تفاوت های دو قیام در دو نظام دیکتاتوری ایران و مصر !
عباس رحمتی
در روزهایی که مردم مصر برای سرنگونی نظام دیکتاتوری حسنی مبارک به میدان آمده اند بیشتر تحلیلگران سیاسی و رسانه های جهانی نظرات و خبرهای گوناگونی را ارائه داده و می دهند ، ولی اکثر نظرات و سوالات حول محور تاثیرات جنبش سبز ایران دور می زند و اینکه درس هایی که از جنبش مردم ایران گرفته شده باعث این قیام در مصر شده است با اندکی تحمل می توان به این حقیقت پی برد که جنبش مردم ایران بی تاثیر در کشورهای مصر و حتا در تونس / یمن / اردن وعراق نبوده است و آگاهی و انگیزه های مردم منطقه خاورمیانه را بالا برده است . اما هیچ کدام از تحلیلگران این سوال را مطرح نکرده اند که آیا رژیم ایران هم مانند دیگر کشورهای نام برده با مردم برخورد کرده است ؟ آیا اختناق و سرکوب و تجاوز اتی که در ایران صورت گرفته و می گیرد مانند این کشورها ست ؟ آیا می توان این رژیم ها را باهم مقایسه کرد و آنها را دریک کفه ترازو گذاشت ؟ آیا رژیم ولایت فقیه و عملکرد آنرا می توان با حکومت " حسنی مبارک " در مصر مقایسه کرد ؟ در مطلب زیر به بررسی و تفاوت های دو نظام دیکتاتور و دو قیامی که در این کشورها صورت گرفته می پردازیم ، در ابتدا باید گفت آیا این دو نظام از نظر سرکوب قابل مقایسه هستند ، یا فرق آنها زمین تا آسمان ، یا تفاوت گنبد وگردوست ؟
عامل مشترک شکل گیری این قیام ها در چیست ؟ نگارنده که یک بار از نزدیک مصر و مردم مصر را دیده ام ، می تو انم بگویم فقر عامل مشترک در شکل گیری این قیامها بوده است ولی از نظر اختناق و آزادی های سیاسی و فردی قابل مقایسه نیست به عنوان مثال درمصر مردم بخاطر پوشیدن لباس رنگی یا روشن / ویا آستین کوتاه و کراوات و... مورد بازجویی قرا نمی گیرند و جریمه نمی شوند ! اختناق و فقر در هر دو کشور در شکل گیری های قیام تاثیر بسزایی داشته است ولی دیکتاتوری ایران و مصر تفاوت های زیادی دارد در ایران یک نظام فاشیستی حاکم است در حالیکه در مصر چنین نیست . دیگر اینکه عنصر آگاهی بخش خصوصا جوانان آگاه و روشنفکر از طریق فیس بوک و توئیتر در هر دو کشور نقش بسزایی در شکل گیری این قیامها داشته است .
· باید گفت علاوه بر موارد بالا از مهم ترین مسائلی که در شکل گیری این دو قیام تاثیر داشته است ، نبود آزادی است . رژیم ج .ا دلش به این خوش است که در ایران انتخابات آزاد است و غربی ها هم نمی توانند به ما ایراد بگیرند در صورتیکه واقعیت امر این است که انتخابات در ایران یک شکل است که رژیم سی سال توانسته است نان آن را بخورد و حال که مردم به این واقعیت پی برده اند با حکله های وخشیانه پاسداران مواجه می شوند .بعضی ها هم ممکن است گول این بخورند وبگویند در ایران ریاست جمهوری با انتخابات آزاد برگزیده می شود ولی در مصر دیکتاتوری مطلق است و یک نفر به مدت سی سال قدرت را در اختیار خود داشته است .
