دادگاه نوری، داد از بیداد و خیانت شُغاد»
موسی حاتمیان
منبع:پژواک ایران
دادگاه نوری، داد از بیداد و خیانت شُغاد»
در سه هفتهای که از دادگاه نوری جنایتکار گذشت، گفتنی ها کم نیست، و اگر چه
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم / جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
اما وقتی پای مادران خاوران و مردم و میهنمان در میان است، سکوت نمی کنیم، و به مدعیانی که آشکارا نقش مزدوران برون مرزی حکومت اسلامی اشغالگران حاکم بر میهنمان را بر عهده گرفته اند، و بعنوان نیروهای ذخیره ی خامنهای و رئیسی شمشیر از رو بسته، به میدان آمده اند، تا با النصر به الرعب، ایرج مصداقی و اعضای جنبش دادخواهی را در مقابل دادگاه استکهلم به صلابه و صلیب بکشند، اجازه نمی دهیم تا با خوش رقصی های با مزد و بی مزد شان، این دادگاه و فرصت دادخواهی مادران را نیز مانند خاک خاوران، در یک همدستی ننگین آشکارشان، از حافظه تاریخی مردم ما حذف کنند.
در مقالات قبل از شروع محاکمه نوری، به نقش و جایگاه این دادگاه اشاره کرده بودم که:
کارزار حقوقی، و پرونده نوری، یک سنجش و سنگ محک تمیزدهنده اشخاص، گروه ها، رسانههای جمعی، و خلاصه هر کسی نیز هست، که در کدام نقطه ایستاده است؟، در کنار جنبش دادخواهی مردم ایران برای سرنگونی رژیم و محاکمه تمامی جنایتکاران بر علیه بشریت، یا در کنار دشمنان مردم و جانیان حاکم بر میهنمان؟
البته در دنیای حقیقی واضح است که این پیروزی مهم بدست آقای مصداقی میسر شده است، اما کسانی که پس از دستگیری نوری جنایتکار، با تمامی تلاش خود سعی کرده اند، سرنای رقص خود با دژخیم را از سر گشادش بدمند، و این کارزار بزرگ بین جنبش دادخواهی مردم میهنمان با جنایتکاران حاکم و تمامی همدستان رنگارنگشان را به دعوای شخصی و حیدر نعمتی با شخص مصداقی جا بزنند، آب در هاون و آن چاه گنداب جمکران خویش می کوبند...
و یلی در این میان، مصداق آرش، در این زمانه نابکار، و پس از چهل سال که «غیرت اندر بندهای بندگی پیچان؛ و عشق در بیماریِ دلمردگی بیجان» بود، او تمام جان خود در تیر کرد، و بالاخره حمید نوری جنایتکار را بدام انداخته است...این دگردیسی عمیق شخصیتی، که در جریان این دادگاه نمادین جنبش دادخواهی مردم ایران، به یک باره، بصورت شگفت انگیزی بروز پیدا کرد، نه اینکه ناهمخوان با ماهیت ها باشد، بلکه همچون موج های قیام جنبش دادخواهی، که دی ماهش خروشانتر و عمیق تر از آبان، در نقطه مقابل مردم، در اردوی دشمنان و همدستانش نیز عمیق تر قی می شود!...
