PEZHVAKEIRAN.COM اعتراف به خطاهای گذشته بدون تبری جستن از خمینی اعتماد برانگیز نیست
 

اعتراف به خطاهای گذشته بدون تبری جستن از خمینی اعتماد برانگیز نیست
محمود خادمی

رودکی سمرقندی شاعر بزرگ قرن سوم هجری در شعری می گوید :

اندر بلای سخت پدید آید               فضل و بزرگ مردی و سالاری  

این شعر وصف حال اصلاح طلبان در وضعیت ایران امروز است ؛ جریانی که خود طی سالهای طولانی گذشته ؛ شریک و همدست رژیم در همه جنایات و سیاه کاریهای آن بوده است وامروزه به عنوان مخالفین همان رژیم زندانی شده ؛ مورد بدترین شکنجه های جسمی و روحی قرار می گیرند ویا با حبس های طولانی مدت مواجه می شوند   .

کسانی که درگذشته خود از بانیان و بعضا" اعمال کنندگان این نوع رفتارها با زنان و مردان آزادیخواه کشور در زندان ها  بوده اند ؛ اکنون خود طعم شرایط طاقت فرسای زندانهای قرون وسطائی رژیم را تجربه می کنند .

اما تهدیدات و شرایط سخت اعمال شده بر آنان درزندان و بیرون باعث شده است که آنان با صرافت و صداقت های بیشتری به گذشته خود نوربیاندازند و به گوشه ائی از جرائم و جنایات گذشته رژیم ــ که مستقیما" در آن دست داشته و یا خود با مشارکت سایر جناح های رژیم مرتکب شده اند ــ اعتراف نمایند و به خاطر این شراکت و همدستی از پیشگاه مردم ایران ــ و تمام کسانی که باشکال مختلف در اثر این عملکردها صدمه ؛ آسیب و رنج دیده اند ــ عذر تقصیربخواهند .

مصطفی تاج زاده عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در مقاله ای بنام,, پدر؛ مادر ما باز هم متهمیم ؛؛ به تاریخ 24 خرداد 1389 که از زندان به بیرون ارسال کرده است باین مسئله پرداخته است . این اقدام گرچه با تأخیرو بسیار ناقص و نارسا صورت گرفته ولی نخستین قدم خیر و است که می تواند ــ در صورت استمرار و با ابراز جسارت بیشتر دراذعان به گناهان گذشته ــ راه را برای رسیدن نیروهای سیاسی مخالف رژیم به یک وفاق وهمبستگی ملی ــ برای پیشروی در امر مبارزه با رژیم حاکم ونجات کشور از چنگال اهریمنان ــ هموار نماید .

این اقدام را باید به فال نیک گرفت و آن را از دستاوردهای بسیار با ارزش جنبش مردم دانست که علیرغم سرکوب وحشیانه رژیم از طرفی پویا و زنده است  و از طرف دیگر نشان ازپرسشگری و کند و کاو نسل در گیر مبارزه با رژیم  ــ در مورد سوابق و عملکرد گذشته کلیه مدعیان ــ دارد یعنی برخلاف نسل گذشته این نسل قبل ازاطاعت بی چون و چرا اول می پرسد ؛ چرا که می خواهد بداند چه تصمیمی بگیرد . 

اما واقعیت این است که دراین یکساله ای که از عمر جنبش می گذرد ؛ علیرغم نقش غیر قابل انکار اصلاح طلبان در خیزش و استمرارقیام مردم ؛ بدلیل نقش وعملکرد گذشته آنان و حضور در سرکوب آزادیها و سایر جرائم رژیم ؛ نیروهای سیاسی کشورمان به آنان همواره با دیده شک و تردید نگریسته اند و دررابطه با حضور گسترده و تمام عیار آنان در اعتراضات علیه رژیم ــ علیرغم سرکوب و فشارهای گسترده وارده به آنان از طرف رژیم ــ در بهترین صورت در کادر جنگ و دعوای جناح های رژیم تعبیرو قضاوت شده اند ؛ ومعیار داوری و خواسته به حق آنها از اصلاح طلبان همواره این بوده که صداقت شان در مخالفت با رژیم را با اعتراف به نقش خود در جنایات گذشته و انتقاد از آن اثبات نمایند .

