حکومت اسلامی، حکومتی مافیایی است، نه جمهوری!
کورش گلنام

این نوشته می‌خواهد با دیدگاهی برخورد کند که در مقاله‌ای بنام"جمهوری دوم" با تکیه بر این انگیزه که"چون در جهان و سازمان ملل حکومت اسلامی را "جمهوری اسلامی می‌نامند، ما نیز ناگزیر این حکومت را "جمهوری " نامیده و بنا بر این حکومت پس از آن را که از دیدِ نویسنده مقاله "کوروش عرفانی" جمهوری خواهد بود، "جمهوری دوم" بنامیم!

نخست گفته شود این که ایشان وقت گذاشته و اندیشه‌هایش در باره آینده ایران را منتشر نموده است، مثبت و خوب است ولی از دیدِ من آنچه در مقاله آمده نه تنها راه گشا نیست که راهی است به بیراهه. نگارنده نمی‌خواهد به شکل بنیادی به بررسی همه نکته هادر مقاله "جمهوری دوم" بپردازد زیرا نه درونمایه آن نوشته بالا بلند، که ناهمخوانی‌های زیادی دارد، برایم جالب بوده و از دید من بیشتر"خیال پردازی" است، و نه نیازی به بررسی آن دیده است زیرا درک درستی از وضع امروز ایران را به دست نداده و یکی از مهمترین واقعیت‌های درونی جامعه امروز ایران را که بی قانونی و سقوط اخلاقی /فرهنگی هرچه بیشتر مردم در گرداب حکومت مافیایی اسلامی است، بکلی از دید دور داشته است. تنها برای نمونه به چند مورد از نگاه نادرست در این مقاله می‌پردازم. ایشان پس از پیش گفته هایی، تفسیر کرده‌اند که ما نیز چون فرانسویان مُدل جمهوری‌های پی در پی یعنی جمهوری یک، دو، سه و... را دنبال کنیم. نخست بخشی را در این زمینه بخوانیم"
"با الهامی کلی از روش به کار گرفته شده در فرانسه[... ] ایده‌ی جمهوری‌های متعدد یک روش مدیریت تغییر است؛ راه حلی است فنی و هوشمند برای آن که هر بار که در عرصه‌ی سیاست، حکومت و دولت به بن بست ساختاری برسیم، - مانند شرایط فعلی کشور-، با اصلاح یا تغییری مهم در قانون اساسی، گره را باز و در صورت لزوم، یک دوره‌ی جمهوری جدید را آغاز کنیم؛ چنانچه ملت فرانسه به نوعی این روش را تجربه کرده و نتایج خوب آن را هم دیده است... "

"... در این حالت دیگر از این پس در کشورمان، تغییر رژیم سیاسی معادل تغییر کل جامعه نخواهد بود تا براساس آن بخواهیم الگوها، هنجارها، ارزش‌ها و روابط اجتماعی را زیر و رو، مبنای مدیریت منابع و ساختاربندی تولید و توزیع اقتصاد کشور را، بر اساس روش «آزمایش و خطا»، از نو تعریف و یا درعرصه‌ی فرهنگ، به دیکته کردن خطوط فکری تازه و تعبیه سازی جهان بینی یا ایدئولوژی خاصی از بالا اقدام کنیم... ""جمهوری دوم، راه کار برون رفت ازبن بست" کوروش عرفانی، منتشر شده در وب سایت گویا
آیا این تحلیل و تفسیر هیچ همخوانی با جامعه امروزِ ایران دارد؟ فرانسهِ پرورش یافته در اروپای تآثیر پذیرفته از اندیشه و خرد ورزی یونانی کجا و ایران و مردم اسلامی و آخوند زده ما کجا؟ و واژگونه دید ایشان، ایران چهارده قرن پس از اسلام و گرفتار شدن مردم ما در گردابِ هولناکِ دینی که با زور و سرکوب در رگ و ریشه ما جا گرفته است، گام‌های بزرگی در راه رهایی از این دینِ آزادی و اندیشه کُش برداشته است و سد البته با یاری چهل سال حکومتِ خود آخوندها که روی همه حکومت‌های ضد مردمی، ضد آزادی و زور گو را سفید کرده است و اینان با دست خود تیشه به ریشه باورهای تو خالیِ مذهبی مردم زده‌اند. این را من به یک رُنسانس و یا زایش سخت و درد آور شبیه دانسته‌ام که با وجود آنکه زیان زیادی بر مردم و خرابی فراوانی در میهن ما ببار آمده است ولی مردم اکنون برای نخستین بار در تاریخ پس از اسلام به شکل عملی با مبانی تو خالی