از دادگاه نور چشمی رئیس جانیان تا خروش خوزستان»
موسی حاتمیان
منبع:پژواک ایران
از دادگاه نور چشمی رئیس جانیان تا خروش خوزستان»
روند شتابان و پر هیاهوی جویبارهای خروشان جنبش دادخواهی مردم میهنمان، آنچنان سرعتی برای سیل شدن یافته اند، که نه تنها اتاق فکر های بیت ولایت جانیان سرگیجه گرفته اند، بلکه از سیلی محکم تحریم سراسری نمایش انتخابات، و نمودهای انگیزاننده ی مادران دادخواه و رهبران میدانی جنبش دادخواهی، تا مشت محکم کارگران بر پوژه دولت رئیس جنایتکاران، و اکنون خروش یکپارچه ی مردم خوزستان، همگی نشانه های عقب ماندگی فاحش و اسفناک اپوزیسیون خارج کشوری، از جنبش سرنگونی مردم داخل کشور بوده و هست...!
هنگامی که رجوی در یکی از فرازهای فرود مداومش در فرارهای پیاپی پس از سی خرداد و فرانسه، چون کفتر حرم علی، بر احرام ثلاثه ی شیعیان، فرود نهایی را انجام داده بود، در اولین سخنرانی و اظهار بی وجودش در قرارگاه اشرف، با قربانی کردن و تاختن به علی زرکش، و مهدورالدم خواندن ضمنی او و...، شاید تنها همین نکته را درست تشخیص و بیان کرد، که خمینی جلاد پس از سی خرداد و نهایتاً در پایان جنگ آلان، با هوشیاری ضد انقلابی اش تلاش کرد تا رابطه ی جنبش سراسری ما با توده ها را قطع کند، و اگر پیروز می شد، کار ما و هر نیرویی که رابطه اش با توده ها قطع شود تمام بود...اما ما دقیقاً رو در روی خمینی برای ایجاد مجدد همین رابطه با توده های مردممان به جوار خاک میهن آمده ایم...، البته رجوی گمان می کرد بچه زرنگ است، و در زیر چتر سیدالرئیس، و انجام تمامی فرامین حبوش و ...در فرستادن اعضای قدیمی و جدید تشکیلات به مأموریت های بی بازگشتی که سوژه هایش توسط حبوش و عدنان و...، آنهم در قبال حفظ جان رجوی، و سهمیه ی بیشتر بشکه های نفتی و... تعیین و ابلاغ می شد، نهایتاً خواهد توانست قدرت و حکومت اسلامی را از خمینی که مدعی بود، از وی ربوده است را بدست آورد... همچنانکه در سی و چند سال اخیر، هنوز هم بخت خویش را با سیدالرئیس ها و حبوش های منطقه ای و جهانی در حال آزمودن است، و هر جا و هر موقع هم که بوی کبابی به مشامش رسیده، مانند دیروز حتی با نقاب مندرس امام زمان سخنگو، با پررویی شرمسارانه برای قیام خوزستان نیز پیامی قضای حاجت فرموده، و در باد معده ای به جوانان خوزستانی منتظر فتاوی ایشان، فرمان داده که آتش قیام را بالا ببرید... تا لابد ایشان و رئیس جمهور منتخب شان به جای خامنهای جایگزین شوند...اما سوای این غلط های مضحک و زیاده خوری ها، و علیرغم پرداخت میلیونها دلار دستمزد به سخنرانان بازنشسته، کماکان جان گوهران بی بدیل اشرف نشان برایشان هیچ اهمیتی ندارد، و حاضر نیستند حتی اعضاء ویترین خارجی تشکیلات خودشان مانند مسعود فرشچی را برای درمان به اروپا منتقل کنند، و شاید همچنانکه همواره تأکید و به اعضای تشکیلات آلبانی اعلام کرده اند، حاضر به باز کردن هیچ شکافی نیستند، و می ترسند که در صورت اعزام افراد بیمار به اروپا، دیگر مانند تمامی جارکشان آمریکا و اروپا نشین، دیگر به اشرف آلبانی باز نگردند، و البته کرکس ها برای قار قار سیاهشان به اجساد جنازه ها نیز بشدت نیازمندند...
