از شهریور آن سال سیاه پنجاه و هفت، که کارگران شرکت نفت تهران اعتصاب کردند، و دو روز بعد از آن تمامی کارکنان نفتی در جنوب و تمامی ایران، به اعتصاب عمومی پیوستند، تا یکسال بعد از آن بهمن سیاهی که کارگران نیز مانند دیگر اقشار جامعه، متوجه اشتباه بزرگ شرکت در آن خودکشی دسته جمعی شدند، و تحصن و تظاهرات کارگران بیکار در اندیمشک به گلوله بسته شد، و همچنین پس از اعتصاب طولانی کارگران هفت تپه در سالیان اخیر، که رئیسی جنایتکار تلاش داشت در آستانهی انتخابات، هفت تپه را به نفع خودش مصادره کند، و علیرغم دم خروس قوه قضائیه جانیان که «سپیده قلیان» قهرمان برای تاوانش هنوز در زندان و تبعید است... همچنانکه انگلس می گوید، "مجموعه پویایی از نیروهای درهم تنیده است که در آن همه پدیدهها با هم مرتبطاند، هیچ چیز ساکن نمیماند، و کمیت به کیفیت بدل میشود..."، اکنون پس از پیروزی بزرگ جنبش دادخواهی مردم میهنمان و طنین بلند «نه» به تمامیت حکومت اسلامی اشغالگران ضد ایران و ایرانی، اکنون بار دیگر کارگران شرکت نفت، با اعتصاب سراسری، مشت محکم دیگری بر دهان دولت رئیس جانیان در دومین روز کوبیده شده است.
بر خلاف توهمات کودکانه ی چپ پرولتری درمانده، و خورده بورژوازی راست وامانده، با ادعای «اسلام انقلابی در چپ مارکسیسم»، در بحران هویت ملی، و عدم شناخت طبقاتی - اجتماعی- تاریخی، علیرغم کپی برداری های فرمالیستی از زندگی کارگری، و پخش سرودهای انترناسیونال در اول ماه مه هر سال و...نه تنها هیچ سنخیتی با طبقه کارگر ایرانی نداشتند، بلکه در سطح مدعیان رهبری اپوزیسیون، مانند نگهدار و رجوی- با هر عقده ای از دوران کودکی یا نوجوانی... نیز در نشست های درونی، بصراحت کارگران را مشتی لواط کار تحلیل می کرد و... خمینی جلاد شیاد همانند کیش و مات کردن آنها با شعبده ی گروگانگیری سفارت آمریکا، در این زمینه نیز با پرت پلا گویی(خدا هم کارگر است) بسادگی توانست طبقه کارگر را نیز سربازگیری کند و...، اما پس از تمامی کشاکش های سالیان گذشته، اکنون طبقه کارگر نیز با عبور از «خودبیگانگی» که مارکس توصیف کرده است، و در ارتباط ارگانیگ با دیگر طبقات اجتماعی مختلف و بخصوص بدون رمانتیزه کردن طبقه کارگر!، با قرار گرفتن در صف جنبش دادخواهی ملی، توانسته است مانند دیگر اقشار دادخواه، تمام قد به میدان تعیین سرنوشت خویش و میهن بشتابد!.
بر اساس ویدیوهای میدانی منتشر شده توسط کارگران در شبکه های اجتماعی، کارگران پالایشگاه تهران با انتشار تصاویری در فضای مجازی از اخراج هفتصد نفر از کارگران در پی اعتراض و اعتصاب دیروز خبر داده اند!، و کارگران در پالایشگاههای تهران، قشم، آبادان، بیدبلند بهبهان، پتروشیمی گچساران، و بوشهر ، کارکنان رسمی پالایشگاه آبادان، کارگران شرکت تهران جنوب در بندر ماهشهر و شرکت پتروپالایش آدیش، کارگران پیمانی شرکت کیهان پارس در پالایشگاه اصفهان، کارکنان نیروگاه رامین شهر، کارگران شرکت سیمان سپاهان اصفهان، و...به اعتصاب سراسری پیوسته اند، و شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت نيز در بیانیهای اعلام کرده كه کارگران پیمانی پس از اعتصابی یک هفتهای با هدف اخطار، از روز نهم تير ماه به اعتصاب و اعتراض کارکنان رسمی نفت میپیوندند...