اندیشه هایِ آخوندی از نزدیک آشنا و با تمام وجود به بیهودگی آن پی برده‌اند. دراین جا دچار یک پاردوکسال نیز هستیم. در همآن حال که باورهای دینی مردم ترک هایِ ژرف و شکننده‌ای خورده است که بازسازی‌اش شدنی نیست و این نوید آینده‌ای درخشان برای نسل‌های پس از ما را می‌دهد، ولی به سبب فشارهای گوناگون اجتماعی/ روانی در چهل سال حکومت مافیایِ اسلامی آن چه بسیار باید بر آن تاکید داشت، سقوط اخلاقی/فرهنگی مردم و آسیب‌های روانی، گاه در اندازه‌ای باور نکردنی، است که پس از فرو پاشی این حکومت، خود به کار و کوششِ فراوان به ویژه در زمینه فرهنگی نیاز دارد. آیا این " الگوها و هنجارها، مدیریت و ساختار بندی تولید و توزیع اقتصاد کشور و... " نیاز به بازسازی ندارد؟ کدام سیستم مدیریت در جامعه امروز ایران برای آینده، در خورِ نگاهداری است؟ شگفت انگیز است کسی با عنوان جامعه شناس به نخستین نیاز‌های اساسی دگرگونی در جامعه پس از این حکومت توجهی نداشته و سراغ الگوی فرانسه رفته است؟!

"جمهوری اسلامی " یا مافیای اسلامی؟

ایشان خودش نیز پذیرفته است که ماهیت این حکومت جمهوری نیست"... برخی عنوان می‌کنند که اطلاق نام «جمهوری اول» به دوران سیاه چهل ساله‌ی حکومت اسلامی به معنای تایید آن به عنوان «جمهوری» است، حال آن که حکومت اسلامی از اساس جمهوریت دور بوده و این نوعی نقض غرض است. این انتقاد متین است، اما باید بدانیم که در تاریخ سیاسی و نیز در علوم سیاسی می‌توان محتوا را به نقد کشید، لیکن نمی‌توان عنوان رسمی یک حکومت را به دلخواه تعیین کرد. «جمهوری اسلامی ایران» تیتر رسمی و قانونی حکومت فعلی در قانون اساسی کنونی و در مجامع بین المللی مانند سازمان ملل متحد بوده است... " از مقاله دوم ایشان"جمهوری دوم ایران، یک گام به پیش"
آیا ملتی که آنرا به "اُمتی نادان و ناتوان" مبدل کرده‌اند که باید رهبری با عنوان "ولایت بر آنان" برایشان تصمیم بگیرد و همراه با دزدان و جنایتکاران بر گزیده خود، فرمان قتل بدهد، دست و پا ببرد، شلاق بزند، اعدام کند حتا برای پوششِ مردم تصمیم بگیرد و هر گونه که بخواهد سرمایه‌های "اُمت به گروگان گرفته شده" را غارت کند و بباد بدهد، هیج نزدیکی و شباهتی به جمهوری دارد و نیاز است در این باره بحث و گفت و گو کرد؟ سازمان ملل که نمی‌تواند بگوید"حکومتِ مافیایی و تروریست اسلامی" ولی ما که می‌توانیم چرا نگوئیم و به انگیزه‌های گوناگون (همآن گونه که در مقاله یاد شده آمده)، که کارکردش به سودِ حکومت است، بر آن سرپوش بگذاریم؟
مافیای اسلامی نخستین مافیای حکومتی جهان و ویرانگرترین و آلوده ترین گونه آن!
نگارنده در آبان ۱۳۸۲ (نوامبر ۲۰۰۳) یعنی پانزده سال پیش در پژوهش کوتاهی بنام "مافیا از سیسیل تا رفسنجان" در دو بخش (۱) که در دو وب سایت "گویا و پیک ایران" منتشر شد، هم شرحی در باره مافیای شناحته شده در آمریکا و ایتالیا داده و هم آن‌ها را با مافیای اسلامی حاکم بر ایران سنجیده، همگونی‌ها و ناهمگونی‌های این دو را در اندازه توان خود و با آوردن سندهایی، انجام داد. اینک پانزده سال گذشته است و دیگر بر کسی پوشیده نیست که این حکومت یکی از خون آشام ترین، سنگدل ترین و ریا کارترین حکومت‌ها با روش هایی مافیایی است که تاریخ به خود دیده است. اینک با برگشتی به آن مقاله، یکبار دیگر به همگونی‌ها و ناهمگونی‌های مافیای حکومت اسلامی ایران با سازمان‌های تبهکار مافیایی و چگونگی پدید آمدن چنین امکانی برای مافیای اسلامی در ایران، به کوتاهی اشاره خواهد شد.
