خجسته «۸مارس» روز جهانی زن
موسی حاتمیان
با صمیمانه ترین تبریکات برای خجسته سالروز 8 مارس روز جهانی زنان, نگاهی به اهمیت این روز ما را کمک می کند, تا بدانیم چرا بایستی این مهم را ارج بگذاریم.
بسیاری می دانید که اولین مراسم روز زن در تاریخ 28 فوریه سال 1909 در نیویورک برگزار شد. این مراسم توسط حزب سوسیالیست آمریکا، برای یادبود اعتصاب «اتحادیه جهانی زنان کارگر صنایع پوشاک» در سال 1908 سازمان یافت, و تا آنروز، اعتصاب خاصی در 8 مارس اتفاق نیفتاده بود... همچنین تا سال 1914 اعتصابات, راهپیمائی ها و تظاهراتی به رهبری زنان وجود داشت, که هیچ کدام در 8 مارس اتفاق نیفتاده بود, اما در سال 1914 روز جهانی زنان در 8 مارس برگزار شد, و همین روز در آلمان به حق رای زنان اختصاص داده شد, که البته تا سال 1918 این حق را بدست نیاوردند, همچنین در همان 8 مارس 1914 در لندن یک راهپیمائی از میدان بو تا ترافالگار در حمایت از حق رای زنان برگزار شد, و خانم سیلویا پنکهرست در راه میدان ترافالگار برای سخنرانی, جلوی ایستگاه چارلز کراس دستگیر شد..., اما در سال 1917 تظاهراتی تحت عنوان روز بین اللملی زن در سنت پترزبورگ مصادف با 8 مارس برپا شد, که سرآغاز انقلاب فوریه و آن ده روزی گردید که در اکتبر دنیا را تکان داد!, در این روز, زنان در سنت پترزبورگ برای «نان و صلح» در اعتصاب شرکت کرده و خواستار پایان دادن به جنگ جهانی و حکومت استبدادی شدند. تروتسکی در باره این رویداد مهم نوشته بود: 8 مارس روز بین اللملی زن بود, و جلسات و اقدامات پیش بینی شده بود, ولی ما تصور نمی کردیم که این روز, انقلاب به پا می کند!, اقدامات انقلابی پیش بینی می شدند, اما زمان آنها مشخص نبود. بر خلاف دستورها!, کارگران نساجی در چندین کارخانه کارشان را رها کرده و نمایندگانشان را برای حمایت از تظاهرات فرستادند, که منجر به اعتصاب توده ها شد...همه به خیابان ریختند!..., اما پس از پیروزی انقلابی که به تاکید خودشان با پیشتازی و فداکاری زنان به پیروزی رسیده بود, نهایتا با تاخیر بسیار ولادیمیر لنین در 8 می 1965 این روز را با اعلام اینکه «برای یادبود مقاومت و ایستادگی زنان شوروی در ساختار کمونیست, در دفاع از سرزمین مادری در جنگ بزرگ وطن, در قهرمانی و از خود گذشتگی در جلو و پشت جبهه ها, و همچنین نشان دادن مشارکت عظیم زنان برای تقویت دوستی در بین مردم و تلاش برای صلح, روز زن باید مانند دیگر وقایع بر پا شود» بعنوان روز رسمی اعلام کرد..., و البته پیشتر از رهبری انقلاب اکتبر شوروی, و پس از پیروزی انقلاب چین و تاسیس جمهوری خلق چین در اول اکتبر 1949, بدستور مائو در 23 دسامبر همان سال, شورای دولتی انقلاب نیز اعلام کرده بود که روز 8 مارس مناسبتی رسمی است و به زنان چین نصف روز مرخصی داده خواهد شد!...., در جهان غرب نیز روز بین اللملی زنان بعد از سال 1977 مطرح شد, و مجمع عمومی سازمان ملل دولتهای عضو را دعوت کرد که روز 8 مارس را به عنوان روز سازمان ملل برای حقوق زنان و صلح جهانی بنامند!....