اما برخورد اصلاح طلبان با این گذشته که به منظور ترمیم و جلب اعتماد مردم نسبت به آنان صورت گرفته ؛ برای اینکه برای آنان علاوه بر جلب اعتماد حاوی درس آموزی از تجارب تلخ گذشته نیز باشد باید یک برخورد محتوائی بوده که در برگیرنده موارد زیر باشد : 

یکم ــ تبری از خمینی :

در پشت تمام جنایات هولناکی که در دهه 60 در ایران صورت گرفته بدون استثناء دستور ؛ فتوا و یا حداقل رضایت و سکوت خمینی وجود داشته است چیزی که متاسفانه آقای تاجزاده سعی کرده است آن را لاپوشانی نماید .

تاجزاده می نویسد : من در محضر نسل جدید شهادت می دهم نظامی که ما برای برپائی آن انقلاب کردیم و به قانون اساسی آن رأی دادیم غیر از نظام نظامیانی است که می کوشند آن را ملک طلق خویش نمایند و ....... من هر گز نتوانستم در این آینه مخدوش ؛ سیمای رهبر فقید انقلاب و یاران واقعی اش و سیمای درخشان شهیدان و آرمان آنان را ببینم .

یا در جای دیگر از نوشته اش می خوانیم : اگر مدعی دفاع از گفتمان ,, تعیین سرنوشت این نسل به دست همین نسل هستیم ؛؛ باید شرایط تحقق عملی کلام رهائی بخش نوفل لوشاتو و بهشت زهرای امام را فراهم کنیم .

یعنی اینکه ؛ آقای تاجزاده هنوز هم  دل در گرو خمینی و گفتمان رهائی بخش نوفل لوشاتو و یا بهشت زهرای !! وی را دارد ؛ غافل از اینکه خود خمینی در سخنرانی 9 شهریور 1361 در جماران به صراحت گفته بود : من اگر صلاح بدانم امروز یک حرفی می زنم ؛ فردا اگر صلاح دیدم مخالفش را می گویم  ؛ بنابراینپیشاپیش تکلیف کسانی که به گفته های نوفل لوشاتو یا بهشت زهرا وی حواله خواهند داد را از قبل روشن کرده استو اما در باره تمام جرائم و گناهانی که آقای تاجزاده از آنها به عنوان خطاهای اصلاح طلبان در دهه 60 یاد کرده است رد پای خمینی پلید را به سادگی می توان مشاهده نمود . به مواردی از این دست اشاره می کنم :

20 اردیبهشت 1358 دفتر خمینی با انتشار بیانیه ای نوشت : امام فرمودند از این پس من روزنامه آیندگان را نمی خوانم ........... و مطالب مندرج در آن هر گز مورد تأیید من نیست ؛ اظهارات خمینی در باره روزنامه آیندگان اسم رمز حمله به دفاتر این روزنامه در تهران و شهرستانها بود

در ابتدای انقلاب که محاکمات و اعدام های غیر قانونی خلخالی در دادگاههای انقلاب حتی صدای اعتراض خیلی از مقامات خود رژیم را بلند کرده بود ؛ خمینی در نطقی در جماران از خلخالی و اعدام های اوایل انقلاب پشتیبانی کرد ؛ خمینی در سخنرانی جماران گفت : اینها مجرم بوده اند ؛ محاکمه لازم نداشته اند ؛ تنها احراز هویت کافی بوده است .

خمینی در مورد تعطیلی روزنامه ها و سرکوب نویسندگان مطبوعات گفت : اگر ما از روز اول انقلابی عمل کرده بودیم ؛ قلم تمام مطبوعات فاسد را شکسته و تمام مجلات فاسد را تعطیل می کردیم و روسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و ...... دادستان انقلاب موظف است مجلاتی که بر ضد مسیر ملت است را تعطیل و نویسندگان آنها را محاکمه کند .بعد از این دستور خمینی شکار مطبوعات مستقل با سرعت بیشتری شروع شد و تنها در سال 60 بیش از 40 نشریه مستقل تعطیل شدند .

