PEZHVAKEIRAN.COM جایگاه نهاد دین در نظام سکولار
 

جایگاه نهاد دین در نظام سکولار
محمود خادمی

بلیه شوم و خانمان برباد ده ولایت فقیه که 30 سال پیش بر کشورمان نازل شد ، حرث و نسل را بر باد داد و سد پیشرفت و تکامل مردم و دشمن اصلی آزادیخواهی و دمکراسی در ایران گردید،  نتیجه تحولی نامیمون است که در آغاز قرن سیزدهم هجری در ایران بوقوع پیوست . در این سده  سازمان دینی شیعه  در ایران نهادینه می شود و برای اولین بارما شاهد سیادت یک یا چند تن از مجتهدین بر دیگران  و پذیرش ولایت و رهبری ایشان از سوی دیگر مجتهدین و روحانیون در شهرهای مختلف  ایران و دیگر کشورهای شیعه میباشیم . بدین ترتیب سازمان کار روحانیت همراه با  سلسله مراتب حوزوی رسمیت می یابد و به تدریج برای سلطه بر تمامی ارکان اجتماعی خیز برمی دارند. با وقوع این فاجعه راه ورود متولیان دینی به امر سیاست  باز می شود ودر نخستین پراتیک سیاسی آخوندها  شاهد رقابت و زورآزمائی آنان با دربار قاجار در جریان تحریم تنباکو هستیم و در سالهای بعد این  دخالت روحانیت در امر سیاست آشکار تر ادامه پیدا میکند .

    از این تاریخ به بعد اگر چه تا مدتها شاهد نمونه هائی از فعالیت های سیاسی  روحانیون و مراجع نوگرا هستیم ، ولی نظر غالب مراجع و روحانیون در حوزه ها و مراکز دینی ، ممنوع بودن دخالت در سیاست و جایز و روا ندانستن برپائی حکومت مذهبی در دوران غیبت بود. اکثر قریب به اتفاق روحانیون و مراجع مذهبی به حکومت غیر روحانی معتقد بودند ؛ حتی بیاد داریم که خود خمینی هم در ابتدا خواستار سرنگونی شاه و تأسیس حکومت اسلامی نبود.  نهایت خواست روحانیون ومراجع از حکومتگران و دولت مردان ابن بود که حوزه اقتدار معنوی و سنتی آن ها را به رسمیت بشناسند و در زمینه اجتماعی،  فقه و احکام شرعی را هم لحاظ کنند و نظرات مراجع در این زمینه را مد نظر قرار دهند. این که جامعه به لحاظ استراتزیک و در زمینه توسعه اقتصادی و اجتماعی و سیاست خارجی به چه سمتی می رود برایشان فاقد اهمیت بود، مهم مراعات اشکال و ظواهر و مناسک اسلامی  توسط  شاه و دربار دین پناه بود.

   با وقوع انقلاب مشروطیت به همین دخالت محدود هم پایان داده می شود و دین از حوزه سیاست جدا می گردد  و در قانون اساسی، تنها موقعیتی تشریفاتی به آنان داده می شود. این پیروزی دستاورد بسیار مهم و ذیقیمتی برای جنبش مشروطه بود که می بایست با تلاش روشنفکران سکولار تعمیق و استمرار یافته و به ثمر نهائی برسد. اما متأسفانه بدلیل ناتوانی روشنفکران سکولار در پی گیری این روند و در اثر اشتباهات و خطاهای بعدی، مجددا" راه برای ورود و مداخله گری متولیان دین و نورسیدگان معمم در سیاست باز می شود . اشتباه بزرگ روشنفکران سکولار این بود که بجای پرچمداری مبارزه  خرد و اندیشه با واپسگرائی و خرافات ، مشغول نقد سیاسی ــ اجتماعی روحانیون و معممین شدند تا با اصلاح اشتباهات سیاسی ــ اجتماعی و بر طرف کردن نواقص ، راه برای ورود آنان به عرصه سیاسی هموار شود . انگار که  با برطرف کردن اشکالات، ورود آنان به عالم سیاست بلامانع است! این اشتباه ، ریشه در تردید و دودلی سکولارها در اصالت پیروزی انقلاب مشروطه و ضرورت  حفظ دستاوردهای آن داشت. آنها بدین ترتیب  می خواستند با جلب حمایت معممین باصطلاح نواندیش و متجدد بتوانند راه رسیدن به دمکراسی و ساختن جامعه شهروندی و ارزش های سکولار را هموار نمایند غافل از اینکه بعد از جدائی دین از سیاست که دست آورد بسیار با ارزش  انقلاب مشروطه بود دیگر معیار و شاخص دوری و نزدیکی به روحانیت می بایست موضع گیری آنها در قبال پیگیری دولت سکولار برخاسته از انقلاب مشروطه باشد و نه مواضع سیاسی آنان. متأسفانه این اشتباه محاسبه  در لبیک و استقبال از خمینی دجال در آستانه قیام 22 بهمن بشکلی باردیگر تکرار شد که نتیجه آن استقرارو سلطه تمام و کمال یک حکومت دینی بر تمام عرصه های اجتماعی و فرهنگی کشورورواج زندان و شکنجه و اعدام مخالفان و برچیدن تتمه اندیشه های سکولاری باز مانده از انقلاب مشروطه گردید . 