با نگاهی کوتاه به این رویداد مهم در تاریخ, و بدلیل اصل به هم پیوستگی پدیده ها, به نظر نگارنده بایستی از منظری دیگر و بعنوان یک نگاه ایرانی نیز به این موضوع پرداخته شود. اما ابتدا اجازه بدهید از زنی یاد کنیم که در رابطه با همین موضوع و بخصوص ایران, نقشی اساسی در پیگیری حقوق زنان, حقوق پایمال شدۀ مادران خاوران, زنان زندانی سیاسی و حقوق بشر داشت. بله عاصمه جهانگیر که ماه گذشته ما را ترک کرد و دیکتاتوری حاکم بر میهن, خوشحالی خود را پنهان نکرد!, اما او چون عاصمه و طوفانی زنده و جاری هنوز هم در جریانست, و برای دفاع از حقوق زنان و حقوق بشر, خواب و آرامش جنایتکاران را آشفته می کند:
آخرین گزارش عاصمه جهانگیر: تصویر حقوق بشر ایران «نگرانکننده» است
https://ir.voanews.com/a/un-iran-rights-report/4281112.html
در مقالۀ پیشین(دختران میدان انقلاب, نماد هویت ملی) با نگاهی به پشتوانه تاریخی «دختران میدان انقلاب» تلاش کردم, تا به اهمیت این موضوع و امتدادش تا مبارزات کنونی زنان میهنمان بپردازم:
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-90774.html
اما اکنون در آستانه 8 مارس می خواهم از منظری دیگر به این ضرورت بپردازم. نکته اصلی بنظر نگارنده و بر اساس آنچه که در پیشینه این روز مهم به اشارتی اکتفاء کردم, و بر اساس تاریخ نرینه حاکم بر جهان, چه در کشورهای مدعی انقلاب, چه در دنیای غرب, و چه کشور خودمان(مقاله قبل), برای هر وجدان بشری روشن است, که هر دستاورد زنان, تنها و تنها به اتکاء مبارزۀ پیگیر, شجاعت و فداکاری بسیار خودشان بدست آمده, و پیروزی های خود را تحمیل و به ثبت داده اند. زیرا اگر به این واقعیت اشراف و ایمان نداشته باشیم, نمی توانیم درک درست و واقع بینانه ای از مبارزات زنان در تحولات کشور خودمان نیز داشته باشیم!. همانطور که در مقالۀ قبلی با اشاره ای به مبارزات زنان میهنمان از طاهره قره العین, تاج السطنه دختر ناصر الدین شاه, زینب پاشا در قیام تنباکو و مشروطه, بی بی مریم بختیاری در فتح تهران بدست مشروطه طلبان, انجمن غیبی نسوان مشروطه, تا دوران رضا شاه و محمدرضا شاه, و کهکشانی از ستارگان درخشانی چون مادر عزت غروی, مرضیه اسکوئی, فاطمه امینی, پریدخت آیتی, صدیقه رضائی, مهرنوش ابراهیمی و..., همین مقصود را در نظر داشتم, که تمامی این دستاوردها و راهگشائی های منجر شده به دختران میدان انقلاب, تماما حاصل رنج و فداکاری مستمر زنان میهنمان بوده است.
برای درک واقعی و بدون حب و بغض ناشی از اندیشه های تار عنکبوت بستۀ تاریخ نرینه, بایستی این دستاوردهای مهم زنان میهن را در شرایط بسا بغرنج حاکمیت بلا منازع اسلام در کشورمان بررسی کنیم!, تا بتوانیم این واقعیت را در یابیم که دختران و زنان ایران با چه سماجت قابل ستایش, و به اتکاء چه پشتوانه تاریخی عظیمی توانسته اند, زنجیرهای قطور زن ستیزانۀ اسلامی را از هم بگسلند, و گام به گام منادیان و مدعیان این اسلام را برای احقاق حقوق نیمی از جمعیت ایران وادار به عقب نشینی کنند!...