همزمان با این ضربات پیاپی جنبش دادخواهی ایرانیان داخل و خارج کشور، ما شاهد هستیم که برخلاف همراهی سازمان های حقوق بشری در سکوت و چشم بستن های امر شده ی گالیندوپل(که در شب ورودش به تهران، یکی از اقوام خودم حمید بیرانوند-صادق- را با آخرین نفرات سری های قتل عام، بدستور همین رئیسی جنایتکار تیرباران یا بدار آویختند) و همچنین کاپیتورن و... در دوره های رفسنجانی و خاتمی تا روحانی، اکنون میشل باشله، اگنس کالامارد و...در کنار جنبش دادخواهی ایستاده اند، و دبیرکل عفو بینالملل خواستار تحقیق از رئیسی در باره جنایت علیه بشریت شده است...
این واقعیت های غیر قابل چشم پوشی!، بار دیگر به تمام ایرانیان داخل و خارج کشور یادآوری می کند، که دادگاه و محاکمه حمید نوری جنایتکار، اولین چالش جدی رئیسی جلاد، بعنوان فرمانده ی میدانی حمید نوری در قتل عام است، و دوست و دشمن می دانند که ایستادن در کنار مصداقی و شاهدان دادگاه، و یا فرار گرفتن در صف مقابل، مرزبندی بی تردید جنبش دادخواهی و دشمنان مردم ایران است!، و اتاق فکرهای اطلاعات حکومت اسلامی نیز با شناختی که از ماهیت واقعی مدعیان فرو ریخته دارند (همانطور که ایرج مصداقی توضیح می دهد)، با ارسال یک ایمیل درخواست امضا بر علیه مصداقی، برای مجاهدین در گل مانده ی آلبانی، که رهبری آن اسیران جزیره ی اشرف هزار کهکشان، دشمن شماره یک خود و نیرو هایش را مصداقی و یغمائی و...تعیین کرده است، توانسته اند تمامی اطلاعات آنها(و احتمالا تمامی نیروهای در ارتباط داخل و خارج کشوری) را هک کنند، و مجاهدین مانند تمامی موارد قبلی، از ترکیه تا سعدونی - نعامی و عارفانی سکوت پیشه کرده اند، تا در مقابل دستگیری ها و شکنجه و اعدام احتمالی افراد مرتبط در داخل کشور، مانند قضایای ترکیه هیچ مسولیتی نپذیرند...!.
بنابراین بایستی به تمامی ایرانیان در خارج کشور یادآوری کرد، که اگر در صف دادخواهی هستند!، ساده ترین، نزدیک ترین، و بی سفسطه ترین اقدام برای ایستادن در صف مادران دادخواه، کارگران اعتصابی و ...، قرار گرفتن در صف محاکمه نوری جنایتکار است!، و هر کسی، با هر نام و ادعایی، و هر توجیهی که در صف مقابل این دادگاه تاریخی سوئد برای جنایت بر علیه بشریت بایستد، بایستی طنین فریاد روزهای گذشته را بشنود: بیشرف، بیشرف، بیشرف!، زیرا هیچ تفاوتی با کسانی که دست در خون جوانان وطن زده و به رئیسی جنایتکار رأی داده اند ندارد!
به امید پیروزی در دادگاه نوری جنایتکار، که سکوی پرشی برای دستگیری و محاکمه ی رئیسی جانی و تمامی قاتلان فرزندان ایرانزمین است، ما پیروز می شویم!
موسی حاتمیان
چهارشنبه ۲ تیر / ۲۳ ژوئن ۲۰۲۱