می بارد

 تگرگ داس های تیز دوداندود

برای بازتکرار فجیع کشتن گلها،

و ناقوس بلند مرگ

اذان رحمت افطار آنانست...

ولی خود نیز می دانند

که اینک خاوران تنها گلستان نیست

نماد طاق کسری و شکوه تخت جمشید است

و از آن باز می آیند

بسان لشکر گردآفریدان و سیاووشان

به نام نامی ایران

"ندا"ی سرخ گل های فرو افتاده در میدان

"نوید" روشن "پویا"یی این میهن شیران

که بی تردید می آید بهاران خوش ایران

به زیر پرچم "یوتاب شهر آشوب"!

 

از آسمان مناجات رمضان، آن مظهر عبادت دو جهان اشغالگران، چیزی جز باران مرگ بر مردم ما نمی بارد، طناب های دار یوسف مهراد و صدرالله فاضلی زارع به اتهام سب النبی(ایی، که ماه فرو ماند از جمالش، تا خمینی از همان ماهش دوباره بدر آید) را در اراک برای اجرای حکم قرآن آماده کرده اند، همزمان یکی از مال‌باختگان بجان آمده در مقابل بازار بورس دولت تدبیر و امید، خودش را به آتش کشیده است، و در آستانه ماه مه، کولبران و سوختبران زحمتکش، هر روزه هدف برادران قاچاقی سپاه پاسداران قرار می گیرند، نسرین ستوده و سالاری و دیگر وکلای زندانی، و آتنا، سهیل، گلرخ، آرش، سپیده، وحید و سعید افکاری و تمام زندانیان سیاسی در کردستان و آذربایجان، تا تهران و بلوچستان و... در تبعید و سرکوب، و خانواده های زندانیان سیاسی در فشاری مضاعف هستند، و حکومت جانیان حتی دایه شریفه ⁩و خالو میرزا(مادر و پدر رامین حسین پناهی) را نیز مانند نرگس محمدی و ... ممنوع الخروج کرده اند، و همزمان رژیم در تلاش برای دیپورت و بازگرداندن زندانیان سیاسی فرار کرده به ترکیه نظیر افشین سهراب زاده و...می باشد، حمله و بازرسی خانه های هموطنان بهایی و دستگیری فرزندان آنان نیز در روزهای اخیر شدت یافته است، و همزمان تزریق واکسن نامشخصی به نوری زاده در حالت بیهوشی و احتمال تکرار سناریوی بهنام محجوبی توسط سربازان گمنام امام زمان، نگران کننده شده است، و...

در حالیکه بنا به گزارش خبرگزاری ها، مینیمم در هر شانزده دقیقه فقط در تهران یک نفر قربانی کرونا می شود، و آمار دیروز از پانصد نفر گذشته، و جار بلند مرگ در خوزستان و دیگر استانها نیز به آسمان رسیده است، جانیان و غارتگران حاکم بر میهنمان، که پس از زمین خواری و جنگل خواری و کوه خواری و رانت خواری و دکل خواری، به واکسن خواری نیز رسیده اند، حالا خرید و فروش واکسن کرونا را نیز اعلام کرده اند، تا باز هم رکورد جدیدی در تاریخ اشغالگری خود به ثبت برسانند، که هیچ رژیمی مانند حکومت اسلامی اشغالگران ضد ایران و ایرانی نبوده و نیست!

 

در این اثنای هول انگیز، "آیت الله قتل عام" نیز برای محو کردن خاطره ی قربانیان تابستان شصت و هفت، و تغییر هویت خاوران زندگان خیز برداشته است.

البته نباید فراموش کنیم، که علیرغم عربده کشی های رفسنجانی و خامنه‌ای و ...در دفاع از آن نسل کشی هولناک در آن ایام، تا فرار به جلوی پور محمدی عضو معروف «هیئت مرگ» و مشاور وقت رئیسی جانی در ژوییه دو سال پیش(مرداد نود و هشت)، این آخرین اقدام جنایتکاران بر علیه بشریت، در عین حال پیروزی قاطع مادران خاوران و جنبش دادخواهی مردم میهنمان است، که حالا رئیسی و دیگر جانیان، همچنانکه در وحشت از دیدن چشم انداز دادگاه نوری جنایتکار و آینده ی در انتظارشان، حالا که نتوانسته اند آنجا را محو کنند،  تلاش می کنند تا شناسنامه جغرافیایی و هویتی خاوران زندگان را تغییر دهند، لذا در ادامه ی مقاله قبلی، دقیقاً این هم‌زمانی اقدام اخیر رئیسی و رجوی برای محو خاوران و حمله ی تمام عیار به ایرج مصداقی، که هیچ پیامدی جز محو دادگاه دادخواهی خاوران ندارد، نیز قابل تأمل است!

