میوه چینی مجاهدین خلق از اعدام «بچههای ایران»
بهروز ریحانی
منبع:پژواک ایران
میوه چینی مجاهدین خلق از اعدام «بچههای ایران»
جمهوری آدمکش اسلامی بازهم دست به کشتار فجیع دیگر زد. مجید کاظمی، صالح میرهاشمی و سعید یعقوبی سه تن از جوانان رشید و غیور اصفهان به دست سفلگان بزدل علی خامنهای به دار آویخته شدند. سازمان مجاهدین خلق بعد از اعدام این سه تن تیتر ذیل را در سایتهای رسمی خود همراه با چند فیلم درج نمود. «اشرف ۳- تجمع مجاهدان اشرافی علیه اعدامهای جنایتکارنه خامنهای به ویژه اعدام ۳ زندانی قیام در اصفهان به جرم ارتباط با مجاهدین و هلاکت سرهنگ پاسدار جنایتکار یگان ویژه و همدستانش»
مجید کاظمی جان باخته اعدامی در دادگاه گفت: «نه اسلحهای داشتم و نه کاری کردم همه اینها زیر شکنجه بوده، زدند و گفتنند بگو این اسلحه مال توست، گفتم باشه، زدند گفتند باید برویم سر صحنه جرم، گفتم باشه، زدند گفتند اینها را در دادگاه بگو ... همه این ها زیر شکنجه بوده و گرنه من نه اسلحه داشتم و نه کاری کردم»
دو تن دیگر از اعدامشدگان در پرونده «خانه اصفهان» م و بیش تحت شکنجههای طاقتفرسا همین مضمون را تکرار کردند و به صراحت حتی در تلویزیون رژیم گفتتند که تحت شکنجه و فشار از آنها اعتراف گرفتند. مجاهدین خلق با زدن این تیتر موذیانه و بطور زیرکانه و فرصت طلبانه میخواهند چنین القا کنند که این سه جوان رشید اصفهانی در یک ارتباط تشکیلاتی و سیاسی با مجاهدین اقدام به کشتن سرهنگ جنایتکار و همراهانش کردهآند.
قوه قضاییه جلادان جمهوری اسلامی در حکم صادره جهت اعدام این سه تن «بچههای ایران» نوشت: محاربه از طریق کشیدن سلاح کلت کمری و کلاشینکف به اعدام و به اتهام عضویت و همکاری با گروهک منافقین ( مجاهدین خلق) به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شدند.»
پای لاف در غربت که به میان میآید، البته مجاهدین دروغها و اتهامات آخوندها بر علیه این محکومین به اعدام را بازنشر میدهند. باید از مجاهدین خلق پرسید آیا هر دروغ و دغلی که آخوندها طی ۴۴ سال گذشته در مورد جریان شما گفتهاند و نوشتهاند درست است که حکم بیرحمانهی قضات رژیم برای توجیه اعدام این سه جوان به جرم ارتباط با مجاهدین را میپذیرید؟ آیا انفجار حرم امام رضا و قتل کشیشها توسط شما صورت گرفت؟
البته مجاهدین ید طولایی در استفاده ابزاری از ارگانهای اطلاعاتی – امنیتی رژیم دارند. آنجا که پای منافعشان پیش بیاید و قصد لجنمال کردن هر صدای مخالف و منتقدی را داشته باشند، البته که ارگانها، سایتها و منابع اطلاعاتی، امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی کاملاً معتبر و قابل استناد میشوند، مانند دادگاه حمید نوری در سوئد، وصل کردن و تهمت ناجوانمردانه به امثال دکتر کریم قصیم محمدرضا روحانی بعد از استعفا از شورای ملی مقاومت بدون هیچ گونه سند و مدرکی. اما اگر ادعاهای سراپا دروغ قضات جنایتکار آخوندها را باور کنیم و آنها را در کنار تیترزنی مجاهدین در ارتباط با اعدام « بچههای ایران» قرار دهیم ، پس مردم ایران و جامعه جهانی باید بپذیرند که:
* نیکا شاکرمی از ساختمان چند طبقه خود را پرتاب و خودکشی کرده و با شکنجههای وحشیانه به قتل نرسیده است.
* سارینا اسماعیلزاده با خوردن قرص به زندگی خود پایان داد و با ضربات باتوم پاسداران به قتل نرسید.
* نیما شفق دوست بر اثر گاز گرفتگی سگ فوت کرده و با گلوله نیروهای امنیتی به قتل نرسیده است.
* مهسا امینی به علت بیماری قلبی که از قبل داشته درگذشت و نه ضربات آدمکشان گشت ارشاد.
و ... صدها کودک جوان، زن و مرد که به دست جلادان وزارت اطلاعات ، بسیج، یگان ویژه و ... کشته شدند حقیقت نداشته بلکه همه این عزیزان جان باخته علت مرگشان مصرف قرص، افراط در مصرف مواد مخدر و الکل، سقوط از ساختمانهای بلند و سکته مغزی و قلبی و بیماریهای زمینهای بوده و یا توسط نیروها سیاسی کردستان و مجاهدین خلق به قتل رسیدهآند.
