جاکش های سیاسی حکومت اسلامی، در لشکرکشی پهلوی ستیزی*
موسی حاتمیان
و در این سوی آبها، پسمانده های همان فتنهی پنجاه و هفتی که در آن خودکشی دسته جمعی، چون بهمنی هولناک بر مردم و میهنمان آوار کردند و کردیم، هنوز همچون جارچیان حکومت اسلامی، رو در روی مردم و تظاهرکنندگان قیام اخیر تا همین امروز، انقلاب کبیر ضد امپریالیستی می نامندش، و کسانی که در کنار رود سن و راین و…نشسته اند، و نه درد ملت دارند، و نه میهن، آشکارا بعنوان جاکش های سیاسی حکومت اسلامی، همپای نایاک و پادوهای سفارتی و خارج کشوری رژیم، و دقیقاً پس از واکنش های وحشت آلود خامنهای جلاد در فردای پیام رضا پهلوی، دستور اتاق فکر اطلاعات جنایتکاران حاکم برای پهلوی ستیزی را در دستور کار خود قرار داده اند!.
البته در این فضای نفس گیر خارج کشور، شخصیت های صادقی مانند ایرج مصداقی نیز وجود دارند، که روز گذشته در واکنش به این همدستی رذیلانه با رژیم، بصراحت اعلام می کند:
من یک جمهوریخواهم که ژنم با حکومت موروثی و مادامالعمر نمیخواند. اما در میان چهرههای سیاسی ایران از رضا پهلوی مقبولتر نمییابم. خودم هم ظرفیت رهبر شدن ندارم. از مخالفان میخواهم کاندیدایشان را معرفی کنند. اگر قرار بر «رهبرتراشی» بود آمریکاییها و اروپاییها به گونه دیگری رفتار میکردند. با این دشمنیهای نازل و بهانهجوییهای سطحی تا کی میخواهید آب به آسیاب رژیم و خامنهای بریزید؟ ایران در حال نابودی است.
@iraj_mesdaghi
و همچنین علی یعقوب وند(از حزب محیطزیست سوئد) با واکنش مشابهی در مقاله ای به افشای این همدستی نابکاران پرداخته است:
اعلامیه شش سازمان در رابطه با پیام شاهزاده رضا پهلوی، انتقاد سازنده یا عقده گشایی ؟
https://iranglobal.info/node/181730
همچنانکه در مقالات پیشین یادآوری کرده ام، مدعیان چریک فدایی و مجاهد ضد امپریالیست سابق، و جمهوری خواه و اسلام بردبار کنونی!، جا خوش کرده در قلب امپریالیسم، چنان یقه های آزادیخواهی و …می درانند، که انگار نه انگار مردم آنها را می شناسند، و نه چهار دهه همکاری و همدستی با خمینی و رفسنجانی و خامنهای را در کارنامه ی ننگین درخشان ضد امپریالیستی خود دارند!.
از میان افراد مطرح این کارناوال عزای حکومت اسلامی برای پهلوی ستیزی، می توان به دو رأس در رأسشان یعنی نگهدار و رجوی اشاره کرد، شخص نگهدار، که هزاران جوان چریکهای فدایی را به امپراطوری مرگ لاجوردی تسلیم کرد، و حتی خودش به اوین سرکشی و تجاربش را در اختیار لاجوردی قرار می داد، و نهایتاً با تتمه ی همراهان امروزی مدعی جمهوری خواهی، به خانه ی دایی یوسف گریختند… همچنانکه رجوی نیز با روانه کردن هزاران جوان به قتلگاه لاجوردی و حاج داوود و آوایی و…نهایتاً به زیر آل عبای حرمین شریفین گریخت، و در همکاری با کا گ ب و استخبارات، هیچ مرز و پرنسیپی نداشتند، و حالا افرادی که آنها را همراهی می کرده اند، با ادعاهای جدید، و تشکیک و به زیر سوال بردن نظرسنجی ها، حتی به عمار ملکی نیز حمله، و ادعای ولایت فقیه را تکرار می کنند، که بازگشت مردم به دوران پهلوی ارتجاع است، و شعار رضا شاه روحت شاد نیز در حاشیه ی تظاهرات بوده و توسط نیروهای نفوذی سپاه در مقابل درود بر رجوی و درود بر فدایی طرح شده …و از جنون گاوی به اسهال خونی در دری وری افتاده اند.
در رابطه با شخص رجوی، البته یک یادآوری و سوال ضروریست، که ایشان پس از ناامیدی و پاسخ تند گرفتن نامه نگاری های ذلیلانه به رفسنجانی و خامنهای و رئیسی و دیگر اعضای خبرگان جنایتکاران حاکم، که پاسخ را با پرتاب موشک به اشرف دادند، این جناب متعاقباً همانموقع شانس خودش را در رابطه با رضا پهلوی نیز آزمایش کرد، و به ایشان نیز نامه نوشت، حالا سوال این است که از آن روز تا امروز چه چیزی عوض شده و چه اشارات و گوشه چشمی از جانب خبرگان ولایت یا از جوانب مختلف عربی و عبری و انگلیسی و …دریافت کرده است، که پهلوی ستیزی را طابق النعل بالنعل خامنهای، در دستور کار رسانه ای نیروهایش قرار داده است؟ البته مثل همیشه چون از رو آمدن اقبال پهلوی چشم می زند، تاکنون جرأت موضع گیری آشکار به نام خودش در باره ی این مهم، یا با نام سخنگوی مجاهدین را نداشته است، و تنها به فرستادن حبیبان انقلاب مریمش برای حمله در رادیو همبستگی ملی اکتفا کرده است، که البته همین حبیبی اش را نیز اخوی صالح ایشان، پیش از اینها بدلیل کودک آزاری! با لگد از اوور بیرون انداخته بود، و حالا پس از انقلاب کردن!، سخنگوی رادیو همبستگی ایشان در حمله به پهلوی شده است!.