همگونی‌ها:
۱ ـ بی اعتنائی به قانون و یافتن راه‌های قانون گریزی.
۲ ـ کاربرد خشونت عریان (تهدید، آدم کشی به شیوه‌های وحشتناک، بمب گذاری، گروگانگیری و..)
۳ ـ پنهان کاری بی نهایت. در حکومت اسلامی، پنهان کاری نهادینه شده است و مردم که بیگانگانی هستند، در هیچ امری به شکل حقیقی دخالت داده نشده و واژگونه همه کشورها، دولتی پنهان با رهبر، سپاه و نیروی امنیتی‌اش همه چیز را در کنترل خود دارند.
۴ ـ قاچاق اسلحه، مواد مخدر و... در مورد حکومت اسلامی حتا دارو.
این چهار مورد، زمینه مشترک همه سازمان‌ها و سیستم‌های مافیایی و مافیای اسلامی ایران است.
ناهمگونی‌ها:
۱ ـ نخستین ناهمگونی چشم گیر و مهم عدم تمایل سازمان‌های مافیایی جهان به در دست داشتن دولت و حکومت است. این سازمان‌ها سیاستمداران، قدرتمندان، کسانی در سیستم‌های قضایی، قاضی‌ها، وکیل‌ها، پلیس و.. را به هر وسیله که باشد با پول، تهدید و... می‌خرند ولی هرگز تمایلی به در دست داشتن قدرت ندارند زیرا هم علیه یکی از مهمترین زمینه‌های وجودی چنین سازمان‌ها یعنی "پنهان کاری بی نهایت " خواهد بود و هم اگر چنین شود مرتب زیر دید، پرسش و کنجکاوی خبرنگاران و رسانه‌های گروهی قرار داشته و امکان داشتن زندگی پنهان و درآمد از پول‌های کثیف و غیر قانونی از آن‌ها گرفته می‌شود. در سازمان‌های مافیایی پدر خوانده‌ها بیشتر پشت پرده هستند و گاه در یاری‌های مالی به سازمان‌های گوناگون نیز شرکت می‌کنند تا چهره مثبتی از خود نشان دهند.
۲ ـ درست است که همه این سازمان‌ها در درون خود به گونه‌ای چهارچوب رادیکالِ شبه ایدئولوژی وابسته‌اند ولی هرگز به شکل حکومت اسلامی دارای "ایدئولوژی" نبوده ودر پی تبلیغ و صدور آن نیستند.
۳ ـ یک ناهمگونی چشم گیر دیگر این است که در درون سازمان‌های مافیایی (برای نمونه کُسا نوسترا (یا نُسترا)‌ی ایتالیایی)، "دروغ گویی و ریا کاری" نابخشودنی است و حتا می‌تواند به مرگ عضو دروغ گو و ریا کار پایان یابد. راستگویی هر عضو در برابر سازمانِ خود از اهمیت بسزایی بر خوردار است (در اهمیت این مورد، توضیح بیشتردر آن مقاله آمده است.) در مافیای اسلامی این دروغ گویی و ریا کاری است که ستون وجودی این مافیا را تشکیل می‌دهد.
۳ ـ بنا بر این، یک نظمِ سخت و ساختار روشنی در سازمان‌های مافیایی هست از طبقه بندی روشن جایگاه عضو‌ها از ساده (سرباز) تا سرپرست گروه‌ها تا پدر خوانده‌های کوچک و بزرگ که وظیفه‌های روشنی دارند. در حکومت اسلامی ایران درست واژگونه این نظم وترتیب، یک رقابت سرسختانه، چند دستگی، بلبشو و هرج و مرج بر سر قدرت و سود بیشتر در درون مافیای حکومتی بر قرار است.
۴ ـ سازمان‌های مافیایی هرگز در تنگناها، عضو خود را فدا نمی‌کنند. این در حالی است که مافیای اسلامی ایران هر گاه در تنگنا قرار بگیرد بی هیچ تردیدی کسانی را در درون خود قربانی می‌کند. یک نمونه روشن و بسیار شناخته شده این مورد سعید امامی (اسلامی) است.