   عامل دیگری که به روند جدائی دین و سیاست آسیب رساند و به برگشت مجدد روحانیون به دنیای سیاست کمک کرد  ناتوانی عده ای دیگر ازروشنفکران سکولار در تشخیص جدائی میان رویدادها وروندهای حوزه سیاست با گفتمان در حوزه تفکر و اندیشه دینی بود. آنان فکر میکردند که با روحانیون روشن اندیش وپیشرودر حوزه فقه و شریعت ، که بزعم آنان  بلحاط  سیاسی و اجتماعی هم مواضع مترقی خواهند داشت ، می توانند دارای نقاط اشتراک و وحدت باشند و با یاری و همکاری  آنان موانع و مشکلات مسیر انقلاب مشروطه را برطرف نمایند.  در حالیکه پیشرو و یا واپسگرا بودن یک فقیه و یا یک شخصیت دینی در امور فقهی  باین معنی نیست که  او در حوزه سیاست و چگونگی اداره جامعه و چشم انداز مناسبات دین و سیاست نیزالزاما" پیشرو و یا واپسگراست. یعنی واپسگرائی و تحجر یک مجتهد در امور فقهی به هیچ روی با ارزیابی نقش سیاسی و اجتماعی او پیوند ندارد . کما اینکه در همان زمان، آخوند خراسانی از مجتهدین بسیار مرتجع ؛ سنت گرا و عقب مانده ای که حتی با درس خواندن مسلمانان در مدارس جدید مخالف بود وآن را کفر آمیز میدانست ، فتوائی در تأیید مشروطه صادر کرد و به سهم خود، راه را برای پیروزی های مشروطه خواهان هموار نمود . همچنین همین مجتهد با سکوت همراه با تأیید خود کمک کرد تا دادگاه سکولار مشروطه خواهان حکم  به اعدام شیخ فضل الله نوری بدهد . صرفنظر از صحت و سقم دلایل فقهی و سایر استدلالهای مراجع سنتی برای عدم شرکت در فعالیت های سیاسی و عدم اعتقاد به حکومت دینی در دوران غیبت، از آنجا که آنها به تأسیس حکومت دینی و دخالت درامور سیاسی معتقد نیستند، به باور من، خطر و مزاحمت شان برای یک دولت عرفی و سکولار کمتر از روحانیون باصطلاح نواندیش است.

  