اگر چه این بی هویتی ناشی از بحران قدیمی هویت ملی، تنها منحصر به رجوی نبوده و نیست، و دوستان همزاد او مانند نگهدار و...نیز پس از مداحی های مشابه برای امام خمینی، همین بخت خویش را در جمهوری های شوروی سابق آزموده اند...
در میان طول موج اخبار اخیر، کماکان بعضی از آنها بلندتر، قویتر و قابل تأمل تر بوده اند، که بی تردید کیس نوری جنایتکار از دستگیری تا محاکمه، قطعاً یکی از مهمترین آنهاست، که بنا به آخرین اعلام ایرج مصداقی:
اولین جلسات دادگاه #حمید_نوری در روزهای ۱۰، ۱۱ و ۱۲ آگوست برگزار میشود. شرکت در جلسات دادگاه برای عموم آزاد است. محدودیت جا و مقررات مربوط به کرونا وجود دارد. روند دادگاه به فارسی ترجمه میشود. اجازه فیلمبرداری و عکسبرداری از دادگاه وجود ندارد. https://t.co/L2kcduZ9BO
سوای اهمیت این دادگاه برای دوستان و دشمنان جنبش دادخواهی، از آغاز تاکنون، که بصورت حتی حیرت آور، اما قانونمندی!، صفوف و مرزبندیهای جدیدی را ایجاد کرده است، از امداد رسانی نوار گفتگوی سران جنایتکار قضاییه به رجوی برای استارت زدن(بقول یغمائی) سمفونی قورباغه ها، تا همراهی نگهدار تمام جناح های رژیم، و رفقای چپ درمانده و دلداده ی همین رفیق رهبر حزب کمونیست کوبا که مانند درخواست «پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید»، در چند روز اخیر از تمامی رفقای انقلابی حزب کمونیست درخواست کرده است که مزدوران بورژوازی و امپریالیسم را در زیر گام های خود له کنند...تا حتی طنز نویس مدیحهسرایی که همچون بالایی ها در آن روزگار، برای نواله ی ناگزیر،
کلمات بسان پشکل ارزان شعرش را
به پای اهرمن می ریخت،
پس از سالیان، با طنازی باز هم برای همان نواله ی ناگزیر، در سرانه ی پیری، با خرسندی از مدیحهسرایی به مداحی و نوحه سرایی ارتقاء مقام می یابد، و بقول سعدی(با کمی تغییر):
مپرس از من که هیچم یاد کردی
که تو هیچی فرامش هم نگردی
چرا پیرانه سر در نقش طناز
ملیجک گشته مداحی بکردی...
