تعامل و تقابل وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی
بهروز ریحانی
سایت تابناک وابسته به حکومت ایران، متن کامل مقالهی جواد ظریف، وزیر امور خارجهی جمهوری اسلامی که در روزنامهی نیویورک تایمز درج گردیده را به چاپ رسانده. جواد ظریف از آنجایی که طرف حساب و مخاطب مقالهاش را آمریکا و متحدین غربیاش میداند، بصورت کاملا اطوکشیده به قلمفرسایی پرداخته است.
جواد ظریف در نوشتهی خود سعی بسیار نموده است تا مردم ایران و حکومت جمهوری اسلامی را دارای اهداف، انگیزهها و خواستههای مشترک وانمود کند. حال آن که حکومت ملایان با توجه به سوابق مشعشعاش هیچگونه قرابتی با ملت ایران نداشته و ندارد.
جواد ظریف مینویسد: «برای توافق هستهای مورد انتظار، به ارادهی سیاسی بیشتری نیاز است. مردم ایران قبلا انتخاب و اراده خود را برای تعامل عزتمند با جهان نشان دادهاند، اکنون نوبت آمریکا و متحدین غربیاش است که از بین تعامل و تقابل یکی را انتخاب کنند.»
تجارب حاصل از گفتگوهای هستهای، به ویژه در چند ماه اخیر و خط و نشان کشیدنهای علی خامنهای، ولی فقیه و تصمیمگیرنده اصلی و نهایی در این مسئله، به وضوح مشخص کرد که در حاکمیت جمهوری اسلامی، مردم ایران که جای خود دارد، حتی جواد ظریف و حسن روحانی هیچکاره میباشند و اساساً نقش مجری چانهزدن را به عهده دارند. کما این که جواد ظریف هنوز خستگی بیخوابیهای آخرین دور مذاکرات هستهای از تنش بیرون نرفته بود، به مجلس تحت فرمان علی خامنهای احضار گردید و در همان مجلس نزدیک بود به وسیله یکی از نمایندگان لت و پار شود.
جواد ظریف مینویسد: « کارهای مهمتری از مسئله هستهای وجود دارد، منطقه وسیعتر خلیج فارس در ناآرامی به سر میبرد. اکنون سؤال اساسی در منطقه ظهور و سقوط دولتها نیست». به راستی اگر از نظر وزیر خارجه خوش خنده ملایان، سؤال اساسی منطقه ظهور و سقوط دولتها نیست پس:
*اعدامهای روزانه و بی سابقه چندماه گذشته در ایران به چه معناست؟
*سرکوب روزمره و سیستماتیک روشنفکران، نویسندگان ، هنرمندان، روزنامهنگاران و آزاد اندیشان برای چیست؟
*حبس ، زندان و شکنجه مخالفین سیاسی، فعالین کارگری و معلمان به چه دلیل میباشد؟
حکومتی که به چنین اعمال سرکوبگرانهای متوسل میشود، قبل از هر پدیدهی فرهنگی، مذهبی و اجتماعی از سقوط سیاسی دستگاه و نظام حکومتیاش وحشت دارد. وزیرخارجه آخوندها که حاکمیتاش در چنبرهی بحرانهای سیاسی و اقتصادی گیر کرده است و مسئله هستهای همچون طناب داری بر گردنشان آویزان میباشد، مینویسد : گسترهی تعامل سازنده ایران در واقع گسترهای بسیار فراتر از مذاکرات هستهای را فرا میگیرد. روابط خوب با همسایگان جزو مهمترین اولویتهای ایران است، اینک زمان آن رسیده که ایران و دیگر کشورهای منطقه به ریشههای اصلی بیاعتمادی و تنش در منطقه وسیعتر خلیج فارس بپردازند.»
لاف در غربت ( در روزنامه نیویورک تایمز) یعنی همین. برخلاف گندهگوییهای جواد ظریف، از قضا آمریکا و متحدین غربیاش در قدم اول مسئله اصلیشان موضوع هستهای میباشد و گول وعدههای «گستره بسیار فراتر از مذاکرات هستهای» را نخواهند خورد. وانگهی ریشهی بیاعتمادی و تنشها در منطقه خلیج فارس در وجود نامبارک جمهوری اسلامی میباشد. چند قلم از پرده بیرون افتادهی آن عبارتند از:
*گسیل نیروهای نظامی و امنیتی سپاه قدس تحت فرماندهی قاسم سلیمانی به عراق در ۱۲ سال گذشته. خوب است جواد ظریف به آلبوم عکسهای قاسم سلیمانی و نیروهای شبهنظامی شیعه، سپاه قدس و سپاه بدر نظری بیاندازد.