  نتیجه اینکه معیار عام  نواندیشی و تجدد در اندیشه های دینی، محک تشخیص جایگاه سیاسی ــ اجتماعی روحانیون نمی باشد بنابراین  کار روشنفکران و راه گشایان جامعه سکولار این نیست که که منادی و پرچمدار اصلاحات در اندیشه های مذهبی و حوزه های دینی باشند . اینکار در یک صد سال اخیر باندازه کافی صورت گرفته است و قاعدتا" اگر گویش و عملکرد دیگری بطور واقعی از دین وجود میداشت می بایست  در این مدت  بطور عملی شاهد نشانه هائی از آن می بودیم.  بهرحال مهمترین کاری که این روشنفکران باید انجام دهند مشخص کردن جایگاه روحانیون و محافل و سازمانهای مذهبی در یک جامعه سکولار است . این البته به معنای این نیست که اندیشه سکولار ضد مذهب است و یا در یک نظام سکولار جائی برای فعالیت های دینی وجود ندارد بلکه برعکس هم روشنفکران سکولارو هم مذهبیون منتقد به خرافات و واپسگرائی حق دارند و باید به نقد واپسگرائی در حوزه فقاهت و شریعت  و آموزش های دینی بپردازند . ولی باید این نقد از حوزه سیاست و کشورداری دور نگه داشته شود و فقط جنبه فرهنگی داشته باشد. یعنی در یک نظام سکولار این تنها دولت و اندیشه های سکولار نیست که باید از گزند دخالت روحانیون و مراجع در امان باشد بلکه دین و باورهای دینی مردم وهمچنین انجام فرائض مذهبی هم باید از گزند دولت سکولار در امان بماند. بنابراین دولت سکولار نه تنها باید مراجع و روحانیون را به مساجد و حوزه های دینی باز گرداند بلکه موظف است امنیت و آزادی اندیشه را در  مساجد و حوزه ها برای آنان تأمین نماید .

  روحانیت معظم و مراجع عظام هم باید بعد از 30 سال سواری از گرده مردم پیاده شده و به جایگاه قدیمی و سنتی خود یعنی مساجد و حوزه ها قدم رنجه فرمایند و در مساجد و حوزه ها  باورهای فقهی ؛ شرعی و سایر متون دینی لازم  را به  مومنین و پیروان خود به هر طریقی که لازم میدانند آموزش دهند و در حالیکه هیچ ارتباطی با دولت سکولارندارند و از طرف دولت نیز حمایتی نمی شوند اما در بیان آموزش ها و تعلیات خود کاملا" آزادند .

  دین ستیزی و دین گریزی مردم که در نتیجه  30 سال حاکمیت متولیان دین بوجود آمده به روشنی گواهی میدهد که اتفاقا" تنها راه حفاظت از دین مردم این است که هیچ نظام سیاسی بنام دین بر مردم حکومت نکند و تنها راه نجات دین مردم ایجاد یک نظام سکولار است.  خلاصه اینکه در حکومتی برخاسته از اندیشه های سکولار اصل بر تقسیم دنیا و آخرت است . نظام سکولار کارش تدبیر و رسیدگی به معاش و زندگی این دنیائی مردم و دین و نهادهای دینی کارش درست کردن معاد مردم می باشد. تقسیم کار عادلانه ای که در صورت تحقق  نه دین مردم صدمه می بیند و نه دین باوران دلشوره آخرت را خواهند داشت.

   بعلاوه از آنجا که باور به سکولاریسم اقتضاء میکند که دین و مذهب از حوزه حکومت ؛ سیاست ؛ قضاوت و آموزش و پرورش کنار زده شود بنابراین باید موسسات ذیربط  از سیطره مستقیم و غیرمستقیم دین رها شوند. باز نه به این معنی که نهادهای دینی دیگر حق ندارند و یا نمی توانند در مورد مسائل عمومی و سیاسی اظهار نظر کنند، بلکه بدین معنی است که دیدگاههای نهادهای دینی دیگر نباید بر جامعه تحمیل گردند و یا مبنای سیاستگذاری های عمومی شوند . یعنی در یک نظام سکولار صدای نهادهای دینی خاموش نمی شود  ولی ازامتیازات انحصاری که در جوامع دین سالار برخوردار بودند خبری نیست و مرجعیت و اقتدار آنها به حیطه خصوصی محدود می شود . آنها باید بپذیرند که دین برای تنظیم مناسبات حقوقی بین انسانها نیامده است بلکه برای تنظیم مناسبات بین خدا و انسانها نازل شده است. با پذیرش چنین رسالتی برای دین است که وجود یک جامعه دینی در سایه یک حکومت غیردینی و سکولار نیز ممکن می شود

   مخلص کلام این که در یک نظام سکولار دین باید به امر خصوصی مردم بدل شود. روشن است که این امر  به معنای حذف دین نیست بلکه شخصی و خصوصی کردن دین به معنای حذف حمایت های عمومی ( دولتی ) از دین است . شخصا" به نقش دین برای سلامت  حیات اجتماعی و اخلاقی مومنان معتقدم و همچنین باور دارم که پذیرش یک مبنای دینی به پایداری سیاست و فرهنگ جامعه کمک می کند و به نظم اجتماعی بهتری منجر می شود. فقط باید تلاش نمود از سلطه دین و رهبران دینی بر ارکان جامعه جلوگیری شود