اسلامی که مطلق ایدئولوژیش بنا به تمام کتب تاریخی خودشان(منجمله تاریخ طبری و سیره ابن هشام) 33 زن رسمی, که یکی از آنها عایشه 9 ساله به عقد ازدواجش در آمده, و دهها کنیز غیر رسمی داشته است!, اسلامی که بضرب شمشیر جانشیان پیامبرش بر کشورمان سیطره یافت, و پس از قرن نهم نیز توسط شاه اسماعیل صفوی, مدل مذهب شیعه اش در ایران مستولی گشت, و تا همین امروز دمار از روزگار مردم ما در آورده است!, اسلامی که گاه و بیگاه و بر حسب نیاز! از زبان جبرئیل به رتق و فتق امور و مشکلات پیامبرش و منجمله در رابطه با زنان پرداخته است, و در آیات 11, 15, 34 و...در سوره زنان(نساء), و آیات 230, 233, 282, و...در سوره گاو(بقره), و آیات بسیار دیگرش, بصراحت بر کنیز گرفتن و برده داری زنان تصریح کرده, شهادت دو زن را معادل یک مرد به ثبت دادده است, سهم زنان از ارث را نصف سهم مردان مشخص کرده است, حبس کردن زنان در خانه تا زمانیکه بمیرند را دستور داده است, خشونت بر علیه زنان بعنوان کتک زدن و تنبیه آنان در خانه را بعنوان یک سرمشق برای شوهران و مردان به ارث گذاشته است...و در سوره های نور و احزاب, مشتی از این خزعبلات زن ستیزانه را از زبان جبرئیل, و در خطبه ها, نامه ها و وصیت های ناطق قرآنش!, زنان را موجوداتی خوانده که عقلشان ناقص است و سبب نقصان عقلشان عادت ماهانه آنهاست!, و به پسرش یعنی امام دوم شیعیان دستور داده که بایستی زنان را در خانه محبوس نگه داری که هیچ کسی جز تو را نشناسند و..., به یادگار گذاشته است که دقیقا بر مبنای این دستورات تا همین امروز دختران میدان انقلاب را تنها بخاطر اعتراض به حجاب اجباری از روی سکوها با وحشی گری نهادینه در این ایدئولوژی به پائین پرتاب می کنند و..., زیرا که بصراحت در آیه 31 سوره نور از زبان پیامبرش دستور می دهد که زنان باید مقعنه های خود را تا گریبان فرو گذارند...!, و البته جبرئیل در امتداد خر مرد رندی! حل و فصل این امور ایشان!, حرمسرای اسلامی را نیز برای پیامبر و جانشینان و پیروان مکتبی ایشان تئوریزه می کند(آیه 50 سوره احزاب)..., پس چرا بایستی شگفت زده شد, از اینکه تمامی رهبران مطلق! و واضحان این ایدئولوژی! از پیامبر تا خلفای راشدینش, تا خلفای عثمانی, تا حاکمان فعلی و دیگر مدعیان اسلام انقلابی, نهایتا سر از حرمسرا در می آورند!...و البته تنها و تنها در مجازات کردن و دست بریدن و ...زنان را مساوی مردان نام برده و مشخص کرده اند(آیه 38 سوره مائده و ...) که خمینی و لاجوردی نیز مو به مو این دستورات مطلق! و برای ثواب بیشتر, بسا بیشتر از آیات پیامبرشان را برای زنان و دختران ما در زندانها جاری کردند...!.
برای درک بهتر نگرش اسلام به زنان, پیشنهاد می کنم که مصاحبه ارزشمند آقای اسماعیل وفا یغمائی در این باره را گوش کنید:
به نظر نگارنده برای درک جایگاه واقعی زنان ایران در مبارزات درخشان تاکنونشان, که بر خلاف دیگر زنان جهان, با چه هیولائی در تمام این سالیان در افتاده اند!, نباید بجای تمرکز به ریشه و اصل موضوع, خود را مشغول پرداختن به حواشی و برگ ها کنیم!. ما باید بیاد داشته باشیم وقتی که پس از پیامبر, هزاران هزار دختر و زن ایرانی را به اسارت گرفته و در بازارهای مدینه و...بفروش رساندند, دو دختر یزدگرد پادشاه ایران را نیز بنا به کتب معتبر خودشان(اصول کافی, جلد یک و کتاب شیخ صدوق) را به علی پیشوای مطلق شیعیان حاکم و غیر حاکم بخشیدند, که شهربانو سهم حسین پسر علی گشت..., پس به کدامین دلیل باید گمان کرد که به اسارت گرفتن زنان توسط داعشیان(یا همان عشایر انقلابی عراقیان!, به توصیف آنروزهای نخست خودشیفتگان و مجذوبان نجف اشرف و سرزمین استراتژی و ژئوپلتیک کربلا...), و فروش دخترکان معصوم در بازارهای انبارعراق تا سوریه و..., و عمق فاجعۀ حراج دختران ایرانی در کنار حرم امام هشتم شیعیان و ...چیزی جز پیروی این نامبردگان از پیامبر عظیم الشانشان و دیگر منادیان این ایدئولوژی زن ستیزانه, نکبت بار و ضد بشریشان نبوده و نیست؟!!!