البته مردم ایران و افکار جامعه جهانی هیچکدام از این روایتهای گوبلزی جمهوری اسلامی را باور نکرده و برای ادعاهای دروغ آخوندها پشیزی ارزش قائل نیستند. مجاهدین خلق در تیتر گزارش تجمع خود در آلبانی تأکید میکنند که «به ویژه اعدام ۳ زندانی قیام در اصفهان به جرم ارتباط با مجاهدین را»، به فرض محال که ادعای مجاهدین درست باشد، چرا «به ویژه» چون در ارتباط با مجاهدین دستگیر شدهآند؟ آیا صدها معترضی که رژیم در چند ماه گذشته سلاخی کرد و یا به چوبههای دار سپرد ویژه نبودند؟
مجاهدین خلق ید طولایی به ویژه بعد از اشغال عراق در وارونه کردن مسائل گوناگون دارند. در حالی که مردم سراسر ایران و جهان در جریان قیام ۱۴۰۱ شعار محوری و اصلشان زن، زندگی، آزادی بود، مجاهدین شعار ایران – مریم- آزادی در همین اشرف ۳ سر میداند. آنها در شعارهایشان کشور پهناور ایران با اقوام، مذاهب، ادیان وعقاید گوناگون را همردیف و همطراز با مریم رجوی قرار میدادند. این سیاست مجاهدین دهن کجی آشکار به تمامی مردم ایران و جانباختگان قیام بینظیر ۱۴۰۱ و گویای پرت افتادگی آنها از خواستههای زنان، مردان و جوانان بود. از رهبری مجاهدین باید پرسید از کشتارهای دههی شصت تا همین چند سال گذشته اگر رژیم قصد اعدام یکی از هواداران یا اعضای مجاهدین را داشت آیا آنها منکر رابطه خودشان با سازمان مجاهدین میشدند؟ به هیج وجه آنها رابطه خود را با تشکیلات مجاهدین را انکار نمیکردند و دقیقاً به همین دلیل اعدام میشدند و یا حبسهای طولانی مدت می گرفتند. اما سه تن جان باخته پرونده «خانه اصفهان» علیرغم تمامی شجاعت و فدارکاریشان اتهامات واهی جمهوی اسلامی و رابطه با گروهّهای سیاسی خارج از کشور و به ویژه مجاهدین را نپذیرفتند. در واقع مجاهدین خلق با تیترزنی موذیانه و ادعاهای میان تهی آب به آسیاب کشتار جمهوری اسلامی میریزند.
آخوندها نشان دادهاند که تنها زبان زور را میفهمند و یگانه راه گذار از این رژیم ضد بشری به شیوه قهرآمیز است. اما نباید با ادعاهای غیرواقعی عصای دست آخوندهای جنایتکار شد. رهبری مجاهدین بهتر است برای سرگرم کردن کادرهای خود در آلبانی، به روشها و شیوههای حقیقی و واقعی متوسل شود. برای مثال ادعای مسعود رجوی مبنی بر این که کانونهای شورشی مجاهدین ۲۴۰۰ عملیات در یک روز انجام دادهاند را آگاهان سیاسی به سخره میگیرند.
به ویژه اگر جریان یا نیرویی مدعی شود در یک روز میتواند ۲۴۰۰ عملیات در ایران انجام دهد و بارها ادعا کند که در دهها شهر ایران کانونهای شورشی اش روزانه دهها و بلکه صدها عملیات تهاجمی و ایذایی انجام دادهاند باید بتواند به این سوال ساده پاسخ دهد که چرا و چگونه رژیم جمهوری اسلامی حاکم است و به جنایاتش روزانه ادامه میدهد؟
در سه ماهه اول قیام ۱۴۰۱ که پاسداران و آدمکشان اطلاعاتی بچههای مردم را صد تا صد تا لت و پار میکردند یا چشمهای آنها را با گلولههای ساچمهای از حدقه در میآوردند این کانونهای شورشی کجا بودند که حالا وقتی جنبش مردمی با سرکوب وحشیانه رژیم دچار افت نسبی شده روزانه صدها عملیات انجام میدهند؟ آیا این کانونهای شورشی نمیبایستی در اوج قیام دهها تن از جنایتکاران رژیم را به سزای اعمالشان میرساندند؟ آیا اگر این کانونهای شورشی ادعایی مجاهدین نیروهای سرکوبگر را به سزای جنایتهایشان میرساندند مردم ایران شادی و خوشحالی نمیکردند و جوانان شجاع کف خیابانهای ایران با پشتگرمی بیشتری به قیام ادامه نمیدادند؟
رهبری مجاهدین عقلاش نمیرسید در آن دوران بهتر بود عملیات انجام دهند و نه حالا…؟!!
جریانی که قرار بود پیشتاز و مشعلدار مردم و جوانان شورشگر باشد خودش در اروپا نشسته و شعار میدهد « کانونهای شورشی مجاهدین یارتان مشعل پیکارتان». خوب شد مفهوم مشعل بودن را فهمیدیم، قرار بود مشعل در درون کشور و پیشاپیش شورشگران و معترضیان باشد نه در اروپا و کنار رود سن.
مجاهدین خلق و تمامی نیروها و جریانات سیاسی که خواهان سرنگونی حکومت ولایت فقیه هستند بهتر است از روشها و شیوههای واقعی و حقیقی استفاده کنند و امیدهای واهی ندهند. در خارج از کشور نشستن و شعارهای مبارزه طلبانه دادن هیچ دردی از مردم عزادار و ستمدیدهی ایران حل نخواهد کرد. برای همین رژیم تا دندان مسلح و وحشی باید استینها را در دورن ایران بالا زد نه در کنار رود سن و کشورهای اروپایی و آمریکا. این که جمهوری اسلامی اینچنین دست به کشتار و اعدام روزانه فرزندان بیگناه مردم میزند همین نبود یک آلترناتیو مسلح در مقابل این رژیم در دورن ایران میباشد. منبع:پژواک ایران فهرست مطالب بهروز ریحانی در سایت پژواک ایران *«زینتالمجالس» مجاهدین خلق [2024 Mar] |