«سندرم استکهلم و تراژدی کمدی الهی اپوزیسیون» https://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-99807.html
دادگاه استکهلم, دیگر حتی فراتر از یک خط کش سنجش نقطه مختصات سیاسی این و آن شخص یا گروه و...، تنها فرصت جنبش دادخواهی مردم ما، نه تنها برای مچ گیری رئیسی جنایتکار، و طرح پیگیرد او، بلکه شاید تنها شانس باز کردن پرونده ی آغاز پایان تمامیت حکومت اسلامی در سطح بینالمللی باشد!، …
سوای اهمیت این دادگاه برای دوستان و دشمنان جنبش دادخواهی، از آغاز تاکنون، که بصورت حتی حیرت آور، اما قانونمندی!، صفوف و مرزبندیهای جدیدی را ایجاد کرده است…بله، تمام ملیجکان دربارهای خروس و خرس نشان، از بیت رهبری، تا سلاطین تمام سرویسهای امنیتی داخلی و منطقه ای و جهان، بطرز حیرت آوری در حول یک کیس جنبش دادخواهی مردم ایران، بنام دستگیری و محاکمه ی حمید نوری جنایتکار گرد هم آمده اند...همزمان برای ترور شخصیتی ایرج مصداقی....در داخل و خارج کشور...تمام قد به میدان آمده اند...تا نهایتاً صداهای جنبش دادخواهی..را به دستور رئیسی در تهران محاکمه کنند، و ایرج مصداقی را در سوئد محاکمه کنند... تا که نوری محاکمه نشود، و همین وضعیت ادامه داشته باشد و گور پدر مردم گرسنه و تشنه... و بزعم این همه چیز باختگان!، دیگی که برای ما نمی جوشه، سر سگ توش بجوشد...
اما در روز نخست شروع دادگاه استکهلم، و هنگامی که با لشکرکشی عاشورایی فرقه تبهکار رجوی و مزدبگیران و همسویان همدستش مواجه شدم، متوجه گشتم، که علیرغم درک موارد بالا، هنوز میزان اهمیت جایگاه دادگاه استکهلم، برای خامنهای، رئیسی و رجوی را به اندازه کافی درک نکرده ام!
کسانی که شخصیت اسلامی رهبری عقیدتی مجاهدین را دورادور می شناسند، ممکن است تغییر شرایط بعدازظهر دهم آگوست را بدرستی درک نکنند، اما من بدلیل شناخت دقیقی که از رجوی داشته ام، یقین دارم که تمامی وقایع دادگاه را از همان صبح اولین روز دادگاه دنبال می کرد، و پس از دیدن اولین علائم پیروزی جنبش دادخواهی، و تمرکز دوربین های خبرنگاران بر روی ایرج مصداقی و برآورد احتمال نهایی این روند، شخصاً دستور حملات بعدازظهر را صادر کرد، تا از همان آغاز، روند ادامه ی دادگاه را مختل کند!.
ساندیس خور های ولایت فقیه مغلوب که از کشورهای حاشیه ی سوئد به آنجا منتقل شده بودند، با دستور مسولان در صحنه، به اکبر «خوش گوشت» های اوین و گوهر دشت، با همان فرهنگ چاله میدانی تبدیل شده بودند، تا با لمپنی رذیلانه ی حاج داوودی، شاکیان و شاهدان دادگاه را با مادر ج...خطاب قرار داده و با کوبیدن بر طبل های عاشورایی، از هیچ رذالتی در توهین های جنسی، به شخصیت های فرهیخته ی ادبی میهنمان نظیر مینا اسدی، شهلا شفیق، و...نیز فروگذار نکردند، همسر محترم آقای بهبهانی و خودش نیز از این توهین های بیشرمانه در امان نماندند، و ایشان نیز برای اعتراض به این حد از افسارگسیختگی عاشقان ولایت، واکنش مرسوم در اروپا و آمریکا را نشان داد، یکی از ساندیس خور های اعزامی آنها که چاقو نیز با خود حمل می کرد، خود را به آقای بهبهانی رساند و لگدی هم به او زد، مسولان حاضر در صحنه و کمیسیون قضایی آنها که خوب می دانند بر خلاف پادگان اشرف، در این کشور دمکراتیک، حمله فیزیکی جرم مشخص است، این مزدور خودشان را سریعاً به کشور مبدأ(احتمالا دانمارک) فرستادند، تا مانع دستگیری و اعترافات احتمالی او بشوند، اشخاص ظاهراً موسوم به «چپ» که تا این لحظه در سکوت بودند، به ناگهان با عاشقان ولایت همصدا شدند، و با فراموشی عمدی حمایت همیشگی خودشان از اعتراضات مشابه دختران فمن، به یکباره اخلاق مدار گشته، و مشترکا فریاد وا اسلاما سردادند!، و هر چه به آنها یادآوری می کردم که شما از صبح شاهد همه چیز بوده اید، و در حالیکه تمرکز ما روی دادگاه قتل عام شدگان است، پس
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
جانا روا نباشد خونریز را حمایت(حافظ)
اما وقتی که بروز ماهیت واقعی آنها را در غرغره ی اصطلاحات روشنفکری، اخلاقی و … به همراه چشم بستن آنها بر رذالت لشکر عاشورا را دیدم، با خودم گفتم،
چه بود زین شنیعتر بیداد
فحش لمپنها و این کران مادرزاد
و به دوستی در کنارم گفتم
بگوی آن دو بی شرم ناپاک را
دو همزاد بدمهر بیداد را...و چه توصیف عمیق و دقیق و درستی توسط شاعر بزرگ میهنمان مینا اسدی برای تمامی اینها ثبت شده است: جاکش ها!، جاکش های سیاسی و عقیدتی و ….