در مورد دست اندازی و تجاوز به حریم مراجع از جمله منتظری و شریعتمداری و رفتارهای شنیع و ضد انسانی با آیت الله شرتعتمداری باید گفت با توجه به شأن و منزلت شریعتمداری و اینکه از بالاترین مراجع تشیع در آن زمان بود کسی جز خمینی جرأت توهین و تهدید به حریم او را نداشت و سرانجام به دستور شخص خمینی بود که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم شریعتمداری را از مرجعیت خلع کردند و خمینی در تجلیل از این اقدام جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت : مگر همان ها نبودند که وقتی یک روحانی به ظاهر در منصب مرجعیت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت او را به مردم معرفی کردند .

در مورد منتظری هم ازهمان سال های اول معرفی وی به عنوان ولیعهد خمینی اختلاف نظرهائی در باره عملکرد منتظری در تنظیم و مخالفت با بعضی اقدامات مسئولین و مقامات دولتی وجود داشت ؛ بعد از اعتراض منتظری به قتل عام زندانیان سیاسی بود که خمینی دیگر نتوانست وی را تحمل کند ودستورعزل وی را از مقام قائم مقامی صادر کرد ؛ رفسنجانی در کتاب خاطرات خود می نویسد : امام چند بار صریحا" در جمع سران نظام نظرشان را در باره وضعیت منتظری ابراز داشتند که از طرف ما با اظهار نگرانی از نتایج آن مواجه شد ؛ سرانجام قاطعیت امام وارد عمل شد که نتیجه آن عزل منتظری از منصب قائم مقامی رهبری بود

در باره نهضت آزادی و رهبران آن ؛ وقتی که در 30 بهمن سال 60 محتشمی وزیر کشور وقت از خمینی طی نامه ای در باره نهضت آزادی کسب تکلیف می کند ؛ خمینی در جواب به وی می نویسد :پرونده نهضت آزادی و همین طور عملکرد آن در دوران دولت موقت شهادت می دهد که نهضت آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور به امریکا است ...... رهبران آنها باعتبار اینکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف می کنند ....... ضررآنها از ضرر گروههای دیگر حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان بیشتر و بالاتر است ..... باید با آنها برخورد قاطعانه شود و نباید به رسمیت شناخته شوند .

فتوای خمینی در سال 67 در مورد قتل عام زندانیان سیاسی نیز که معرف حضور همه است ؛ بدین ترتیب روشن می شود که سرنخ اصلی تمام جنایات و فجایع دهه 60 مستقیما در دست خمینی بوده است .

تأکید بر نقش خمینی به عنوان عامل اصلی فجایع دهه 60 به معنای بی گناهی مجریان و پیش برندگان دستورات و فتاوی این روح پلید نیست ؛ تأکید برنقش خمینی برای ریشه یابی فجایعی است که امروز نیز ادامه دارد ؛ خامنه ای ادامه طبیعی منویات ضد بشری خمینی است و هیچ کس بیشتر از وی به خط امام نزدیک نیست ؛ آنچه امروزه اتفاق می افتد یعنی زندان ؛ شکنجه ؛ تجاوز ؛ اعدام و ... عین خط امام و دستورات امام است و خامنه ای در حال اجرای مو به موی فرامین و دستورات خمینی است .

شاید خمینی همان دجال ضد بشری باشد که به جای آنکه در آخر زمان بیاید اشتباها" در آخر قرن بیستم بر سر مردم و کشور مرز پرگهر فرود آمده و باندازه تمام دنیا ؛ کشور و مردم ایران را غرق در خون و خرابی نموده است ( مطابق روایات و متون مذهبی شیعه در آخرالزمان و در آستانه ورود امام دوازدهم شیعیان موجودی بنام دجال ظاهر و در دنیا دریای خون براه می اندازد ) .

نتیجه اینکه ؛ اصلاح طلبان به جای جانبداری از خمینی با معرفی وی به عنوان عامل اصلی همه فجایع و جنایات دهه 60 و با تبری جستن و محکوم کردن وی است که می توانند اندکی درد و رنج مردم را التیام ببخشند و از زمینه چینی ها برای تکرار جنایات و فجایع گذشته جلوگیری نمایند و در اینصورت است که عذر خواهی آنان بخاطر گذشته مورد قبول و استقبال مردم قرار میگیرد .

