محاکمه یک بازجو و شکنجهگر، سؤال از سازمان مجاهدین
بهروز ریحانی
منبع:پژواک ایران
محاکمه یک بازجو و شکنجهگر، سؤال از سازمان مجاهدین
صورت مسئله:
حمید نوری یکی از بازجویان و شکنجهگران جمهوری اسلامی در دههی ۶۰، نوزده ماه پیش هنگام ورود به کشور سوئد، با تلاش و کوشش ایرج مصداقی و دوستانش توسط مقامات سوئٔدی بازداشت شد و برای محاکمه روانه زندان گردید.
تاکنون برای تمدید بازداشت او درحدود ۲۰ جلسه دادگاه تشکیل شده است و دهها تن از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ با عقاید گوناگون و خانوادههای قتلعام شدگان ۶۷ در رابطه با جنایات و جرائم او در زندانهای قرون وسطایی آخوندی شهادت دادهاند.
این پدیده برای اولین بار در تاریخ چهل و چند ساله حکومت خونریز ایران اتفاق افتاده است. از این جهت با توجه به دهها بار محکومیت جمهوری اسلامی در سازمانهای بینالمللی به دلیل نقض فاحش حقوق بشر بطور مضاعف دارای اهمیت بالایی میباشد.
حمید نوری نه یک فرد بلکه شاخصی از یک حکومت وحشی و ضد بشر می باشد که کارنامه آن یکی از سیاهترین پروندههای حقوق بشری در قرن بیست و بیست و یک است. به ویژه که این محاکمه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آخوندی انجام میگیرد و شاخص این انتخابات قلابی قاضی اعدام سیدابرهیم رئیسی است که در دوران قتلعام زندانیان سیاسی مرشد و ارباب همین جناب حمید نوری بود.
با توجه به مقدمه بالا، طبیعی است که عموم اشخاص، سازمانها، گروهها، احزاب آزادیخواه و انساندوست از دستگیری، محاکمه و محکومیت این عنصر شکنجه گر استقبال کرده و از این طریق هرچه بیشتر جنایات آخوندی را در معرض دید جهانیان قرار میدهند.
اما در این میان با کمال حیرت و تعجب!؟ مشاهده میکنیم که سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت شان، مدعی «تنها آلترناتیو دمکراتیک» آنقدر نگران محاکمه و محکومیت حمید نوری میباشند، دلواپس زندانیان خودشان در ایران و کشورهای دیگر در سال های گذشته و حال حاضر نبوده و نیستند. انبوهی مقاله، اطلاعیه، گفتار تلویزیونی، چاپ کتب رنگانگی که بعد از دستگیری حمید نوری و طی ۲۰ جلسه دادگاه برای تمدید بازداشت وی علیه شاکی خصوصی او (ایرج مصداقی) انتشار دادهند صحت این ادعا را ثابت میکند.
اگر به کرونولوژی دستگیری و محاکمه حمید نوری نگاهی بیاندازیم، پا به پای این محاکمه، ایرج مصداقی از نظر مجاهدین و رهبرشان از «ضد» به «تواب تشنه به خون»، بعد به «مزدور» و در نهایت به کمک یک تواب حقیقی و بدنام (فریدون ژورک) به «نفوذی» تبدیل شد. این همه البته بی حکمت هم نیست.
باید در گام اول با توپخانه سنگین وزنه قربانیان و شهود جنایات حمید نوری را هدف قرار داد تا دیگران بدانند من (سازمان مجاهدین) آنم که رستم بود پهلوان. من مدعی حمید نوری و دیگر جنایتکاران هستم. چون من تنها آلترناتیو هستم. فقط معلوم نیست چرا سه مزدور هوادار مجاهدین و اسدالله اسدی دیپلمات تروریست آخوندها را ، سازمانهای اطلاعاتی اسرائیلی – اروپایی باید شناسایی کنند و بمبگذاریشان را خنثی کنند و این سازمان و کمیسیونهای مربوطهاش در خواب به سر میبردهاند؟
معلوم نیست چرا نیرویی که ۹۰ درصد قربانیان و اعدامهای دهه شصت در چهارچوب و تحت عنوان آن به وسیلهی امثال همین حمید نور به مسلخ رفتند از تردد شکنجهگران و بازجویان آخوندها به کشورهای اروپایی کوچکترین اطلاعی نداشته و فقط بعد از به دام افتادن یکی از آنها در کشور سوئد چپ و راست اطلاعیه میدهد و حتی صدای سردمداران قضایی رژیم را ضبط و پخش میکند. راستی «تنها آلترناتیو دمکراتیک» بااین همه نفوذ در دستگاههای قضایی و اطلاعاتی آخوندها، چگونه متوجه ورود یکی از بازجویان به نام آنها نشد و ایرج مصداقی از آن اطلاع یافت.
برای خاطر جمعی و آسودگی وجدان سازمان مجاهدین باید به عرض آنان و به ویژه رهبر عقیدتیشان رساند که خدا را شکر شاکی خصوصی حمید نوری در کشور سوئد اقامت دارد و بازجو و شکنجهگر اوین در هتل پنجستاره (زندان سوئد) در حبس است. اگر زبانم لال نوری در یک کشور جهان سوم به دام میافتاد چند کتاب بر علیه ایرج مصداقی شاکی خصوصی وی منتشر میکردند و برای تبرئه او تلاش میکردند؟
البته تا همین جا هم چنانچه در اطلاعیه شورای ملی مقاومت آمده، مجاهدین و رهبر عقیدتیشان سعی کردهاند «یک بازجو هیچکاره در دستگاه قضایی» آخوندها را در حد یک آبدارچی زندان تنزل دهند:
طی یک سال و نیم گذشته سازمان مجاهدین، با صرف بودجه هنگفت از نظر مالی و اختصاص بخشی از نیروهای تشکیلات، به طرق مختلف برای جلوگیری از محاکمه یک بازجوی بدنام اوین بهای سنگینی پرداخته است. این سازمان بطور مستقیم و غیرمستقیم کوشیده به هر طریق ممکن در پرونده مانعتراشی و سنگاندازی کند.
