خامنهای «ما بین سه صندلی»
بهروز ریحانی
منبع:پژواک ایران
خامنهای «ما بین سه صندلی»
اکثر آدمها، نشستن وسط دو صندلی را تاکنون آزمایش کردهاند یا با آن مواجه بودهاند. تفاوت کیفی بین صندلی دستهدار یا بدون دسته وجود ندارد، در هر حال عواقب آن شامل، عدم تعادل فرد، آسیبهای بدنی و فیزیکی، در موارد پارهگی فواصل و جر خوردن لباس، عدم تکلم درست و بریده بریده سخن گفتن... و در نهایت یا باید یکی از دو صندلی را انتخاب کرد و یا اینکه در کف زمین پت و پهن شد. اما، وسط سه صندلی نشستن و جا گیر شدن، مقولهی جدید و تازهای است که به تصور من، تاکنون فقط یک شخص آن را امتحان کرده و کماکان در پروسهی انجام آن میباشد، و آن هم سید علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی است. حکایت، مربوط به انتخابات نظام میباشد، هشت کاندیداتور با انواع شگردها و کاسه لیسیهای مختلف در محضر «آقا»، توانستند با هر جان کندن و بدبختی بود از صافیهای فسیلهای شورای نگهبان عبور کنند. علت اصلی این عبور، التزام صد در صد و سرسپردگی به ولیفقیه و پیروی بدون چون و چرا از «رهبر» در سیاستهای کلان داخلی و خارجی میباشد و اگر چنان التزامی رابا لطایفالحیل بیان نمیکردند، بدون تردید، «علمای» شورای نگهبان حتی نیمنگاهی هم به نامشان نمیانداختند چه برسد به اینکه در مورد آنها تحقیق و موشکافی کنند. به جز ۳ نفر(جلیلی- ولایتی- حداد عادل) ما بقی بیشتر برای بازار گرمی و ادا و اطوارهای دموکراتیک مورد تأیید قرار گرفتهاند. نگاهی کوتاه به این هشت کاندیداهای نظام بیاندازیم.
1- محسن رضایی: مرد همیشه کاندید و مردود و رفوزه شده در تمام انتخاباتها و مورد تمسخرمردم ایران. سر پاسدار سابق که به ضرب و زور دانشگاههای سپاه پاسداران، یکشبه صاحب مدرک دکترای اقتصاد شد، البته اقتصاد به همان مفهومی که خمینی اعتقاد داشت که «اقتصاد مال خر است». محسن رضایی البته در سالهای آینده باز هم کاندید خواهد شد، اما آرزو به دل، رخت از جهان خواهد بست. وانگهی ایشان احتمالا به این شعار و گفته معتقد است که «ز گهواره تا گور کاندید شو».
2- محمد غرضی: این شخص از بنیانگذاران سپاهپاسداران میباشد و در سمت وزیر نفت و پست، تلگراف و تلفن، همزمان هفت تیرکش بزنبهادری بود. ایشان ۷۲ ساله میباشد و در مصاحبه با خبرگزاری فارس گفته است «تنها دارایی من تجربهای ۶۰ ساله است که از حضور در سمتهای مختلف دولتی کسب کردهام». فقط من در تعجبم که حضرت آقا، در سن ۱۲ سالگی چه سمت دولتی و یا غیردولتی داشتهاند؟! اما چه باک، دروغ که حُناق نیست.
3- محمدباقر قالیباف: یا به تعبیر مردم خوش ذوق وطن، «محمد چوب بدست»، داستان از این قرار است که نامبرده با زبان اشهد در جمع بسیجیان اعتراف و افتخار کرده است که در جریان قیامهای دانشجویان در سال ۱۳۷۶، با چوب(چماق) به جان دانشجویان معترض افتادهاند و آنها را لت و پار کرده است، لذا یک بسیجی تمام عیار و مخلص میباشد. در عین حال از فرماندهان سپاهپاسداران بوده که در آن نهاد سرکوب، نسق از پیروجوان گرفته است.