۵ ـ در سیستم سازمان‌های مافیایی عضوها چشم به مال و ناموس دیگر عضو‌ها ندارند ولی با شناختی که از بی اخلاقی در مافیای اسلامی داریم رعایت چنین منش و رفتاری در درون آن‌ها نا ممکن است. بیاد داریم آن سردار سپاه را که چگونه به نیرنگ به همسران دوستان خود تجاوز می‌کرد و سر انجام نیز به دست یک زن دلیر که از شرافت خود دفاع کرد به ضرب چاقو کشته شد. از سرنوشت آن زن و همسرش که دستگیر شدند و برایشان پرونده سازی شد، من آگاهی ندارم.
۶ ـ در سازمان‌های مافیایی اگر کسی به زندان بیافتد، در همه مدتی که در زندان است، خانواده‌اش زیر پوشش مالی و امنیتی سازمان قرار می‌گیرد. نزدیکی و رابطه جنسی یک عضو با همسر زندانی، حکم مرگ برای آن عضو را دارد. آیا در مافیای اسلامی چنین چیزی ممکن است؟
۷ ـ سازمان‌های مافیایی با پیشینه دراز، درآمد از راه تن فروشی زنان و کازینو را برای خود دون شأن و ناچیز دانسته و از آن دوری می‌کردند. فریب دختران جوان ایرانی وسیله سپاه پاسداران به بهانه کار کردن و بردن آنان با هواپیمایی ماهان به دوبی و و مجبور ساختن آنان به تن فروشی از یادها نرفته است.
با یک بررسی کوتاه، با شگفتی متوجه می‌شویم که سازمان‌های مافیایی از دید اخلاقی و نظمِ درونی بر مافیای حکومت اسلامی که ادعای مسلمانیش گوش فلک را کر کرده است، بسیار بهتر و برتر است!

زمینه هایی که کار مافیای اسلامی در برون مرز را ساده نموده است

مافیای اسلامی ایران چگونه به سادگی توانسته است دست به قاچاق مواد مخدر، آدمکشی‌ها، بمب گذاری‌ها و پول شویی در بیرون از مرزهای ایران بزند و جای پای خود را استوار کند؟ این پرسشی است که همه بارها به آن اندیشیده‌ایم. چند مورد زمینه این تبهکاری‌ها را فراهم آورده است:
الف ـ گروگانگیری سفارت آمریکا در ایران و حزب الله در لبنان، باج گیری حکومت اسلامی برای آزادی این گروگان‌ها که در لبنان بیشتر خبرنگار بودند را می‌توان گشایش راه و نخستین گام‌های تبه کاری‌های حکومتِ اسلامی دانست. تسلیم شدن اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها و عدم برخورد سازمان ملل، که همه آگاه هستیم که به سازمان صدور بیانیه مبدل شده است و حق وتوی پنج کشور در شورای امنیت این سازمان آن را به فلج کشیده است، به حکومت نو پای ایران نشان داد که نه اروپایی‌ها و نه آمریکایی‌ها دست پُری در برایر گرونگانگیری و باج خواهی ندارند زیرا آنان به واکنش‌های همآنند دست نمی‌زنند.
ب ـ ارتباط با گروه‌های شیعه و سازماندهی آنان با غارت سرمایه‌های ایران. مافیای اسلامی ایران برای اجرای گروگان گیری‌های بیشتر و ترور و آدمکشی‌ها در برون مرزو از این گروه‌ها به ویژه حزب الله لبنان سود برده و آنان را تبدیل به اهرم فشار بر اروپا و آمریکا نموده است.
پ ـ وابستگی هر روز بیشتر به روسیه و سپس چین با دادن امتیازهای ویژه به این دو کشور برای پشتوانه بین المللی به ویژه در سازمان ملل.
ث ـ ولی مهمتر از همه این‌ها مصونیت سیاسی دیپلمات‌ها و کارکرد سفارت هایِ حکومت اسلامی است که راه بسیار ساده‌ای در اختیارحکومت گذاشت است که به سادگی بتواند هم اسلحه، هم پاسپورت‌های قلابی، هم آگاهی‌های مورد نیاز آدمکشان از آن میان محل اقامت، آدرس فردی که باید ترور شود یا ساختمانی که باید در آن بمب گذاری شود، مسیر راه‌ها و دیگر آگاهی‌ها‌ی مورد نیاز را در اختیار آدمکشان بگذارد. مصونیت سیاسی این دیپلمات‌ها بهترین امکان‌ها را تا به امروز در اختیار مافیای اسلامی برای اجرای تبهکاری‌های خود قرار داده است. گذشته از آن سفارت‌ها خود به مرکز جاسوسی و پیوند با جاسوسانِ مافیایِ اسلامی در برون که چهره‌ها و موقعیت‌های گوناگون دارند، تبدیل شده است.
