موشک باران مجاهدین خلق و دیپلمات «کافه گرانده»
بهروز ریحانی
حکومت جرم و جنایت جمهوری اسلامی به گفتهی مجاهدین با هشتاد موشک، اردگاه لیبرتی را به خاک و خون کشید. البته این جنایت از ذات این رژیم خونریز برمیآید. آخوندها روزانه اعدام، حلقآویز، حبس، شکنجه، سرکوب و موشکباران نکنند، روزیشان نمیگذرد.
دیپلمات «کیچننشین کافه گرانده» و همه فن حریف که وقت و بی وقت به تجارب جنگ جهانی دوم استناد میفرمایند، موشکباران اردوگاه لیبرتی را بهانه قرار داده تا «حقد و حسد» خود را بر سر عدهای منتقد سیاست مجاهدین خالی کند. ایشان مرقوم فرمودهاند که « اگر اشتباه مخرب قوه مجریه ایالات متحده آمریکا و نابودی ستونهای ملی و نهادی عراق و خاورمیانه و اشغال و سونامی پشت سر آن اشغال نظامی نبود و قبل وبعد، مماشات یو اس و اروپا و نامگذاری شرم آور و به خفت شکست کشانده شده در لیست تروریستی و بدنبال آن دعوت از چنگالهای خونین رژیم فاشیستی خمینی به عراق نبود و استقرار مزدوران و نمایندگان ولایت مطلقه در عراق باستانی و همیشه خونفشان و ایضا و ایضا به بیراهه کشاندن قیام ملت ایران در سال 2009 میلادی نبود و" سبز" و بی محتوا کردن آن- و ارتش آزادیبخش ملی در حصر و حصار در جوار خاک میهن گرفتار نمیامد، من بدون اغراق میگویم و به آن ایمان دارم که سیر تحولات بسوی دیگر میرفت و استراتژی همیشگی و پایدار و عوض نشده شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق- یعنی قیام ملی توام با حرکت مسلحانه برای حفاظت و پیشبرد آن- تحقق می یافت. آری تا اینجا دوپایه از سه پایه استراتژی مقاومت تحقق پیوسته است. آب خنک نثار آتش حقد و حسدها باد!
تجربه و تاریخ نشان داده است این استراتژی، علیرغم هرچه پیش آمده- که سرمویی گناه مقاومت سازمان یافته و همیشه در صحنه نبرد- چه مسلحانه و چه غیر آن- نبوده ونیست، هیچ وقت غلط از آب در نیامده است و تنها راه ممکن و تعیین کننده است. برای تحلیل علت دیرکرد سررسید آن البته، با صدور فرمان جمع آوری کلیه ذخیره آب دهان تاریخ، باید تف و لعنت نثار طرفهای مقابل کرد!. استراتژی مقاومت نه تنها عوض نشده و به شکست نرسیده است بلکه هنوز وهنوز و تا محو این رژیم فاشیستی جدید، تنها و تنها و تنها راه است و غیر از آن راهی نیست. حالا هرچه تحقق آن طولانی شود باید علت را در عوامل بالا دانست.»
http://aftabkaran.com/maghale.php?id=5131
استدلالهای «دیپلمات لر» مرا یاد داستان ملانصرالدین و میخ طویلهاش میاندازد.
از ملانصرالدین پرسیدند مرکز زمین کجاست؟
او جواب داد همینجا که میخ طویله را بر زمین کوبیده ام
از او پرسیدند از کجا بدانم که درست میگویی ؟
ملا گفت : خب اندازه بگیرید
حالا ما ماندهایم و چگونگی اندازهگیری ادعاهای «دیپلمات کیچننشین»!