 

البته این موضوع جدیدی نیست، زیرا رجوی و نگهدار، بعنوان دو همجنس همزاد، که رهبری دو سازمان مجاهد و فدایی را پس از آن بهمن سیاه به ارث برده و در پشت حضرت امام به صف کردند، و در رمضان همان سال نیز برای معصومه کماندو و دانشجویان پیرو خط امام هورا می کشیدند، و سوای تظاهر در تفاوت لهجه ها(اسلام انقلابی خورده بورژوازی و مارکسیسم لنینیسم پرولتاریایی) خرمای افطاری در جلوی سفارت آمریکا پخش می کردند، و هیچ کمبودی نیز از بحران نداشتن هویت ملی در خودشان احساس نمی کردند...از همان ایام برای خط دادن به خمینی جلاد و دولت امام زمان، روی دست هم بلند می شدند، که از هویدا و سران ارتش وابسته و تمام زندانیان را بایستی در دادگاه انقلاب به سیخ بکشید، و ما هم در نشریه مجاهد شماره سه، آنرا با تشابه و تفسیر قتل عام بنی قریظه در زمان پیامبر توجیه می کنیم، تا درخواست محاکمه و اعدام تمام گروگان های آمریکایی، تا سپاه پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید و... همگی از همان ایام، تلاشی برای خط دادن به رژیم آدمخواران صفوی برای عبور از بحران ها بود، که در سالهای بعد نیز در نامه نگاری آشکار رجوی به سران حکومت جنایت، و همچنین خط و خطوط نگهدار در ایام انتخاباتی مشابه ادامه داشته، و با افتخار نیز اعلام کرده اند، و اگر چه همان رفسنجانی و دیگر جانیان حاکم، هرگز محلی به این دریوزگی ها نگذاشته اند، اما آنها تا بازگشت برای پابوسی به شرط اعلام عفو عمومی و گرفتن امان نامه نیز پیش رفتند...و همچنانکه اکنون نیز شاهد هستید، نگهدار همچنان مشغول همان توهمات کودکانه خط و خطوط دادن است، و رجوی نیز با توپخانه اش گرای دادگاه نوری و حذف فیزیکی مصداقی را برای عبور از بحران انتخابات آتی، به رئیسی و جنایتکاران حاکم می دهد...

 

اگر چه خمینی جلاد و بازماندگان آن شیاد، این دو بیمار همزاد را مانند کیانوری و بسیاری دیگر از مدعیان اپوزیسیون را همواره روی انگشت چرخانده و به بازی گرفته اند، توسط اتاق فکر های خودشان، با آزاد کردن فضای داخل کشور، و حتی آزادی زندانیان سیاسی خوشنام، و اجازه دادن به انجام مصاحبه های اختصاصی آنان با رسانه های داخلی و خارجی، تا درخواست فائزه هاشمی برای مناظره با خامنه‌ای که به توصیف ایشان علی مانده و حوضش، پیش رفته و دندان به جگر گرفته اند، و با توجه به اشراف اطلاعاتی آنها از اوضاع انفجاری جامعه، جنبش سراسری "نه به جمهوری اسلامی"، و ترس از شعله ور شدن قیام سرنگونی(که حالا احمدی‌نژاد رییس جمهور خس و خاشاک نیز صدایش را شنیده است) بنظرم خود را آماده کرده بودند، که در صورت اجبار و نیاز، به کاندیدا شدن فائزه هاشمی و حتی نرگس محمدی نیز برای عبور از این بحران سرنوشت ساز تن بدهند، و تناقضات آن با قانون اساسی ممنوعیت زنان را نیز مثل همیشه با فتوایی حل می کردند...

اما سوای احتمالات، در روی میز نمایش روحوضی کنونی انتخابات، بجز خیز رئیسی جنایتکار و سپاه پاسداران، و پادو های غیر جدی نظیر تاج‌زاده و...، حالا گوبلز فاشیسم مذهبی نیز با جناح و حامیان داخلی و بین‌المللی به میدان آمده، و با شعبده ی سامرایی درز دادن نوار صوتی، به خبر اول خبرگزاری ها و اتاقهای فکر اروپا و آمریکا در هفته ی گذشته تبدیل شده، و همه را به بازی گرفته اند، در حالیکه هیچ واقعیت جدیدی از جنایتکار بودن قاسم سلیمانی، تا نوکری روسیه، جنگ سوریه و... نداشته، و تنها اثبات نقش جنایتکارانه تمامیت سران حکومت اسلامی در جنایت علیه بشریت در ایران، خاورمیانه و جهان، و خودش بعنوان گوبلز توجیه کننده تمامی این سیاست ها و جنایات بوده است...

 

واضح است که تمامی این خیزهای پلشت، برای محو خاوران و دادگاه نوری و انتخابات آتی، به این دلیل اهمیت سرفصلی برای تمامی طرف های درگیر پیدا کرده است، که سقط شدن خامنه‌ای و جانشینی و...نیز در چشم انداز قرار دارد، و به همین دلیل برای تصاحب قدرت و خلافت، جنگی خونین در راه است، زیرا آنان از صدر اسلامشان در مدینه و قتل عام بنی قریظه تا فتح مکه، و از کشتن عثمان تا قتل عام نه تنها قیام کنندگان مجوسان و پارسیان در مازندران و سیستان، بلکه هزاران مومن مسلمان در جمل و صفین و نهروان، توسط مولای متقیان همین ایام رمضان، که از بیت رهبری ولایت غالب در تهران و جمکران، تا بیت رهبری ولایت مغلوب در اشرف هزار کهکشان، برای قربت به آن عبادت دو جهان، قرآن بر سر می گیرند و  اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِ می خوانند، هرگز در تصاحب و حفظ قدرت از هیچ جنایت و آدمکشی و قتل عامی دریغ نکرده و نمی کنند.