د ـ آخرین مورد مهم بی اعتنائی کامل مافیای اسلامی ایران به قانون‌ها و پیمان‌های بین المللی به عنوان یک عضو سازمان ملل است مگر آنجا که پای سود خود در میان بوده باشد که زبان طلب کار نیز دارد. پایمال کردن حق شهروندی مردم ایران به ویژه زنان، نادیده گرفتن پیمان نامه‌های حقوق کودکان، کارگران و... به بهانه فرهنگ اسلامی و بی عملی سازمان ملل با وتوهای روسیه و چین و امتیاز گیری سیاسی/مالی زیرکانه این دو کشور با بازی با کارت حکومت اسلامی، کار را برای این حکومت مافیایی آسان کرده است.
در پایان این نکته نیز یادآوری شود که در بلوک شرق و شوروی پیشین که از روش‌های مافیایی برای نابود کردن مخالفان بهره می‌گرفتند، ولی هرگز چون مافیای اسلامی ایران چنین آلودگی نداشتند که به قاچاق مواد مخدر و آلوده کردن جوانان پرداخته، پول تقلبی چاپ کنند، به تجارت از راه تن فروشی زنان بپردازند و راه بر علم و دانش و هنر ببندند.
مافیای اسلامی حاکم بر ایران یک پدیده نادر و تأسف بار در تاریخ جهان است که در ریا کاری، سنگدلی و تبهکاری، جهان تا کنون به خود ندیده است. این حکومت تبهکار جز فروپاشی و بر جای گذاشتن نامی ننگین از خود، سرانجامی نخواهد داشت.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانویس:
۱ ـ شوربختانه فارسی نویسی که آن روزگار داشتم بی عیب نبود و مقاله دارای کمبودهایی فنی زیادی شد. (به ویژه در بخش نخست آن البته در پیک ایران بهتر منتشر شد که آنرا نیافتم که اینجا بگذارم) که گردانندگان آن روز وب سایت گویا هم نتوانستند کاری انجام دهند. یک نارسایی دیگر آن مقاله بلند بودن آن بود. این یاد آوری نیز باید بشود که من آن روزگار در مقاله از "جمهوری اسلامی" نام برده‌ام که نادرست بود و در دورانی پس از آن عنوان "حکومت اسلامی" را در نوشته‌ها بکار برده و هرگاه از جمهوری اسلامی سخنی رفت، آنرا در میان دو نشان گیومه " " بکار بردم تا از دیدِ خود نادرستی آن را بنمایانم. و نکته دیگر این که در آن زمان هنوز ماهیت تنی چند از کسانی که در این مقاله از آن‌ها یاد شده هنوز کاملا روشن نبوده و بر خورد من با آن‌ها امروز دیگر شده است.

لینک دو بخش مقاله برای علاقه مندان:
بخش نخست:
http://khabarnameh.gooya.com/politics/archives/001793.php
بخش دوم:
http://khabarnameh.gooya.com/politics/archives/001991.php

 

منبع:پژواک ایران


کورش گلنام

فهرست مطالب کورش گلنام در سایت پژواک ایران 

*چرا پیشرفت نمی کنیم؟  نگاهی به مقاله منوچهر تقوی بیات [2019 Feb] 
*ورشکستگی چهل سال حکومت ولایی، بر آمدن نام و جایگاه بزرگِ و دست نیافتنیِ زنده یاد احمد کسروی  [2019 Feb] 
*ورشکستگی چهل سال حکومت ولایی، بر آمدن نام و جایگاه بزرگِ و دست نیافتنیِ زنده یاد احمد کسروی  [2019 Feb] 
* رسیدن به هدف، آسان نیست، ولی امید هست!  [2019 Feb] 
*یک و نیم سده پیشِ سوئد و ایران ‏امروز!‏   [2019 Jan] 
*در باره نامه افشاگرانه کارگر مبارز و آگاه اسماعیل بخشی و فشار بر او و خانواده اش  [2019 Jan] 
*هیچ امری ناممکن نیست!  [2018 Dec] 
*دندانهای تیز و برنده در پشت لبخند   [2018 Dec] 