4- علیاکبر ولایتی: معرف حضور همگان میباشد. شانزده سال وزیر امورخارجه در دوران جنگ هست ساله و در اوج بر پایی دار و درفش. بعد از آن هم، مشاور بینالمللی رهبر جمهوریاسلامی. معمولا در ملاقاتهای «رهبر» با سران و مقامات کشورها، آنچنان مجذوب جمال ولیفقیه میشود که توجهای به محتوای گفتگوهای طرفین ندارد. ایشان به دلیل شراکت در طرحریزی، هماهنگی و فراهم کردن امکانات دیپلماتیک برای قاتلین رستوران میکونوس در برلین، پلیس بینالمللی (انترپل)، مترصد دستگیری و یا محاکمهاش میباشد. به همین دلیل، ولیفقیه با وجود اینکه علاقهی خاصی به او دارد، برای بیرون آوردن او از صندوق رأی، دچار شک وتردید میباشد و دائما بین صندلی او و جلیلی و حداد عادل در تلاطم میباشد.
5- حداد عادل: مشاور علی خامنهای در امور فرهنگی، هفت سال در جنگ هشت سالهی ضد میهنی، معاون وزیرآموزش و پرورش بود. همان دورانی که صدها هزار کودک دانشآموز بیگناه با مساعدت و معاونت ایشان، تحت عنوان نیروهای یکبار مصرف روانهی میدانهای مین میشدند. دخترش، عروس علی خامنهای میباشد. دامادش، مجتبی خامنهای فرماندهی اصلی جنایات قیامهای سال ۱۳۸۸ میباشد. مجتبی خامنهای به «مجتبی قاتل» معروف میباشد، اما حداد عادل طوری از او در سال خونین ۸۸ یاد میکند که انگار مجتبی که طلبه میباشد، هیچگاه در آن سال از حجرهی طلبگی بیرون نیآمده و دائم در حال تلمذ و نیایش درمحضر آخوندهای حوزه بوده. حداد عادل در مجیزگویی و چاپلوسی از علی خامنهای، گوی سبقت را از فخرالدین حجازی ربوده است و دائم در حال عوض کردن دستمال میباشد.
6- سعید جلیلی: شخصی که کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، برای رئیسجمهور شدن آن روزشماری میکند و ما ماندهایم که چه رمز و رازی میباشد، وقتی ایشان به عنوان یک دیپلمات برجستهی اروپایی، سعید جلیلی بسیجی را میبیند قند در دلش آب میشود. سعید جلیلی را از دانشگاه؟ امام صداق فارغالتحصیلش کردند.علی خامنهای و فسیلی به نام مهدوی کنی از مؤسسین این به اصطلاح دانشگاه هستند. سعید جلیلی سالها در دفتر علی خامنهای، مدیر بررسیهای جاری و عصای دست ولیفقیه در پیشبرد راهبردهای استراتژیک بود. به خلص بودن بسیجیاش افتخار میکند. اولین جریانی که از کاندیداتوری او حمایت کرد انصارحزبالله به سردمداری چماقدار نامدار الله کرم بود.