· در این رابطه باید گفت درست است که در ایران ریاست جمهوری های مختلفی بر سر کار آمده اند (ده دوره ) ولی به جرات می توان گفت جز اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری هیچ کدام بدون تقلب نبوده است . در ایران با وجود ولایت فقیه – شورای نگهبان و نظارت استصوابی – مجمع تشخیص مصلحت – مجلس خبرگان - سپاه پاسداران و... آیا باز هم مردم سهمی در انتخاب فرد مورد نظرشان می توانند داشته باشند ؟ با وجود این همه نهاد های ارتجاعی و در راس هرم قدرتش ولایت فقیه فقط مسئله پیچیده تر می شود ( پیچیده تر از مصر ) در کشور مصر مشخص است که یک نفر در راس هرم قدرت بوده است و مردم هم همه می دانستند که در بالا، حسنی مبارک همیشه رئیس جمهور دائم العمر بوده است حال آنکه در واقع در ایران هم چنین بوده است با این تفاوت که رژیم ، حیله گری خاصی از خود را نشان داده و از این ابزار و نهاد دموکراسی کاملا سوء استفاده را برده است و مردم ایران و دولت ها را در یک شبهه و باور دموکراسی نگاه دارد ، درحالیکه در یاران ولایت فقیه فرمانده کل قواست (و چیزی هم از مسائل نظامی نمی داند) تمامی دستورات و فرمان ها از ، نهادهای زیر فرمان ولایت فقیه دستورات او را اجرا میکنند . (لایه ونهاد ولایت فقیه فقط ده هزار نفر را در حلقه حفاظت خود جای داده است ) درواقع ولایت فقیه همان رئیس جمهور دائم العمر است با یک کلاه شرعی ! یک سری مفت خور و رانت خوار چون بادمجان قاپ چین های بدور ولایت فقیه مبالغ هنگفتی را برای این نهادها وصول می کنند که یا در جیب مزدوران می رود ویا صرف سرکوب و ترور برای بقای این نهاد ضد مردمی می شود بدین صورت توانسته اند با چنین روش هایی سازمانهای بین المللی و دولت ها ی غربی را براحتی بفریبد ( با امر به آگاهی غربی ها )! در مورد انتخابات باید بگوبم از آنجایی که نگارنده خود در اولین انتخابات مجلس شاهد تقلبات گسترده رژِیم بوده ام ، یعنی از همان اولین دوره انتخابات مجلس اسلامی تقلب بطور گسترده وجود داشته است . زمانی که دختران و پسرانی که اعتراض به تقلب می کردند به کمیته های محل برده می شدند (در حوزه فرح آباد ) در واقع بعد از انقلاب 57 هیچگاه انتخاباتی بدون تقلب در ایران برگزار نشده است و هر سال هم بدتر از گذشته می شود ،اوج این تقلبات در دو دوره آخری یعنی انتخابات نهم و دهم ریاست جمهوری بوده است در این دو دوره انتخابات (انتسابات ولایت فقیه ) پیشاپیش توسط ولایت فقیه خامنه ای و پسرش برنامه ریزی می شود که با بازوی اجرایی سپاه پاسداران انجام می گیرد و اعتراضات گسترده مردم ایران از همین نقطه آغاز می شود ، که جهانیا ن را خبردار کرد ولی تکان نداد بطوری حضور مردم دائمی مردم در خیابان های ایران رژیم را در سراشیبی سرنگونی قرار داده است . پیچیدگی کار در اینجا ست که در مصر مشخص بود که " مبارک " انتخابات آزاد نداشت و سی سال یک نفر بر مردم حکومت می کرده است ، می توان گفت حیله های " مبارک "را بعد از دوره های انتخاباتی یک رنگش ، دنیا فهمید ولی نظام ولایت فقیه بطور صوری سی ویک سال خود را با انتخابات و ریاست جمهوری رنگارنگش دموکرات نشان داده است و با این شیوه حکومتی دنیا را راحت تر از مبارک فریب داده است در صورتی که بعد از جنبش سبز مشخص شد که " این نظام ، نه جمهوری است و نه اسلامی " یعنی سی و یک سال فریب آشکار ! و فاجع آمیز تر اینکه دولتهای غربی هم بخاطر منافع خود ،این رژیم (ولایت فقیه ) را همه جوره حمایت کرده اند و به موقع این نظام فاشیستی را تطهیر کرده و می کنند !
