تأثیر اعدام های 19 اردیبهشت بر روند جنبش سراسری مردم
محمود خادمی
آنان که با سرود زندگی بر لب
به سوی مرگ می رفتند
امیدی آشنا می زد چو گل در چشم شان لبخند
به شوق زندگی آواز می خواندند
و تا پایان راه بر راه روشن خود با وفا ماندند
در یک اقدام جنایتکارانه ؛ بار دیگر رژیم آخوندها چهار تن از مبارزین کرد بنامهای فرزاد کمانگر ؛ علی حیدریان ؛ فرهاد وکیلی و شیرین علم هولی را به همراه یکی از مخالفین رژیم بنام مهدی اسلامیان ، به اتهام های واهی و آخوند ساخته ,, فساد فی الارض ؛ محارب ؛ وابستگی به گروه های برانداز و .... ؛؛ را به جوخه اعدام سپرد .
آنچه که با درس آموزی ازتجارب 30 سال حاکمیت پلید این جانیان حاکم ؛ امروزه به صراحت می توان به آن اذعان داشت این است که این حکومت از اساس نه برای خدمت رسانی ؛ تأمین امنیت و آسایش و آزادی برای مردم ، بلکه برای زندانی کردن ؛ شکنجه ؛ تجاوز و اعدام پاکترین ورشیدترین زنان و مردان ایران زمین با توجیهات مذهبی برای حفظ انحصار قدرت آخوندها تأسیس شده است .
بنابراین مسئله اعدام انقلابیون و مخالفین در این رژیم هیچ امر تازه و غیر منتظره نبوده و نیست و در 30 سال حاکمیت آخوندها پیوسته ادامه داشته و تا سرنگونی تام وتمام این رژیم جنایت پیشه نیز ادامه خواهد داشت ؛ آنچه که مهم است درس آموزی و پاسداری از تجارب و ارزش هائی است که این قهرمانان جان خود را بخاطرخلق و تحقق آنها فدا نموده اند .
نتایج و دست آوردهای اعدام 5 مبارز زندانی :
اول ــ ارتقاء جنبش سراسری مردم و موج امید برای سرنگونی : روشن است که رژیم برای ایجاد رعب و وحشت در میان معترضین و پیشگیری از موج اعتراضات احتمالی مخالفین ــ که خود را برای سالگرد 22 خرداد آماده می کنند ــ دست به این جنایت زده است ؛ سیاستی که رژیم در مقاطع مورد نیازدر این 30 ساله به اشکال مختلف بکار بسته است ولی این باربر خلاف انتظار رژیم ــ وبه دلیل تغییر شرایط جامعه -ـ نتیجه عکس داشته است .
اماچرا این باراعدام زندانیان سیاسی به ضرررژیم تمام شده و نتیجه عکس داشته است ؟ کافی به شرایط اجتماعی و سیاسی دوران قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 نگاهی بیاندازیم ؛ رژیم اعدام های سال 67 را در شرایط رکود جامعه و ضعف و رخوت جنبش های مخالف رژیم صورت داد ؛ در چنان شرایطی رژیم توانست علائمی از اقتدارو ثبات را به مردم ایران و جهانیان نشان دهد بطوریکه علیرغم تمام سبعیت ودرنده خوئی رژیم هیچ واکنش اعتراضی ــ نه در سطح جامعه ایران و نه به لحاظ بین المللی ــ به جنایت صورت گرفته ابراز نشد . در حالیکه ــ بدلیل تغییر شرایط و موجود بودن یک جنبش گسترده اعتراضی ــ این بار با اعدام این 5 زندانی موج گسترده اعتراضات ایرانیان درداخل و خارج کشوررا شاهد بوده ایم . وهمچنین درسطح بین المللی ؛ حمایت های بی شمار ازمبارزات آزادیخواهانه مردم ایران و اعتراضات گسترده نهادهای حقوق بشری و شخصیت های سیاسی آزاده در اعتراض به اعدام های اخیر هنوز هم ادامه دارد .