7- حسن روحانی و محمدرضا عارف: دلیل اینکه این هر دو را در یک جا میآورم، اینست که اولا اصلاحطلبان داخل کشور با تأیید این دو از طرف شورای نگهبان، از ذوق و شوق از خود بیخود شدند. هر دوی اینان از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام میباشند که رئیس آن، هاشمی رفسنجانی، با تیپای شورای نگهبان از رقابتهای انتخاباتی به بیرون پرتاپ شد و تا مدتی اصلاحطلبان به همین دلیل در کُما فرو رفتند. ثانیا تلاش اصلاحطلبان اینست که هر طور شده، این دو را یکی کنند، یعنی یکی را حذف و دیگری را در بازی انتخاباتی نگه دارند. اما اصلاحطلبان رنگارنگ باید بدانند که تأیید صلاحیت این دو شخص به این دلیل میباشد که «مقام معظم رهبری» میخواهد به جهانیان بگوید، درست است که دو تن از سران اصلاحطلب را در حبس خانگی نگه داشتهام اما آنقدرها هم ضد اصلاحات نیستم، وانگهی دنیا را چه دیدید شاید عدهای نه از حُب علی بلکه از بغض معاویه (خامنهای)، در انتخابات شرکت کنند که در آن صورت ژست پلورالیسمی از نوع ولایتفقیهای هم گرفتهام و تعدادی دیپلمات و تحلیلگران خارجی که بیش از ۳۴ سال به دنبال اصلاح نظام هستند را سرکار میگذارم. بویژه اینکه حسن روحانی اصلاحطلب رابطهی بسیار حسنهای با جکاسترا، وزیر خارجهی سابق انگلیس داشته و اصلا یک کار نیک و اسلامی که این حسن روحانی خودمان کرد این بود که در محضر دروس اسلامیاش، جکاسترا نامِ تمامی دروازده امام شیعه را چشم بسته، مثل بلبل حفظ کرده بود. باور نمیفرمائید کافیست در گوگل به دنبال عکسهای دو نفره جکاسترا و حسن روحانی بگردید، با دیدن این عکسها، انگشت به دهان میمانید که این شیخ اتمی مکار چه به جکاسترای اینگلیسی میگفته که با دیدن حسن روحانی همینطور از خنده ریسه میرود.
باری علی خامنهای گفته است «ما نمیدانیم که چه کسی رئیسجمهوری خواهد شد»، احتمالا درصدی از حقیقت در این گفته نهفته میباشد، هشت تن کاندیدای ریاست جمهوری شدهاند، از میان این هشت نفر، ۳ شخص مد نظر خامنهای هستند، جلیلی، ولایتی و حداد عادل، این هر سه بر روی سه صندلی نشستهاند، علی خامنه ای تجربهی نشستن وسط دو صندلی را دارد، این تجربه در انتخابات ۱۳۸۸ به بهای بیآبرویی داخلی و بینالمللی برای نظامش تمام شد، هر چند که بهای خونین آن را مردم ایران پرداختند. اما خامنهای در نهایت با یک پس گردنی به دو معترض انتخابات و حبس خانگی آنها، صندلی شکستهی ریاست جمهوری را در اختیار احمدینژاد گذاشت، همان کسی که به قول سرشکنجهگر معروف، حسین شریعتمداری، خون به دل «آقا» کرد. اما این بار بازی کاملا متفاوت می باشد، اولا نظام در چنبرهی اتمی مانند موش در تلهگیرکرده است. ثانیا تحریمهای کمرشکن حتی باعث شده کشورهای چین و هندوستان قروض خودشان به رژیم را به صورت پول نقد که شدیدا مورد نیاز رژیم میباشد نپردازند بلکه با انواع و اقسام کالای بنجل باز پرداخت بکنند. ثالثا به دلیل تقلبات گسترده در انتخابات سال ۱۳۸۸ که بهای آن کشتار، حبس و تجاوز و سرکوب تظاهرات... بود، از جمیع جهات زیر نورافکنهای داخلی و بینالمللی قرار دارد. رابعا و مهمتر از همه وسط سه صندلی نشستن جناحی که تاکنون یکدست تابع و مطیع «رهبر» بود را دچار تشتت و چند دستگی کرده است. از دید و نگاه خامنهای، هر سهی این افراد جلیلی، ولایتی و حداد عادل فرمانبردار، مطیع و ولایتپذیر میباشند. همین ویژگیها خامنهای را دچار دلپیچهی شدید همراه با حالت تهوع مداوم کرده است. حال خامنهای مانده است با این همه درد و رنجهای فیزیکی و روحی چگونه و با چه ترفندهایی مردم را به پای صندوقهای رأی بیآورد و درعین حال با حذف دو تن دیگر،از فروپاشی و سر برآوردن جناحهای جدید در نظام ولایت فقیه جلوگیری کند. شاید هم خدا را چه دیدیم، تا آن روز دچار یک سکتهی مغزی یا قلبی شدید شود و مردم ایران را در شادی و سرور غرق کند به امید آن روز.
منبع:پژواک ایران فهرست مطالب بهروز ریحانی در سایت پژواک ایران *«زینتالمجالس» مجاهدین خلق [2024 Mar] |