بله تمام ملیجکان دربارهای خروس و خرس نشان، از بیت رهبری، تا سلاطین تمام سرویسهای امنیتی داخلی و منطقه ای و جهان، بطرز حیرت آوری در حول یک کیس جنبش دادخواهی مردم ایران، بنام دستگیری و محاکمه ی حمید نوری جنایتکار گرد هم آمده اند...اما با شنیدن خبرهای پیاپی از تلاش نافرجام جنایتکاران حکومت اسلامی، برای ربودن و انتقال مسیح علینژاد با این قیمت سنگین و ریسک کلان در حین کنفرانس وین و...، این سوال را برای تمامی تلویزیون ها و برنامههای تحلیلی آنها ایجاد کرده بود، که چرا رژیم حاضر به پرداخت این قیمت سنگین شده است؟، اما متأسفانه دانسته یا نادانسته، دادگاه نوری جایی در پاسخ های نفرات حاضر در مصاحبه های مذکور نداشت...، لذا بر خلاف تمامی مدعیان و مدعوین تحت عنوان کارشناس سیاسی و...، نگارنده بی هیچ ادعایی، معتقد است که پس از تصمیم خامنهای جلاد، و اعلام پیروزی رئیسی جنایتکار، در ابتدا سعی در اجرای این مانور وحشت با کارت گروگانگیری در دستشان کرده و مجدداً دکتر احمد جلالی و وکیل مدافع او را به صحنه آوردند...ولی وقتی که سمبه ی دادستانی و قضاییه ی مستقل سوئد را پر زور دیدند، طرح های قبلی ربودن مسیح علینژاد را شدت بخشیده و برای تحقق اهداف ناکام خودشان، قیمت بسیاری هم پرداختند، زیرا نه تنها پای رئیسی در دادگاه نوری در میان است، بلکه پیآمد های شدید روحی روانی آن برای دستگاه امنیتی و نیروهای سرکوبگر، بخصوص در شرایط انفجاری جامعه، می تواند فراتر از بحران امنیتی، به از هم پاشیدن این نیروها بیانجامد...و دقیقاً به همین دلیل، از خامنهای تا رئیسی و سپاه پاسداران، نیاز داشتند تا پیش یا همزمان با دادگاه نوری، یک فیل تبلیغاتی پیروزی امنیتی دیگری مانند دستگیری مسیح علینژاد را هوا کرده، و مانع از ریزش شدید و بحران امنیتی در این شرایط فروپاشی بشوند، و به همین دلیل حتی برای چپه شدن میز برجام نیز ریسک کلانی کردند، و بر خلاف ساده سازی های کودکانه ی جناح بندی دیدن این اقدامات، بر خلاف سابق، اکنون در یکدستی کامل این تصمیمات را گرفته و می گیرند... همچنانکه شکنجه گران اسلامی، از سربازان گمنام امام زمان در بیت خلیفه ی وقت اسلام، تا حسین داعی الاسلام و صد و چهل و دو تنی که سیامک نادری در مقاله اش افشاگری کرده است ... همزمان برای ترور شخصیتی ایرج مصداقی، مسیح علینژاد، منوچهر بختیاری و...در داخل و خارج کشور، نه تنها تمام قد به میدان آمده اند، بلکه جانی دالر و کارگاه های خصوصی را با حقوق کلان نیز استخدام کرده اند، تا نهایتاً صداهای جنبش دادخواهی، منوچهر بختیاری و...را به دستور رئیسی در تهران محاکمه کنند، ایرج مصداقی را در سوئد محاکمه کنند، مسیح علینژاد را ابتدا به زندان رفیق نیکلاس و از آنجا به تهران منتقل و محاکمه کنند...تا که چه بشود؟، تا که نوری محاکمه نشود، و همین وضعیت ادامه داشته باشد و گور پدر مردم گرسنه و تشنه... و بزعم این همه چیز باختگان!، دیگی که برای ما نمی جوشه، سر سگ توش بجوشد...
اما اکنون، درست همزمان با فتح باستیل در همین ایام، شکست گروگانگیری مسیح علینژاد، و شکست تمامی تلاش های تاکنون هر دو ولایت غالب و مغلوب(خامنهای - رجوی) بر علیه ایرج مصداقی و دادگاه نوری، اکنون فریاد مادران دادخواه در حمایت از اعتصاب عظیم کارگران، و خروش یکپارچه ی خوزستان، در واقع یادآور همان فتح باستیل در ایران است، که دیر است و دور نیست!
ما پیروز می شویم!
موسی حاتمیان
جمعه ۲۵ تیر / ۱۶ ژوئیه ۲۰۲۱ منبع:پژواک ایران فهرست مطالب موسی حاتمیان در سایت پژواک ایران *آمریکا در نقطه پرل هاربر! و آیا خامنهای هم پَر؟! [2024 Nov] |