یعنی نفی و نفرین بر خمینی شرط کافی برای شرط لازم اعتراف و پذیرش جرم و جنایات گذشته از طرف اصلاح طلبان است  

دوم ــ فاصله گیری اصلاح طلبان از خط امام : 

 جوانان غیورو شرافتمند ایران که با گوشت و پوست خود مصیبت ها و تضیقات وارده در اثرحاکمیت ,, خط امام ؛؛ بر کشور و مردم را لمس و تجربه کرده اند ؛ دگر بهیچوجه گوش به خزعبلات کسانی که می خواهند با آرایش چهره کریه خمینی از کرامات  خط وی دفاع کنند نمی دهند ؛ خط امام یعنی استمرارهمین وضعیت فاجعه بار کنونی که اتفاقا" به نحو شایسته ای بوسیله خامنه ای و دار و دسته سرکوبگرش پاسداری و نمایندگی می شود .

اتفاقا" همان وظیفه اخلاقی و ملی که آقای تاجراده بر آن تأکید می کند حکم می کند که اصلاح طلبان عطای خط امام را به لقای آن بخشیده و آن را ارزانی خامنه ای و دار و دسته اش بنمایند  تا در آینده ای نه چندان دور به همت خلق قهرمان ایران  و با فداکاری زنان و مردان دلیرش بهمراه خامنه ای و آخوندهای دربار وی و سایر دلباختگان ولایت فقیه به زباله دانی تاریخ سپرده شود .

بدون چنین گزینشی ــ و به گل گرفتن درب دکان خط امام ــ اصلاح طلبان نه تنها نمیتوانند گناهان گذشته خود را جبران نموده و در راستای کسب اعتماد از مردم توفیقی بدست آورند ؛ حتی از اطمینان دهی به مردم در مورد عدم تکرار گذشته نیز عاجز خواهند بود .  

سوم ــ استفاده از جرم و جنایت به جای کلمه خطا و اشتباه : 

جنایاتی که در دهه 60 و بعد در ادامه حکومت آخوندها صورت گرفته بعضا" در ردیف جنایات جنگی محسوب شده و آمران و عاملان آن مستحق شدید ترین مجازات ها هستند ؛ همدستی و یا سکوت در مقابل جنایت کاران در پروژه اعدام های سالهای اول انقلاب و در ادامه آن قتل و عام زندانیان سیاسی ؛ همراهی و یا سکوت در سرکوب و تبعیض علیه زنان ؛ سرکوب و فشار علیه دگر اندیشان ؛ اغماض و سکوت در برابر حصر خانگی و فشارهای وارده به آیت الله منتظری و هزاران جنایت بی شمار دیگر ؛ شراکت در جنایت است . استفاده از کلمه خطا برای این جنایات ؛ خطائی است در ردیف خطاهائی که در گذشته نیز به وفور از جانب آقای تاجزاده و دوستان اصلاح طلب او صورت گرفته است .

خطا ؛ لغزش و اشتباه محصول عدم آگاهی و اشراف فاعل نسبت به فعل صورت گرفته است و بر فاعل چنین اشتباهی چندان حرجی نیست چون درست آن را نمی دانسته است . لذا فاعل چنین خطائی هم مشمول تنبیه و سرزنش شدید نمیگردد و بهای زیادی برای اشتباه انجام گرفته نمی پردازد . بعلاوه و مهمتراینکه این خطا حاوی درس آموزی چندانی برای مرتکبین آن نیز نمی شود .

نتیجه اینکه ؛ هیچ تضمینی هم برای تکرار مجدد خطائی که چندان عقوبت جدی برای مرتکبین آن در پی نداشته باشد وجود ندارد .

آقای تاجزاده اگر صادقانه میخواهد از گذشته خود درس بیاموزد ؛ در قدم اول باید عمق جنایات وفجایعی که ــ با همدستی و یا سکوت دوستان وی ــ بر مردم و کشور ما در آن سالها رفته است را با جان دل بفهمد و قبول کند ؛ تا بتواند در کنار مردم ایران و با یاری آنان عاملین اصلی این جنایات را برای همیشه از صحنه کشور عزیزمان ایران محو نماید . 

