آمریکا در نقطه پرل هاربر! و آیا خامنهای هم پَر؟!
موسی حاتمیان
از بامداد یکشنبه هفتم دسامبر ۱۹۴۱ که از سوی امپراتوری ژاپنی، با حمله به پرل هاربر، نقطه عطف وارد کردن مستقیم آمریکا به جنگ جهانی را رقم زدند، تا بامداد امروز یکشنبه که زلزلهای شاید نمادین در گرمسار، تهران، سمنان، کرج، قم و… را نیز لرزاند(و بر خلاف رضا خانی، فرماندار گرمسار، که شنیده شدن صدای مهیب را تأیید کرده و گفته است، که مردم نترسند زیرا صدا مربوط به «زمینلرزه» بوده… اما مردم میگویند این زمینلرزه عادی نبود، زیرا هنگام وقوع آن صدای یک انفجار مهیب نیز شنیده شده و برخی میگویند بلافاصله پس از انفجار نور بزرگی از فاصله نسبتاً دور آسمان را لحظاتی روشن کرد و برق و اینترنت قطع شد…) شرایط فوقالعاده مشابهی از سرفصل آن روز، تا سرفصل امروز «بحران حکومت اسلامی و جهان بر سر دو راهی تاریخی» وجود دارد!
«چرا شرایط سرفصلی دقیقاً مشابه است؟»
۱- از آن روز که روزولت دمکرات، در یک سخنرانی شش و نیم دقیقهای، با اشاره به آن حمله غیر قابل توجیه خواست، انتقام این «بدنامی»، «خیانت» و «حمله بیدلیل و مفتضحانه» را جهت دستیابی به «پیروزی غیرقابل اجتناب»، بگیرند، تا روزی که بوش در واکنش به حمله مشابه غافلگیرانه یازده سپتامبر دستور حمله انتقامی را صادر کرد، و تا همین دیروز که بایدن نیز وضعیت اضطراری ملی از سال ۱۹۷۹ را مجدداً تمدید کرد، و همچنین ب.۵۲ ها را به همراه لشکرکشی بی سابقه از جنگندهها، ناوهای پرتاب موشک، و پیشرفته ترین تجهیزات جنگی آمریکا را به خاورمیانه روانه کرده است، و امروز ژنرال کوریلا(فرمانده سنتکام) نیز برای هماهنگی های لازم وارد اسرائیل شده است…، و این همه، نشان دهنده آن است، که در ورای اینکه چه کسی در کاخ سفید مستقر است، آمریکا مجبور است، که برای رفع اصلی ترین تهدید وضعیت اضطراری ملی وارد جنگ بشود!
۲- همچنانکه امپراتوری و بسیاری از فرماندهان ژاپنی، آن حمله را اقدامی بازدارنده در مقابل مجموعه طولانی از اقدامات تحریکآمیز ایالات متحده که در حقیقت موجب آغاز جنگ شده بود، میدانستند، خامنهای، سلامی و باقیمانده ی فرماندهان سپاهی نیز در سخنرانیهای خودشان به مناسبت اشغال سفارت آمریکا، که در آن روز مجاهدین، فداییان، پیکاری، توده ای و تمامی نیروهای شبه نظامی- سیاسی بی هویت ملی، در تأیید آن مادر بحران آفرینی، پس از سرچشمه ی جام شوکران خودکشی بهمن سیاه پنجاه و هفتی، با شعار مرگ بر شاه، درود بر خمینی، از آن اشغالگری دیوانه وار ضد سلطنتی، ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی، روی دست هم بلند شده و از همدیگر سبقت می گرفتند، اکنون و چهل و پنج سال پس از آغاز جنگ افروزی خمینی پلیدی که جنگ را نعمتی الهی توصیف کرد، حالا نیز با همان شعارها در برند های مد روز بیانیه های ضد جنگ شبه روشنفکران درمانده ی به جا مانده ی گفتمان پنجاه و هفتی، تا چرخش ابن الوقتی رجوی، برای حمایت از کوروش، با شعار نه شاه نه شیخ، که نشان می دهد، این رهبری قلابی با دیدن تصاویر تاریخی با ریش و شنل کوروش کبیر، احمقانه فکر کرده که او نیز یک روحانی اسلامی و یک خمینی ای امام بوده است، و حتی یک بار سخنان تاریخی شاهنشاه آریامهر را نشنیده که «کوروش شاه شاهان…»، و به همراه «اسیران جزیره شیطان» نمی دانند که کوروش کبیر شاه بنیانگذار ایران و ایرانشهر و آزاد کننده یهودیان بوده است… بار دیگر «همه با هم» اعلام کرده اند، که بایستی پاسخ سختی به اسرائیل و آمریکا بدهند، و خامنهای بصراحت آن را به عنوان یک فرضیه دینی(واجب) توصیف کرده است!
۳- در جنگ جهانی دوم، اگر چه تمامی ملت های جهان، در سایه جنگ و بمباران قرار داشتند، اما ملت یهود، اصلی ترین هدف نسل کشی آن جنگ ویرانگر بودند…و اکنون در تکرار تاریخ، با تمایزاتی ناچیز، اگر چه بر خلاف شوروی آن روز، اکنون روسیه ی امروز، و پوتین در کنار خامنهای و «نیروهای محور» مقاومت امروز قرار گرفته، و «مهمتر این که افسار بسیاری از فرماندهان میدان خامنهای در دست پوتین و کا.گ.ب برای پیشبرد همزمان جنگ اوکراین و خاورمیانه قرار دارد!» اما باز هم ملت اسرائیل و یهودیان سراسر جهان، هدف اصلی امپراتوری منطقه ای و بینالمللی فاشیسم اسلامی قرار دارند!
