«پیروزی ادامه بازداشت نوری جنایتکار در این وانفسای کرونا»
موسی حاتمیان
منبع:پژواک ایران
«پیروزی ادامه بازداشت نوری جنایتکار در این وانفسای کرونا»
در وانفسای مرگ و نیستی بحران کرونا، که «بودن یا نبودن» شکسپیر را به رخ جهانیان کشیده، و کس نمی داند که فردا هست، و بقول آن ترانه ی قدیمی وصف حال امروز:
شهر خالی، جاده خالی، کوچه خالی، خانه خالی
وای از دنیا که یار از یار میترسد
پنجهي خنیاگران از تار میترسد
شهسوار از جادهي هموار میترسد
این طبیب از دیدن بیمار میترسد...
بله، خبر مسرت بخش پیروزی مجدد جنبش دادخواهی مردم میهنمان، در ادامه بازداشت نوری جنایتکار، خنده و شادی را به لب های مادران داغدار و خانواده بزرگ جنبش دادخواهی مردم میهنمان بازگرداند، که مرهون تلاش های بی وقفه آقای مصداقی و یارانش در این کارزار دادخواهی بوده و هست، و من نیز تبریکات صمیمانه خویش را ابراز می دارم، و می گویم دستمریزاد!
اما همچنانکه در مقالات قبلی نوشته ام، این کارزار حقوقی، و پرونده نوری، یک سنجش و سنگ محک تمیزدهنده اشخاص، گروه ها، رسانههای جمعی، و خلاصه هر کسی نیز هست، که در کدام نقطه ایستاده است؟، در کنار جنبش دادخواهی مردم ایران برای سرنگونی رژیم و محاکمه تمامی جنایتکاران بر علیه بشریت، یا در کنار دشمنان مردم و جانیان حاکم بر میهنمان؟
البته در دنیای حقیقی واضح است که این پیروزی مهم بدست آقای مصداقی میسر شده است، اما کسانی که پس از دستگیری نوری جنایتکار، با تمامی تلاش خود سعی کرده اند، سرنای رقص خود با دژخیم را از سر گشادش بدمند، و این کارزار بزرگ بین جنبش دادخواهی مردم میهنمان با جنایتکاران حاکم و تمامی همدستان رنگارنگشان را به دعوای شخصی و حیدر نعمتی با شخص مصداقی جا بزنند، آب در هاون و آن چاه گنداب جمکران خویش می کوبند.
در روزهای پیش از این جلسه دادگاه، هنگامی که موج جدیدی از حملات هیستریک فرقه تبهکار صاحب مرده (که بارها از قول حافظ یادآوری کرده ام که بایستی نمرده بر او نماز بگذارند) را دیدم، پیش از رقت انگیز دیدن این نمایش های روحوضی تنها رسانه قابل دسترسی اعضای تشکیلات گوهران بی بدیل کمپ اشرف سوم، همزمانی آنها با دادگاه مجدد نوری جنایتکار شک برانگیز بود!.
برای نمایش اینبار سیمای آزادی عاری از آزادی که محکومین به حبس ابد قلعه حیوانات(جرج اورول) فقط حق دیدن آنرا دارند، با کارت سرباز سوخته ای بازی کردند، که پس از نامه نگاری های حقیرانه به اکبر شاه!، اینبار با اکبر بچه ای که خود پیشاپیش آنرا سوزانده بودند، و ادعاهای کودکانه اش حتی در درون سیاهچاله تشکیلات خودشان نیز خریداری ندارد، زیرا در نشست های کمپ اشرف(که مژگان پارسایی جانشین زوج پلید رهبری اداره می کرد)، پس از آنکه محمود رویایی مجبور شد برای جلب رضایت آنها جهت چاپ کتاب هایش پیش شرط آنها را بپذیرد، و در آن نشست عمومی اعلام کرد که من در مقطع قتلعام زندانیان کم آورده و کوتاه آمدم و...که اعدام نشدم، و پس از محمود که در رویای نشر حتی یک کتاب، حاضر به هر رقصی بود، این کودک جوان شده نیز در پشت میکروفون ضمن تأیید درهمشکستگی محمود اعلام کرد که من هم در آن مقطع کم آوردم، والا با آن سربداران رفته بودم و...، که بدستور مسئول نشست برای این اعلام سرشکستگی و فرو ریختگی دست زدند و تشویق شان کردند، زیرا این خط شخص مسعود رجوی در هم شکستهای بود، که پا به پای به صحنه آوردن زندانیان در هم شکسته توسط جنایتکاران حاکم، و با توصیف زوج پلیدش، همه را چون خودش حقیر و زبون می خواست، و زنان شورای رهبری و دختران تشکیلات را پاره ی تن...
