«امانتداری» مالی- اخلاقی «تنها آلترناتیو»
بهروز ریحانی
«تنها آلترناتیو» طی اطلاعیه ای، سه عضو مستعفی شورای ملی مقاومت را به اقامه دعوا و پیگرد قضایی فراخواند. محمل فراخوان مجاهدین قرض یا کمک مالی «یک زن انگلیسی» به این سازمان می باشد.
یکی از نکات سوال برانگیز در اطلاعیه مربوطه این است که مجاهدین حتی یک بار نام این خانم و«زن انگلیسی» را در اطلاعیه شان ذکر نمی کنند. آن هم خانمی که طی سالیان طولانی تحت تاثیر ادعاهای مجاهدین کمک های مالی کلان و به عنوان کمک به کودکان بی سرپناه به آنها کرده و یکی از فعالین موثر بنیاد خیریه «ایران اید» در انگلستان بود.
تاکید مکرر مجاهدین در اطلاعیه بر «خانم انگلیسی» و «زن انگلیسی» این شک را به اذهان متبادر می کند که آنها قصد تحقیر این خانم انگلیسی را دارند و می خواهند چنین القا کنند که این خانم انگلیسی از جنس همان زن انگلیسی مسعود خدابنده ، مزدور شناخته شده وزارت اطلاعات آخوندی می باشد. به ویژه آن که آن «زن انگلیسی» توسط رادیو بی بی سی انگلستان در بازدید از شکنجه گاه اوین مورد مصاحبه هم قرار گرفته بود. لذا ، در قدم اول مجاهدین بهتر است که مشخص کنند علت نام نبردن از این خانم انگلیسی قضایی است یا سیاسی؟
مشکوک بودن این قضیه از این جا ناشی می شود که «تنها آلترناتیو» در همین اطلاعیه می گوید «در سال 1377 دولت وقت انگلیس به درخواست رژیم آخوندی در یک زد و بند کثیف، بنیاد خیریه «ایران اید» را که همان «خانم انگلیسی» از فعالان آن بود در یک حرکت ناگهانی قفل و تعطیل کرد.»
چگونگی و ماهیت این دعوای مالی – قضایی مابین «تنها آلترناتیو» و آن «خانم انگلیسی» موضوع این نوشته نیست؛ خدا را شکر گویا این دعوا به سرانجامی هم رسیده است. اما ، این مسئله باعث شد که مجاهدین یک بار دیگر دق دلی شان را از «دو عضو مستعفی» شورا و «شاعر مقاومت» در آورند.
این که آن دعوای مالی چگونه به قصیم و روحانی ربط پیدا می کند معمایی است که حل آن تنها از عهده ی «تنها آلترناتیو» که تبحری خاص در این امور دارد بر می آید.
با انتشار به اصطلاح اسناد مالی رد و بدل شده بین سه عضو مستعفی و مجاهدین معلوم می شود که مجاهدین از سیر تا پیاز زندگی متحدین شورایی را رصد کرده و پرونده های قطوری برای هر یک از آنها طی سالیان فراهم کرده اند. به این می گویند اوج اعتماد شورایی – برادرانه.
جالب توجه این که در این جنگ و دعوای مالی ، قضایی و حقوقی، مجاهدین به یکباره فیل شان هوای هندوستان کرده است و به رابطه قبل و بعد از ازدواج اسماعیل وفا یغمایی و این «خانم انگلیسی» پرداخته اند.
«تنها آلترناتیو» که گویی تمامی جنایات ، خیانت ها و فسادهای آخوندها و سردمداران جمهوری اسلامی را تمام و کمال به فراموشی سپرده است ، نه در کسوت یک آلترناتیو دمکراتیک و مدعی سرنگونی یک رژیم جنایتکار بلکه مانند یک رقیب عشقی شکست خورده به نحوه ی ازدواج یک مرد ایرانی و آن «زن انگلیسی» معترض می شود و در اطلاعیه ی مالی ، سیاسی و قضایی می نویسد «یغمایی سال ها پیش با دوز و کلک و معرفی خود به عنوان «شاعر مقاومت ایران» با او ازدواج کرده است.