البته دیپلمات ساکن اسکاندیناوی، مخفی نمیکند که سیر تحولات به سوی کدام طرف میرفت، در سال ۲۰۰۹ میلادی که ایشان غصهی آن را میخورد، استراتژیست شورای ملی مقاومت، مسعود رجوی جهتی را که نشان میداد این بود که به آخوندهای مجلس خبرگان نامه نوشت و بعد از چاق سلامتی از آنان خواست آیتالله منتظری را به عنوان ولی فقیه انتخاب کنند، بگذریم که حال شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه را میدهند. حال بد نیست که دیپلمات کارکشته تنها آلترناتیو مشخص کند که آیا منظور ایشان از استراتژی همیشگی و پایدار شورای ملی مقاومت حفظ نظام ولایت فقیه بود یا نفی تام و تمام آن؟ هرچند که به استناد خاطرات، مصاحبهها و نوشتههای مرحوم منتظری، ایشان ولی فقیه که جای خود دارد، حتی لقای جانشینی آن را هم به عطای خمینی دجال بخشید.
جناب دیپلمات کیچن نشین که سطر به سطر تاریخ جنگها، جنبشها و تحولات گذشته و حال جهان را مطالعه فرمودهاند، تمام سعیشان بر این است که ثابت کنند، مو لای درز استراتژی شورای ملی مقاومت نرفته و نمیرود و آنجه پیش آمده و لابد در آینده پیش خواهد آمد ناشی از عوامل خارجی، به ویژه قوه مجریه ایالات متحده آمریکا میباشد. معلوم نیست چرا قوه مقننه آمریکا را ایشان حذف کرده اند، گویا فراموش کردهاند که اکثریت قوه مقننه ایالات متحده آمریکا به اشغال عراق رای مثبت دادهاند و از قضا همین آقای باراک اوباما که همکیشان دیپلمات ما، شبانهروزی فحش و ناسزا نثارش میکنند از نادر نمایندگانی بود که در آن زمان با دخالت نظامی و اشغال عراق مخالفت ورزیده بود.
دیپلمات کارکشتهی سابق بخوبی می داند که هر نیرویی که بخواهد پیشبرد استراتژیاش را اساساً به عوامل خارجی و خارج از میهن و کشور و مردم خود متصل کند لاجرم به بنبست خواهد رسید و چارهای ندارد به جز آن که همچون دایی جان ناپلئون آمریکا و انگلیس و دول خارجی و عوامل بیرون از وطن خود را عامل عدم پیشبرد استراتژی خود بداند.
جنگ خانمانسوز ایران – عراق در سال ۸۸ میلادی خاتمه یافت، دولت ایالات متحده آمریکا به ناحق در سال ۹۷ میلادی مجاهدین خلق را در لیست تروریستی گنجاند، نه سال مجاهدین و ارتش آزادیبخش در لیست تروریستی نبودند و در عراق مستقر بودند که به قول جناب پرویز خزایی ستونهای ملی و نهادی عراق پا برجا بودند و هیچ گونه سونامی و اشغالی در عراق انجام نگرفته بود. جناب دیپلمات کیچن نشین توضیح دهند که «تنها آلترناتیو» در آن ۹ سال چند تا عملیات نظامی انجام دادند؟ برای پیشبرد استراتژی ارتش (سرنگونی) چگونه و چطور از بازوی نظامی اش ، ارتش آزادی بخش استفاده کردهاند.