محمود خادمی  ــ   07.10.2009

منبع:پژواک ایران


محمود خادمی

فهرست مطالب محمود خادمی  در سایت پژواک ایران 

*تاج زاده و سوء استفاده از حمایت و همدردی مردم با زندانیان  [2013 Apr] 
*انتخابات ؛ تناقضِ نظام و شروع یک سر فصل « بخش دوم و پایانی »  [2013 Apr] 
*انتخابات ؛ تناقضِ نظامو شروع یک سر فصل « بخش اول »   [2013 Apr] 
*اسلام فقاهتی ؛ نابرابری طلبی و استثمار اقتصادی « بخش دوم و پایانی »  [2013 Apr] 
*اسلام فقاهتی ؛ توجیه گر نابرابری و استثمار « بخش اول »  [2013 Mar] 
*زنان میهن ؛ نه به " تمکین " * از نظام مرد سالارِ دینی   به بهانه هشت مارس [2013 Mar] 
*دیه ؛ قصاص ؛ سنگسار و ..... احکامی الهی یا تاریخی ؟!  [2013 Feb] 
*امام زاده سازی و ترویج خرافات  [2013 Feb] 
*احمدی نژاد ؛ رئیس جمهوری که عادت دارد سکته بدهد ( بخش سوم ) هاشمی رفسنجانی به صحنه می آید [2013 Jan] 
*احمدی نزاد ؛ رئیس جمهوری که عادت دارد سکته بدهد ( بخش دوم )   [2013 Jan] 
*احمدی نژاد ؛ رئیس جمهوری که عادت دارد سکته بدهد* ( بخش اول )  [2013 Jan] 
*روحانیت شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش ششم )  [2012 Dec] 
*روحانیت شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش پنجم ) امامت قدسی ؛ تقیّه و حکم حکومتی [2012 Dec] 
*روحانیت شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش چهارم )  [2012 Dec] 
*روحانیت شیعه ؛ معضلِ اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش سوم ) حکومت دینی ؛ رمز تداوم پایداری ولی فقیه  [2012 Nov] 
*روحانیت شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش دوم ) نهاد روحانیت ؛ ولایت فقیه ؛ فتوا و اسلام سیاسی  [2012 Nov] 
*روحانیتِ شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی  [2012 Nov] 
*احمدی نژاد ؛ سپر بلا یا اپوزیسیون ؟!  [2012 Oct] 
*«انتخابات آزاد» یا اجتناب ناپذیریِ سرنگونیِ رژیم ؟!  [2012 Oct] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... بخش سیزدهم ( آخر ) جنبش اعتراضی 22 خرداد ؛ نیزه ملت برای سرنگونی جنبشی شکست نا پذیر است [2012 Sep] 
*اجلاس غیر متعهدها ؛ تَرتیزکی1 که قاتل جان شد  [2012 Sep] 
*شکنجه ؛ موضوع و مقوله ای تاریخی  [2012 Sep] 
*راه حلی واقعی برای مقابله با زلزله معنویات آخوندی ؛ صدقه و دعا !!!! [2012 Aug] 
*نظام ولایت فقیهی ؛ کِشتگاهِ اصلیِ فاجعه و ویرانی اخلاق در جامعه  [2012 Aug] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش دوازدهم ) جنبش سبز ؛ نیزه ملت برای سرنگونی [2012 Jul] 
*مذاکره و جنگ ؛ نه حمایت از مبارزه مردم برای سرنگونی رژیم ؛ آری  [2012 Jul] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش یازدهم )  [2012 Jun] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش دهم )  [2012 Jun] 
