دادگاه امروز استکهلم با ادامه ی شهادت حمید اشتری آغاز و پی گرفته شد، و علیرغم تمامی تلاش نوری و وکلایش، که از دیروز مدعی فرصت زیادی برای رو کردن تناقضات شاهد بودند، اما شاهد امروز با ادامه ی تسلط کامل دیروز در پاسخ های صادقانه، دقیق و حسابشده، آنچنان وکلای نوری را به چالش کشید، که قاضی بر خلاف معمول، به حمایت از شاهد بارها سخنان وکیل مدافع نوری را قطع کرد، و با تصریح بر درستی سخنان بدون تناقض شاهد، از دادستانی درخواست کرد که پاسخ وکلای متهم را بدهند، و فرصت بازی با کلمات و طرح سوالات گمراه کننده ی معمول جلسات قبلی را به آنها نداد، که این نیز نشانه ی بارزی از جهت گیری ذهنیت قاضی و دادگاه برای محکومیت قطعی متهم بود!، نشانه ای که بازجو دادیار قتل عام نیز با شم بازجویی خودش آنرا احساس کرد، و در واکنش بی اختیاری بعد از چند بار انگشت بالا بردن کلاس مدرسه ی اکابری چون فرمانده اش رییسی، و ضمن کلی تعریف و تمجید های بچه آخوندی از قاضی، بشدت به دادستانی و وکیل شاکی اعتراض کرد، و با فراموشی عمدی دادگاه های چند دقیقه ای انقلاب اسلامی، بعنوان پادوی هیئت مرگ آن تابستان مرگبار، به قاضی دادگاه دمکراتیک استکهلم درس حقوق قضائی هم داد، و حد و حدود دادستان و وکیل مدافع شاکی و شاهد را نیز با بیشرمی اسلامی به ایشان یادآوری کرد، که البته ناشی از سراسیمه گی متهم، در احساس یک قدمی محکومیت و زندان طویل المدت است!.
نوری و وکلایش که در برابر شهادت حمید اشتری شکست خورده بودند، با اعلام اینکه سوال دیگری ندارند، برای شاهد بعدی دادگاه بیتابی می کردند، و او کسی نبود جز دکتر حقوق بینالملل، قاضی دادگاه های رسیدگی به جنایت بر علیه بشریت در آرژانتین و آفریقا و اقصی نقاط جهان، وکیل دادگاه زهرا کاظمی، پرفسور آکسفورد و یک وانت بار القاب خودخوانده ی کلاپ هاوس های اضداد جنبش دادخواهی در سال گذشته تاکنون که
به هوس هر دو سه روزیست هوادار کسی
کاش از آغاز نیفتد به چنین دلالی کار کسی
و احتمالا همه مانند نگارنده منتظر بودند که بنا به حواله های ایشان به روز شهادت شازده ی نجات دهنده ی پرونده، امروز ایشان از ادعاهای خویش دفاع کند، اما با شگفتی در قسمت نخست اظهاراتش در پاسخ به دادستان و قاضی، از هیچکدام از این القاب و ادعاهای خویش دفاع نکرد، بلکه به همگان نشان داد، جایی که ذره ای قانون و حقوق بینالملل جاری باشد، جایی برای آن عر و تیزهای کلاپ هاوس های معلوم الحال نیست!.
البته تاجر پیشه ی دلالی که جنبش دادخواهی را با دکان و بورس های دلالی اشتباه گرفته بود، و تا مقطع واسطه شدن برای تماس با ربکا مونی و مطرح شدن در پرونده ی نوری، امروز از تک و تای دلالی نیفتاد، و آخرین شانس موفقیت دکترای دلالی اش را با مزایده و حراج خودش در تأیید تمام خواسته های نوری و وکلایش، در معرض دید و شنود همگانی قرار داد، و اتفاقاً چه خوب که امروز بعنوان شاهد حاضر شد، و همگان بوضوح شاهد بودند که او برای جلب نظر و کمک های نقدی طرف مقابل، در حمله به ایرج مصداقی، حمید اشتری، مختار شلالوند، نیما سروستانی و ...از هیچ رذالتی در تأیید پروپاگاندای دروغ حکومت اسلامی قتل عام دریغ نکرد، و البته سوای نتیجه ی این تلاش و دلالی شرافت نداشته، که عوایدی دریافت کند یا نه، اما در دادگاه امروز پاسخ های صریح و شفاف و رسواکننده را از ربکا مونی دریافت کرد، و باز هم تمامی خزعبلات این دلال اسلامی و طرف های ذینفع هر دو ولایت غالب و مغلوب بر باد رفت…
بود شخصی مفلسی چون موسوی
خبره و دلال هر چه ناکسی
لقمهٔ زندانیان خوردی گزاف
در حقوق مادران کردی خلاف...
همانطور که همه شاهد بودیم، از قسمت دوم دادگاه، خانه ی شلالوند سوژه اصلی بود!، جلسه ی اول طرح دستگیری نوری در کجا بود؟، چرا ایرج مصداقی آنجا را انتخاب کرده بود؟ چرا این نفرات در خانه ی شلالوند جمع شده بودند؟ چه کسانی در این خانه بودند؟ آیا نیما سروستانی هم در این خانه حضور داشت؟ و...، اما راستی چرا؟!.