«یغمایی با این خانم انگلیسی که از سالها قبل از آن به مقاومت ایران کمک می کرد و یغمایی را هم نمی شناخت طرح دوستی ریخت و نهایتا با او ازدواج کرد.» و این ازدواج البته از نظر مجاهدین گناهی کبیره بود که یغمایی مرتکب شد. روایت دوستی و ازدواج یغمایی با «خانم انگلیسی» را مجاهدین آن چنان پلیسی و مرموز می نویسند که انگار یغمایی به جنایت بزرگی دست زده. خوب بود مجاهدین توضیح می دادند که یغمایی چه دوز و کلکی برای ازدواج با این «زن انگلیسی» به کار برده است.
چه ایرادی دارد حالا که «تنها آلترناتیو» یکی از کارهایش سرک کشیدن به روابط و زندگی خصوصی متحدین کنونی و سابق می باشد ، این دوز و کلک را هم در معرض دید همگان قرار دهد تا خدای نکرده دیگر زنان انگلیسی و ایرانی در دام آدم های «ملعونی» همچون اسماعیل وفا یغمایی نیافتند.
وانگهی ازدواج در جوامع معمول و معقول با آشنایی اولیه شروع می شود. بعد با رفت و آمد و صحبت و گفتگوهای متقابل دنبال می شود و در نهایت هم چنانچه دو طرف به توافق برسند ازدواج و وصلت صورت می گیرد. در همین جا ذکر یک نمونه ازدواج که مربوط به مسعود رجوی ، مسئول شورای ملی مقاومت ایران می باشد را برای عبرت اطلاعیه دهندگان ضروری می دانم.
در سال 1361 مسعود رجوی با خانم فیروزه بنی صدر ازدواج نمود. بر اساس خاطرات و مصاحبه های انتشار یافته فیروزه بنی صدر و پدرشان (ابوالحسن بنی صدر)، قصد فیروزه بنی صدر از ازدواج با مسعود رجوی تشکیل زندگی زناشویی و به دلیل عشق و علاقه ای بود که این خانم ایرانی به وی داشت.
فیروزه بنی صدر، مسعود رجوی و ابوالحسن بنی صدر
حال آن که به مناسبت های مختلف و در نشست های درونی و ایدئولوژیک مجاهدین گفته می شد که هدف و قصد ازدواج مسعود رجوی با فیروزه بنی صدر تحکیم روابط ابوالحسن بنی صدر با مجاهدین و بالاخص مسعود رجوی بود. لذا انگیزه مسعود رجوی از ازدواج با فیروزه بنی صدر کاملا با هدف و انگیزه همسرش متفاوت و حتی در تقابل کامل بود. آیا با منطق «تنها آلترناتیو» در اطلاعیه اخیرشان می توان نتیجه گرفت که مسعود رجوی برای ازدواج با فیروزه بنی صدر از «دوز و کلک » استفاده کرده است؟
به بیان دیگر آیا این که مسعود رجوی نه با عشق و علاقه بلکه به قصد تحکیم روابط شورایی با دختر ابوالحسن بنی صدر ازدواج کرده است یک نوع «دوز وکلک » محسوب نمی شود؟
آیا مسعود رجوی قبل از ازدواج با فیروزه بنی صدر به آن«خانم ایرانی» گفته بود که پیوندش با او بر مبنای محاسبات سیاسی ، تشکیلاتی می باشد؟ شایان ذکر است که مسعود رجوی هیچ گونه آشنایی قبلی با خانم فیروزه بنی صدر تا قبل از همکاری با پدر ایشان در شورای ملی مقاومت نداشت.