بله، آنها مذبوحانه تلاش کردند که با سناریوی از پیش نوشته شده توسط ستاد جنگ سیاسی، این کودک جوان شده را مسول تشکیلاتی آقای مصداقی و...جا بزنند، و در ترس از به میدان آمدن آن شیخ مفلوک در چاه جمکران پنهان شده، و بزرگترهای باندش، اینبار اکبر صمدی را به میدان آوردند:
«وردکی به جنگ شیر میرفت نعره میزد و بادی رها میکرد گفتند نعره چرا میزنی گفت تا شیر بترسد گفتند پس باد چرا رها میکنی گفت من نیز میترسم»(عبید زاکانی)
و این عنتربچه با ادعاهای بزرگ تر از دهانش، در آن بقالی سیمای دو نبش آزادی، آنچه را لایق لوطی هفت خطش بود را به این و آن نسبت دهد، و تکرار رونویسی های قاسم - رضایی=شورای ملی مقاومت، در باره خلع ید از مزدوران رژیم در پرونده نوری جنایتکار بود، البته منظورم قاسم سلیمانی پیشانی جنگی عارف ولایت، یا محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ولایت غالب نیست، که رهبری حقیر این حضرات، برایشان نامه ها نوشت، و در پیآمد اعتراضات آقایان قصیم و روحانی و...و استعفای آنها از شورا، ایشان را مزدوران وزارت اطلاعات و... معرفی کرد،
نه اشتباه نگیرید و گمان بد در باره یک بجا مانده از خانواده ای پرافتخار نداشته باشید، چون منظور من ابوالقاسم محسن رضایی یکی از زندانبانان قلعه زندانیان در سال ۱۳۷۳ کمپ اشرف است، که طی آن چندین و چند تن از اعضای قدیمی و جدید تشکیلات را در زیر شکنجه به قتل رساندند، و حالا از ترس پیگرد نهایی همان جنایات است، که خود را در کنار جنایتکاران بر علیه بشریت می بینند، و پیشاپیش این دادگاه نیز تلاش کردند، با مخدوش کردن بیشتر واقعیت ها، بر چشمان خانواده بزرگ جنبش دادخواهی مردم ایران خاک بپاشند...، و از زبان این جوانک، نخ های پوسیده را بازتابانده، و بلاهت خویش را بیش از پیش در انظار همان اندک بیننده ی سیمای سرافکنده به نمایش بگذارند، که باز هم بقول عبید، «مردی نزد بقالی آمد و گفت پیاز هم ده تا دهان بدان خو شبوی سازم بقال گفت مگر گوی خورده باشی که خواهی با پیازش خوشبوی سازی!»
و همچنانکه آقای همنشین بهار در اخلاق ماکیاولی به افشای این رویه مروانی پرداخته، و یا آقای مختار شلالوند در موج قبلی حملات هیستریک آنها نوشته بود:
«آیا این بلاهت مطلق نیست که بپذیریم فردی اطلاعاتی، یکی از دژخیمان گوهر دشت را به زندان افکنده و دوباره در صدد رهائی وی بر آید؟ آیا این عمل معطوف به هیچ منطقی می باشد؟ آیا این اتهام افکنی آشکار نیست.»
و معلوم نیست، رهبری فراری که پس از یک هفته سکوت، توسط امداد های غیبی چاه جمکران توانست نوار مکالمات سری سران قضاییه جنایتکاران حاکم مبنی بر آبدارچی بودن نوری جنایتکار را بدست آورد و افشاگری کند، چرا حالا نمی تواند یک نوار مکالمات تلفنی رییسی یا...در باره آمار واقعی کشتهشدگان کرونا یا ...را برای بار دوم بدست آورد، و همه ناکامی و از بی تنبانی نشستن در خانه را از چشم آقای مصداقی و این و آن انس و جن می داند!