نکته مهم در این دو دیکتارتوری این است که نگرانی های مبارک در مصر شروع جنگ منطقه خصوصا اسرائیل و فلسطین و نفوذ تروریست د رمصر و رشد گروه های تروریست در مصر بوده است در حالیکه نگرانی خامنه ای دقیقا برعکس او بوده است حفظ نظام فاشیستی ولایت فقیه – با صدور تروریست اسلامی و شروع آتش افروزی در یک جنگ دائمی از نوع خمینسم . برای اثبات این مسئله به دخالت های رژیم در عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان و... توجه شود ( در آینده دخالت های رژیم در عراق را مورد بررسی قرار خواهیم داد )، آغاز دخالت های بعدی در مصر را از سخنرانی اخیر خامنه ای می توان حدس زد که خواهان حکومت اسلامی در مصر است . این فرق بین مبارک و خامنه ای است یکی نظامی و طرفدار صلح در منطقه و دیگری آخوند ی که جنگ افروزی مایع بقای حکومت اش است . و بدون آنارشی و جنگ افروزی یک روز هم دوام نمی آورد .
دخالت در کشورهای اسلامی وصدور اسلام ارتجاعی اش به کشورهای دیگر و نابودی غیر مذهبی ها در داخل و خارج کشور /ترور دهها شخصیت سیاسی در داخل و خارج از کشور دیگر دغدغه های همیشگی این رژیم بوده است . همانطور که اشاره شد اخیرا خامنه ای در رایطه با قیام مصر دخالت هایی برای صدور اسلام ارتجاعی اش به مصر کرده بود که با واکنش های شخصیتهاو گروه های سیاسی مصری روبرو شده بود در همین رابطه رسانه ی عربی زبان " الشرق الوسط " را مورد بررسی قرار داده است . شیخ الازهر امام اکبر اظهارات ولی فقیه را که در آن از مردم مصر خواسته بود به اعتراضات ادامه داده تا به حکومت اسلامی از نوع الگوی رژیم ایران بر پا کنند را رد کرد . او در یک اطلاعیه ای نوشت به شدت سیاست های رهبری رژیم را که با استفاده عناوین مرجعیت دینی برای صدورفراخوان های دینی بکار می رود که با اصول اسلام تناقض دارد .
اشرق الوسط شعارهای تحت عنوان خامنه ای در میدان مصر افزود : « تظاهر کنندگان در میدان التحریر قاهره در ادعا خامنه ای با شعار علیه او پاسخ دادند و گفتند خاورمیانه دموکراتیک می خواهند و نه اسلامی ! » دخالت های خامنه ای درمصر از سوی اخوان المسملین و سایر گروه های غیر اسلامی محکوم شد که نشان دهنده این است که مردم مصرهم با هرگونه دخالت ایران خصوصا خامنه ای مخالف هستند و وقعی به فتوی های او نمی گذارند .این یکی از اختلافات بزرگ دیکتاتور ایران با مصر است ، تا جایی که ما به یاد داریم در طول این سی سال مبارک دخالتی در ایران نمی کرد ولی برعکس هم خمینی و هم خامنه ای مرتب در مصر و سایر کشورها ی منطقه خاورمیانه دخالت کرده و می کنند که خود بحث جداگانه ای را می طلبد .
فرق دو قیام یا جنبش را که در دوکشور آغاز شده است را پی می گیریم . در ایران جنبش سبز رهبرانش هیچگاه سرنگونی را نمی خواستند یعنی به قول خودشان ساختار شکن نبوده اند و موضع مشخصی در قبال رهبر دیکتاتور در ایران ندارند و خواسته های مردم را در چار چوب قانون اساسی رژیم می خواهند و مرتب مردم را به روشهای مسالمت آمیز دعوت میکنند در حالیکه مردم ایران خواهان بر گشت به دوران خمینی نیستند آنها مرتب می خواهند مردم را به آن دوران طلایی (نقل به مضمون ) باز گردانند . در واقع تضاد اساسی بین مردم و رهبری جنبش وجود دارد در حالیکه در مصر چنین نبوده و نیست درمصر مردم خیلی قاطع خواهان برکناری رئیس جمهور شان مبارک بودند و ذره ای از خواسته اشان کوتاه نیامدند تا به نتیجه رسیدند . آنها می گفتند تا مبارک بر سر کاراست ما هیچ صحبتی با کسی نداریم و حتا با تغییراتی که مبارک در آخرین روزهای حکومتش داده بود موافقت نکردند و تا برکناری مبارک محکوم ایستادند.
