مردم اندیمشک و دزفول و جونقون و شهر کرد و ایذه و…با شعار مرگ بر رئیسی خامنهای قاتله و…به خیابانها آمده اند، و آتش آبان نهفته در کف خیابان ها را شعله ور می کنند.
همانطور که در مقاله ی قبلی «پیام مهم پیروزی دادگاه حمید نوری، برای فعالان جنبش دادخواهی» تأکید کرده بودم، بر خلاف قشر الیت و نخبه ی ایرانی خارج کشور، که هنوز از انقطاع نسلی پس از مشروطه نسبت به جامعه رنج می برند!، مردم کوچه و بازار، با راه اندازی مجدد شعله های قیام سرنگونی، و با رادیکال ترین شعارهای مرگ بر خامنهای، مرگ بر رئیسی، توپ تانک فشفشه آخوند باید گم بشه…نشان داده اند که پیروزی جنبش دادخواهی مردم میهنمان در دادگاه نوری را بیش و پیش از روشنفکران دریافت کرده اند!.
اگر به زبان جامعه شناسی و اصل همبستگی پدیده ها اشراف و باور داشته باشیم، در می یابیم که علیرغم معضل گرانی کمر شکن سالیان اخیر، اصلا اتفاقی نبوده و نیست که درست چند روز پس از پیروزی درخشان جنبش دادخواهی مردم میهنمان، جرقه های قیام جدید در شهرها زده شده، و برای اولین بار پس از روی کار آمدن عضو هیئت مرگ قتل عام زندانیان سیاسی، شعار مرگ بر رئیسی در خیابان های شهرهای مختلف تا همین امشب در اندیمشک طنین انداز شده است، و بر اساس همان اصل یاد شده، می رود تا خرمنی از آتش سرکش قیام سراسری را شعله ور کند.
دقیقاً به همین دلیل در مقاله ی پیشین یادآوری کردم، که یکی از بزرگترین خیانت های رهبران فراری اپوزیسیون، و همدستی هایشان با حکومت اسلامی اشغالگران حاکم بر میهنمان، همانا سر بریدن اپوزیسیون، و ممانعت از شکل گیری یک آلترناتیو فراگیر جدی برای تأثیر گذاری کیفی در سرفصل قیام های مردمی بوده و هست!.
البته برای مدعیان جنبش کارگری و دهقانی! از هر دو نوع خواهری، برادری اسلامی کمونیستی!، که دغدغه ای جز پاچه گیری از برگزاری جشن پیروزی مادران و اعضای خانواده های دادخواه و دوستانشان در استکهلم نداشته و ندارند، بی آنکه به آنها تهمتی بزنم که خدای نکرده، این را نیز مأموریتی به نیابت از ضد امپریالیست های وطنی دارند!، همچنانکه در دو سال گذشته ی پاچه ورمالیدگی چپ و راست انقلابی در کنارهم، و بجز برای نجات نوری و به صلابه کشیدن ایرج مصداقی و لابد مادرعصمت و دوستان ایشان مبارزه ی دیگری نداشتند، مطالبات مردمی نیز جایی نداشته و ندارد، اما تا آنجا که به مردم میهنمان برمیگردد، این آتشی برآمده از مطالبات فرو خفته ی آغازین تاکنون است، از اعدام های فرخ رو پارسا ها و…در پشت بام مدرسه رفاه و علوی که شما رفقا و برادران مجاهد اسلام انقلابی تان برایشان هورای ضد امپریالیستی می کشیدید(نشریه کار و سر مقاله نشریه مجاهد شماره ۳ و نشریات دیگر گروه ها و …) و همین مسول کمیسیون فعلی امنیت برادران رفقای چپی که هفته ی پیش بعنوان سخنگوی امام زمان فراری در پاسخگویی به ایرج مصداقی در چادر سر نبش دادگاه بود، همان روزهای اعدام نیز به نمایندگی از همین رهبری عقیدتی، وردست خلخالی برای تنظیم سریع آن احکام شروع قتل عام مردم بود!، و از زنجیر و دشنه و پنجه بوکس های فرود آمده بر پیکر زنان شهر نو، تا فریاد در گلو خفه کرده ی زنان شجاع ۱۷ اسفند پنجاه و هفت سیاهی که همه با هم! بر مردم و میهنمان آوار کرده اید، تا قتل عام های کردستان و خوزستان و…که نهایتاً در قتل عام زندانیان سیاسی رکورد جدیدی از سبعیت اسلامی استالینیستی به ثبت رساند، و در قیام آبان در ابعاد اجتماعی و کف خیابان ها نیز باز تکرار شده است.
بنابراین شما تمامی مدعیان اسلام بردبار انقلابی با ماسک داعشی، و رفقای کارگری و دهقانی با ماسک استالینی به همان بازی های کودکانه ی انقلابی خودتان و حمله به جنبش دادخواهی مشغول باشید، و تمام سرمایه و امکانات و هم و غم تان را صرف حمایت از حمله ی پوتین و حماس و این مبارزه ی ضد امپریالیستی بکنید، تا لااقل خیال مردم ما راحت باشد، و خودشان به کار قیام مشغول باشند، زیرا
گر پلیدان این پلیدیها کنند
آبها بر پاک کردن میتنند
گرچه ماران زهرافشان میکنند
ورچه تلخانمان پریشان میکنند
باد که را ز آب جو چون وا کند
آب یکرنگی خود پیدا کند
زهرها هرچند زهری میکنند
زود تریاقاتشان بر میکنند
واقعیت این است که از آغاز و طی دو سال گذشته نیز یادآوری می کردم، که ابعاد این «طرح پیچیده ی چند وجهی» ایرج مصداقی و دوستانش، و تبعات و تأثیراتش بر من و ما دقیقاً روشن نبوده است، ولی همچنانکه تأکید کرده بودم، با این پیروزی، جنبش دادخواهی مردم میهنمان از سرفصلی برنگشت ناپذیر عبور کرده است، و اکنون همگان بوضوح می بینیم که پیروزی درخشان جنبش دادخواهی، صد روزیست که نه تنها نوری و رجوی با رفقای کارگری و دهقانی و مقیسه و رئیسی و خامنهای را لرزانده، بلکه تمام ایران را تکان داده است، و این شعله های سرکش قیام در شهرهای مختلف میهنمان، تازه از نتایج سحر است، باش تا آتش سحرگهان آن بدمد!
به شکر آن که شکفتی به کام بخت ای گل
نسیم وصل ز مرغ سحر دریغ مدار
حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی
کنون که ماه تمامی نظر دریغ مدار
جهان و هر چه در او هست سهل و مختصر است
ز اهل معرفت این مختصر دریغ مدار
کنون که چشمه قند است لعل نوشینت
سخن بگوی و ز طوطی شکر دریغ مدار
غبار غم برود حال خوش شود حافظ
تو آب دیده از این رهگذر دریغ مدار
ما پیروز می شویم!
موسی حاتمیان
پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت / maj 12,2022
منبع:پژواک ایران