بعلاوه اگرچه اعدام زندانیان سیاسی در سال 67 درخفا و بی سر و صدا صورت گرفت ؛ ولی بعد از اعدام زندانیان سیاسی ؛ مقامات دست اول رژیم بدون هیچ ترسی از واکنش اعتراضی مردم تماما" در تلویزیون رژیم ظاهر شده و به تبلیغ در زمینه ضرورت و حقانیت این اعدام ها پرداختند . در حالی که اینبار رژیم کاملا" در لاک دفاعی رفته وهنوز یک هفته از اعدام این 5 زندانی نگذشته دادستانی ضد انقلاب رژیم دو باربه تلویزیون آمده و کاملا" از موضع ضعف به توجیه حقوقی اعدام ها پرداخته و از به اصطلاح رعایت کلیه موازین یک دادرسی عادلانه برای متهمان سخن گفته است .
در دوران استبداد سلطنتی نیز شاهد بودیم که ؛ شاه با اعدام سالهای 50 و 51 رزمندگان مجاهد و فدایی – و به طور مثال، در حالیکه تمام بنیانگذاران و بیش از نود در صد کادر مرکزی سازمان مجاهدین اعدام شدند ــ نه تنها نتوانست پیام اقتدار و تثبیت شدگی را به مردم و مخاطبین بین المللی اش القاء نماید ؛ بلکه این اعدام ها متقابلا" باعث رشد و ارتقاء سطح مبارزات ضد استبدادی آن زمان گردید. چرا که شاه در شرایطی به اعدام های جنایتکارانه آن سالها دست یازید که جنبش چریکی ضد استبدادی در اوج اعتلا و پویائی خود بود .
بنابراین سیاست سرکوب واعدام در کشورهائی که به شیوه دیکتاتوری اداره می شوند ؛ درشرایط افول و رکود جنبش دراین کشورها می تواند از نشانه های اقتدار و توانائی رژیم ها تلقی گردد و حتی ثبات مقطعی نیزبرای رژیمی به ارمغان بیاورد ولی درکشوری چون ایران بدلیل وجود یک جنبش اعتراضی ادامه دار زنده و پویا نتیجه عکس داده است . در شرایط ایران ؛ اعدام و سرکوب نه نشانه قدرت و تثبیت که نشانه ترس از مخالفین ؛ نا کار آمدی نهادها و مکانیزم های سرکوب و عدم توانائی در مدیریت بحران گریبانگیر حاکمیت آخوندی است . باین ترتیب رژیم با اعدام این 5 نفرضعف و ناتوانی خود را در مواجه با جنبش اعتراضی مردم عیان نموده و این امر، معترضین را تشویق به مقاومت افزون تر وا می دارد و امید به تغییر و سرنگونی رژیم را در آن ها تقویت می کند . کافی است به پیام مجاهد در بند دکتر سعید ماسوری که بعد از اعدام یارانش از زندان ارسال کرده توجه کنیم ؛ وی در قسمتی از پیام خود خطاب به مقامات دست اندرکاراعدام زندانیان سیاسی میگوید ,, گواه اینکه این اعدامها ما را قوی تر کرده و میکند ؛ این است که من حاضرم نفر ششمی باشم که شما طناب دار را به گردنش می آویزید ؛؛
دوم ــ پیوند یابی مبارزه منطقه ای کردستان با جنبش سراسری مردم ایران : برچسب های تفرقه انگیز رژیم مانند مسائل قومی و شیعه ــ سنی در پرتو جاری شدن خون پاک فرزاد و یاران پاکبازش رنگ باخته است و از این پس دیگر مردم ایران کمترین ارزشی برای کلیشه های تفرقه انگیز قومی و مذهبی و خطر تجزیه طلبی و امثال آن قائل نمی شوند .