*چرایی چهار دهه حکومت اسلامی   [2018 Nov] 
*هنوز هم مجال هست!   [2018 Nov] 
*سخنی با جوانان گروه فَرَشگَرد  [2018 Oct] 
*پشتیبانی از شورای مدیریت دوران گذار  [2018 Oct] 
*خود زنی  [2018 Oct] 
*حکومت اسلامی، حکومتی مافیایی است، نه جمهوری!   [2018 Sep] 
* ما و «دینخویی»  [2018 Aug] 
*در باره بیانیه های استمرار طلبان   [2018 Aug] 
*نیاز به یک شورایِ موقتِ رهبری/انتقالی  [2018 Aug] 
*سرنوشت ایران تنها در دست ایرانی ها است  [2018 Aug] 
*مردم ایران و آزادی مردم ایران روزهای سرنوشت سازی در پیش است  [2018 Jul] 
*اردشیر زاهدی، عضو تازه شورایِ مصلحتِ نظامِ مقدس!‏  [2018 Jun] 
*مبارزه منفی   [2018 Jun] 
*یک ترجیع بند نخ نما!‏   [2018 May] 
*رسوایی بزرگ برای حکومت اسلامی   [2018 May] 
*اسراییل، می تواند بهترین هم پیمان ایران در منطقه باشد  [2018 Apr] 
*برگی از تاریخ، هشتاد سال پس از زندانی شدن پنجاه و سه نفر  [2018 Mar] 
*مخالفان بیانیه همه پرسی، خود چه پیشنهادی دارند؟  [2018 Feb] 
*خواست همه پرسی از سوی مردم، هیچ همخوانی با همه پرسی روحانی ندارد!  [2018 Feb] 
*براندازی همیشه همراه با خشونت نیست  [2018 Feb] 
*در برون مرز، امیدی به یک اُپوزیسیونِ همآهنگ نیست!‏  [2018 Feb] 
*روحانی همچنان درتوهم و اجرای نمایش !  [2018 Feb] 
*خیزش سراسریِ مردم و شگردهایِ فرصت طلبان/هوشنگ امیر احمدی را بیشتر بشناسیم  [2018 Jan] 
* واقعا باید خون گریست!  [2018 Jan] 
* چرا مردم بنام رضا شاه شعار می دهند؟  [2018 Jan] 
*مردم جان‌فشانی می‌کنند ولی نیاز به سازماندهی درست دارند  [2018 Jan] 
*در تنگنا ها ست که آدم ها بهتر مَحَک می خورند در باره نوشته تازه عباس عبدی  [2018 Jan] 
*در قانون اساسی آینده ایران، دین رسمی نخواهیم داشت.  [2017 Dec] 
*قهرمانان مَسخ شده  [2017 Dec] 
*این دیگر دو رویی و نیرنگ نیست بلکه جنگی است علیه ‏بی گناهان  [2017 Nov] 
*باندِی بنامِ «بلِکینگِ گادِ» کتابی در باره یک گروه مائوئیستی دانمارکی (بخش سوم)  [2017 Nov] 
*باندِی بنامِ «بلِکینگِ گادِ»  [2017 Nov] 
*باندِی بنامِ «بلِکینگِ گادِ»(1) درباره کتابی در باره یک گروه مائوئیستی دانمارکی  [2017 Oct] 
*رضاشاه، مردی که چهره‌ایران را دگرگون ساخت (۴)   [2017 Sep] 
*رضاشاه، مردی که چهره‌ایران را دگرگون ساخت (۳)   [2017 Sep] 
*رضاشاه، مردی که چهره‌ی ‌ایران را دگرگون ساخت (۲)   [2017 Sep] 
*رضاشاه، مردی که چهره‌ایران را دگرگون ساخت (۱)   [2017 Sep] 
*یک مادر؛ بر گرفته از کتاب «پسران در تابوت های فلزی« (۱)  [2017 Aug] 
*دگرگونی در چهره اجتماعی/سیاسی سوئد بخش سوم و پایانی، حزب دِمُکرات های سوئد  [2017 Jul] 
*دگرگونی در چهره اجتماعی/سیاسی سوئد بخش دوم  [2017 Jul] 
*دگرگونی در چهره اجتماعی/سیاسی سوئد  [2017 Jul] 
*خامنه ای و «ترقه بازی»!   [2017 Jun] 
*ما ایرانیان و «حافظه تاریخی»  [2017 May] 
*گزینش ریاست جمهوری در حکومت اسلامی، یک نمایش ‏خسته کننده!‏   [2017 May] 
*نگارش فارسی و دردسرها (بخش دوم و پایانی)  نویسنده گان درست است یا نویسندگان؟ [2017 Apr] 
