کرونای نوری و پارادوکس شادی!
موسی حاتمیان
امروز در ادامه اعتراضات سراسری معلمان؛ که در ۹۰ شهر میهنمان برگزار شد، و چندین معلم(محمدعلی زحمتکش، اصغر امیرزادگان و قهرمان کیانی در شیراز، جبار دوستی از معلمان و فعالان صنفی در مریوان، و احمد حیدری، احمدی و داودی در تهران- مقابل مجلس- توسط ماموران امنیتی) نیز دستگیر شدند(و البته خبر آزادی اکثر آنها تا این ساعت اعلام شده است)، برای اولین بار، شعار رئیسی دروغگو و معلم زندانی آزاد باید گردد، در تهران، بسرعت در شهرستان ها با شعار رئیسی دروغگو، مرگ بر دروغگو ارتقاء و طنین یافت، و همچنانکه امروز سهیلا حجاب در پیامی از زندان کرمانشاه بر این مهم تأکید کرده است، بدون نیاز به نسخه پیچی و یادآوری های مدعیان رهبری اپوزیسیون، بایستی دانشجویان، کارگران، بازنشستگان و تمامی اقشار با پیوستن به معلمان، و باز پس گیری کف خیابان، شرایط قیام سراسری برای سرنگونی حکومت اسلامی اشغالگران را فراهم کنند(نقل به مضمون).
امروز همچنین با اعلام خبر ایرج مصداقی:
دوستان عزیز، این هفته جلسات دادگاه به علت ابتلای حمید نوری به کرونا برگزار نمی شود. جلسه ی بعدی دادگاه ۸ فوریه خواهد بود.
و کامنت های بسیاری که در زیر این پست نوشته شده است، نشان دهنده ی اثبات بحث دو مصاحبه ی اخیر ایشان در باره ی تئوری توطئه می باشد، که در پارادوکسی از شادی و نگرانی در کامنت ها به چشم می خورد، که البته بی ربط هم نیستند، و چه بسا هر دو ولایت غالب و مغلوب، از این خبر خوشحال و دعای صحیفه بخوانند، تا از شر نوری و کابوس شبانه روزی دادگاه استکهلم خلاص شوند...
همانطور که در مقاله ی پیشین(ایرج مصداقی و دادگاه نوری، از منظر ایرج پزشکزاد!) به قوی بودن این واکنش روحی روانی ایرانیان در مواجهه با اغلب رخدادهای اجتماعی و... اشاره کرده ام، نگارنده نیز بعنوان یک ایرانی رشد کرده در همین آب و خاک فرهنگی، مستثنی از دیگران نبوده، و اولین نکتهای که با دیدن این خبر به ذهنم زد، این بود که حکومت اسلامی قتل عام روی این خبر سوار می شود، و ادعا خواهد کرد که بکتاش آبتین و کرونای در زندان، منحصر به ما نیست، و حتی در زندان پیشرفته ی سوئد نیز زندانی ما به کرونا مبتلا شده است...تا بنا به تاریخ قتل و غارت و شیادی خودشان از زمان محمد و آن علی اولی تا این علی خامنه ای، در یادآوری "مغیره بن شعبه"*, مانند "عمر و عاص" نیشخندی بزنند و بگویند: «هذه بتلک» یعنی: این به آن در!.
البته این پارادوکس را می توان در اغلب بحران های مرگزای حکومت اسلامی نیز مشاهده کرد، و منجمله، زمینه سازی های مجتبی خامنهای برای کشیدن گلیم از زیر پای رئیسی(که در مصاحبه هفته ی گذشته ی ایرج مصداقی توضیح داده شده است)، و همچنین بازی پدر جلادش در زدن یکی به نعل رییسی و یکی به میخ «انتقام حتمی»!، در عین خیز نرمش قهرمانانه ای دیگر، که بر اساس دستور کار ثابت هر دو ولایت غالب و مغلوب، برای هر شکست مفتضحانه نیز مارش پیروزی از سر گشادش می زنند!.
اکنون در حالیکه بنا به گزارش زمانه: نظام قضایی آلمان در یک دادگاه که «تاریخی» خوانده شده، انور رسلان، افسر سوری را به دلیل نظارت بر شکنجه در یک بازداشتگاه (جرمی که حدود یک دهه پیش رخ داده است) مجرم شناخت و او را به حبس ابد محکوم کرده است...، و در حالیکه رژیم جانیان حاکم بر میهنمان نیز در وحشت از پیآمد های دادگاه حمید نوری، پروپاگاندای دروغ دو سال گذشته با کمک رهبری مجاهدین را در سایت های خودش شدت بخشیده است، و همزمان سایتهای ولایت فقیه مغلوب نیز در هراس از پیآمد های این دو دادگاه و موضوع کودک سربازان کمپ اشرف، مانند خامنهای مدعی انتقام سخت از وکیل آلمانی و هر ناپرهیز دیگری در ورود به این مرز سرخ رهبری!(بقول حنیف حیدرنژاد) برای شکست مفتضحانه ی ۲۳ بر ۳ مارش پیروزی جهت سرگرمی زندانیان سیاسی در بند اشرف می نوازند، و…
اما تا آنجا که به جنبش دادخواهی مردم میهنمان بر می گردد، این دادخواهی از دادگاه نوری، تا تهران و سراسر ایران در هر شهری ریشه گسترانده، و تمامیت حکومت اسلامی اشغالگران ضد ایران و ایرانی را به محاکمه ی پیش درآمد سرنگونی کشانده است، و دیر است و دور نیست، که در به هم پیوستن چشمه های دادخواهی، سیلی خروشان یا مرگ با آزادی براه افتد، و خامنهای،رئیسی و تمامی قاتلان فرزندان ایرانزمین و جنایتکاران بر علیه بشریت را به دست عدالت بسپارد!.
جنبش دادخواهی پیروز می شود!
موسی حاتمیان
یازدهم بهمن/Jan31,2022
پاورقی:
مغیره یکی مانند حمید نوری در حکومت اسلامی محمد، و حرفه اش قتل و غارت بود، که در طول حکومت های ابوبکر، عمر، عثمان، علی، صلح حسن بن علی با معاویه و... نیز حضور داشت، و سرانجام ، مغیره بن شعبه به سال ۴۷ هجری در کوفه به مرض طاعون درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد.
منبع:پژواک ایران