راستش را بخواهید جمهوری اسلامی به قدر مجاهدین برای آزادی و رهایی بازجویش تلاش نکرده و خود را به آب و آتش نزده است.
خاک بر سر آخوندهای تنپرور و بیعرضه که برای جلوگیری از محاکمه عناصر جنایتکارش نیز «تنها آلترناتیو دمکراتیک» باید پیشقدم شود و آستین بالا بزند و یک تنه بکوشد تا بلکه بازجویش را از محاکمه نجات دهد.
نکاتی که میتوان روی آن تأمل کرد:
وقتی اسدالله اسدی دیپلمات تروریست جمهوری اسلامی و سه بمبگذار مزدور که هرسه هوادار مجاهدین بودند دستگیر و محاکمه شدند و به حبسهای طویلالمدت محکوم شدند، مریم رجوی اطلاعیه داد که محاکمه اسدی یک محاکمه تاریخی است و در این دادگاه تمامیت رژیم ایران محاکمه شد و مسئله تروریسم دولتی است. این محکومیت یک شکست سنگین سیاسی و دیپلماتیک رژیم آخوندی است. و من اضافه میکنم که محکومیت اسدالله اسدی به عنوان دیپلمات جمهوری اسلامی به اثبات رساند که کار اصلی دیپلماتها و دستگاه دیپلماسی رژیم طراحی ترور مخالفین و اجرای آن در خارج از ایران میباشد. اثبات شد که دیپلماسی و تروریسم در نظام جمهوری اسلامی با هم عجین شدهاند.
حال به دستگیری و محاکمه حمید نوری برگردیم و نگاه کوتاهی به آن بیاندازیم. در عمر چهل و چند ساله آخوندها قبل از به دام افتادن حمید نوری، هیچ یک از شکنجهگران و بازجویان دهها هزار جانباخته و زندانی سیاسی در یک کشور خارجی دستگیر و محاکمه نشده بود. آن هم دهها هزاری که اکثریت مطلق آنان تحت عنوان سازمان مجاهدین به زندان افتاده بودند. از این نظر محاکمه و محکومیت حمید نوری، نه محاکمه یک بازجو و شکنجهگر، بلکه «محاکمه تاریخی» خواهد بود و چنانچه به حبس محکوم شود تمامیت دستگاه قضایی جمهوری اسلامی بطور بیسابقه و تاریخی هرچه بیشتر بیآبرو خواهد شد و چند نسل از مردم ایران که جنایات هولناک دهه ۶۰ آخوندها را به یاد نمیآورند با قساوت و سنگدلی خمینی و بازماندگانش آشنا خواهند شد. محکومیت حمید نوری مرحمی خواهد بود بر روح و روان مادران و پدران وعزیزانشان از سال ۶۰ تا قیام ۹۸ و تا همین امروز.
با وجود این واقعیت، چرا سازمان مجاهدین که مدعی دادخواهی خون قربانیان آخوندها میباشد از روز اول دستگیری یک بازجو و شکنجهگر این همه به تکاپو و وحشت افتاده است؟
چرا پیش و بیش از آن که دلواپس و نگران محاکمه حمید نوری باشد نگران نقش و فعالیت های ایرج مصداقی شاکی خصوصی حمید نوری است؟
سازمان مجاهدین و قلمزنان سایتهای آنان و مجریان شوهای تلویزیونیشان در چشمهای داغدیدگانی همچون مادر ستار بهشتیها، مادر نوید افکاریها، پدر و مادر پوریا بختیاریها و دهها هزار مادر و پدری که فرزندانشان را امثال حمید نوری شکنجه کرده و به پای چوبهی دار بردهاند، نگاه کنید، آیا شرم نمیکنید که در محاکمه حمید نوری عصای دست آخوندهای جنایتکار و دستگاه جرم و جنایت قضایی آن شدهاید؟ گیرم هرآنچه که سازمان مجاهدین در مورد ایرج مصداقی سرهمبندی کرده است درست باشد ( که نیست) آیا افشای ایرج مصداقی برای سازمان مجاهدین از آنچنان اهمیت و تقدمی برخوردار است که در محاکمهی یکی از عاملان کشتار ۶۷ آش آخوندها را هم میزند؟
سوال سادهای که ماهیت مجاهدین و رهبر عقیدتی آنها را برملا میکند این است:
بعد از دستگیری حمید نوری چرا سازمان مجاهدین در حجم و ابعادی که بر علیه ایرج مصداقی شاکی خصوصی حمید نوری کتاب، اطلاعیه ،مقاله، برنامه تلویزیونی و ...انتشار داده برای محکمه حمید نوری تلاش و فعالیت نکرده است؟
این جاست که به سازمان مجاهدین و قلمزنان آن باید گفت:
«شرم یک احساس انقلابی میباشد.»
منبع:پژواک ایران فهرست مطالب بهروز ریحانی در سایت پژواک ایران *«زینتالمجالس» مجاهدین خلق [2024 Mar] |