*نگارش فارسی و دردسرها نویسنده گان درست است یا نویسندگان؟ بخش نخست  [2017 Apr] 
*بازار شام گزینش ریاست جمهوری در ایران  [2017 Apr] 
*تابویی بنام فلسطین (بخش ششم)  [2017 Apr] 
*تابویی بنام فلسطین بخش پنجم  [2017 Mar] 
*تابویی بنام فلسطین بخش چهارم  [2017 Mar] 
*تابویی بنام فلسطین! بخش دوم  [2017 Feb] 
*تابویی بنام فلسطین!‏ بخش نخست   [2017 Jan] 
*نکته هایی در باره بر خورد با مرگ رفسنجانی   [2017 Jan] 
*خرید اسلحه از اسراییل تنها به ماجرای مک فارلین ‏خلاصه نمی شود  [2017 Jan] 
*پرسش هایی در باره "گفتگو با یک مامور امنیتی پیشین"‏   [2016 Dec] 
*در پشتیبانی از کار تاریخی احمد منتظری   [2016 Dec] 
*گردهمآیی در پاسارگاد و برخورد جناب محمد رضا ‏شالگونی  [2016 Nov] 
*سرگدشت شگفت انگیز یک نویسنده سوئد  [2016 Oct] 
*حزب چپ سوئد، حزبی که جدی گرفته نمی شود   [2016 Oct] 
*پیک نت و دنباله روی از سیاست های روسیه  [2013 Jan] 
*اسراییل و سیاستی نادرست  [2012 Nov] 
*حکومت اسلامی، پشت پرده در گیری های تازه بین اسراییل و حماس  [2012 Nov] 
*محکومیت حکومت اسلامی به جنایت علیه بشریت در دادگاه مردمی   [2012 Oct] 
*توطئه تازه علی خامنه ای وهاشمی رفسنجانی برای فریب مردم  [2012 Oct] 
*منشور ملی و پایه های درست آن  [2012 Oct] 
*اعتماد به خاتمی، گم راهی است  [2012 Oct] 
*اکنون نوبت آرژانتین است!  [2012 Sep] 
*چرایی اعتراف فریدون عباسی دوانی به دروغ گویی  [2012 Sep] 
*کانادا و واکسن ضد حکومت اسلامی   [2012 Sep] 
*نشست سران جنبش عدم تعهد و شکستی دیگر  [2012 Sep] 
*اگر زلزله در جنوب لبنان بود....  [2012 Aug] 
*نزدیک شدن سرنگونی بشار اسد و هراس بیشتر خامنه ای  [2012 Aug] 
*برای یک ایران آزاد - بخش سوم  [2012 Jul] 
*برای یک ایران آزاد - بخش دوم  [2012 Jul] 
*برای یک ایران آزاد- بخش نخست  [2012 Jul] 
*این هم یک نمونه تلخ دیگر!  [2012 Jun] 
*رفتار حکومت اسلامی با افغانستانی ها شرم آور است  [2012 May] 
*افشاگری های هولناک یک مقام پیشین حکومت و پرسش ها  [2012 May] 
*اعتماد به حکومت اسلامی، بسیار خطرناک است!  [2012 Apr] 
*حلقه گم شده!  [2012 Mar] 
*نماز آدینه دو هفته پیش و علامت خامنه ای به بمب گذاران!   [2012 Feb] 
*زندگی در گذشته، نقدی بر نوشته علی کشتگر  [2012 Jan] 
* نمابش انتخابات و به منبر رفتن خامنه ای  [2012 Jan] 
*نمایش انتخابات و کوشش برای حرکتی ملی  [2012 Jan] 
*پشتیبانی از درخواست محاکمه علی خامنه ای  [2011 Dec] 
*به بهانه نامه نویسی‌ها به خامنه‌ای! پشتیبانی از محمد نوری زاد و یادی دیگر از ادیب و نوبسنده گرامی، زنده یاد علی اکبر سیرجانی [2011 Dec] 
*آن که باید "اقرار به اشتباه" و بد تر از آن اقرار به خیانت کند علی خامنه ای است نه دیگری!  [2011 Dec] 
*جنون جنگ  [2011 Nov] 
*همه پرسی آزاد، هم چنان بهترین گزینه برخورد دیگری به سخنان اکبر گنجی  [2011 Nov] 
*جناب گنجی، شما چرا!  [2011 Nov] 
*اداره یک سرزمین شایستگی می خواهد! در باره شوک بزرگ در سوئد [2011 Oct] 
*به رهبر خود خوانده: تو برو خود را باش!  [2011 Oct] 
*زشتی های روزگار!  [2011 Sep] 