سایت های همبستگی و فیسبوک هایشان نیز پر شد از خالی دستهای ناپاکشان در زیر نشیمنگاهی، و آنچه را خود در مقابل دادگاه بوجود آورده بودند، پیروزی ولی فقیه خودشان در دادگاه نوری جا زدند…و یکی از جارچیانشان که معلوم نیست چرا پسران خودش را بجای فرستادن به موسسان پنجم جزیره ی شیطان در اشرف هزار کهکشان، برای بر هم زدن روند دادگاه نوری در استکهلم نگه داشته است و... ، با عر و تیز بی مایه ای در سایت همبستگی ملی، بفرموده اعلام کرد:
حلقه سوم و مضحکتر اینکه مزدوران بعد از دریافت دستورالعملهای جدید از وزارت به پرت و پلاگویی جدیدی پرداخته اند و میگویند آن هموطن غیرتمندی که بعد از عمل شنیع بهبهانی او را ادب کرده بود، نقض حقوق بشر کرده و باید مجازات شود…(اما بدون توضیح اینکه چرا فرماندهان میدانی آنها، آن هموطن غیرتمند ایشان را بسرعت به کشور خودش برگرداندند، با عر و تیزی بی مایه، تمام منتقدان جدا شده از سازمان را به دادگاه های خلخالی و سنابرق در دولت رجوی وعده داد):
ما به مزدوران میگوییم، برای روبرو شدن با عدالت در ایران آزاد شده فردا آماده باشید، حقیقت مزدوری شما در دادگاهای عادله با همه تضمینهای ضروری به سمع و نظر مردم ایران خواهد رسید، نگران نباشید هزینه وکالت شما را هم جمهوری دمکراتیک آینده به تمام و کمال تقبل خواهد کرد!
و با ارسال دهها و صدها ایمیل برای شخصیت های مستقل سیاسی مذبوحانه تلاش کردند، تا با تهدید و ارعاب و...، مانع ادامه مصاحبه های هفتگی آنها و بخیال ناپاکشان، تخته کردن و بستن تلویزیون میهن تی وی شوند، تا پس از این پیروزی تخیلی، سیمای هر دو جمهوری اسلامی در تهران و اشرف هزار کهکشان، تنها سینه زنی های تنفر انگیز عاشورای اشغالگران را به مردم نشان دهند...
دوستی که در صحنه حضور نداشت، از من پرسید که چرا شما نیز از فحاشی و حمله و هجوم عاشورایی این فرقه تبهکار فیلمبرداری نکردید؟، به او گفتم این انتقاد شما درست است، ولی در عین حال نشاندهنده این است که در سمت دوستان واقعی جنبش دادخواهی، کسی متقابلاً روی حاشیه و حاشیه پردازان آبرو باخته تمرکز نداشت، و شاید فکر نمی کرد، که باز هم رجوی اینبار نیز شُغاد خیانتکار جنبش دادخواهی در دادگاه نوری خواهد شد، تا با خنجر زدن از پشت به مادران دادخواه و اعضای خانواده جنبش دادخواهی، بیشتر و آشکار تر نقش مزدوران برون مرزی حکومت اسلامی قتل عام کنندگان مردم را بر دوش هواداران خود بگذارد...