در این بالماسکه ی رذالتی که مانند دو ساله ی دستگیری حمید نوری و دادگاه استکهلم شاهدش بودیم، اکنون نیز همان چهره های پیشانی سفید سرخ و سبز و سیاه، در کنار هم ایستاده، و شعار مرگ بر شاه می دهند، و آنقدر شعور ندارند که چهل و سه سال گذشته است، و همچنانکه امروز تلویزیون ایران اینترنشنال پاسخ صبا بختیاری(خواهر منوچهر بختیاری) به علی جوانمردی را پخش کرد، و صبا با بجان خریدن تهدیدات واضح بسیاری که می دانید، پاسخی دندان شکن به ایشان و تمام ناجوانمردانی داد، که در خارجه نشسته و درد مردم را احساس نمی کنند، و تأکید کرد که ما مردم ایران یکبار فریب خورده ایم، و قیمت سنگین آنرا با پویاها در کف خیابان، و با منوچهر ها در زندان داده ایم، و خوب می دانیم که چه کسی را برای نجات مردم و میهنمان صدا می زنیم…!.
و در پایان، با یادآوری مثال یک سوزن به خودتان، و یک جوالدوز به دیگران، سخنی هم با خودمان و کسانی که در دو ساله ی پس از دستگیری حمید نوری و دادگاه استکهلم، بعنوان بخشی از جنبش دادخواهی، فرصت اظهار وجودی به هر میزانی داشته ایم!. در یکی از مصاحبه های هفتگی اخیر، شنیدم که با طرح تجمع وابستگان به جنبش دادخواهی و دادگاه حمید نوری در آلمان، این موضوع را بعنوان پایه ای برای حمله به رضا پهلوی قرار داده اند، و نغمه های مسموم نگهدار و شش به اصطلاح سازمان جمهوری خواه را تکرار می کنند…لذا لازم به یادآوری می بینم، همچنانکه تمامی دست اندرکاران این پیروزی درخشان، از آغاز تأکید کرده اند، اگر ایرج مصداقی نبود، اثری از این تصویر درخشان پیروزی نبود، تا من نوعی در کنارش عکس یادگاری بگیرم، و یا در حاشیه ی آن مطرح بشوم، و بقول معروف بیستون را عشق شیرین کند، ولیکن شهرتش فرهاد برد، زیرا همچنانکه ایرج مصداقی بارها یادآوری کرده است، این پیروزی به تأسی از عشق شیرین ترین رویای مادران خاوران تحقق یافته است، و تصویری خونین تر از آنست که دکانی برای رجوی و موسوی و هر کس و ناکسی باشد، چه رسد به آنکه کسی بخواهد با رندی آنرا مصادره به مطلوب کرده تا کودکانه در پشت این پیروزی موضع گرفته و به رضا پهلوی حمله کند!، اگر چه این عروتیزهای کودکانه برای شراکت در قدرت است، که اگر مانند دستگیری حمید نوری، باز هم تغاری بشکند ماستی بریزد، اگر شوخی شوخی از نظرگاه حسرت بدل ایشان رژیم سقوط کرد، سر ایشان بی کلاه نماند، و جهان گردد به کام کاسه لیسان، حالی فرقی نمی کند رییس کا گ ب باشد، یا استخبارات عراق و عربستان و موساد و …و یا رییسی وطنی، و چه کسی بهتر از پهلوی، کمااینکه ساعتی پیش شورای گذار اعلام کرده است که با حفظ موضع برابر! حاضر به مذاکره با رضا پهلوی می باشد، و چه بسا رجوی نیز در حال چانه زنی باشد و…
همچنانکه این دادگاه حمید نوری، شاه عبدالعظیمی برای بست نشستن نیست، تا بلکه بخت من و ما باز شود!، و باز همچنانکه ایرج مصداقی و دوستانش بدرستی بارها تأکید کرده اند، دادگاه حمید نوری، تابعی از جنبش دادخواهی مردم میهنمان در داخل ایران است!، و من نوعی نمی توانم با دخیل بستن به این امامزاده، چشمم را به روی مهمترین رخدادهای روز مردم و جنبش دادخواهی، از قیام درخشان و شجاعانه ی مردم، تا همین پیام رضا پهلوی بعنوان فرصتی برای نجات مردم و میهنمان، و واکنشهای رذیلانهای که در این رابطه جریان دارد ببندم، و با لالمونی گرفتن در باره ی آسمان و زمین پست بگذارم، و در خاطرات سه دهه پیش درجا بزنم… اما دریغ از اینکه مانند ایرج مصداقی شجاعت موضع گیری در رابطه با این سرفصل خطیر کنونی(بعنوان موافق یا مخالف) را داشته باشم!، شاید هم بخاطر این است که من لری ساده بوده و هستم، و ایرج و دیگرانی که موضع گیری داشته و دارند، جوالی برای خود ندوخته اند، که روزی بخشدار، یا فرماندار شهری یا نماینده ی مجلسی باشند، زیرا ما این وعده های سر خرمن را در سی و پنج سال حضور در خط مقدم کردستان و اشرف از سر گذرانده ایم، شما چه فکر می کنید عالیجناب دادخواهی و جمهوری خواهی؟!
موسی حاتمیان
یکشنبه ۲۲ خرداد/ son12juni 2022
پاورقی:
*جاکش ها از شاعر پرتوان، مینا اسدی
منبع:پژواک ایران