- رهبران جنبش ایران با وجود قانون اساسی ارتجاعی می خواهند کاری کنند کارستان در حالیکه مردمی که به خیابانها آمده اند خواهان برکنار رهبری ولایت فقیه هستند که طبق قانون اساسی بر سر کار مانده است و با بی قانونی مطلق خون می ریزد و شکنجه و تعقیب می کند و به اعدام های گسترده ادامه می دهد مردم می دانند با وجود شورای نگهبان و شورای های من در آوردی های دیگر نمی شود حتا قوانین ارتجاعی خودشان را به اجراء در آورد در حالیکه مردم مصر از همان آغاز قیام خواهان بر کناری " مبارک " و تغییر قانون اساسی بودند و همه ی گروه های اسلامی و غیر اسلامی بر خواسته های عمومی و ملی خودشان پای فشردند و به هیچ وجه از آنها کوتاه نیامدند. و این پا فشاری را با ماندن خود در میدان التحریر ثابت کردند و رهبران هیچگاه از مردم نخواستند که به خانه هایشان بروند در حالیکه رهبران جنبش سبز از همان روزهای اول مردم را به بازگشت خانه رهنمود دادند . در واقع رمز موفقیت مصری ها در همان به خانه بازنگشتند بود. البته سرکوب و کشتار در ایران قابل قیاس با مصر نیست و علت اصلی رهنمود ها و بازگشت به خانه ، شاید همین باشد که آنها که خود از درون رژیم آمده اند و بهتر از هر کس دیگر ی می دانند که با چه جنایتکارانی باید مبارزه کرد .
- رژیم فاشیستی ایران از هر سلاح گرم و سردی برای سرکوب مردم استفاده می کند و با هیلی کوپترها بر سر مردم مواد شیمیایی می ریزد و با گازهای اشک آور و شوکهای الکتریکی و باتوم و آهن و موتور سواران مسلح به مردم حمله می کنند[1] درحالیکه رژیم مبارک با هیچ کدام از این وسائل سرکوب به مردم حمله نکرد فقط یک روز ماموران اطلاعاتی بجای موتور با شتر و اسب به میان مردم رفتند و با پرتاب سنگ ارادت خود را نسبت به " مبارک " نشان دادند و تازه بعد از این اتفاقات نخست وزیر " مبارک " هم از مردم عذر خواهی میکند تفاوت گنبد و گردو در اینجاست .
- رژیم ولایت فقیه نه تنها گله پاسداران و بسیجی ها را برای حمله و سرکوب تظاهرات ها سازماندهی کرده و میکند که بعد از تظاهرات هم مغول وار به منازل مردم حمله می کند تا آنها را دستگیر و روانه زندان کند، حتا در بعضی مواقع همچون تگزاس جلوی درب خانه ترور می کنند تا جو رعب و وحشت را در شهر حاکم کنند این است اسلام ناب محمدی از نوع ولایت فقیه ! مبارک که ادعایی هم نسبت به اسلام و حدیث و قرآن نداشت هیچکدام از این کار ها را انجام نداد و بعد از چند روز تظاهرات مردم در میدان التحریر ، قول رفروم در قانون اساسی را به ملت داد ولی مردم فقط بر استعفای " مبارک " تاکید داشتند . ( درواقع مردم مصر استراتژی مشخص داشتند ) و برخورد های مبارک باعث شد که قیام مردم مصر با کمترین خونریزی به نتیجه برسد ( نقش آمریکا در این قیام مهم است ). رژیم با پرداخت مبالغ هنگفت به مزدوران و چماقدارانش بعد از 17 ماه سرکوب ، نتوانست به اعتراضات مردم پایان دهد و جنبشی را که چون بوم رنگی که به مصر صادر کرده بود دوباره خود باز پس گرفت تا این بار با روشهای دیگری به سرنگونی ولایت فقیه ببردازد.