آیا در آن ۹ سال هم در «حصر و حصار» بودند؟ اعضای شورای ملی مقاومت ، از جمله آقای دیپلمات در آن ۹ سال چند بار به عراق تردد کردند و هر بار چگونه از آنها با سانهای نظامی و کبکه و دبدبه پذیرایی شد؟
آیا هیچگاه سؤال فرودید که چرا پشت مرزهای ایران قفل هستید؟ آیا سوال سؤال کردیدکه چرا ارتش آزادیبخش دیگر عملیاتی همچون «آفتاب» و «چلچراغ» را نمیتواند انجام دهد؟ آیا از استراتژیست شورای ملی مقاومت سؤال فرمودید که اگر جنگ تنها طناب دار آخوندها میبود چرا آن جنایتکاران سر و مر و گنده به قتل عامهای هزار هزار متوسل شدند؟
آیا این سؤالات راه به استراتژی به بنبست رسیدهی شورای ملی مقاومت نمیبرد؟ مگر استراتژی ارتش آزادیبخش ورد زبان امثال شمایان نبود؟ و به ر استی در جریان قیامهای ۲۰۰۹ میلادی که لرزههای مداوم سرنگونی بر تن فرتوت آخوندها وارد آمد، ارتش آزادیبخش اگر در حصر و حصار نبود، که نبود، میتوانست کاری از پیش ببرد؟ اگر اینچنین بود چرا در سال ۷۸ شمسی که آخوندهای سلفه مردم و به ویژه دانشجویان مظلوم را سلاخی میکردند،«تنها آلترناتیو»کاری از پیش نبرد؟ آیا این گونه نبود که به خاطر به بنبست رسدن استراتژیتان نمیتوانستید کاری از پیش ببرید؟ چرا که تابع سیاستهای منطقهای حکومت پیشین عراق، صدام حسین بودید. منظورم این نیست که مزدور بودید، نه عوامل خارجی، یعنی حکومت عراق، اجازه نمی داد استراتژی شما پیش برود. چرا که تابع تغییر و تحولات داخل ایران و مردم ایران نبود. مردم خواهان نقی و سرنگونی حکومت آخوندها بودند. رژیم در سال ۷۸ به هر جنایتی دست یازید تا از بحران سرنگونی جان به در برد، اما «تنها آلترناتیو» و البته مجاهدین خلق در خواب خرگوشی بندهای انقلاب ایدئولوژیکشان بودند و میرفتند تا بحثهای «طعمه» را سازمان دهند. همان به اصطلاح انقلابی که اعضای غیر ماهدن تنها آلترناتیو اساساً حتی صابون یکی از بندهای آن به تن مبارکشان نخورده بود .
دیپلمات عزیز، شما که این همه استراتژی را حلوا حلوا میکنید، مختصر و مفید توضیح دهید که استراتژی شورای ملی مقاومت چیست؟ ابزار این استراتژی چه میباشد و مکانیزم پیاده شدن آن ، کلی و نه ذکر جنبههای مخفی چه میباشد؟ به قول خودتان تف و آب دهانتان را برای آخوندها ذخیره گردانید و استراتژی را برای مردم ایران تشریح نمایید؟ استراتژی قبلی را متوجه شدیم که قوه مجریه ایالات متحده آمریکا نگذاشت پیش برود، از این بعد استراتژی شما چیست و چگونه قرار است اجرایی شود؟
صادقانه و بدون هیچ گونه شگرد دیپلماتیک و به قول سرکار استوار پلتیکی توضیح بفرمایید در عراق کنونی که از نظر شورای ملی مقاومت حکومتش دست نشاندهی آخوند است و امثال سیلمانی و نیروی تروریستی سپاه قدس در تار و پود ارگانهای نظامی و امنیتی اش رخنه کرده است و به لحاظ جغرافیایی و اداری همچون جگر زلیخا چند پاره است، جنایتکاران داعش بخشی از آن را در اشغال دارند، حکومت مرکزی و آخوندها باچنگ و دندان بغداد و استان دیالی را چسبیدهاند، احزاب کردی حداقل بر یک چهارم آن حکومت میکنند، احزاب و گروههای تروریستی دستساز حکومت جمهوری اسلامی ایران در تمام آن سرزمین جولان میدهند و یک قلم در ده دقیقه ۸۰ موشک مرگ آور بر سر پناهندگان و ساکنین لیبرتی میریزند ، این «تنها آلترناتیو» به دنبال چه چیزی میباشد؟
از این که افراد بی دفاع را در لیبرتی نگاه داشته است چه اهدافی را دنبال میکند؟