واقعیت این است, من با پیشینۀ یک بچه مذهبی, که از کودکی در مساجد و انجمن های اسلامی بوده و به همین دلیل به مجاهدین پیوستم, نه از موضع بغض کودکانه, بلکه تنها بدلیل شناخت خودم از بینادهای این ایدئولوژی زن ستیز, که بر خلاف مطلق گرائی مولانا در توصیف مطلق شیعیان(که تا هست علی بود و تا بود علی بود...), به این نتیجه رسیده ام, از روزی که اسلام بر میهن ما حاکم شده, تا تمام سالیانی که بضرب شمشیر, روش و منش بالا را در فرهنگ و تمامی بنیادهای خانواده و جامعه ما گسترش داده...و در تمام سالهائی که این اسلام در حاکمیت بوده و هست, زنان و جوانان قیام, برای رهائی مردم و میهن و سرنگونی این دیکتاتوری اسلامی, هیچ راهی جز هدف قرار دادن اصل این نظام ندارند!, و این همان کاریست که زنان میهنمان, مادر بزرگها, مادران و دختران میدان انقلاب به این مهم کمر همت بسته اند!, و فردوسی بزرگ در ستایش این گردآفریدان میهن و مبارزات درخشان تاریخی آنها چه زیبا به یادگار گذاشته است:
فرود آمد از دژ به کردار شیر, کمر بر میان بادپائی به زیر...و در جای دیگری از زبان قیدافه در پاسخ نامۀ اسکندر جهانگشا...هزاران هزارم فزون لشکر ست, که بر هر سر شهریاری سرست, و گر خوانم از هر سوی زیر دست, نماند برین بوم جای نشست...همچنانکه دختران میدان انقلاب به اتکاء همین پشتوانه تاریخی درخشان, به سرعت برق و باد تمامی میدانها در سراسر میهن را فتح کرده اند, و چونان گُردیه دلاور در برابر تمامیت این دیکتاتوری اسلامی و مزدورانش می غرند...بدو گفت گُردیه اینک منم, که بر شیر درنده اسب افکنم, چو تنها بدیدش زن چاره جوی, از آن مغفر تیره بگشاد روی!...
برای درک بغض و کین افسار گسیخته ولایت حاکم زن ستیز, نسبت به دختران میدان انقلاب, و همچنین سکوت معنا دار و هشدارهای دیگر مدعیان اسلام انقلابی در همین رابطه که از اسلام ستیزی می هراسانند!,(و گویا هنوز فریاد انقلاب زنان و مردم بجان آمده از اسلام عزیزشان را نشنیده اند...اسلامو پله کردن مردمو ذله کردند), و یا دیگر مدعیانی که مانند واکنش های کودکانه و غیر مسئولانه نسبت به اولین واکنش جسورانه زنان میهنمان در 8 مارس 1357 که حرکت ستایش انگیز آنها را مطالبات خرده بورژوائی و به منظور انحراف از جریان ضد امپریالیستی امام و رهبر انقلاب و...تحلیل می کردند, و همچنانکه اکنون نیز مانند گربه مرتضی علی هر بار که بر زمین فرود می آیند!, باز مدعی هستند که این اقدامات انحرافی, سرنگونی رژیم را از تمرکز دور می کند و..., و معلوم نیست که خودشان در میدان عمل واقعی نه مبارزات فیسببوکی و اینترنتی!, چه گُلی به سر مردم ما زده اند, و چه قدم واقعی و مادی برای سرنگونی برداشته اند و..., اما واقعیت دیگر در همین رابطه این است که در طول لااقل یکصد ساله اخیر میهنمان, به اصطلاح روشنفکران اسلامی از بارزگان, شریعتی و طالقانی, و... تا مجاهدین, بسیار تلاش کرده اند, تا با سفسطه های ارسطوئی, توجیه گر آیات و خطبه ها و احادیث زن سیتزانه ای باشند, که هم اکنون شالوده و اساس قوانین سرکوبگرانه و زن ستیزانه ولایت اسلامی حاکم بر مهینمان شده است...!, در حالیکه بدلیل عمق زن ستیزی این ایدئولوژی, همچنانکه شریعتی در اسلام شناسی مشهد و زن در چشم و دل محمد و...