و مطبوعات حکومتی را هم بررسی کند تا ببیند چگونه قلمبدستان نظامی، امنیتی و فرهنگی نظام با چه شوق و ذوقی از دخالت و قهرمانیهای سرپاسدار جلاد قاسم سلیمانی و نیروهای تحتامرش تجلیل میکنند و از آنها تحت عنوان «مدافعین حرمین عراق» یاد میکنند.
*صدور نیروهای مستشای، امنیتی ، نظامی و شبه نظامی به سوریه جهت سرکوب مخالفین یک دیکتاتور خونریز را جناحهای مختلف نظام، روزانه در بوق و کرنا میکنند. جواد ظریف بطور حتم از «گروگان» گرفتن فرماندهان و نیروهای سپاه پاسداران در سوریه اطلاع دست اول دارد. حسن نصرالله در لبنان هم میتواند جواد ظریف را در رابطه با تحولات سوریه و تحرکات نیروهای جمهوری اسلامی شیرفهم کند.
*لبنان، به صورت اظهر من الشمسی «تعامل» جمهوری اسلامی در منطقه را نشان میدهد. حسن نصرالله و گروه تحت امرش، حزبالله لبنان، آنچنان از «تعامل» حکومت ایران بهرهمند شدهاند که علی خامنه ای را بدون پیشوند «امام خامنهای» مورد خطاب قرار نمیدهند. هنگامیکه وزرای دولت لبنان به دخالتها و دستدرازیهای آخوندهای ایرانی اعتراض میکنند، حسن نصرالله بیشتر و پیشتر از جواد ظریف و وزارت خارجه ایران و علی خامنهای و حکومتش رگ گردنش متورم میشود.
*یمن ، جواد ظریف در این رابطه درست میگوید که «تعامل»، سیاست منطقهای ملایان میباشد! از همین روی، در مقاله خود از کشور یمن به طور ویژه یاد میکند و عجله هم دارد که مسئله کشور یمن در اولویت قرار گیرد. لذا مینویسد: یمن یکی از موضوعات ضروری و فوری در میان فجایع جاری در منطقه است. ایران یک رهیافت معتدل و اجرایی برای حل این بحران دردناک و غیرضروری ارائه داده است». البته آمریکا و متحدین غربی و منطقهایاش برای طرح چهار مادهای جواد ظریف تره هم خرد نکردند. زیرا که اصلیترین عامل تنش و درگیری در کشور یمن همین حکومتی میباشد که جواد ظریف وزیرخارجهاش هست. هرچند که عربستان و حکومت ایران، در بسیاری زمینهها، به ویژه حقوق و مسائل انسانی و دمکراسی در یک جوال قرار میگیرند، اما شرایط کنونی کشور یمن حاصل سیاستهای تجاوزکارانه، مداخلهگرایانه و تروریستی جمهوری اسلامی است. حوثیهای یمن بدون کمکهای گستردهی نظامی، تسلیحاتی، مالی، سیاسی و نیرویی جمهوری اسلامی در خواب هم نمیدیدند که به چنین موقعیتی دست یابند. بی جهت نبود که آخوندها بلافاصله بعد از سقوط عدن که پس از سقوط صنعا مرکز دولت قانونی یمن بود تنها حکومتی بودند که قرارداد تردد هوایی با حوثیها انعقاد کردند و بطور غیرمعمول چند هواپیمای باربری را به فاصله چند روز روانه کشور یمن کردند.
اما جالبتر و در عینحال مضحکتر از همه، نسخهپیچی جواد ظریف برای کشورهای منطقهی خلیج فارس میباشد. او مینویسد گفتگوهای منطقهای میبایست بر اساس اصول مشترک پذیرفته شده جهانی صورت گیرد که مهمترین آنها عبارتند از:
۱- «احترام به حاکمیت، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی تمامی کشورها»
اصلی که البته جواد ظریف و حکومت متبوعش ید طولایی در نقض و پایمال کردن آن دارند. صدور« انقلاب اسلامی» جزء لاینفک حکومت ایران و اصلیترین سیاست منطقهای و بینالمللی آن از روز نخست تشکیل این حکومت بوده است.