*حاکمیت فتوا ؛ ناقض قانونیت و کشورداری  [2012 Jun] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمين و .....( بخش نهم )  جنبش سبز ؛ نيزه ملت برای سرنگونی پايه گذاران ؛ جوانان و دانشجويان و ....  [2012 Jun] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و ... ( بخش هشتم ) جنبش سبز ؛ نیزه ملت برای سرنگونی [2012 May] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش هفتم )  [2012 May] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش ششم ) اصلاح طلبان و خامنه ای  [2012 May] 
*اصلاح طلبی دینی ؛ خطری در کمین و ..... ( بخش پنجم )  اصلاح طلبی حکومتی ( دینی ) و ولایت فقیهی خامنه ای [2012 May] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و ...« بخش چهارم » اصلاح طلبی حکومتی ( دینی ) ولایت فقیه ؛ منشاء و مشروعیت  [2012 Apr] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و مزاحمی جدی در مسیر سرنگونی  [2012 Apr] 
*اصلاح طلبی دینی ؛ خطری در کمین و مزاحمی جدی در مسیر سرنگونی- « بخش دوم »  [2012 Apr] 
*اصلاح طلبی دینی ؛ خطری در کمین و مزاحمیِ جدی برای مسیر سرنگونی  [2012 Apr] 
*بَختَک اصلاح طلبیِ دینی ؛ مانع رشد و ارتقاء جنبشِ مردم  [2012 Mar] 
*زنان ؛ زیانکاران اصلی انقلاب 57  به مناسبت " 8 مارس " روز جهانی زن [2012 Mar] 
*تحريم انتخابات مجلس ؛ پردهِ آخرِ سرنگونی   [2012 Feb] 
*منتقدان نو ظهور ؛ نشانه های فروپاشی و سقوط   [2012 Feb] 
*انتخابات مجلس ؛ غَزوِه1 سرنگونی یا شرایط " بدر " و " خیبر "   [2012 Jan] 
*سرنگونی رژیم ؛ گزینه اصلی برای جلوگیری از جنگ   [2011 Dec] 
*حکومت دینی ؛ استبداد قانونی مبتنی بر احکام و قوانین شریعت  [2011 Dec] 
*« نوسازی نظام» و پایان پروژهِ اصلاح طلبیِ دینی  [2011 Nov] 
*موسوی و کروبی سکوت چرا ؟!  مصلحت مردم و انقلاب یا مصلحت نظام ؟  [2011 Oct] 
*افشایِ اختلاس یا آتش تهیه باند ولی فقیه برای زمینه سازی جراحی احمدی نژاد از نظام   [2011 Oct] 
*نه به انتخابات نمایشی ؛ سر فصل یک «اجماع ملی» برای سرنگونی  [2011 Sep] 
*انقلاب لیبی ؛ فریب یا پیروزی ملت ؟! بخش دوم   [2011 Sep] 
*انقلاب لیبی؛ فریب یا پیروزی ملت ؟! «بخش اول»   [2011 Sep] 
*گذر از خيال، دولت ملی بختيار پادزهر استبداد دينی بود!   [2011 Aug] 
*تشدید منازعات باند های اصولگرا ؛ زمینه ساز سرنگونی استبداد دینی  [2011 Aug] 
* «نه» به انتخابات نمایشی رژیم ؛ آزمونی فرا روی اصلاح طلبان  [2011 Jul] 
*حاکمیت دینی مروّج بحران و هرج و مرج اخلاقی در جامعه   [2011 Jun] 
*فقر و بی عدالتی ؛ انکار واقعی حقوق بشر   [2011 Jun] 
*جن گیری ؛ رمّالی و ..... بهانه است و قدرت نشانه   [2011 May] 
*اختلاف سید خراسانی و شعیب بن صالح ؛ بلا تکلیفی ظهور   [2011 May] 
*مقصد نهائی تحولات دنیای عرب در متن جهان یک قطبی!؟  [2011 Apr] 
*احمدی نژاد ؛ پیش به سوی یک دیکتاتوری غیر دینی  [2011 Apr] 
*دشمنی ژنتیک کدیور با مجاهدین ؛ چرا ؟  [2011 Apr] 
*ولی فقیهِ اتمی مرگ می شود ؛ نابود کننده دنیا   [2011 Mar] 
*اشک ها و لبخندها ؛ بهاران خجسته آزادی در راه است  [2011 Mar] 