*جنبش سبز، هم چنان سبز است!  [2011 Sep] 
*سیاست تازه ترکیه، سیاست باخت!  [2011 Sep] 
*دشنه در قلب دریاچه ارومیه!  [2011 Sep] 
*سوریه وحکومت اسلامی  [2011 Aug] 
*آب که از سر گذشت....  [2011 Aug] 
*"اصلاح طلبان حکومتی" هم چنان در کج راه!  [2011 Jul] 
*مجلس بی اختیار!  [2011 Jul] 
*مراکش نیز دچار دگرگونی شد ولی ایران....  [2011 Jun] 
*کودتاگران، دو سال پس از کودتا  [2011 Jun] 
*حماس و صلح جویی!  [2011 May] 
*ما و انقلاب در جهان عرب  [2011 Apr] 
*کودتا چیان و نیرنگ تازه آنان برای فریب ساده دلان!  [2011 Apr] 
*نیروهای نظامی، زمان از دست می رود، به مردم بپیوندید!  [2011 Mar] 
*آیا قذافی تا پیش از این دیکتاتور نبوده است؟  [2011 Mar] 
*نمی توان انقلاب مصری ها و تونسی ها را هم دزدید!  [2011 Feb] 
*اعدام، جنایت است!  [2011 Jan] 
*در باره افشاگری های ویکی لیکس  [2010 Dec] 
*دانشجویان درخشیدند!  [2010 Dec] 
* آمریکا این چنین می خواهد جلو آسیب های ناشی ازافشاگری های ویکی لیکس را بگیرد   [2010 Dec] 
*نیرنگ ها رنگ باخته است!  [2010 Nov] 
*با نخبگان خود چنین نکنیم! ما وآرامش دوستدار  [2010 Nov] 
*راه مرگ و ویرانی!  [2010 Nov] 
*طبرزدی ودیگر مبارزان دربند را دریابیم!  [2010 Oct] 
*نوری زاد و نوشتن نامه به «رهبر گرامی»!  [2010 Oct] 
*دست آورد زیاده گویی ها!  [2010 Oct] 
*محکوميت طبرزدی نشان توانايی نيست که درماندگی است!   [2010 Oct] 
*دیپلمات های جدا شده و چشم داشت ها  [2010 Sep] 
*چرا  [2010 Sep] 
*سرانجام به اینجا رسیدند: مکتب ایرانی!  [2010 Aug] 
*بنیاد برومند و کاری با «بنیادی» درست!  [2010 Aug] 
*نمایشنامه ای به نام «شهرام امیری»!  [2010 Jul] 
*جنبش سبز، هر روز یک گام به پیش  [2010 Jul] 
*چهره بی پوشش دین اسلام  [2010 Jul] 
*جناب شیخ، دروغ نگو  [2010 Jul] 
*تصویب یک «کاغذ پاره» دیگر  [2010 Jun] 
*مرداب «خودکامگی وترس از جنبش مردمی»!  [2010 Jun] 
*گروگان گیری، سیاست شناخته شده حکومت اسلامی  [2010 May] 
*خون جوشان پنج قربانی دیگر  [2010 May] 
*سالروز 22 خرداد و هراس کودتاگران  [2010 May] 
*هدف مند کردن یارانه ها با چه انگیزه هایی؟  [2010 Apr] 
*نارسایی در رهبری، نقطه سستی اپوزیسیون - ناتالی بسر  [2010 Apr] 
*شفاف گویی رمز پیروزی است  [2010 Apr] 
*نخستین نشانه های اثر بخش بودن مبارزه منفی با حکومت اسلامی  [2010 Apr] 
*به سوی جبهه سوم  [2009 Mar] 
*دختر دانشجو نپذیرفت که به او تجاوز کنیم، بازداشتش کردیم!  [2008 Jul] 
*بر ما چه رفته است؟ - ۴   [2008 Jun] 
*بر ما چه رفته است؟ (۳)   [2008 Jun] 
*بر ما چه رفته است؟(۲)   [2008 Jun] 
*چه خبر خوبی!  [2008 Jun] 
*بر ما چه رفته است ؟  [2008 Jun] 
*نماینده پیشین مجلس: "نظام مشروعیت ندارد"  [2008 Apr] 
*اپوزیسیون زیر نورافکن انتخابات قلابی!   [2008 Mar] 
*مردم "نقشه های" همه شما را "به هم می ریزند"!  [2008 Mar] 
*انتخابات یا مردم فریبی؟! نمایشی تکراری و تمسخر آور  [2008 Feb] 
*لابی های حکومت اسلامی ونقش آنها  [2008 Feb] 
*"جمله تاریکیست این محنت سرای"  [2007 Dec]