تشکیل واحد «نهضتهای آزادیبخش» و سپاه قدس، مشخص کرده و میکند که جمهوری اسلامی تا چه اندازه به حاکمیت و تمامیت ارضی و استقلال سیاسی همسایگان و کشورهای منطقه احترام میگذارد.
شرم و حیا البته از مقولاتی است که آخوندهای وطنی بویی از آن نبردهاند.
۲- «تغییرناپذیری مرزهای بینالمللی»
وزیر خارجه ملایان به خوبی میداند که دوران کشورگشایی به معنی ضمیمهکردن خاک کشورهای دیگر در منطقه و جهان به سر آمده، اما، آموزش و پرورش و تشکیل تروریست و گروهها و دستجات شبه نظامی، به ویژه شیعیان منطقه، برای بدست گرفتن حاکمیت و یا نفوذ در کشورهای خلیج فارس، از تخصصهای خاص آخوندها میباشد و در این امور خبره هستند. بنابر این لزوماً احتیاجی نیست که مرزهای بینالمللی را تغییر داد تا حاکمیتهای بنیادگرا و ارتجاعی ایجاد کرد، کما این که جمهوری اسلامی بدون این که سرزمینی را به خاک ایران ضمیمه کند با تمام قوا به دنبال آن بوده و هست که جریانات وابسته به خدا را در این کشورها حاکم گرداند.
۳- بلبل زبانی جواد ظریف ادامه دارد «عدم دخالت در امور داخلی سایر کشورها، حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات، ممنوعیت تهدید یا استفاده از زور...»
به به ، چه کلمات دلنشین و جملات روحانگیزی! اما همین نسخههای آرام بخش وقتی از قلم وزیر خارجه جمهوری اسلامی تراوش میگردد، مرغ پخته در منطقه را هم به خنده وا میدارد.
خمینی، خامنهای و بدون اغراق تمامی سردمداران جمهوری اسلامی در سی و اندی سال گذشته، هزاران بار گفته، نوشته و تکرار کردهاند که «اگر قرار باشد که انقلاب اسلامی در محدودهی ایران باقی بماند، پس چرا انقلاب کردیم»
حال جواد ظریف دم از «عدم دخالت در امور داخلی سایر کشورها» میزند. خوب است که شبکههای اجتماعی اینترنتی و تلویزیونهای دنیا روزانه عکس و فیلم از گلههای پاسداران سپاه قدس در معرض دید جهانیان قرار میدهند، باور کنید اگر آدولف هیتلر و گوبلز وزیر تبلیغات هوچیگرش در قید حیات بودند، جزء مریدان خامنهای، حسن روحانی و جواد ظریف میشدند. وزیر خارجهای از «ممنوعیت تهدید و حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات منطقهای میگوید که حکومتش مظهر قلدری، گردنکشی و قمهکشی میباشد و اساسا مسائل منطقهای و بینالمللی و دیپلماتیک را به اتکا و پیشتوانه تروریسم و کشتار و بمبگذاری به پیش میبرد و از این نظر سپاه قدس و شبه نظامیان شیعه وابسته به جمهوری اسلامی دوقلوهای منطقهای القاعده و داعش میباشند. یک قلم، کشتن سنیها در عراق و ترور روشنفکران و دانشمندان عراقی در سالیان گذشته که توسط سپاه قدس و سپاه بدر انجام گرفته، نشان میدهد که تا کجا جمهوری اسلامی به دنبال حل مسالمتآمیز و بدور از تهدید و زور، سیاستهای منطقهایاش را به پیش میبرد.
وزیر خارجه بذلهگوی ملایان، بهتر است این لالاییها را برای نمایندگان مجلسشان بخواند تا باعث انبساط خاطر نمایندگانی گردد که تا حد فحاشی و تهاجم به او (جواد ظریف) پیش رفتند.
مردم ایران سالیان دراز طعم جامعه مدنی مورد ادعای آخوندها، تروریسم، افراط گرایی و فرقهگرایی ملایان را چشیدهاند. بدون تردید اکثریت مردم منطقه خلیج فارس تا کنون فهمیدهاند که صابون جمهوری اسلامی ایران بر تن هر ملت و کشوری بخورد، به غیر از سیاه روزی، فلاکت، تروریسم، کشتار، خونریزی حاصلی نداشته و ندارد. جواد ظریف هم باید بداند که متوسل شدن به سازمان ملل متحد آنچنان که در مقالهاش التماس میکند، دردی از دردهای داخلی و بینالمللی حکومتشان را درمان نخواهد کرد.
منبع:پژواک ایران