فرزاد در تماسی در زندان که از طریق مورس با سلول بغلی خود داشته است به وی می گوید : ,, درد من وتو درد یک ملت ــ ایران ــ است ؛ در واقع هم درد است و هم درمان ؛ پس با همه وجودت آن را بپذیر و بگذار درد آیندگان را نیز ما بکشیم ؛؛
هم چنین فرزاد در یادداشتی که از زندان به بیرون ارسال داشته می نویسد ,, من از تمام کسانی که آب و خاک کشور را به تاراج داده اند ایرانی ترم ؛؛
موج گسترده اعتراضات ایرانیان ــ از هر عقیده و مرامی ــ در داخل و خارج به اعدام فرزاد و یارانش و همراهی و حمایت مردم سایر شهرهای ایران از مبارزات مردم کردستان نشان از مقبولیت اجتماعی مطالبات قومی و به عبارتی دمکراسی برای ایران و خود مختاری برای کردستان دارد .
جا دارد اکنون که هم بدنه جنبش سبز و هم آقایان موسوی و کروبی به این عمل جنایتکارانه اعتراض کرده اند ؛ رهبران نمادین جنبش سبز با محکوم کردن تبعیض های قومیتی ؛ نادیده گرفتن هویت ملی اقوام و نابرابری در منزلت اجتماعی و .... به طور صریح و شفاف مواضع خود را نسبت به حقوق ملیت ها و اقوام ایرانی بیان کنند . بدون اعتقاد و اذعان باین که ؛ ایران ملک مشاع همه ساکنان آن است اداره سرزمین بزرگ ؛ کثیرالمله و متنوعی چون ایران غیر ممکن است .
سوم ــ احیاء مجدد سنت مقاومت و تسلیم ناپذیری در زندان : این 5 شهید قهرمان و بطور خاص فرزاد سرآغاز مجددی برای گذر از وحشت طناب دار و جوخه های اعدام ؛ شلاق و شکنجه بوده و به الگوهائی برای مبارزه و پایداری در زندان تبدیل گردیده اند .
آنان با مقاومت وسکوت نکردن در زندان ؛ فریاد شدن در مقابل توحش حاکم بر زندان ها ؛ با ارسال نامه ها از زندان و افشاگری های پیوسته ــ که مستلزم پذیرش خطرات و ریسک پذیری بیشتر برای آنان بوده ــ بار دیگرخاطره پایداری و مقاومت تا پای جان درزندان را که از سنت های دیرینه قهرمانان در زنجیر بود -ـ و می رفت که با تسلیم و ندامت بعضی عناصر زبون و سازشکار در زندان ها به مغاک فراموشی سپرده شود- را احیاء نمودند .
وقتی فرزاد از طرف شکنجه گران و بازجویان در معرض انتخاب بین اعدام و درخواست عفو قرار می گیرد خطاب به آنان می گوید :آیا اینجانب جهت حفظ زندگی باید تقاضای عفو کنم ؟ عفو و عذر تقصیر از چه و به کی ؟ آیا آنان که در این راه با دست و دلبازی مشغول جنایت اند به درخواست عفو مستحق تر نیستند ؟ و یا مهدی اسلامیان در نواری که از زندان به بیرون ارسال کرده است میگوید : هر کس در برابر ظلم سر سجده فرود آورد همکار ظالم است
بی تردید اعدام دد منشانه این 5 زندانی ــ از آنجا که روح تازه ای به کالبد خسته و مجروح جنبش سبز دمیده است ــ از نقاط عطف کیفی در مسیر رشد و ارتقاء جنبش مردم ایران محسوب شده و زمینه را برای همگرائی و پیوند مبارزات مردم کردستان و جنبش سراسری سبز فراهم می کند . وبدلیل پتانسیل و تجربه مبارزاتی مردم کردستان پیروزی نهائی مردم و سرنگونی این رژیم منحوس بطور روشن تری در چشم انداز قرار می گیرد .
و چنین است که خون پاک این شهیدان همچون خونهای بی شماری که توسط این رژیم طی این سالها بر زمین ریخته شده است ضامن پیروزی قطعی مردم ایران می شود . و آن روز، دور نیست.
و هر لاله که از خون شهیدان می دمد امروز
نوید روز پیروزی است ؛ نوید روز پیروزی است
منبع:پژواک ایران