیِ دینی ؛ مانع رشد و ارتقاء جنبشِ مردم  [2012 Mar] 
*زنان ؛ زیانکاران اصلی انقلاب 57  به مناسبت " 8 مارس " روز جهانی زن [2012 Mar] 
*تحريم انتخابات مجلس ؛ پردهِ آخرِ سرنگونی   [2012 Feb] 
*منتقدان نو ظهور ؛ نشانه های فروپاشی و سقوط   [2012 Feb] 
*انتخابات مجلس ؛ غَزوِه1 سرنگونی یا شرایط " بدر " و " خیبر "   [2012 Jan] 
*سرنگونی رژیم ؛ گزینه اصلی برای جلوگیری از جنگ   [2011 Dec] 
*حکومت دینی ؛ استبداد قانونی مبتنی بر احکام و قوانین شریعت  [2011 Dec] 
*« نوسازی نظام» و پایان پروژهِ اصلاح طلبیِ دینی  [2011 Nov] 
*موسوی و کروبی سکوت چرا ؟!  مصلحت مردم و انقلاب یا مصلحت نظام ؟  [2011 Oct] 
*افشایِ اختلاس یا آتش تهیه باند ولی فقیه برای زمینه سازی جراحی احمدی نژاد از نظام   [2011 Oct] 
*نه به انتخابات نمایشی ؛ سر فصل یک «اجماع ملی» برای سرنگونی  [2011 Sep] 
*انقلاب لیبی ؛ فریب یا پیروزی ملت ؟! بخش دوم   [2011 Sep] 
*انقلاب لیبی؛ فریب یا پیروزی ملت ؟! «بخش اول»   [2011 Sep] 
*گذر از خيال، دولت ملی بختيار پادزهر استبداد دينی بود!   [2011 Aug] 
*تشدید منازعات باند های اصولگرا ؛ زمینه ساز سرنگونی استبداد دینی  [2011 Aug] 
* «نه» به انتخابات نمایشی رژیم ؛ آزمونی فرا روی اصلاح طلبان  [2011 Jul] 
*حاکمیت دینی مروّج بحران و هرج و مرج اخلاقی در جامعه   [2011 Jun] 
*فقر و بی عدالتی ؛ انکار واقعی حقوق بشر   [2011 Jun] 
*جن گیری ؛ رمّالی و ..... بهانه است و قدرت نشانه   [2011 May] 
*اختلاف سید خراسانی و شعیب بن صالح ؛ بلا تکلیفی ظهور   [2011 May] 
*مقصد نهائی تحولات دنیای عرب در متن جهان یک قطبی!؟  [2011 Apr] 
*احمدی نژاد ؛ پیش به سوی یک دیکتاتوری غیر دینی  [2011 Apr] 
*دشمنی ژنتیک کدیور با مجاهدین ؛ چرا ؟  [2011 Apr] 
*ولی فقیهِ اتمی مرگ می شود ؛ نابود کننده دنیا   [2011 Mar] 
*اشک ها و لبخندها ؛ بهاران خجسته آزادی در راه است  [2011 Mar] 
*25 بهمن ؛ پایانی و آغازی نو برای جنبش مردم ایران  [2011 Mar] 
*سرنگونی رژیمِ زن ستیز شرطِ ضروری رهائی و برابری زن ایرانی  [2011 Mar] 
*شورشی نافرجام ؛ یا طلیعهِ انفجارِ آزادی در قاره سیاهان  [2011 Jan] 
*«جمهوری ایرانی» ؛ جمهوری مدرن برای مشتاقان آزادی (در ایران فردا)  [2011 Jan] 
*نگاهی نو به قیام مردم در 22 خرداد  [2010 Dec] 
*راستی ؛ ایران ما را فردائی هست !؟ افق کدام است ؟ [2010 Nov] 
*«آلترناتیو» واقعی یا آلترناتیوی که اجنه ها رهبری می کند   [2010 Nov] 
*میهن پرستی واقعی یا ناسیونالیسم رضا خانی ؟   [2010 Oct] 
*آیا احمدی نژاد و باند او ,, دجالان (1) ؛؛ قبل از ظهور هستند ؟!  [2010 Sep] 
* آیا حجتیه ؛ پیروز نهائی جنگ و دعوای 30 ساله باندهای نظام است ؟!   [2010 Sep] 
*اصلاحات ساختار شکن در هدف: انقلابی ؛ در روش : مسالمت آمیز   [2010 Aug] 
* اصلاح طلبان ؛ اجرای بی تنازل قانون اساسی  هم استراتژی هم تاکتیک [2010 Aug] 
*هجمه خطی به خامنه ای ؛ زمینه چینی برای نفی اصل ولایت فقیه   [2010 Jul] 
*قانون اساسی و آینده جنبش سبز   [2010 Jul] 
*نفی خمینی و ولایت فقیه ؛ واجب عینی اصلاح طلبان   [2010 Jul] 
* اعتراف به خطاهای گذشته بدون تبری جستن از خمینی اعتماد برانگیز نیست   [2010 Jun] 
*تأثیر اعدام های 19 اردیبهشت بر روند جنبش سراسری مردم  [2010 May] 
*جنبش سبز و تفاوت بارز دو نسل  [2010 Apr] 
*بهار پایدار آزادی مردم فرا میرسد!   [2010 Mar] 
* آیا واقعا" اصلاح طلبان، جنبش سبز را رهبری می کنند؟!   [2010 Feb] 
*آیا انقلاب دیگری در راه است ؟!   [2010 Jan] 
*تظاهرات اعتراضی عاشورا ؛ پایان و مرگ « اصل ولایت فقیه »  [2010 Jan] 
*منتظری آزاده ای که از نو باید شناخت   [2009 Dec] 
* برای اولین بار ؛ ترس از ماه محرم ؟!  [2009 Dec] 
*جنبش دانشجوئی و رهبری قیام مردم ایران  [2009 Dec] 
* شانزده آذر و شعار اتحاد ؛ مبارزه ؛ پیروزی   [2009 Nov] 
*جنبش سبز، نیزه ملت!  [2009 Nov] 
* وظایف نیروهای سیاسی در شرایط مرگ خامنه ای؟!   [2009 Oct] 
*جایگاه نهاد دین در نظام سکولار  [2009 Oct] 
*جنبش سبز و راه طولانی تا رسیدن به سکولاریسم   [2009 Sep] 
* کجا بایستیم بهتر است ؟!   [2009 Sep] 
* چرا این رژیم آمد و چه خوب شد که آمد   [2009 Aug] 
* لزوم همراهی اصلاح طلبان با خواسته های اصلی جنبش!  [2009 Aug] 
*با افتخار قهرمانان جنبش با شکوه ایران را معرفی کنیم   [2009 Aug] 
*توضیح ضروری   [2009 Aug] 
*کودتای 28 مرداد و تجاربی برای جنبش مردم ایران  هر گز در مسیر پیموده شده گام بر ندارید ؛ زیرا این راه تنها به همان جائی میرسد که دیگران رسیده اند ( گراهام بل ) [2009 Aug] 
*حمله به ساکنین قرارگاه اشرف محکوم است  [2009 Jul] 
*آزادی، حق مردم ایران است!  [2009 Jul] 
*جنبش با شکوه مردم را تقویت کنیم، نه تضعیف!   [2009 Jul] 
*جنبش اعتراضی مردم ادامه خواهد یافت!  [2009 Jul] 
*به جنبش حق طلبانه مردم بپیوندیم!  [2009 Jun]