- ربودن دختران و پسران جوان و تجاوزات و حشیانه و شکنجه و قتل در سیاهچال های رژیم که انعکاسات جهانی پیدا کرد در مصر هیچ زمانی صورت نگرفته است در حالیکه " مبارک " نه عربده و جیق های بنفش اسلام خواهی می کشید و نه ادعایی در این رابطه داشت خمینی وخامنه ای و کل رژیمش تخم نفرت و کینه را در ایران پاشیده اندو هر آنچه عمل ضد انسانی بوده و هست را به شکنجه گرانشان بنام اسلام و قرآن آموخته اند احمدی نژاد یکی از کسانی است که دکترای شکنجه و ترور را در مکتب خمینی وخامنه ای آموخته است . در کجای اسلام آمده است که زندانی را لخت کرده و تا صبح کنار مرده هادر سردخانه بخوابانید؟ ولی خامنه ای و احمدی نژاد این کار را کرده اند (داماد سروش )
- تشکیل دادگاههای فاشیستی و محاکماتی به سبک نازیست های هیتلر و صادر کردن حکم های من در آوردی اعدام و سنگسار در کوتاهترین مدت برای ترساندن مردم ، تشکیل دادگاه های غیر علنی و چند دقیقه ای بدون وکیل و حکم های به شیوه استالینی در طول سی سال حکومت ولایت فقیه ، بصورت سنت رژیم در آمده است بطوریکه آخوند های خونریز در رساهای دولتی دستور اعدام صادر می کنند . در حالیکه مبارک هیچ کدام از این دادگاهها را در هیچ جا بر قرار نکرد .در طول این 18 روز قیام در مصر مبارک به خاطر خونریزی کمتر مرتب به خواسته های مردم جواب می داد و در جهت رفرم قدمهایی را هم برداشت که مورد اعتراض مجدد مردم قرارگرفت مصری ها به کمتر از برکناری مبارک رضایت نمی دادند ولی خامنه ای هر روزبیشتر بر جنایت خود افزوده و هربار خود را بیشتر به گورش نزدیک تر کرده است بطوری که شعار های مردم هر بار تندتر از گذشت شده است .این بار ملت به خامنه ای توصیه کردند که به سرنوشت بن علی و مبارک نگاه کن ! ولی او تصمیم خود را گرفته است و تا جایی که بتواند از جنایاتش کوتاه نمی آید . حال افرادی مثل فرخ نگهدار با نامه پراکنی می خواهند دیکتاتور و آدم کش بزرگ را از ادامه جنایاتش باز دارند و او را به برگذاری انتخابات آزاد فرا می خوانند به نظر نگارنده "مبارک " اگر زودتر فضای جامعه را باز می کرد ممکن بود رفروم کوچکی انجام دهد و با نصیحت به سر عقل بیاید ولی خامنه ای تا گلو در لجنزار فرو رفته است و با نامه و نصیحت از این گندابی که گرفتارش شده است بیرون نخواهد آمد . کار جالب تر از این گونه نامه پراکنی ها همراه مردم شدن برای سرنگونی خامنه ای و رژیمش است یعنی همان که مردم هرروز تکرار میکنند « مرگ بر اصل ولایت فقیه » « مبارک ، بن علی ، نوبت سید علی »
- رژیم فاشیستی ایران در حین سرکوب داخلی و ریختن آتش خشم بر سر مردم ، سران جنبش را حصر خانگی می کند واپوزیسیون خارج از کشور را با پولهای باد آورنده و حراج سرمایه های نفتی ایران تحت فشار قرار می دهد و از طریق دولت های اروپایی و همچنین مزدوران خارجه نشینش به شناسایی افراد و شخصیتهای سیاسی تبعیدی می پردازد تا رعب و وحشت داخلی را به خارج هم صادر کند ، رژیم در تظاهرات های خارج از کشور هم مزدورانش را بسیج کرده بود تا از افراد معترض عکس و فیلم بگیرند ، آیا "مبارک "دست به چنین کار هایی کثیفی زده بود ؟
- دستگیری عده زیادی از روزنامه نگاران خارجی و داخلی و اخراج تمامی خبرنگاران از ایران برای سرکوب هرچه بیشتر مردم ایران و از سوی دیگر وارد کردن جنایتکاران لبنانی و روسی ( درروزهای اول بعد از انتخابات روسها فرماندهی سرکوب در تهران را به عهده داشتند ) به ایران که این موضوع در روزنامه های معروف دنیا درج شده بود . در مصر تمامی روزهای قیام ، مستقیما از تلویزیونهای جهانی بخش می شد و مصری ها از این جهت خیالشان راحت بود که اعتراضاتشان انعکاس جهانی پیدا می کند . درایران جوانان خود می باید جای خالی خبرنگاران را هم پر می کردند و الحق که کار ی کردن کارستان !
- دستگیری تعداد زیادی از ایرانیانی که به ایران رفته بودند و گاها در تظاهرات ها شرکت کرده بودند که در مواردی آنها را حتا با حکم قاچاقچی و... اعدام کرده است ( نمونه زهرا بهرامی از هلند )و افراد ی هستند که هنوز در زندانها رژیم در بندند و بستگانشان از آنها بی خبرند . چنین برخوردهایی را مبارک هرگز نداشت .