دیگر موجوداتی نیز که این دادگاه را فرصتی برای تجارت قهوه و منبع درآمدی برای دریافت پول یک قهوه از هر ایرانی خارج کشور تصور کرده و خود را ناکام دیده بودند، همزمان با رقص گربه ای زاکانی که محض رضای خدا نیست!، به میدان آمده و بی پرونده ی وکالت، مدعی وکیل و دادستان و قاضی دادگاه شدند، و از هیچ رذالتی در باره ایرج مصداقی و همراهی و خط دادن به وکیل نوری فروگذار نکرد، و همچنانکه از دیروز وقتی که سوالات و تمرکز وکیل نوری را در جلسه دادگاه شنیدم، که چگونه تلاش دارد روی اختلافات و ظرفیت هایی که ظاهراً در صف جنبش دادخواهی هستند، ولی وکیل می تواند به نفع نوری از آنها استفاده کند، منتظر وارد کردن این تاجر ادعا بودم، و امروز هم ظاهراً مدعی شده که دادستانی از وی درخواست حضور در دادگاه را کرده است، اما این شیپور زدن ایشان از سر گشادش است، و اگر ادعای او در مورد وارد کردن پیش از موعدش درست باشد، شاهد واقعیت نکات اشاره شده خواهید بود!، اگر چه از تاجر پیشه ای که همزمان مدعی له کردن مصداقی و محاکمه و مجازات پزشکان ایرانی بجای رئیسی و خامنهای جلاد است، و...انتظاری غیر از این ساده لوحی است!.
در گام بعدی که ایرج مصداقی بعنوان شاهد دادگاه حضور می یافت، دامنه ی توطئه ی برهم زدن روند دادگاه را گسترده تر کردند، و تلاش کردند با تورهای سیاحتی به سوئد، نیروهای بیشتری به استکهلم بیاورند، و بر اساس اندیشه اسلامی "النَّصر بالرعب" یک کلیپ ویدیویی در فرودگاههای مبدأ تهیه و در فیسبوک هایشان به نمایش گذاشتند، که در یکی از آنها، یک بزدل مدعی دریادلی!، در کنار چهره ی ورزشی شورای اجاره ای ها، گز نکرده به رجزخوانی عاشورایی پرداختند، که برای دو جنگ به استکهلم می آیند، تا ایرج مصداقی و دوستان او را به صلابه بکشند، و اضافه کردن نوری توسط آنها تنها برای سفید سازی اهداف پلید رهبری عقیدتی بود…
اما رهبری عقیدتی علیرغم توهم تیزهوشی، مانند سفیر رئیسی، یادشان رفته بود که استکهلم تهران و پادگان اشرف نیست!، و به همین دلیل وقتی پلیس امنیتی سوئد همان شب این مزدوران اعزامی را در فرودگاه دستگیر کردند، فردایش به غلط کردن افتاده!، و مدعی شدند که اینها صرفاً بعنوان شوخی در گویش فارسی استفاده شده و هیچ قصدی نداشته اند...و اگر چه با دادن تعهد آزاد شدند، اما رجوی که بشدت تعادل قوایی بوده و هست، دیگر دمش را از مقابل دادگاه استکهلم جمع کرد، و دیگر اثری از ساندیس خوران در آنجا نبود، و بلافاصله همچون نتیجه ی دادگاه احمد رشیدی، اینبار هم با خفت و خواری مجبور شدند تمامی پست های مذکور را در فیسبوک ها و کانال های تابعه ی شیرهمیشه فراری ...حذف کنند.
برای تمامی کسانی که تاکنون خود را به هر دلیلی فریفته اند، و یا واقعاً به عمق قضایای دادگاه نوری و ...پی نبرده اند، تأکید و یادآوری می کنم که:
دستهای خونین نوری، رئیسی، خامنهای... و رجوی در قتل عام زندانیان سیاسی از سی خرداد تا تابستان شصت و هفت به همدیگر پیوسته است، و دلیل افسارگسیختگی و تلاشهای هم عرض و همزمان سفیران رجوی و سفیر حکومت اسلامی در استکهلم برای مختل کردن روند دادگاه نوری دقیقاً در این واقعیت نهفته است!