محمود خادمی

19.06.2010 
 
 
 
 

 

  

منبع:پژواک ایران


محمود خادمی

فهرست مطالب محمود خادمی  در سایت پژواک ایران 

*تاج زاده و سوء استفاده از حمایت و همدردی مردم با زندانیان  [2013 Apr] 
*انتخابات ؛ تناقضِ نظام و شروع یک سر فصل « بخش دوم و پایانی »  [2013 Apr] 
*انتخابات ؛ تناقضِ نظامو شروع یک سر فصل « بخش اول »   [2013 Apr] 
*اسلام فقاهتی ؛ نابرابری طلبی و استثمار اقتصادی « بخش دوم و پایانی »  [2013 Apr] 
*اسلام فقاهتی ؛ توجیه گر نابرابری و استثمار « بخش اول »  [2013 Mar] 
*زنان میهن ؛ نه به " تمکین " * از نظام مرد سالارِ دینی   به بهانه هشت مارس [2013 Mar] 
*دیه ؛ قصاص ؛ سنگسار و ..... احکامی الهی یا تاریخی ؟!  [2013 Feb] 
*امام زاده سازی و ترویج خرافات  [2013 Feb] 
*احمدی نژاد ؛ رئیس جمهوری که عادت دارد سکته بدهد ( بخش سوم ) هاشمی رفسنجانی به صحنه می آید [2013 Jan] 
*احمدی نزاد ؛ رئیس جمهوری که عادت دارد سکته بدهد ( بخش دوم )   [2013 Jan] 
*احمدی نژاد ؛ رئیس جمهوری که عادت دارد سکته بدهد* ( بخش اول )  [2013 Jan] 
*روحانیت شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش ششم )  [2012 Dec] 
*روحانیت شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش پنجم ) امامت قدسی ؛ تقیّه و حکم حکومتی [2012 Dec] 
*روحانیت شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش چهارم )  [2012 Dec] 
*روحانیت شیعه ؛ معضلِ اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش سوم ) حکومت دینی ؛ رمز تداوم پایداری ولی فقیه  [2012 Nov] 
*روحانیت شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی ( بخش دوم ) نهاد روحانیت ؛ ولایت فقیه ؛ فتوا و اسلام سیاسی  [2012 Nov] 
*روحانیتِ شیعه ؛ معضل اصلی آزادی و آزادیخواهی  [2012 Nov] 
*احمدی نژاد ؛ سپر بلا یا اپوزیسیون ؟!  [2012 Oct] 
*«انتخابات آزاد» یا اجتناب ناپذیریِ سرنگونیِ رژیم ؟!  [2012 Oct] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... بخش سیزدهم ( آخر ) جنبش اعتراضی 22 خرداد ؛ نیزه ملت برای سرنگونی جنبشی شکست نا پذیر است [2012 Sep] 
*اجلاس غیر متعهدها ؛ تَرتیزکی1 که قاتل جان شد  [2012 Sep] 
*شکنجه ؛ موضوع و مقوله ای تاریخی  [2012 Sep] 
*راه حلی واقعی برای مقابله با زلزله معنویات آخوندی ؛ صدقه و دعا !!!! [2012 Aug] 
*نظام ولایت فقیهی ؛ کِشتگاهِ اصلیِ فاجعه و ویرانی اخلاق در جامعه  [2012 Aug] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش دوازدهم ) جنبش سبز ؛ نیزه ملت برای سرنگونی [2012 Jul] 
*مذاکره و جنگ ؛ نه حمایت از مبارزه مردم برای سرنگونی رژیم ؛ آری  [2012 Jul] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش یازدهم )  [2012 Jun] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش دهم )  [2012 Jun] 