 

 این نمایش انتخابات و وقاحت بی مثال ظریف در بیان "مردم ما خودشان انتخاب کرده اند"، همچنانکه رهبری مجاهدین و تمامی مزدورانش نیز از کشتار اشرف تا لیبرتی و آلبانی نیز همین ترم "اعضای تشکیلات ما خودشان انتخاب کرده اند" را استفاده و تکرار می کنند...را می توانید از پیش و پس از مشروطه تا همین امروز در همان امتداد اندیشه تنگ تاراندود غار حرا بوضوح ببینید، از قتل طاهره قرةالعین ها، تا کسروی و رزم آرا و فاطمی(با فتوای همان آیت الله هایی که رضا شاه را وادار کردند تا به جای جمهوریت، سلطنت را اعلام کند، و حالا نیز نوادگان اندیشه ی همان روحانیون از چپ و راست یقه ی نوه ی رضا شاه را گرفته اند، که چرا می گوید جمهوریت و...) تا ترورها و قتل های زنجیره ای در سازمان پر افتخار مجاهدین و دیگر گروه های سیاسی چپ در پیش و پس از آن بهمن سیاه پنجاه و هفت، از جواد سعیدی، علی میرزاجعفر علاف، مرتضی هودشتیان، مجید شریف واقفی، مرتضی صمدیه لباف، حسن حُسنان، محمد یقینی...

 

 

و کشتار بیرحمانه در کردستان و خوزستان، تا کشتن طالقانی، از اعدام نزدیکان شریعتمداری تا روحانیون آزاده، و شروع شکنجه و کشتار بیرحمانه زندانیان سیاسی در دهه شصت، تا قتل عام هولناک زندانیان سیاسی و نظامیان بازگشته از نزد مجاهدین در سال شصت و هفت، از قتل احمد خمینی و قتل های زنجیره ای حکومت اسلامی تا خود شخص سعید امامی، از قتل های زنجیره ای در کمپ اشرف، تا همین خط و نشان کشیدن های خامنه‌ای و رجوی برای قتل و نابودی منتقدان، همه و همه در امتداد همان سرچشمه ی پر از زهر نخستین است، که رسیدن به قدرت و حفظ قدرت اوجب واجبات است!.

 

اما در مقابل اینهمه جنایت و خیانت، باز هم مادران دادخواه شجاعانه ایستاده اند، و فریاد می زنند: ما زنانی هستیم که ادامه زندگی‌مان را در دادخواهی یافته‌ایم. ما می‌دانیم که پیش از ما زنانی زیسته‌اند که پیکر به خون خفته فرزندانشان، در نهان و پنهان درگورهای فردی و جمعی دفن شدند. به آنان نیز اجازه سوگواری و برگزاری مراسم یادمان ندادند. بسیاری از این مادران با غم بزرگی در دل، جهان را وا نهادند و رفتند. با تمام رنج‌هایی که برآنان رفت، هرگز دست از دادخواهی نکشیدند. پرچمی را که آنان به‌دست گرفتند، اکنون به دست ما مادران، نسل‌ جدید دادخواهان، رسیده است...

و همچنانکه در تظاهرات روزهای اخیر نیز معلمان، کارگران، دانشجویان، بازنشستگان و...در آستانه روز جهانی کارگر فریاد می زنند، زندانی سیاسی آزاد باید گردد، دشمن ما همین جاست، دروغ میگن آمریکاست، از بس دروغ شنیدیم، ما دیگه رأی نمی دیم، فقط کف خیابون، بدست میاد حقمون...اگر چه ظاهراً گهگاه اتاق فکر های تاریک سپاه پاسداران نیز با رخنه در تظاهرات شعار رضا شاه روحت شاد را بر زبانهای مردم بجان آمده جاری می کنند و...

اما ، همین مقاومت مداوم، و همین جویبارهای جاری از سرچشمه ی خاوران زندگان است، که به همراه مادران، و دادخواهان، و تمامی اعضاء خانواده بزرگ جنبش دادخواهی میهنمان، در کشاکش نهایی برای سرنگونی حکومت اسلامی اشغالگران، حرف آخر را در کف خیابان خواهند زد، و علیرغم تمامی حساب و کتاب های اتاق فکر های داخلی و مماشات گران بین المللی، بی تردید این رژیم قرون وسطایی را سرنگون خواهند کرد، و تمامی قاتلان فرزندان ایرانزمین، مانند حمید نوری بعنوان جنایتکاران بر علیه بشریت محاکمه و به دست عدالت سپرده خواهند شد!

 

موسا حاتمیان

چهارشنبه ۸ اردیبهشت 

۲۸ آوریل ۲۰۲۱