*25 بهمن ؛ پایانی و آغازی نو برای جنبش مردم ایران  [2011 Mar] 
*سرنگونی رژیمِ زن ستیز شرطِ ضروری رهائی و برابری زن ایرانی  [2011 Mar] 
*شورشی نافرجام ؛ یا طلیعهِ انفجارِ آزادی در قاره سیاهان  [2011 Jan] 
*«جمهوری ایرانی» ؛ جمهوری مدرن برای مشتاقان آزادی (در ایران فردا)  [2011 Jan] 
*نگاهی نو به قیام مردم در 22 خرداد  [2010 Dec] 
*راستی ؛ ایران ما را فردائی هست !؟ افق کدام است ؟ [2010 Nov] 
*«آلترناتیو» واقعی یا آلترناتیوی که اجنه ها رهبری می کند   [2010 Nov] 
*میهن پرستی واقعی یا ناسیونالیسم رضا خانی ؟   [2010 Oct] 
*آیا احمدی نژاد و باند او ,, دجالان (1) ؛؛ قبل از ظهور هستند ؟!  [2010 Sep] 
* آیا حجتیه ؛ پیروز نهائی جنگ و دعوای 30 ساله باندهای نظام است ؟!   [2010 Sep] 
*اصلاحات ساختار شکن در هدف: انقلابی ؛ در روش : مسالمت آمیز   [2010 Aug] 
* اصلاح طلبان ؛ اجرای بی تنازل قانون اساسی  هم استراتژی هم تاکتیک [2010 Aug] 
*هجمه خطی به خامنه ای ؛ زمینه چینی برای نفی اصل ولایت فقیه   [2010 Jul] 
*قانون اساسی و آینده جنبش سبز   [2010 Jul] 
*نفی خمینی و ولایت فقیه ؛ واجب عینی اصلاح طلبان   [2010 Jul] 
* اعتراف به خطاهای گذشته بدون تبری جستن از خمینی اعتماد برانگیز نیست   [2010 Jun] 
*تأثیر اعدام های 19 اردیبهشت بر روند جنبش سراسری مردم  [2010 May] 
*جنبش سبز و تفاوت بارز دو نسل  [2010 Apr] 
*بهار پایدار آزادی مردم فرا میرسد!   [2010 Mar] 
* آیا واقعا" اصلاح طلبان، جنبش سبز را رهبری می کنند؟!   [2010 Feb] 
*آیا انقلاب دیگری در راه است ؟!   [2010 Jan] 
*تظاهرات اعتراضی عاشورا ؛ پایان و مرگ « اصل ولایت فقیه »  [2010 Jan] 
*منتظری آزاده ای که از نو باید شناخت   [2009 Dec] 
* برای اولین بار ؛ ترس از ماه محرم ؟!  [2009 Dec] 
*جنبش دانشجوئی و رهبری قیام مردم ایران  [2009 Dec] 
* شانزده آذر و شعار اتحاد ؛ مبارزه ؛ پیروزی   [2009 Nov] 
*جنبش سبز، نیزه ملت!  [2009 Nov] 
* وظایف نیروهای سیاسی در شرایط مرگ خامنه ای؟!   [2009 Oct] 
*جایگاه نهاد دین در نظام سکولار  [2009 Oct] 
*جنبش سبز و راه طولانی تا رسیدن به سکولاریسم   [2009 Sep] 
* کجا بایستیم بهتر است ؟!   [2009 Sep] 
* چرا این رژیم آمد و چه خوب شد که آمد   [2009 Aug] 
* لزوم همراهی اصلاح طلبان با خواسته های اصلی جنبش!  [2009 Aug] 
*با افتخار قهرمانان جنبش با شکوه ایران را معرفی کنیم   [2009 Aug] 
*توضیح ضروری   [2009 Aug] 
*کودتای 28 مرداد و تجاربی برای جنبش مردم ایران  هر گز در مسیر پیموده شده گام بر ندارید ؛ زیرا این راه تنها به همان جائی میرسد که دیگران رسیده اند ( گراهام بل ) [2009 Aug] 
*حمله به ساکنین قرارگاه اشرف محکوم است  [2009 Jul] 
*آزادی، حق مردم ایران است!  [2009 Jul] 
*جنبش با شکوه مردم را تقویت کنیم، نه تضعیف!   [2009 Jul] 
*جنبش اعتراضی مردم ادامه خواهد یافت!  [2009 Jul] 
*به جنبش حق طلبانه مردم بپیوندیم!  [2009 Jun]