*حاکمیت فتوا ؛ ناقض قانونیت و کشورداری  [2012 Jun] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمين و .....( بخش نهم )  جنبش سبز ؛ نيزه ملت برای سرنگونی پايه گذاران ؛ جوانان و دانشجويان و ....  [2012 Jun] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و ... ( بخش هشتم ) جنبش سبز ؛ نیزه ملت برای سرنگونی [2012 May] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش هفتم )  [2012 May] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و .... ( بخش ششم ) اصلاح طلبان و خامنه ای  [2012 May] 
*اصلاح طلبی دینی ؛ خطری در کمین و ..... ( بخش پنجم )  اصلاح طلبی حکومتی ( دینی ) و ولایت فقیهی خامنه ای [2012 May] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و ...« بخش چهارم » اصلاح طلبی حکومتی ( دینی ) ولایت فقیه ؛ منشاء و مشروعیت  [2012 Apr] 
*اصلاح طلبی حکومتی ؛ خطری در کمین و مزاحمی جدی در مسیر سرنگونی  [2012 Apr] 
*اصلاح طلبی دینی ؛ خطری در کمین و مزاحمی جدی در مسیر سرنگونی- « بخش دوم »  [2012 Apr] 
*اصلاح طلبی دینی ؛ خطری در کمین و مزاحمیِ جدی برای مسیر سرنگونی  [2012 Apr] 
*بَختَک اصلاح طلبیِ دینی ؛ مانع رشد و ارتقاء جنبشِ مردم  [2012 Mar] 
*زنان ؛ زیانکاران اصلی انقلاب 57  به مناسبت " 8 مارس " روز جهانی زن [2012 Mar] 
*تحريم انتخابات مجلس ؛ پردهِ آخرِ سرنگونی   [2012 Feb] 
*منتقدان نو ظهور ؛ نشانه های فروپاشی و سقوط   [2012 Feb] 
*انتخابات مجلس ؛ غَزوِه1 سرنگونی یا شرایط " بدر " و " خیبر "   [2012 Jan] 
*سرنگونی رژیم ؛ گزینه اصلی برای جلوگیری از جنگ   [2011 Dec] 
*حکومت دینی ؛ استبداد قانونی مبتنی بر احکام و قوانین شریعت  [2011 Dec] 
*« نوسازی نظام» و پایان پروژهِ اصلاح طلبیِ دینی  [2011 Nov] 
*موسوی و کروبی سکوت چرا ؟!  مصلحت مردم و انقلاب یا مصلحت نظام ؟  [2011 Oct] 
*افشایِ اختلاس یا آتش تهیه باند ولی فقیه برای زمینه سازی جراحی احمدی نژاد از نظام   [2011 Oct] 
*نه به انتخابات نمایشی ؛ سر فصل یک «اجماع ملی» برای سرنگونی  [2011 Sep] 
*انقلاب لیبی ؛ فریب یا پیروزی ملت ؟! بخش دوم   [2011 Sep] 
*انقلاب لیبی؛ فریب یا پیروزی ملت ؟! «بخش اول»   [2011 Sep] 
*گذر از خيال، دولت ملی بختيار پادزهر استبداد دينی بود!   [2011 Aug] 
*تشدید منازعات باند های اصولگرا ؛ زمینه ساز سرنگونی استبداد دینی  [2011 Aug] 
* «نه» به انتخابات نمایشی رژیم ؛ آزمونی فرا روی اصلاح طلبان  [2011 Jul] 
*حاکمیت دینی مروّج بحران و هرج و مرج اخلاقی در جامعه   [2011 Jun] 
*فقر و بی عدالتی ؛ انکار واقعی حقوق بشر   [2011 Jun] 
*جن گیری ؛ رمّالی و ..... بهانه است و قدرت نشانه   [2011 May] 
*اختلاف سید خراسانی و شعیب بن صالح ؛ بلا تکلیفی ظهور   [2011 May] 
*مقصد نهائی تحولات دنیای عرب در متن جهان یک قطبی!؟  [2011 Apr] 
*احمدی نژاد ؛ پیش به سوی یک دیکتاتوری غیر دینی  [2011 Apr] 
*دشمنی ژنتیک کدیور با مجاهدین ؛ چرا ؟  [2011 Apr] 
*ولی فقیهِ اتمی مرگ می شود ؛ نابود کننده دنیا   [2011 Mar] 
*اشک ها و لبخندها ؛ بهاران خجسته آزادی در راه است  [2011 Mar] 