نامبردگان خوب می دانند که اگر این دادگاه به نتیجه ی مطلوبی برسد، قطعاً راهی باز خواهد شد، که دیر یا زود تمامی آنها و جنایتکاران تحت امرشان بدست عدالت سپرده می شوند، و برای کشتار جوانان ایران، سواستفاده از کودک سربازان، شکنجه در زندان و بسیاری از جنایات آشکار و پنهان محاکمه خواهند شد، و به همین دلیل با تمام قوا برای حمله به ایرج مصداقی به میدان آمده و حداکثر توان نیرویی، مالی، تبلیغاتی و کرایه مزدوری خودشان را بکار گرفته اند، زیرا همچنانکه در مقالات اشاره شده در بالا از پیش نوشته بودم، ایرج نماد این پیروزی جنبش دادخواهی مردم و مادران خاوران و آبان و خوزستان است، پس آنها با افکار پلیدشان گمان می کنند که اگر بتوانیم نماد این پیروزی را به هر قیمتی از سر راه برداریم، می توانیم روند دادگاه و این وحشت پسا دادگاه را نیز متوقف کنیم، و به همین دلیل از هیچ رذالتی فروگذار نکرده و نمی کنند.
سخن پایانی،
با یادآوری امتداد پیوسته ی خیانت این شُغاد و شُغادان صف کشیده در مقابل دادخواهی مادران خاوران، اکنون در حالیکه خامنهای و رئیسی جنایتکار در امتداد همان محرم و قتل عام زندانیان سیاسی، اینبار باز هم در محرم و عاشورایی دیگر به قتل عام عمومی مردم ما مشغولند، و تا امروز بنا به آمار رسمی بیش از صد هزار نفر(بخوانید چند صد هزار آمار واقعی) را به قتل رسانده اند، رجوی و همدستانش نیز با خیانت آشکار در همین محرم و عاشورایشان!، فرصت همبستگی ملی برای کمک به مردم بلا زده را از جنبش دادخواهی گرفته اند، و بقول مادر عصمت حتی فرصت خنده را از لبان مادران دریغ می دارند، و بقول مادر عصمت و مادران خاوران
داد میخواهم زبیدادی که گویی بردلش
نقش بیدادی همه بر سنگ خارا کرده اند
بله، همه همسو و همدست در برابر مردم ایستاده اند، و دادگاه نوری در واقع تصویر ساده و روشن بروز ماهیت هاست!.
اما همچنانکه بارها تأکید کرده ام، سوای هر نتیجه ای که دادگاه نوری جنایتکار در پی داشته باشد، یا توسط رجوی و رئیسی و مزدورانشان بر روند دادگاه تحمیل شود، جنبش دادخواهی مردم ایران، بسا قویتر از گذشته به میدان بازخواهد گشت، و اسلام عزیز شما و حکومت اسلامی اشغالگران ضد ایران و ایرانی را به گورستان تاریخ روانه خواهند کرد!.
موسی حاتمیان
چهارشنبه اول سپتامبر/ دهم شهریور ۲۰۲۱
سوئد
پاورقی: شَغاد یا شُغاد برادر ناتنی رستم بود چ، که موجب کشته شدن رستم و دیگر برادرش زواره و رخش رستم شد. زال پس از تولد شغاد از ستارهشماران خواست تا آینده او را پیشگویی کنند و ستارهشماران چوان زیج و اسطرلاب انداختند بر یکدیگر خیره ماندند و چون نزد زال آمدند اختر او را بسیار شوم تعبیر کردند که او بانی و باعث نابودی دودمان نیرمیان خواهد شد، از ایران و زابل بسیار کشته خواهد شد
منبع:پژواک ایران فهرست مطالب موسی حاتمیان در سایت پژواک ایران *آمریکا در نقطه پرل هاربر! و آیا خامنهای هم پَر؟! [2024 Nov] |