شما و نویسندگان سیاستهای «تنها آلترناتیو» که این همه تف و آب دهان و لعنت را روزانه نثار چند منتقد ضد رژیم آخوندها میکنید، فکر نمیکنید اگر این هم تف و آب دهان و لعنت را ذخیره میکردید و آنرا یک جا نثار سر و ریش آخوندها مینمودید ، چه بسا تاکنون استراتژیتان قدری پیش رفته بود و پایههای حکومت آخوندها تکانی میخورد؟
جناب دیپلمات لر شورای ملی مقاومت، از انیشتن نقل قول میکند که «جهان جای خطرناکی است، نه به خاطر وجود افراد ستمگر و ددمنش، بلکه به خاطر وجود افرادی که در برابر آن نمیایستند» و خود اضافه میکند «که بدتر بدتر به خاطر وجود افرادی که نه تنها خود کاری نمیکنند و در ایران سلامت مینشینند، بلکه برای سرپوش گذاشتن بر نایستادن و نجنگیدن و بریدن و لو دادن و خیانتهای خود، مدام در حال سنگاندازی و مل بار همیه برای آتش مخرب دشمن اصلی ملت و میهن و جهان هستند. حالا هر نامی برخود میگذارند فاقد اهمیت است. »
آری به راستی جهان جای خطرناکی است، به ویژه این که در دوران انیشتن فقید، بنیادگرایان و آخوندهای مرتجع هنوز سر در حجره داشتند، اما حال نگاهی به قلمزنان خودتان در سایتهای وابسته به شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق بیاندازید که بفرموده چگونه یقه چندتا منتقد ضد ظلم و ستم آخوندیهای جنایتکار را گرفتهاند. راستی چندتای این قلمزنان حتی برای یک روز مناسبات تشکیلاتی مجاهدین خلق را تجربهکردهاند. در چند جنگ ارتش آزادیبخش شرکت داشتهاند؟ کی و کجا چشم بر عواطف و علایق شخصی و خانوادگی بسته ، و از منافع مالی و اقتصادی و رفاهی خود گذشته و یا سلامتیشان را به خاطر مبارزه به مخاطره انداختهاند.
بریدن ا زمبارزه در دیدگاه مجاهدین یعنی فرد و شخصی که وارد یک مناسبات منظبط ، تشکیلاتی و سخت میشود و به هر دلیلی درست یا نادرست از آن مناسبات جدا و یا به قول مجاهدنی میبرد و بریده محسوب میشود .آیا اساساً شما و امثال شمایان مفهوم بریدن از مبارزه را میدانید؟
از تک تک این قلمزنان فحاش و هتاک بخواهید سوابق تشکیلاتی و مبارزاتی خود را قلمی کنند تا مشخص شود چه کسانی در «ایوان سلامت» نشستهاند و با معیار شهید اصغر بدیعزادگان کدامشان مبارزند؟
آن شهید بزرگوار میگفت «ارزش هر فرد در مبارزه به اندازه نیرویی است که در راه مبارزه میگذارد». حال از دستگاه مجاهدین خلق بپرسید با این معیار، شمایان در کجای صفحهی شطرنج مبارزاتی قرار گرفته اید؟ هندوانه زیر بغل گذاشتن مجاهدین را بگذارید کنار، خودشان بهتر از هر فرد و جریانی می دانند که قلمزنان کیچن نشین با شاخصها و معیارهای ایدئولوژیک – تشکیلاتی شان در کجا قرار دارند.
منتقدین سیاستهای مجاهدین خلق و نه مزدوران آخوندها اساساً حاصل و برآمده از دستگاه مجاهدین هستند. حق دارند و باید سیاستها، استراتژی، تاکتیک، عملکرد و ... آنها را زیر سؤال ببرند و مورد پرس و جو قرار دهند. بلند کردن چماق آخوندها از طرف شما، هیچ دردی از مردم ایران دوا نخواهد کرد. ممکن است برای چند صباحی به دلیل شقاومت و جنایت آخوندهای ستمگر تف و آب دهان خود را نثار منتقدین صادق مجاهدین خلق کنید، اما این به خود شما برخواهد گشت. اینها به گفته قرآن کف روی آب میباشد و سیاهی به ذغال خواهد ماند. به دوستان مسلمان توصیه کنید به مردم ایران و منتقدین خود پاسخگو باشند. با شانتاژ ، تهمت و افترا، خامنهای با این همه امکانات دولتی و کشوری به پهناوری ایران زمین به جایی نرسید و نخواهد رسید، آلترناتیوی که ادعا دارد در جنگ تمام عیار با آخوندها میباشد، از همان متدها، روشها و شیوههای آخوندهای دجال و خونریز استفاده نمیکند و به قول شما « حال هر نامی بر خود میگذارد، فاقد اهمیت است» .
بهروز ریحانی ۱۳ آبان ۱۳۹۴
منبع:پژواک ایران