*25 بهمن ؛ پایانی و آغازی نو برای جنبش مردم ایران  [2011 Mar] 
*سرنگونی رژیمِ زن ستیز شرطِ ضروری رهائی و برابری زن ایرانی  [2011 Mar] 
*شورشی نافرجام ؛ یا طلیعهِ انفجارِ آزادی در قاره سیاهان  [2011 Jan] 
*«جمهوری ایرانی» ؛ جمهوری مدرن برای مشتاقان آزادی (در ایران فردا)  [2011 Jan] 
*نگاهی نو به قیام مردم در 22 خرداد  [2010 Dec] 
*راستی ؛ ایران ما را فردائی هست !؟ افق کدام است ؟ [2010 Nov] 
*«آلترناتیو» واقعی یا آلترناتیوی که اجنه ها رهبری می کند   [2010 Nov] 
*میهن پرستی واقعی یا ناسیونالیسم رضا خانی ؟   [2010 Oct] 
*آیا احمدی نژاد و باند او ,, دجالان (1) ؛؛ قبل از ظهور هستند ؟!  [2010 Sep] 
* آیا حجتیه ؛ پیروز نهائی جنگ و دعوای 30 ساله باندهای نظام است ؟!   [2010 Sep] 
*اصلاحات ساختار شکن در هدف: انقلابی ؛ در روش : مسالمت آمیز   [2010 Aug] 
* اصلاح طلبان ؛ اجرای بی تنازل قانون اساسی  هم استراتژی هم تاکتیک [2010 Aug] 
*هجمه خطی به خامنه ای ؛ زمینه چینی برای نفی اصل ولایت فقیه   [2010 Jul] 
*قانون اساسی و آینده جنبش سبز   [2010 Jul] 
*نفی خمینی و ولایت فقیه ؛ واجب عینی اصلاح طلبان   [2010 Jul] 
* اعتراف به خطاهای گذشته بدون تبری جستن از خمینی اعتماد برانگیز نیست   [2010 Jun] 
*تأثیر اعدام های 19 اردیبهشت بر روند جنبش سراسری مردم  [2010 May] 
*جنبش سبز و تفاوت بارز دو نسل  [2010 Apr] 
*بهار پایدار آزادی مردم فرا میرسد!   [2010 Mar] 
* آیا واقعا" اصلاح طلبان، جنبش سبز را رهبری می کنند؟!   [2010 Feb] 
*آیا انقلاب دیگری در راه است ؟!   [2010 Jan] 
*تظاهرات اعتراضی عاشورا ؛ پایان و مرگ « اصل ولایت فقیه »  [2010 Jan] 
*منتظری آزاده ای که از نو باید شناخت   [2009 Dec] 
* برای اولین بار ؛ ترس از ماه محرم ؟!  [2009 Dec] 
*جنبش دانشجوئی و رهبری قیام مردم ایران  [2009 Dec] 
* شانزده آذر و شعار اتحاد ؛ مبارزه ؛ پیروزی   [2009 Nov] 
*جنبش سبز، نیزه ملت!  [2009 Nov] 
* وظایف نیروهای سیاسی در شرایط مرگ خامنه ای؟!   [2009 Oct] 
*جایگاه نهاد دین در نظام سکولار  [2009 Oct] 
*جنبش سبز و راه طولانی تا رسیدن به سکولاریسم   [2009 Sep] 
* کجا بایستیم بهتر است ؟!   [2009 Sep] 
* چرا این رژیم آمد و چه خوب شد که آمد   [2009 Aug] 
* لزوم همراهی اصلاح طلبان با خواسته های اصلی جنبش!  [2009 Aug] 
*با افتخار قهرمانان جنبش با شکوه ایران را معرفی کنیم   [2009 Aug] 
*توضیح ضروری   [2009 Aug] 
*کودتای 28 مرداد و تجاربی برای جنبش مردم ایران  هر گز در مسیر پیموده شده گام بر ندارید ؛ زیرا این راه تنها به همان جائی میرسد که دیگران رسیده اند ( گراهام بل ) [2009 Aug] 
*حمله به ساکنین قرارگاه اشرف محکوم است  [2009 Jul] 
*آزادی، حق مردم ایران است!  [2009 Jul] 
*جنبش با شکوه مردم را تقویت کنیم، نه تضعیف!   [2009 Jul] 
*جنبش اعتراضی مردم ادامه خواهد یافت!  [2009 Jul] 
*به جنبش حق طلبانه مردم بپیوندیم!  [2009 Jun]