برای پاسخ به سوالات وکلای نوری، دادستان، قاضی و حتی قاضی وجدان خودمان، بایستی کمی به عقب برگردیم، و بیاد آوریم که پس از دستگیری حمید نوری در آن طرح پیچیده ی چند وجهی و تحقق این پیروزی درخشان توسط همین شاکیان اصلی، خانه ی شلالوند بعنوان پایگاه محل این تجمع و طراحی، مورد کین و غضب هر دو ولایت غالب و مغلوب قرار گرفت، و تمامی حقد و کین امام زمان فراری، از دهم آگوست تا دادگاه آلبانی، برای تخطئه کردن این خانه که حتی به ایرج مصداقی و مختار شلالوند و حمید اشتری و نیما سروستانی و...محدود نماند، و در رذالتی افسارگسیخته حتی حمزه و شلالوند و قتل عام شدگان را هدف حذف قرار دادند و ... ، امتداد همین تلاش مشترک هر دو ولایت غالب و مغلوب بود، که امروز نهایتاً علیرغم تلاش وکلای حمید نوری و دلالی موسوی و... ناکام ماندند.
تمامی این واکنشهای هیستریک حکومت اسلامی و همدستانش، اتفاقاً به این دلیل بود، که آنها خیلی خوب و شاید بهتر از اکثر ما می دانستند، این خانه متعلق به مختار شلالوند نیست!، و این انتخاب ایرج مصداقی را حساب شده می دانستند!، زیرا خانه ی شلالوند، پناهگاه عباس رحیمی و دیگر منتقدان و جداشدگان بوده است، زیرا مانند موزه ی تصاویر و یادگاری های حمزه و قتل عام شدگان است، زیرا آخرین ایستگاه دیدارها و مویه های مش دولت است، که اتفاقاً آخرین دیدارهای ایرج مصداقی با مش دولت هم در این خانه بوده است و...، پس انتخاب ایرج مصداقی برای محل طراحی دستگیری یکی از پادوهای مرگ آن تابستان قتل عام، هر دو ویژگی اصلی مورد نظر را در خود داشته است، قتل عام شدگان و مادران خاوران!، نماد سروهای بدار آویخته در آن تابستان سربداران، و برای همین حسن انتخاب پر رمز و راز نیز بایستی به ایرج مصداقی بعنوان مبتکر این شاهکاری که با کمک شاکیان اصلی محقق کرد، و با تمامی شاهدان دادگاه آنرا تاکنون به پیش برده است، صمیمانه دستمریزاد بگوییم، و بی حکمت نبود که امروز هم در ادامه ی حمله ی پروپاگاندای هر دو ولایت غالب و مغلوب به این خانه، حمید نوری به قرآن و مانیفست کشتار و سوزاندن دگراندیشان پناه برد، و آنرا در دادگاه می خواند، و شاید برای یافتن آیه ی ۱۰۷ سوره ی توبه جستجو می کرد*، که بر اساس آن در اندیشه و دستور محمد، تا خوانش خمینی و خامنهای و اسلام بردبار رجوی، این خانه ی دگراندیشان بایستی سوزانده میشد، تا از اساس چنین شورها و طرحی در آن بر علیه اسلام عزیز قتل عام کنندگان شکل نمی گرفت، و این همه خرج و عزای دو ساله را بر هر دو ولایت غالب و مغلوب تحمیل نمی کرد...که برای درک جامع این موضوعات و روند دادگاه از آغاز تاکنون، می توانید به توضیحات مبسوط ایرج مصداقی در مصاحبه امشب سعید بهبهانی با ایشان مراجعه کنید:
بله همچنانکه در جلسه ی امروز دادگاه نیز به عیان شاهد شکست دشمنان و پیروزی جنبش دادخواهی بودیم، همانطور که ایرج مصداقی نیز در این مصاحبه یادآوری می کند، همه در این جشن پیروزی شرکت کنیم، تا با تمام رفقا و یاران سر به دارمان همراه شده، و در لبخندی بر لبان مادران خاوران و آبان و...سهیم شویم. ما پیروز می شویم،
مبارک باد آن خانه، و آن جامه که اندر رزم پوشندش؛
گوارا باد آن باده که اندر فتح نوشندش.
شما را باده و جامه
گوارا و مبارک باد!
موسی حاتمیان
چهارشنبه ۴ اسفند/februari 23,2022
پاورقی:
*آیه ۱۰۷ سوره ی توبه در باره ی سوزاندن پناهگاه در راه ماندگان و گرفتاران در شب های بارانی و... بدستور محمد است، که در واقع نهادینه کردن قتل و سوزاندن محل دگراندیشان بوده و به مسجد ضرار معروف است، خمینی بارها برای توجیه و تهییج چماقداران در حمله به بیت شریعمتداری و سوزاندن مقرهای گروه های سیاسی و...از این ترم قرآنی استفاده می کرد، که در حمله به بیت منتظری پس از اعتراض وی به قتل عام زندانیان سیاسی و همچنین توسط رجوی نیز برای سرکوب هر صدای مخالفی در تشکیلات، به تفسیر نوین و خوانش اسلام بردبارش از این ترم قرآنی می پرداخت.
منبع:پژواک ایران