- صدور تروریست یکی از محصولاتی است که رژیم ایران را سی سال سرپا نگاه داشته است ، در واقعه رزیم در حین صدور تروریست چند هدف را دنبال می کند 1- کشورهای سرمایه دار را راضی نگه می دارد (چون انواع سلاح های جنگی را از آنها خریداری می کند)و یک نوع وابستگی به آنها پیدا می کند 2- با صدور تروریست به سراسر دنیا و با ایجاد ترس (در سراسر دنیا ) از غربی ها مرتب امتیاز می گیرد .3- ترور ، یکی دیگر از روشهایی است که رژیم ج. اسلامی توانسته در طول مدت حکومتش به سر کوب داخلی بپردازد در حالیکه رژیم مبار ک باعث رمش و صلح در منطقه صص صلح در منطقه بود .
- درجریان قیام مردم مصر مبارک با عقب نشینی های مکرر به خواست مردم جواب داد ولی به قول معرف دیگر دیر شده بود و در این راستا به کشتار های بیشتر ادامه نداد ، در حالیکه رژیم فاشیستی ایران نه تنها همچنان به کشتار های حود ادامه می دهد بلکه از مراسم های خاکسپاری و ختم و... همچنان جلو گیری می کند بطوری که از کشته های جریانات اخیر سوء استفاده کرده و شهید دزدی را یکی دیگر از شیوه های دجالیت خود قرار داده است ، این است که می گویند فرق این دو دیکتاتور زمین تا آسمان است .
نقش آمریکا و اروپا در قیام :
موضع کشورهای اروپایی و آمریکا در رابطه با قیامهای منطقه خصوصا دو قیام مصر و ایران قابل توجه است مثلا قبل از جنبش ایران اوباما خیلی سعی داشت تا با خامنه ای جنایتکار رابطه داشته باشد و بخاطر همین نامه نگاری های زیادی با یکدیگر داشتند تا اینکه جنبش ایران آغاز شد ولی هنوز این روابط و نامه پراکنی ها و چشمک و چراغ ها همچنان ادامه دارد . برای اوباما مهم تر از حقوق بشر در ایرا ن و یا مصر روابط اقتصادی است در جریان قیام مصر هم آمریکا و اروپا خیلی سعی کردند تا " مبارک " را حفظ کنند ولی فشار مردم و عقب نشینی ارتش باعث شد به خواست مردم تن در دهند و رفروم جدیدی را در مصر آغاز کنند که خود بحث جداگانه ای می طلبد. برخوردهای اوباما در رابطه با جنبش ایران چنان تاثیری داشت که رادیو صدای آمریکا را هم با خود به سمت دیگری برد بطوری که پاکسازی زیادی در این رسانه قدیمی انجام دادند و تمامی برنامه های سیاسی خود را تغییر دادند . برنامه های سیاسی را به نصف تقلیل دادند ( تفسیر خبر و اخبار ) و تا توانسته اند برنامه های سرگرم کننده دیگر را جایگزین برنامه های سیاسی کرده اند( روی خط ) چنین برخوردهایی نشان از یک حمایت همه جانبه از رژیم سرکوب گر ایران دارد . باید گفت ، حرکت هایی که در منطقه آغاز شده است کشورهای غربی که اکثرا از دیکتاتور ها حمایت می کرده و میکنند را شاید به سر عقل بیاورد آنها دیگر نمی توانند افراد مورد نظر خود را سالها در راس هرم قدرت نگه دارند آنها مجبور هستند تا به خواسته های مردم منطقه به شکل دیگری نگاه کنند قیامهای منطقه باعث شده است تا آنها در استراتژی هایشان تغییرات اساسی بوجو آورند و باید در برنامه های خود چاره ای دیگر را اندیشه کنند و این با ر با آغاز این قیامها سیاستهای امپریالیست ها هم دگرگون خواهد شد ، باید این بار مردم آگاه باشند و طرحی نو در اندازند . در شماره بعد قیامهای دیگر منطقه و تفاوتهای کل قیام ها را مورد بررسی قرار می دهیم ./ پیروز باشید
[ 1] http://www.iranpressnews.net/source/093335.htm
منبع:پژواک ایران