بله، به این پسرک جوان تازه به میدان آمده باید گفت
که گر دانای دهری خر بباشی / وگر نادانی، ابله تر بباشی» (گلستان سعدی)، مگر خودت در جریان تمام دستگیری ها، شکنجه ها، و قتل و... دختران ملیشیا تا اعضای قدیمی مثل آقا و ...نبوده ای؟، که حالا نوشته های زندانبان همان زندان رجوی روانپریش را روخوانی می کنی؟، بله پسر جان در جایی که
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
جانا روا نباشد خونریز را حمایت(حافظ)
البته این خوی جنایتکارانه ی مرشد به غیبت رفته ی شما، مرگبارترین ویروس تاریخ بشریست، که اعضای باقیمانده در زندان اشرف و اوور پاریس و هر پایگاه منتسب به این باند تبهکار در جهان آلوده به این ویروس کشنده هستند، و همانطور که می بینید، دقیقاً مثل خامنهای برای درمان هر دردی به چاه گنداب جمکران پناه برده است، و گمان مبر که حاجی شما به تازگی مبتلا شده است، نه هرگز، او از همان زمان دم تکان دادن برای خمینی جلاد، و دفاع از هولوکاست بنی قریظه برای مشروعیت بخشیدن به اعدام های وحشیانه خلخالی و شرکا(نشریه مجاهد شماره ۳) به این ویروس مرگبار آلوده بود، همان اعدام هایی که در آن ایام تا پنجاه و نه، باعث قتل، و بدار کشیدن متخصصان و دکترهای بهایی نیز گردید، و اکنون مردم در تب و تاب نداشتن همان سرمایه های ملی در مرگ می سوزند...
بله پسر جان، بی حکمت نبود که رجوی همیشه یادآوری می کرد، اگر پای یکی از این حرف ها بیایید(منظورش بیایم بود)، شما را مجبور می کنند تا سی خرداد و پیش از آنهم برگردید، و پاسخگوی همه چیز باشید، برای همین وظیفه شماست که به هر قیمت مریم مهر تابان مردم را به تهران برسانید، زیرا از هیچ پیروزی در تاریخ سوال پرسیده نشده...!، اما او که ظاهراً ویروس در پیری، روانش را نیز از کار انداخته، و در روانپریشی مضحکی دکان صدور مجوز کفن و دفن و فتوا و... باز کرده است، از بد حادثه در چاه مخفی شده است، و همچنانکه نوری جنایتکار اکنون در چنگال عدالت گرفتار آمده است، سوای هر نتیجهای که در اثر رذالت های شمایان، یا زد و بندهای حکومت اسلامی جنایتکاران و معاملات دیگر و... داشته باشد،
بی تردید، بحران کرونا، علیرغم مرگ و میر، و تمامی خسارتها، همچنانکه درب تمامی مقدسات شما بنیادگرایان رنگارنگ غالب و مغلوب را تخته کرده است، و دکانهای شیادی های شیعی-اسلامی شمایان را گل گرفته است، در ادامه شورش زندانیان و...، به یک شورش و قیام سراسری بنیان کنی راه خواهد برد، که نه از آفتاب تابان خراسان نشان ماند، و نه از ولایت جنایتکاران، نه از نام غایب پلید جمکران و نه از مهر تابان و دزد سیمرغ مردم ایران، و همچنانکه در مقاله قبلی به پایان بردم:
بله درد بسیار است، اما
در پس این مرگ و ماتم ها
می رسد روشن ترین فردا
بی نشان از ویروس آل عبا
با امید به گذار از این بحران و تونل وحشت که در پایان، جهان را سقف بشکافد و طرحی نو دراندازد،
جهانی که در آن مردمان آزاد، زنان با مردان برابر، عدالت در سلامت، حقوق بشر، جامعه، آب و غذا و... یکسان، زندانیان سیاسی در ایران و در کمپ اشرف آلبانی و در تمام سوراخ های این جهان آزاد، زمین آزاد از بار نفس گیری که کربن ها بر او دارند، جهان بی مرز، و عشق و دوستی آزاد...!
بله در آن جهان نو، که بی شک می رسد در گردش ایام، تنها جنایتکاران بر علیه بشریت جایی نخواهند داشت!
با آرزوی سلامتی و موفقیت برای شما و همه پرستاران و پزشکان و کارکنان درمانی میهنمان و سراسر جهان برای حفظ جان انسان...
ما پیروز می شویم
موسی حاتمیان
شنبه ۱۶ فروردین / April 4,2020 منبع:پژواک ایران فهرست مطالب موسی حاتمیان در سایت پژواک ایران *آمریکا در نقطه پرل هاربر! و آیا خامنهای هم پَر؟! [2024 Nov] |