و…
«وضعیت داخلی و منطقه ای در سرفصل کنونی»
امروز کارگران، پرستاران و بازنشستگان از کرمانشاه و اصفهان، تا تهران و هفت تپه و… با شعارهای کوبنده ای مانند«جنگ افروزی کافیه، سفره ما خالیه»، «روسری را رها کن، فکری به حال ما کن»، «فقط کف خیابون بدست میاد حقمون» و… در پاسخ آشکاری به سخنان و تصمیم ادامه ی جنگ افروزی خامنهای، و تمامی حامیان حماسی، پژواک فریاد ملتی بودند، که از جنگ افروزی و نابودی ایران و ایرانی به جان آمده اند.
نسرین شاکرمی، و اعضای خانواده های بختیاری، سپهری، کرمی، و دیگر خانواده های دادخواهی و بهایی و زندانی سیاسی همچنان تحت شدیدترین فشار های جنایتکاران حاکم در زندان قرار دارند، و جانشان در خطر است، و پس از اعدام جمشید شارمهد، بدلیل نیاز فوری خامنهای و اتاق فکر های ولایت جنایت، در وحشت از فوران نهایی آتشفشان غَلَیان خشم پنج دهه مردم ایران برای سرنگونی حکومت اسلامی اشغالگران حاکم بر میهنمان، از دیروز پرونده میلاد و متهمان اکباتان را مجدداً به جریان انداخته اند، تا مانند حبیب دریس(شاهد کشتار نیزار ماهشهر)، پخشان عزیزی، خنفری و زندانیان اهوازی و… مانند قتل عام شصت و هفت، آماده قربانی کردن جوانان ایران در مقابل جام زهر شکست های رژیم جانیان باشند!
به گزارش ایلاف عربستان سعودی، و رسانه های اسرائیلی و بینالمللی، سپاه پاسداران در حال انتقال موشک ها به عراق است، و ضمن تهدید کشور های عربی، با توهم فرار از مسئولیت بینالمللی در پاسخ متقابل اسرائیل، با الگوی حملات نسل کشی پوتینی در اوکراین، با شلیک انبوه پهباد ها و کروزها، سیستم گنبد آهنین اسرائیلی و تاد آمریکایی را مختل، و سپس با شلیک تیراژ بالایی از موشک های بالستیک، یک کشتار جمعی دیگر را رقم بزنند… و مقامات اسرائیلی نیز تأکید کرده اند، که در صورت این حمله مجدد، تمامی اهداف را در عراق و ایران اشغالشده هدف قرار خواهند داد!
«وظیفه ملی مردم ایران، و دولتهای منطقه و جهان»
اکنون و پنج دهه پس از نشست سران گوادالوپ، و متعاقب آن خودکشی دسته جمعی پنجاه و هفتی، آن دکترین سیاسی - نظامی - ایدئولوژیکی کارتری - اروپایی برای پروژه خمینی و تمام شرکای داخلی بی هویت ملی، آشکارا و کاملاً شکست خورده است، و همانطور که محمدرضاشاه فقید پیش بینی کرده بود، که « حقیقت و واقعیت تاریخ برای همیشه پنهان نخواهد ماند…و در هر موردی دیر یا زود حقیقت آشکار می شود»، اکنون سالهاست که کارگران و مردم ایران شعار می دهند «ما اشتباه کردیم که انقلاب کردیم» و… بنابراین برای جبران آن اشتباه تاریخی، بعنوان یک وظیفه ملی، برای نجات ایران و ایرانی، بایستی با حداکثر همبستگی ملی به میدان بیاییم!
واضح است که از دور نمی توانیم، برای تحقق این آرمان ملی شعار بدهیم، و بایستی مانند یهودیان که پس از قتل عام هفتم اکتبر برای نجات مردم و میهنشان، از سراسر جهان به اسرائیل رفتند و جنگیدند، ما نیز برای نجات مردم و میهنمان به ایران برویم، و من نیز به نوبه ی خودم، اگر چه از شصت عبور کرده ام، اما از میهن پرستی و مردم دوستی عبور نکرده و برای این وظیفه ملی آماده ام!
مردم و دولتهای عربی منطقه نیز مانند مردم و دولت اسرائیل، و همچنین دولت آمریکا و دولتهای اروپایی، بخصوص پس از بحران های افغانستان و اوکراین تا قتل عام هفتم اکتبر یهودیان، تا جنگ غزه و لبنان، اکنون تجربه عینی مقایسه ای صلح و آرامش و ثبات در زمان حکومت قدرتمند پهلوی، با تجربه هولناک جنگ و گروگانگیری و تروریسم حکومت اسلامی از خمینی تا خامنهای را با تمام وجود احساس کرده و می کنند، و زمان آن رسیده است، که برای عبور از این تونل وحشت جنگ و مرگ و ویرانی، و برای جبران آن اشتباه تاریخی مانند مردم ایران، و حتی برای حفظ امنیت ملی خودشان، تصمیم نهایی را بگیرند، و با حمایت حداکثری از شاهزاده رضا پهلوی و مردم ایران، برای کمک به دفن اختاپوس حکومت فاشیسم اسلامی اشغالگران حاکم بر ایران، و همچنین برای استقرار مجدد صلح و دوستی و امنیت در خلیج فارس و خاورمیانه و جهان، مانند جنگ جهانی دوم متحد و متفق بشوند، و برای تحقق این هدف مهم منطقه ای و بینالمللی تمام عیار به میدان بیایند! حالا این گوی و این میدان!
ما پیروز می شویم!
موسی حاتمیان
یکشنبه ۱۳ آبان ۲۵۸۳ برابر با ۳ نوامبر ۲۰۲۴
منبع:پژواک ایران