«تنها آلترناتیو» و «امانت دار» تاریخ معاصر ایران در اطلاعیه خود آورده است «اسماعیل یغمایی در سه دهه گذشته صدها هزار دلار بابت تامین کلیه مخارج زندگی و سرودن شعر و ترانه و سفرهای متعدد و متنوع حتی پول تو جیبی از مجاهدین دریافت کرده است. کریم قصیم و محمدرضا روحانی درمجموع یک میلیون و دویست هزار دلار گرفته اند. »
مجاهدین به گونه ای در مورد پول گرفتن کریم قصیم و محمدرضا روحانی نوشته اند که گویی این دو نه یک پزشک متخصص و وکیل پایه یک بلکه دو تن باجگیر بوده اند. و با تهدید و گروگانگیری و هفت تیر کشی پول ها را از توی جیب «تنها آلترناتیو» درآورده اند. اما مضحک تر از «جیب زنی» این دو پزشک و وکیل ، نمونه شاعر مقاومت اسماعیل وفا یغمایی می باشد .
اعضای شورای ملی مقاومت و هواداران دور و نزدیک مجاهدین به خوبی می دانند که اسماعیل وفا یغمایی سالیان درازی از سه دهه ذکر شده در اطلاعیه کذایی را به عنوان کادر و عضو سازمان مجاهدین خلق بوده است. اطلاعیه دهندگان یک نمونه و نه بیشتر در سه دهه گذشته بیاورند که کادر و عضو مجاهدین در جوامع و کشورهای دیگر شاغل بوده و از کارفرمایشان حقوق و مزایای مالی دریافت کرده است.
منظور این است که یغمایی سالیانی از آن سه دهه را به عنوان یک عضو حرفه ای در تشکیلات مجاهدین فعالیت می کرد و همچون تمامی اعضای این سازمان از هیچ گونه حقوق و مزایای مالی به جز آن که تشکیلات مجاهدین تعیین می کرد برخوردار نبود. همچنین نزدیک به یک دهه هم از جدایی اسماعیل وفا یغمایی از شورای ملی مقاومت می گذرد و بالطبع پولی دریافت نکرده است. «کمیسیون امنیت و ضد تروریست شواری ملی مقاومت» با مکر و نیرنگ و و طرح ادعاهای مشمئزکننده خواهان «برگرداندن مبالغ دریافتی از مجاهدین» شده است.
باید گفت هستی و هویت انسان ها دردنیای مادی بالاترین ارزش برای هر انسانی می باشد و با هیچ مبلغی هم وزن و هم طراز نمی باشد. امثال اسماعیل وفا یغمایی سه دهه هست و نیست انسانی ، عاطفی، روحی و مادی خود را در راه و مسلک و مرام مجاهدین گذاشته اند. حال که دیگر به مسلک و مرام شما باور واعتقاد ندارند عنایت بفرمایید آن هستی را که در خدمت شما گذاشته بودند را به آن ها بازگردانید. آن ها تا بن استخوان به ضد بشری بودن رژیم ملایان باور دارند خواهان سرنگونی حکومت جباران حاکم هستند اما به مرام و مسلک شما باور ندارند. هرچند که زییاترین دوران زندگی و جوانی شان را در چهارچوب تشکیلات و سازمان شما سپری کردند.
آیا می توانید جوانی و شادابی را به آن ها باز گردانید؟ بگذریم که اگر این سه عضو مستعفی در هر رستوران یاهتلی برای ده – بیست سال به عنوان دربان و گارسون هم شاغل بودند بعد از آن مدت به طور حتم به مدیر آن رستوران و هتل ارتقا پیدا کرده بودند و نه تنها از حقوق بازنشستگی برخورد دار بودند بلکه چه بسا بیش از مبالغی که مجاهدین مدعی پرداخت آن هستند را کسب می کردند.
