تا تجربه ی سردمداران آخوندها در استفاده از شعبان جعفری و لات ها بر علیه مصدق و فاطمی...، و اتکای خمینی و حزب چماق بدستان بر پایین ترین قشر اجتماعی بی طبقه، برای سرکوب تظاهرات شجاعانه هفدهم اسفند پنجاه هفت پس از آن بهمن سیاه، که «اولین فریاد جنبش دادخواهی مردم میهنمان به رهبری زنان» بود!، تا سرکوب تمامی اعتراضات و تظاهرات، از تهران تا سرکوب خونین تظاهرات مردم اندیمشک در زمستان پنجاه و هشت توسط شعبان قلاوند(معروف به شعبان بی مخ) و باند اولیه ی تشکیل دهنده ی سپاه پاسداران، و دیگر شهرستان ها، بعنوان سیاست روزمره حکومت اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است.
این اندیشه اسلامی متکی به چماقداری، نه تنها توسط خمینی و جانشینانش، بلکه توسط رجوی نیز از پاریس و دادگاه های یعقوبی و زرکش تا عراق و نشست های اشرف و لیبرتی و آلبانی، بعنوان اصلی ترین اهرم سرکوب مورد استفاده بوده و هست...
اگر چه حکومت اسلامی از این اهرم نه تنها در سرکوب جامعه، بلکه در شکنجه و قتل زندانیان سیاسی نیز استفاده کرده است، و قتل علیرضا شیرمحمدی، انتقال سپیده قلیان، گلرخ ابراهیمی، آتنا دایمی، سهیل عربی و دیگر زندانیان سیاسی به بند مجرمین عادی خطرناک، تنها نمونه های بکارگیری این سیاست است، اما از دیروز و امروز، همچنانکه در تمامی ایام نمایش انتخابات، تلاش پروپاگاندای تبلیغاتی اتاق فکر های تاریک حکومت اسلامی در سطح جامعه، بر پایه همین فرهنگ چماقدارای اسلامی ابعاد بیشتری یافته است، که پدری با تبر دخترش را چهل تکه کرده است...، یا پسری با نام قهرمان ملی ایران، بابک خرمدین، توسط پدرش که یک سرهنگ شاهنشاهی سابق، جانباز جنگ با عراق، بشدت ضد عرب و ریلکس در اجرای جنایتی با همدستی همسرش...، و تا امروز که بفرموده!، توسط مقامات سابق رونمائی و پخش می شود، که ما از لات ها در سرکوب ۸۸ یا شکنجه (بخوانید تجاوز به دستگیر شدگان) استفاده کردیم...
علیرغم تلاش بی وقفه برای پختن خوراک های تبلیغاتی و سر کار گذاشتن مردم در داخل و خارج کشور، برای عدم تمرکز بر دادخواهی در مقابل انتخابات، اما در متن خودش، بیانگر وحشت فراگیری از قیامی سراسریست، که مقامات و اتاقهای فکر آنها، بنا به اشراف اطلاعاتی شان، آنرا بخوبی احساس و انتظار می کشند، و به همین دلیل بایستی جوانان را از پیآمد های آن به هر شکل ممکن، و حتی رونمایی قسمتی از واقعیات جنایات و...بترسانند.
البته خامنهای جلاد و اتاق فکرهای اطلاعات، با اشراف بر بحران هویت ملی گریبانگیر مجاهدین و چپ درمانده، و همزادی و همدستی از آغاز این دو جریان با خودش، که به نیابت با چماقداری در خارج کشور، نفس جنبش را بریده اند، و امکان هر تشکل، تجمع و تظاهرات فراگیر ملی را سلب کرده اند، خیالش راحت است، و حتی یقین دارد که از هم اکنون رجوی برای چماقداری بر علیه دادگاه نوری جنایتکار در سوئد، اکبر خوشکوشک هایش را سازماندهی و توجیه کرده است...
اما همچنانکه در مقاله قبلی به اشارتی تأکید کرده ام، خامنهای، رییسی و اتاقهای فکر تاریک حکومت اسلامی، بخوبی اشراف دارند، که پس از جار بلند مادران قهرمان جنبش دادخواهی برای تحریم سراسری نمایش انتخابات، که فریاد بلند نه بزرگ به تمامیت رژیم است، و با اقبال اکثریت مردم ایران در داخل و خارج کشور همراه شده است، و همچنانکه در تریبون های آزاد داخل کشور، تست و مشاهده کرده اند، جنبش دادخواهی مردم میهنمان، از مادران دادخواه تا دادگاه نوری جنایتکار، از تجمع خانواده افکاری و رهبران میدانی جنبش دادخواهی دو روز پیش در شیراز، تا تجمع و درگیری دیروز جانبازان در تهران و...،هر دو طرف (مردم و اشغالگران ایران) از سرفصل طلسم سرکوب عبور کرده اند!، و شعله های قیام سراسری در کف خیابان های تهران و تمام میهنمان در حال باد خوردن است...دیر است و دور نیست، که از این شعله های کف خیابان، آتشفشان خشم مردم, فوران خواهد کرد، و بی تردید تمامیت حکومت اسلامی اشغالگران را به گورستان تاریخ روانه خواهند کرد!.
جنبش دادخواهی مردم ایران پیروز می شود!
موسی حاتمیان
دوشنبه ۲۴ خرداد /۱۴ ژوئن ۲۰۲۱
*توضیح: یکی از دوستان سوال کرد، که چرا در مقاله قبلی
از شش حواریون خامنهای ای در انتخابات جاری در توصیف اولیه نوشته ام، در حالیکه کاندیداها هفت نفرند؟ و این ممکن است غلط انداز شود، پاسخ دادم که در لحظه ی نگارش، با حذف رییسی جنایتکار بعنوان انتخاب احتمالی خامنهای، قصد گره زدن شش نفر پوششی با شش نفر اصلی نامبرده ی بعدی را داشتم، اما انتقاد این دوست درست است، و نوشتار بایستی روشن و بی ابهام باشد.