بصراحت می گوید, اسلام نه با تبعیض بین زن و مرد موافق است و نه با تساوی, بلکه حق هر کدام را به خودش می دهد!..., و یا طالقانی نیز همچنانکه در مقاله قبلی یادآوری کردم, در سر آن بزنگاه تاریخی که گردآفریدان میهن, صدای پای فاشیسم اسلامی را پیش و بیش از دیگر مدعیان احساس کردند, و با جسارت و فداکاری بی نظیری در 8 مارس 57 به خیابانها ریختند, همین طالقانی چگونه در مصاحبه و موضع گیریش به مدد امام مستضعفان آمد, و برای وصل و پینه کردن مطالبات بحق زنان, با این حاکمیت اسلامی و ضد مردمی از همین آیات بروایت دیگری مدد گرفت!, و گفت: حجاب اجباری حتی برای زنان مسلمان نیست!, و در همان موضع گیری نه سیخ بسوزد نه کباب اضافه کرد: حضرت آیت الله خمینی نیز اجبار و اکراهی به شکل اکراه بیان نکرده اند, از زنان خواهش می کنیم که با لباس ساده با وقار, روسری هم سرشان بیاندازند به جائی بر نمی خورد, اجباری برای زنهای مسلمان هم نیست, چه اجباری؟ حضرت آیت الله خمینی نصیحتی کردند مانند پدری به فرزندش نصیحت می کند...( این مصاحبه طالقانی در کیهان 20 اسفند همان سال به چاپ رسید), و دیگر مدعیان این اندیشه که پروندۀ عملکردهای مبتنی بر این ایدئولوژی شان, بسیار روشن تر از مثالهای بالاست!...
در یک کلام ایدئولوژی اسلامی حاکم بر میهنمان, که زن ستیزی!, اساس و شالودۀ بنیادین دستگاه نظری و عملی سرکوب زنان و جامعه را بر اساس آن شکل داده است, بحدی به این عناصر آغشته است, که بدور از حتی احساس میهن پرستی و ضد اشغالگری اعراب بادیه نشین و نابود کردن ایران پارسیان, که تا هم اکنون در تمامی ابعاد فرهنگی, خانوادگی, زیست محیطی, آموزشی و...با شدت و حدت بی سابقه ای هویت ملی ما را هدف نابودی قرار داده است, نمی توان ضمن اعتقاد به این ایدئولوژی و پای فشردن به روش ها و مرام های آن در رابطه با زنان, که ساده ترین نمودش همین حجاب است!, از 8 مارس و گرامیداشت روز جهانی زنان دم بر آورد!, و این تغار زهر آلودۀ جبرئیل را نمی توان با صد من عسل هم به خورد دختران میدان انقلاب و نسل جوان ایران داد!.
و همانطور که زنان میهن و مردم ایران در تاریخ خود به اثبات رسانده اند, همچنانکه بر اساس جهان بینی عینی و نه فلسفی سفسطه گرایانه, جوانان قیام در عبور از تمامی جناح های اصولگرا و اصلاح طلب و مرزهای سرخ نظام, و دختران میدان انقلاب در حرکت به هم پیوسته شان بر بام تمامی میدان ها, با شعار جمهوری ایرانی!, و بر باد دادن حجاب اسلامی!, اصل نظام و این ایدئولوژی را نشانه رفته اند, بی تردید تاریخ این باورهای کهنه, زن سیتزانه, ضد بشری و ضد ایران و ایرانی, با تمامی تاریخ تشییع قلابی, و تمامی منادیان و مدعیان این شرم تاریخ بشری را به گور خواهند سپرد, و آن روز دور نیست!
با تبریک مجدد 8 مارس و به امید برگزاری جشن بزرگش پس از سرنگونی حاکمیت اسلامی و تحقق بهاران آزادی, برابری و بهروزی مردم و میهنمان
موسا حاتمیان
چهارشنبه 16 اسفند برابر با 6 فوریه 2018
منبع:پژواک ایران