پرداخت هزینه ها، کمک های به اصطلاح مالی به سه عضو مستعفی شورا تماما به دلیل گردش امورات شورای ملی مقاومت و مجاهدین بوده است. در قبال فعالیت ها، تلاش ها و کارهایی که این افراد برای تشکیلات شما انجام می دادند از آن جایی که چه بسا شغل دیگری نداشتند و یا اگر داشتند امکان استفاده از تخصص های خودشان را نداشتند وظیفه شما بود که مسائل و مشکلات روزمره مالی آن ها را حل و فصل کنید. لذا طلبکاری های مالی و به رخ کشیدن و منت گذاشتن های چندش آور و مشمئزکننده نشان از سقوط اخلاقی جریانی میباشد که ادعای«تنها آلترناتیو» دارد اما در عمل به شیوه های حجره نشین های بازار در 50 سال پیش متوسل می شوند و به جای پاسخگویی به اختلافات و حل مسائل شان با متحدین و رفقای سابق به باج خواهی و طرح ادعاهای دروغ متوسل می شوند.
«تنها آلترناتیو» هم در ادعا و هنگام بدهکار کردن افراد ادعای خیرخواهی و کمک های بی شائبه را دارد و هم سر بزنگاه با منت گذاری و انتشار به اصطلاح اسناد مالی طرف مقابل را به دعوای قضایی فرا می خوانند. هم از سخاوتمندی مسئول شورای ملی مقاومت می گویند و هم با بی پرنسیبی اخلاقی خصوصی ترین روابط مالی متحدین سابق را توسط سایت های زنجیره ای جار می زنند.
چنانچه طرف مقابل همچون اسماعیل وفا یغمایی کوچکترین ایراد و انتقاد علنی به سیاست ها ، دیدگاه ها و دستگاه مجاهدین بکند با لولوخورخوره وزارت اطلاعات چماق تهدید و تکفیر را بر سر طرف مقابل فرود می آورند.
«تنها آلترناتیو» مدعی شفاف سازی و صداقت می باشد؛ چه خوب! در عین حال خود را دولت سایه می داند که در صورت سرنگونی آخوندها جایگزین آن خواهند بود. حال با این آرزو که دولت سایه یک روز جایگزین دولت حاکم خواهد شد آیا تبعیض و دیدگاه های ویژه سازی و طبقاتی و دیکتاتورمابانه در دولت سایه حاکم می باشد؟
کوتاه ومختصر به افکار عمومی پاسخ دهید که
* از آن جایی که دولت سایه مجاهدین مانند یک دولت دارای رئیس جمهور، وزرای کابینه (مسئولین کمیسیون ها) می باشد، آیا مجاهدین موافقند که هزینه های میهمانی ها ، «سفرهای متعدد و متنوع»، لباس و دیگر هزینه های شخصی رئیس جمهور دولت سایه (خانم مریم رجوی) را به اطلاع افکار عمومی برسانند. در هر صورت ایشان رئیس دولت هستند و «روسای کمیسیون» ها از جمله آقایان روحانی و قصیم اعضای کابینه بودند.
* آیا خانم رئیس جمهور(مریم رجوی) مانند اعضای کابینه (مسئولین کمیسیون ها) برای دریافتی هایشان سند و رسیدی ارائه داده اند؟ آیا مجاهدین حاضر به انتشار اسناد مربوط به وی هستند؟
* آیا دولت سایه مجاهدین می تواند هزینه های شخصی و روزمره ی دیگر مسئولین کمیسیون های «تنها آلترناتیو» را در معرض دید همگان قرار دهد یا این که منتظر می ماند تا استعفا دهند و بعد از آن ، اسناد را علنی خواهند کرد. این ها البته سوالات ساده و پیش پا افتاده ای هستند ، اما جوابگویی به آن ها درجه صداقت «تنها آلترناتیو» را به اثبات می رساند.
بهروز ریحانی
Behroozreyhani@yahoo.com
منبع:پژواک ایران